سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*******
روزنامههای امروز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در نمایشگاه کتاب و رهنمودهای ایشان درباره صنعت نشر کشور، برگزاری انتخابات در ترکیه و قیمت مواد غذایی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز با حضور در مصلای امام خمینی(ره) از نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بازدید کردند.
روزنامه همشهری در سرمقاله خود با اشاره به حضور رهبرمعظم انقلاب اسلامی در نمایشگاه کتاب نوشته است:
بزرگترین رویداد فرهنگی کشور که از سال۱۳۶۶ آغاز شده، از همان دورههای نخست، تجربه بازدید حضرت آیتالله خامنهای را داشته و رهبر معظم انقلاب در اکثر سالهای برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران حضور یافتهاند. در این بین برای اهالی کتاب جالب توجه است که ایشان نسبت به موضوعات فرهنگی بسیار حساس و دغدغهمند هستند تا جایی که رهبر معظم انقلاب در بازدید از سیوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، به جزئیات و مصادیق ورود کرده و بر شکسته شدن قیمت کتاب، لزوم فرهنگسازی برای افزایش مطالعه و ضرورت جذب کودکان و نوجوانان به فرهنگ بومی تأکید فرمودند.
در ادامه یادداشت همشهری آمده است:
هویت ملی بهعنوان مهمترین نوع هویتجمعی، در کشاکش تصور ما از دیگران شکل میگیرد و اصولا پیرو دانش و بینشی است که ما در درجه اول خارج از خانواده، یعنی در مدرسه، دریافت میکنیم. مربیان در ایجاد و رشد این بخش از هویت، نقشی محوری برعهده دارند. آشنا کردن نوآموزان با نمادهای ملی از قبیل پرچم، سرودملی، نقشه کشور، زبان فارسی و همچنین آداب و رسوم و مناسبتهای دینی و ملی از قبیل اعیاد و مناسبتهای مهم اسلامی، ایرانی و انقلابی مانند مبعث، غدیر، نیمهشعبان، فطر، قربان، دههفجر، روز پدر، روز مادر، روز معلم و نمادهای محلی مورد تأکید قرار دارد و بهنظر میرسد افزایش کتابهای کودک و نوجوانی که برمبنای فرهنگ و سبک زندگی ایرانی - اسلامی تالیف شدهاند از ملزومات این پروسه قلمداد میشود.
نقشه راه جناح چپ در انتخابات چگونه است؟
بررسی اظهارات چهره های طیف های مختلف جریان اصلاحات و اعتدالیون بیانگر آن است که آنان ضمن بیان مواضع خود در خصوص مشارکت یا عدم مشارکت در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، به معنادارسازی سپهر سیاسی، اجتماعی و رسانه ای کشور مشغول می باشند.
روزنامه هممیهن در یادداشتی به قلم یکی از اعضای ارشد حزب اتحاد ملت نوشته است:
در یکی از شدیدترین دوران نارضایتی مردم از شرایط عمومی کشور، کمتر کسی به فکر تغییر ریل حکومتداری و بهبود شرایط از مسیر انتخابات است. درست برخلاف گذشته همچون دوره رخوت پس از انتخابات دور دوم شوراها یا انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴ که سهم عمدهای از ناخرسندیها به رای ندادن بخشی از مردم و سیاستهای تحریمی برخی جریانهای سیاسی ربط داده میشد و چنان این تحلیل گسترده بود که تحریمیها را در موضع انفعال و جبران فرو برده بود.
اما امروز در مواجهه با حاکمیت یکدست ناشی از دو انتخابات کمشور ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ کمتر کسی از رای ندادن خود پشیمان است و چهبسا برخی از مشارکتکنندگان در آن دو انتخابات احساس بیهودگی از آن تصمیم خود دارند. چه چیزی باعث این تغییر شرایط شده است؟
برای این موضوع به چند عامل میتوان اشاره کرد. یکی اینکه در دو انتخابات اخیر، ردصلاحیتها به نحوی بود که امکان انتخاب کاندیدای حداقلی، حتی مانند سابق برای بسیاری از سلایق فراهم نبود؛ موضوعی که اگر شرایط بسامان بود، حتما باید به محاکمه و به پاسخگویی کشاندن مسببان این خطای بزرگ با پیامدهای وسیع ملی و امنیتی میکشید!
روزنامه آرمانملی نیز در گزارشی با عنوان مولفههای انتخابات مشارکتی را در سال انتخابات مجلس مینویسد:
چند سالی است که فضای جامعه در کشور متاثر از شرایط جامعه و اتفاقات مختلفی که در مقاطع متفاوت روی داده فعلا چندان شور و نشاط انتخاباتی ندارد و شاهد آن شور و نشاط انتخایاتی که مشارکتهای ۷۰ تا ۸۰ درصدی را در پی داشت نیستیم. شاید بتوان گفت مهمترین دلیل این مساله نیز نارضایتیهای موجود در جامعه باشد که منجر به کاهش حضور مردم در پای صندوقهای رای شده است. نگاهی به انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ۹۸ و انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم در خرداد ۱۴۰۰ نشان میدهد که در این دو انتخابات حداقلیترین ادوار انتخاباتی کشور را از زمان پیروزی انقلاب پشتسر گذاشتهایم و دلیل آن را نیز در مسائل مختلفی مثل نارضایتیهای اقتصادی و معیشتی، مسائل اجتماعی، بیاعتمادی به برخی عملکردها و روندها جستوجو کرد.
در ادامه این گزارش آمده است:
با این حال با در نظر گرفتن شرایط جامعه و نارضایتیهای موجود تلاش برای برگزاری انتخاباتی مشارکتی و با شکوه تابع شرایط و مؤلفههایی است که به شرط تحقق آنها میتوان امید به انتخاباتی مشارکتی داشت. مولفههایی از جمله حل مشکلات معیشتی و جلوگیری از افزایش لجام گسیخته قیمتها در حوزههای مختلف، ایجاد امید و اعتماد در جامعه در جهت تغییر به وضع مطلوب با عملکردها و تصمیمات مفید فایده و همچنین بازتر کردن فضای سیاسی و اجازه حضور حداکثری همه جریانات سیاسی در انتخابات. هر چند که باید دید تا اسفند ماه که چیزی حدود ۱۰ ماه باقی مانده شرایط چگونه پیش خواهد رفت و چه متغیرهایی بر فضای سیاسی و اجتماعی کشور و چه میزان تاثیر خواهد گذاشت.
بر اساس احصاء صورت گرفته می توان تاکید داشت که عمده اصلاح طلبان و اعتدالیون اولا، تصریح دارند که شرایط جامعه به دلیل قهر مردم و نظام حکمرانی شرایط مشارکتی نمی باشد. این طیف در وهله دوم اما تاکید و تصریح می کنند سابقه عملکرد شورای نگهبان نشان می دهد علی رغم تاکید رهبری مبنی بر برگزاری انتخابات رقابتی و عادلانه وقعی با این توصیه ها نداشته و تلاش دارند رویه دورهمی اصولگرایان در انتخابات را ادامه دهند.
از سویی دیگر:
اصلاح طلبان ساختاری با محوریت حزب اتحاد ملت که تلاش دارند خود را به عنوان گرانیگاه و محور اصلی تصمیم سازی در جریان اصلاحات تثبت نمایند، در جدیدترین مواضع خود از عدم حضور در انتخابات به دلیل تنها گزینه ممکن این جریان، سخن به میان می آورند. اصلاح طلبان ساختاری همچنین در واکنش به طیف هایی از جریان اصلاحات که تاکید می کنند با تحریم انتخابات و عدم مشارکت جریان اصلاحات چه دستاوردی داشته است، ضمن دفاع از عدم مشارکت در انتخابات تصریح می کنند، در نقطه مقابل میتوان این پرسش را طرح کرد که کسانی که در انتخابات سالهای اخیر شرکت کردهاند، چه ارزش افزودهای کسب کردهاند؟ به جز بدبینی بیشتر مردم به آنها!
روزنامه جوان درباره فرم فکری اصلاحطلبان در ماههای پس از اغتشاشات نوشته است:
ین اصلاح طلبان هستند که مخرج مشترکهای زیادی با براندازان مییابند و آخرین آن هم سینهزنی مشترک زیر پرچم «زن، زندگی، آزادی» بود، به نحوی که بیراه نیست اگر بسیاری از اصلاحطلبان را بازوی این آشوب در داخل بدانیم! نه نقدی به براندازان داشتند، نه ذرهای از همگرایی دفاع از آشوب با براندازان کوتاه آمدند، نه خشونتهای براندازان را محکوم کردند و نه مرثیهای برای شهدای حافظ امنیت خواندند. حال آنها شدند دشمن براندازان و اصولگرایان هم ردیف براندازان شدند!؟
ماجرای برجام هم یک مثال دیگر است که اصلاحطلبان رسماً با تغافل از دشمن خارجی، فقط به جنگ و جدلی فرسایشی با داخلیها برخاستند و در حالی که با دشمن خارجی، دوستانه کنار رودخانه قدم میزدند، منتقد داخلی را به جهنم حواله میدادند! حتی پس از خروج امریکا از برجام و پیمانشکنی اروپاییها، باز هم عامل اصلی شکست برجام را داخلیها میدانستند. انقلابیون و جریان حزباللهی و موسوم به اصولگرا همیشه در دو جبهه جنگیدهاند؛ یکی با ضدانقلاب و یکی با اصلاحطلبان! با وارونهنویسی هم این مسیر آشکار عوض نمیشود.
عبرتی برای تجزیهطلبان!
یکی از اهداف اصلی اغتشاشاتی که پاییز سال گذشته به بهانه فوت مهسا امینی در کشور به راه افتاد، ضمن براندازی جمهوری اسلامی، تجزیه بخشهایی از سرزمین ایران بود. برای تصدیق این مدعا میتوان به حضور فعالانه گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب از جمله کومله، دموکرات کردستان، پژاک و حزب پاک کردستان در آشوبها و ناامنیهای غرب و شمال غرب کشور اشاره کرد.
روزنامه وطن امروز در گزارشی با محوریت سالگرد پیروزی ارتش و سپاه در برابر تروریستها در سنندج نوشته است:
گروههایی که پاییز سال گذشته پروژه تجزیهطلبی را در کشورمان دنبال میکردند، در دهههای گذشته نیز مسیر تجزیه کردستان از ایران را با خشونت و جدیت بیشتری از ماههای اخیر در پیش گرفته بودند ولی در مقابل ارتش و سپاه ناکام ماندند. جنگی که بین نیروهای نظامی کشورمان با گروهکهای تجزیهطلب بر سر آزادسازی سنندج در گرفت و در نهایت منجر به آزادی این شهر شد، مصداق خوبی برای به تصویر کشیدن ناکامی تجزیهطلبان است. درست از فردای پیروزی انقلاب اسلامی، ناآرامیهای کردستان نیز با آشوبآفرینیهای چریکهای فدایی خلق، حزب دموکرات و کومله در مناطق غرب کشور آغاز شد و شیرینی پیروزی انقلاب اسلامی را برای همه تلخ کرد.
وطن امروز در ادامه نوشته است:
از فروردینماه ۵۸ تا اردیبهشتماه ۵۹، درگیریهایی بین نیروهای نظامی ایران و گروهکهای ضدانقلاب فعال در منطقه در گرفت و در نهایت در اردیبهشت سال ۵۹ بود که این شهر به طور کامل از دست گروههای تجزیهطلب آزاد شد. نبرد برای آزادسازی سنندج از چهارم تا ۲۶ اردیبهشت به مدت ۲۲ روز طول کشید. با این حال این عملیات غرورآفرین آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفته و در تاریخ انقلاب اسلامی نسبتا مجهول مانده است.