به گزارش مشرق، حسن فرامرزی در روزنامه جوان نوشت: اگر محصولات سامسونگ با وجود پرهیز صریح رهبری و سیاستهای کلان اعلامی کشور ـ دست کم بدون شعبدهبازی و با همان نام تجاری ـ در فروشگاهها عرضه میشد و از دنیای تبلیغات سر بر میآورد چنان ثقیل نبود که میبینی متولیان این شرکت، صورت مسئله ممنوعیت واردات کالا از کرهجنوبی ـ در جهت حمایت از تولیدات داخلی و در پاسخ به بدعهدی کرهجنوبی در آزادسازی منابع مالی ایران ـ را با چه تردستیای ـ نشاندن سام به جای سامسونگ ـ حل کردهاند.
این رویداد یکی از هزاران نشانهای است که اثبات میکند چرا سیاستهای کلان در این کشور راه به جایی نمیبرد یا دست کم با توفیقات اندکی همراه است. آیا واقعاً کشورهای دیگر هم با سیاستهای کلان اعلامی خود چنین رفتاری دارند؟
مهرماه سال ۱۴۰۰ بود که رهبر انقلاب در پانوشت نامه جمعی از تولیدکنندگان لوازم خانگی به رئیسجمهور نوشتند: «جناب رئیسی- رئیسجمهور محترم! این موضوع بسیار مهمی است. اگر این خبر (گشایش واردات از دو شرکت کرهجنوبی) راست باشد به معنی شکستن کمر شرکتهای لوازم خانگی داخلی است که تازه توانستهاند قدری روی پا بایستند، جداً جلوی این مشکل را سد فرمائید.»
همان زمان رئیس دفتر رئیسجمهور نامهای به وزیر صنعت و وزیر اقتصاد نوشت و اعلام کرد از واردات جلوگیری شود، در ادامه به گمرکات ابلاغ شد واردات کالای خانگی از کرهجنوبی ممنوع شده است، حالا اگر سراغ هر کدام از این مسئولان بروید با سند و مدرک خواهند گفت ما وظیفه خود را تمام و کمال انجام دادهایم، اما کافی است کمی در خیابانهای تهران و احتمالاً کلانشهرها و مناطق آزاد قدم بزنید تا ببینید چقدر محصولات کرهجنوبی در بازار ما عرض اندام میکند و نهایت ابتکار ملی ما در اجرای سیاستهای ملیمان ـ آن هم در شرایط ویژهای که کشور در آن قرار دارد ـ این است که سام را به جای سامسونگ بنشانیم.
واقعاً ما به چه کسی دهن کجی میکنیم؟ به خودمان؟ محال است ما با این خودفریبی و دیگرفریبیها بتوانیم رشد تولید را محقق کنیم.
یکی از مدیران وزارت ارشاد در ابتدای دهه نود خاطرهای برایم تعریف میکرد که به نظرم نمونهای از چرایی حل نشدن معضلاتی است که هر روز در کشور تکرار میشود، چون اساساً ما مسائلمان را حل نمیکنیم بلکه آنها را تحریف میکنیم. تصور کنید قانونی در کشور به تصویب رسیده که نامگذاری خارجی در برندهای ایرانی و سردر فروشگاهها را ممنوع اعلام کرده است. حال نوبت به اجرای این قانون رسیده است. فکر میکنید قانون به چه شکل اجرا میشود؟
آن مدیر تعریف میکرد مدیر برند آیسپک که یک نام خارجی است میآید نزد آن مدیر به گلایه که اصلاً امکان ندارد من نام برند خود را تغییر دهم، چون من با این نام شناخته شدهام و تغییر این نام یعنی نابودی برند من. حالا فکر میکنید آن مدیر به صاحب آن برند چه میگوید؟ برو لغتنامهها را بگرد ببین میتوانی از این آیسپک یک جوری تفسیر و توجیه ایرانی ارائه کنی که نیازی به تغییر نام برند نباشد؟ و صاحب آن برند هم میرود و لغتنامهها را میگردد و متوجه میشود «آیس با کسره زیر ی: آیِس» در عربی به معنای ناامید و مأیوس است و پک هم در فارسی قدیم به معنای قورباغه و به همین راحتی با یک قورباغه مأیوس مسئله حل میشود، همچنان که سامسونگ با سام. بلند نگویید سامسونگ، آرام بگویید سام!