پس از ارتکاب این جنایت نظامیان اشغالگر هیچ گونه کمکی را به کوری نکردند و پس از چند دقیقه یک آمبولانس فلسطینی به مکان حادثه رسید و کوری را به بیمارستان شهید محمد یوسف نجار در رفح منتقل کرد که در همان جا اعلام شد که وی فوت کرده است.
در حالی که بولدوزر همچنان به سوی وی حرکت می کرد بر روی یک تپه خاکی رفت وقتی که خواست از بولدوزر دور شود بر زمین افتاد و تیغه بولدوزر او را در خاک دفن کرد. در همین زمان دوستان کوری فریاد می کشیدند و به راننده بولدوزر اشاره می کردند که توقف کند. که در این حال بولدوزر چند متر جلوتر ایستاد و تیغه را بالابرد سپس آنرا پایین آورد و به عقب حرکت کرد.
کوری در برابر بولدوز ایستاد و از سرنشین بولدوزر خواست که وسیله اش را متوقف سازد. وی یک پیراهن پرتقالی رنگ را پوشیده بود که از دور قابل تشخیص بود. این صلح طلب با بلندگوی خود با راننده بولدوز صحبت می کند و بقیه دوستانش نیز در فاصله 20 تا 15 متری کوری با فریاد از راننده بولدوزر می خواهند، توقف کند.