به گزارش مشرق، انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۳ ترکیه سرانجام هفتم خرداد به پایان رسید؛ رقابتی سخت و نفسگیر که احتمالاً نتایج پایانی آن خیلیها را غافلگیر کرد، چرا که برخلاف بسیاری از نظرسنجیها و پیشبینیها که بر پیروزی «کمال قلیچدار اوغلو» تأکید داشتند، در نهایت «رجب طیب اردوغان»، رئیسجمهور مستقر بار دیگر پیروز انتخابات شد. البته برخی تأکید دارند که با توجه به شرایط مخالفان و «ائتلاف ششگانه» شأن و بهویژه نامزد نهایی آنها یعنی قلیچدار اوغلو، پیروزی اردوغان همان نتیجهای است که از قبل هم قابلپیشبینی بود.
کمال قلیچدار اوغلو، و مخالفان در واقع از سالها پیش کارزار انتخاباتی خود برای شکست اردوغان را آغاز کردند و در نهایت با جمع کردن ائتلافی از مخالفان تحت عنوان ائتلاف ششگانه هم نتوانستند اردوغان را شکست دهند. در نشستی با عنوان «اردوغان، پایان عصر جدید و رؤیای شروع قرن ترکیه» و با حضور دکتر ولی گلمحمدی، استاد دانشگاه تربیت مدرس و پژوهشگر مسائل ترکیه و دکتر مسعود صدرمحمدی، کارشناس مسائل ترکیه، انتخابات ریاستجمهوری و آینده ترکیه با تمدید ریاستجمهوری اردوغان بررسی کرده که در ادامه مشروح آن میآید.
یکی از مسائلی که در مورد انتخابات اخیر مطرح است به بحث عادلانه بودن انتخابات برمی گردد بسیاری معتقدند انتخابات ترکیه در یک فضای دموکراتیک برگزار شد، تمام کسانی که میتوانستند، در انتخابات شرکت کردند، احزاب فعالیت کردند و انتخاباتی آزاد بود، اما عادلانه نه، چرا که رئیس جمهور مستقر با بسیج تمامی امکاناتی که در اختیار داشت به نوعی این فضای عادلانه را از مخالفان گرفت و حتی بنا بر اظهارات برخی کارشناسان مسائل ترکیه در روزهای منتهی به انتخابات پیامک از طرف کمپین قلیچدار اوغلو قطع میشود و برای تیم اردوغان باقی میماند، تا چه میزان این گزاره را قبول دارید؟ و چقدر در نتیجه انتخابات تأثیرگذار بوده است؟
گلمحمدی: اساساً این سوالی است که تقریباً تمامی مجامع رسانهای و اندیشکده های داخل ایران و در سطح بین الملل درباره آن صحبت میکنند و یک گزارهای است که انتخابات ترکیه آزاد بود اما منصفانه نبود و دلیل آن برمی گردد به اینکه اغلب منابع برای کمپینها میتوانست در داخل ترکیه وجود داشته باشد در اختیار دولت حاکم بود که آقای اردوغان نمایندگی میکنند و اساساً در کمپینها کمابیش تاثیرش را شاهد بودیم. چند نکته وجود دارد؛ در کمپینها گفتمان سازی که از سوی دو طرف وجود داشت چه از طرف ائتلاف ملت چه از طرف ائتلاف جمهور مبتنی بود بر اساس مسائل کلیدی که بخشی از پویاییهای جدید سیاست داخلی ترکیه است از مسائل اقتصادی تا اقتصاد سیاسی زلزله، مساله پناهجویان تا روند نزولی شاخصهای حقوق بشری در ترکیه. ولی در این گفتمان سازی ها شاهد این بودیم دولت حاکم به مراتب گفتمان سازی و کمپینهای فعالتر و کارآمدتری داشت دلیل اصلی آن است که تسلط دولت حاکم بر رسانه و باورپذیری روایتهای مختلفی که از این مسائل مخابره میشد، وجود دارد.
اساساً بیش از ۸۰ درصد از رسانهها، مطبوعات و روزنامهها در ترکیه تحت کنترل و تسلط دولت حاکم است در اختیار حزب عدالت و توسعه یا افراد و جریانهای نزدیک به توسعه است در نظر داشته باشیم که نزدیک به ۸۰ درصد از شهروندان ترکیه به زبان غیر از ترکیه آشنایی ندارند. بنابراین دولت به خوبی توانست از این ظرفیت گفتمان سازی و رسانهای خودش استفاده کند و خودش را مشکل اصلی مسائل به وجود آمده در ترکیه معرفی نکند، معصومیت مقطعی بگیرد و در عین حال بسیاری از این گزارههایی که در کمپین اپوزیسیون میدیدیم آن را خنثی کند.
ترکیهای که ما بعد از ۲۰۱۴ مخصوصاً میبینیم ترکیهای است که به تدریج به سمت یک نظام سیاسی دموکراسی غیر لیبرال حرکت کرد، وقتی از دموکراسی غیر لیبرال صحبت میکنیم منظور این است در ترکیه انتخابات هست صندوقها هنوز وجود دارند احزاب و جریانهای مختلف میتوانند در این شرکت کنند اما نمود واقعی دموکراسی مبنی بر اینکه هر کسی از ظرفیت برابری برای کمپین رقابت برخورد باشد وجود نداشت بنابراین گزاره صحیحی است و ترکیه انتخابات گذشته اش آزاد بود یعنی کردهایی که اغلب نماینده هایشان در زندان هستند و دولت حاکم در چارچوب گفتمان امنیت ملی آنها را به کوههای قندیل و پ. ک. ک وصل کرده توانستند در انتخابات شرکت کنند، عملکرد ضعیفی داشتند اما بالای ۶۰ درصد کرسی در پارلمان داشته باشند ولی شما ببینید که در یک تصویر کلان انتخابات منصفانه نبود به خاطر اینکه به تمامی نهادهای حاکمیتی قضائی رسانهای واجرایی تسلط کامل داشت.
البته برای درک این مساله باید در نظر بگیریم که ترکیه خودش را به خاطر پیوستگی اندکی که به اروپا دارد، اروپایی می بیند ولی ترکیه در خاورمیانه زیست میکند و خود همین انتخابات و ویترین انتخاباتی در خاورمیانه یک پدیده است و یک اتفاق بسیار مهمی است که شما بتوانید ۹۰ درصد از مردم را پای صندوق بیاورید و رئیس جمهور مستقر نتواند بیش از ۵۱، ۵۲ درصد آرا کسب کند این اتفاق بسیار بزرگی است، در خاورمیانهای که معمولاً اگر انتخاباتی هم صورت بگیرد بالای ۹۸، ۹۹ درصد کاندیدا رأی میآورد.
گلمحمدی: نهاد انتخابات در ترکیه از زمانی که نظام چند حزبی در این کشور حاکم شد منظور دهه ۵۰ است که حزب دموکرات به رهبری «عدنان مندرس» به قدرت رسید و بعد از اون دوران تک حزبی اساساً به تدریج نهاد انتخابات و ابعاد مختلفی که با نماد صندوق میشناسیم در ترکیه پیشینه و تاریخ دارد. در ترکیه نهاد تحزب پیشینه و تاریخ دارد، شما کمتر کسی را در ترکیه میتوانید پیدا کنید که خودش را متعلق به حزب خاصی ندارد یعنی شما میتوانید مثلاً در یک محیط کاری همکاران مختلفی داشته باشید که هر کدوم خود را وابسته حزب خاصی میدانند و طرفداری میکنند بنابراین این در واقع انباشت تاریخی تحزب در ترکیه به تدریج بهتر شده و به وضعیتی رسیده که در جاهایی باعث رشد و توسعه شاخصهای دموکراسی و حقوق بشری ترکیه شده در دورهای هم توانسته ابزاری برای باز مشروعیت اقتدار دولت حاکم حاکم باشد.
اردوغان چیرهدستترین فرد در تاریخ معاصر ترکیه است که از ۱۹۹۴ تا الان نزدیک به ۱۴ انتخابات به صورت شخصی و حزبی شرکت کرد و هیچ کدوم را نباخته است، بنابراین هیچکس اندازه او از این نبض انتخاباتی و حزبی جامع ترکیه آشنایی ندارد. اردوغان چیره دست ترین فرد در تاریخ معاصر ترکیه است که از ۱۹۹۴ تا الان نزدیک به ۱۴ انتخابات به صورت شخصی و حزبی شرکت کرد و هیچ کدوم را نباخته است، بنابراین هیچکس اندازه او از این نبض انتخاباتی و حزبی جامع ترکیه آشنایی ندارد و مکانیزم انتخابات او برای در واقع بازتولید مشروعیت خودش یک مکانیزم اساسی میداند و به همین خاطر به آن اتکا میکند و در سالهای آینده هم شاهد تغییرات تاکتیکی در نوع سیاست ورزی انتخاباتی و حزب عدالت توسعه اردوغان خواهید بود.
بنابراین برخلاف کشورهایی که در خاورمیانه عربی هست یا در منطقه ما مشاهده میشود و اگر مقایسه کنید با قفقاز، آسیای مرکزی، خاورمیانه عربی، ما نمونهای مانند ترکیه نداریم که این اندازه نهاد انتخابات و مشارکتهای حزبی بالا باشد، این مشارکت بالا هم یک سنت در ترکیه است مثلاً کسانی که مسلمان و دین دار هستند رأی انداختن را یک فریضه شریعی میدانند و میگویند باید رأی بدهیم، هر حزبی هم چه راست ملی گرای افراطی یاراست محافظه کار دین دار باشد چه چپ سکولار چه چپ لائیک باشد هر چه باشد پایگاههای خاص و اجتماعی دارند و در بزنگاهها که انتخابات باشد شرکت میکنند بنابراین یک نمونه به نظر من قابل تأملی است نه تنها در خاورمیانه که در اوراسیا، بحثی هم است که میگویند این انتخابات میتوانست ترکیه را از دموکراسی غیر لیبرال اروپایی که میتوانست با پیروزی اپوزسیون به آن سمت ببرد ترکیه را از آن دموکراسی غیرلیبرال اروپایی به سمت اتوکراسی اوراسیایی برد. این بیشتر تصویرپردازیهای غربی است و شاید نتوان به آن مفهوم در جای خودش صحبت کرد.
نظام حزبی در ترکیه بسیار ریشه دار است، به خصوص که در ترکیه بسیار پرهزینه است و برای اینکه فعالیت حزبی انجام شود باید در ۴۰ استان ترکیه دفتر داشته باشند و اینکه احزاب میتوانند فعالیت داشته باشند مساله مهمی است و تنها یک اسم نیست و آمیخته با اسم ترکیه است.
گلمحمدی: البته این مساله به ترکیه ضربه زده است و ابعاد منفی دارد و مستهلک کرده است مثلاً سال ۲۰۱۹ ترکیه کمپینهای گسترده در سطح ملی انتخابات داشت دو سال بعد وارد انتخابات شد و دو ماه دیگر وارد انتخابات محلی میشود این سیاست و منابع را مستهلک هم میکند اما چه مکانیزم و آلترناتیو دیگری برای تداوم اقتدار مشروعه یک دولت است؟ ترکیه فعلاً بر این اساس پیش میرود.
یکی از مسائلی که در مورد شکست مخالفان و قلیچدار اوغلو مطرح است ناهمگونی ائتلاف شش گانه ای بود که قلیچدار اوغلو به عنوان نامزد از دل آن میز ۶ نفره بیرون آمد و بسیاری به این انتقاد دارند که چرا با اینکه مشخص بود قلیچدار اوغلو توان رقابت با اردوغان را ندارد این ائتلاف بر روی اسب بازندهای قمار کرد و این فرصت طلایی را از دست داد، آیا شخصیتهای دیگری داخل ائتلاف یا مورد تأیید ائتلاف وجود نداشتند که مقابل اردوغان موفق تر عمل کنند؟ اگر خروجی ائتلاف قلیچدار اوغلو نمیشد نتیجه همین میشد یا شاهد تغییراتی میبودیم؟
صدرمحمدی: این مساله را باید در چند بعد مورد توجه قرار دهیم، یک فلسفه وجودی این میز شش گانه است که اساساً باید ببینیم این میز شش گانه با چه هدف و گفتمانی تشکیل شد. مساله دوم هدف شخصی قلیچدار اوغلو است به هر حال او کسی است که نزدیک ده سال حزب جمهوری خلق را رهبری میکند و توانسته این حزب متلون و دارای فراکسیونهای مختلف را مدیریت کند، این فرد اهدافی برای خودش در نظر گرفته بود و یک بار هم باید از این منظر نگاه کرد. این میز به هدفی که میخواست نرسید به این معنا که این ائتلاف در مقابل نظام ریاستی خود را تعریف کرد با آن شعار خانم آکشنر که میگفت «مرگ بر استبداد زنده باد حُریت» سعی کردند دوگانه استبداد آزادی را در کشور ایجاد کنند و این دوگانه را مبتنی بر نظام ریاستی فعلی تعریف کنند و مانیفست دویست و خردهای صفحهای که منتشر کردند هم بر این اساس بود که هدف اساسی این میز شش گانه تحول نظام ریاستی کشور به نظام پارلمانی است که البته مدعی بودند در نظامی که ما میخواهیم ایجاد کنیم معایب و نواقص نظام پارلمانی سابق را نخواهیم داشت.
این یک طرف قضیه بود که وقتی از این منظر نگاه میکنیم بله، یک بازی شکست خورده شد و قلیچدار اوغلو با برنامه و آن هدف شخصی که داشت توانست میز را به نفع خودش طراحی کند و احزاب کوچکتر در میز احزابی هستند که شانس کمی برای حضور در مجلس داشتند. آنچه ما در این میز شاهد بودیم تفاوت اهداف بود که قلیچدار اوغلو به خوبی توانست این تفاوت اهداف را به نفع خودش مدیریت و میز را مهندسی کند و نهایتاً اعضای میز را با یک رشوه سیاسی راضی کند که او را به عنوان کاندیدا مطرح کنند.
برای کاندیداتوری او هم دیدیم خانم آکشنر اعتراض و میز را ترک کردند و یک بلوای سیاسی ایجاد شد اما به هر حال میز تداوم خود را داشت اینکه آیا از منظر اهداف قلیچدار اوغلو چطور بود؟ او با اعلام کاندیداتوری مقابل اردوغان، یکی از آرزوهایش را به سرانجام رساند اما شکست خورد و از منظر خودش هم با این شکست قلیچدار اوغلو به دوران بازنشستگی اش میرسد. البته باید این را بگوییم که قلیچدار اوغلو رهبر ناکامی در حزب جمهوری خلق نبوده و این حزب را توانسته از فضای نخبهگرایی خودش به فضای مردمی منتقل کند و سعی کند ارتباط بین این حزب و تودهها را برقرار کند، فراکسیونهای ضد مردمی و رادیکال را در داخل حزب کنترل کند و سعی داشته باشد داخل حزب یک گفتمان مردم گرا را حاکم کند از این منظر قلیچدار اوغلو رهبر موفقی بوده است.
قلیچدار اوغلو رهبر ناکامی در حزب جمهوری خلق نبود، اما او و اساساً طیف مخالفان در انتخابات ریاستجمهوری دچار یک خطای تحلیلی شدند و اینکه با تکیه بر بحران اقتصادی موجود در کشور و با وجود بنبستهای سیاسی رخ داده در کشور یک ضرب المثلی ایجاد شد که اگر شما کتتان را در رقابت با اردوغان بگذارید، کت تان پیروز میشود، چنین فضایی ایجاد شد که حکایت از ساده نگری داشت. ولی در این مرحله او و اساساً طیف مخالفان دچار یک خطای تحلیلی شدند و اینکه با تکیه بر بحران اقتصادی موجود در کشور و با وجود بن بستهای سیاسی رخ داده در کشور یک ضرب المثلی ایجاد شد که اگر شما کت تان را در رقابت با اردوغان بگذارید، کت تان پیروز میشود، چنین فضایی ایجاد شد که حکایت از ساده نگری داشت به این شکل که اردوغان که بیش از سه دهه در ترکیه حضور دارد و بیش از دو دهه یل این انتخابات است نباید دست کم گرفته میشد که اینطور شد و اردوغان توانست یک بازی باخته را به نفع خودش تغییر نتیجه بدهد.
اگر کسی مانند منصور یاواش، شهردار آنکارا یا اکرم امام اوغلو، شهردار استانبول یا حتی خود خانم آشکنر در انتخابات حضور داشت شانس پیروزی اش بیشتر بود و همانطور که در نظرسنجیهای پیش از انتخابات هم بیشترین شانس را منصور یاواش داشت. یکی از علل اختلاف خانم آکشنر با قلیچدار اوغلو این بود که خانم آکشنر میگفت نظرسنجی موجود را مرجع و معیار انتخاب نامزد خودمان قرار دهیم که با این معیار منصور یاواش یا اکرم امام اوغلو پذیرفته میشد اما قلیچدار اوغلو مدعی بود رهبران موجود در میز کاندیدا را انتخاب کنند چرا که متوجه بود میتواند با رشوه سیاسی رهبران موجود را به خط کند که این اتفاق هم افتاد.
اگر کاندیدای دیگری بود، شاید امروز این بحثهای موجود هم نبود و موضوعات جدیدی را صحبت میکردیم، اما قلیچدار اوغلو به دلیل خطای تحلیلی که جبهه مخالفان در آن گیر افتادند خودش را تحمیل بر صحنه کرد و نتیجه این شد.
یکی از نکات قابل توجه در انتخابات اخیر قدرت گیری ملی گرایی ترک بود این مساله خواه ناخواه کابینه اردوغان و دولتش را تحت تأثیر قرار میدهد و شاهد نفوذ بیش از پیش آن خواهیم بود، این مساله چه میزان میتواند به رادیکال شدن جامعه ترکیه منجر شود و تکلیف گروههایی مانند کردها در دولت تحت نفوذ ملی گرایی ترکی به چه صورت است؟
گلمحمدی: ملی گراها در این دوره از انتخابات مخصوصاً در دور اول، هم در انتخابات پارلمانی هم ریاست جمهوری واقعاً پیش قراول و شگفتی ساز نسبت به سالهای گذشته بودند ملی گراها در مجموع از دو طیف نزدیک به ۱۳ میلیون رأی آوردند و اتفاق مهمی بود بعد از سالها و دههها شاهد بازگشت سیاست ورزی ملی گراها به ساحت سیاسی ترکیه هستیم. اگر سه خروجی از کلیت انتخابات داشته باشید یکی از آن حتماً نقش آفرینی پررنگ ملی گرایان در آینده سیاست و حکومت در ترکیه خواهد بود.
خانم آکشنر با «حزب خوب» را در ائتلاف ملت داریم که در دور دوم یک ملی گرای افراطی دیگر هم از حزب ظفر آقای «امید اوزداغ» که از آقای قلیچدار اوغلو حمایت کرد که اینها بسیار رادیکال هستند و پایگاه اجتماعی بالایی هم ندارند و یک حزب مادر هم میان ملی گرایان شناخته شده حزب حرکت ملی است به رهبری «دولت باغچلی» است که موتلف اردوغان بود اتفاقی که است اردوغان و ائتلاف جمهور خیلی تعهدات زیادی در رابطه با ملی گرایان در این دوره از انتخابات نپذیرفتند، یعنی ائتلافی که با ملی گرایان داشتند از سال ۲۰۱۷ شروع شده بود بحث تغییر قانون اساسی که رفراندوم آوریل ۲۰۱۷، انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۸، ۲۰۱۹ انتخابات شهرداریها را داریم این ائتلاف سه بار قبل از این حس شده بود و میزان وزن و نقش آنها در کابینه اردوغان و در نهادهایی که بالاخره تحت حاکمیت و کنترل دولت است مشخص شده بود.
در نقطه مقابل کمال قلیچدار اوغلو، در یک وضعیت تنگنا و آچمزی گیر افتاده بود، البته نبض جامعه در دست آنها هم بود، کمپینهایی که خانم آکشنر داشت، شعارهای انتخاباتی که برگزیده بود به سمت تحریک احساسات ناسیونالیستی هم در جبهه ائتلاف جمهور و هم ائتلاف ملت رفته بود اما قلیچدار اوغلو هم نیاز به آرای کردها داشت در نتایج دور اول هم دیدید که نزدیک به ۷۰ درصد آرای کردها به صندوق ائتلاف قلیچدار اوغلو ریخته شد، اما در دور دوم این آرا کاهش پیدا کرد چون خیلی از کردها ناامید شده بودند و احتمال میدادند اردوغان رأی خواهد آورد در ۱۱ استان کرد نشین در شرق و جنوب شرقی آناتولی آرای دور دوم کردی قلیچدار اوغلو به طور معناداری ریزش کرد و دلیل اصلی آن هم این بود که وضعیت تنگنا بود که او در دور دوم متوجه شد اگر بخواهد اردوغان را به طور جدی به چالش بکشاند باید آرای مردد ملی گرایانی که آن دوره به اردوغان رأی دادند را به سمت خود جذب کند یک بعدش این بود افرادی مثل اوزداغ را به خودش نزدیک کرد آقای سینان اوغان نیامد و به سمت اردوغان رفت و از طرف دیگر به سمت گفتمانهایی رفت که اردوغان استاد آن است؛ به سمت دگرستیزی و پناهجویان رفت و نتیجه هم نداد و کارآمد نبود.
در یک تصویر کلان میبینیم ملی گرایان به یک نیروی سیاسی نزدیک به جریان محافظه کار (راست دین دار) در ترکیه نزدیک میشود اینقدر وزن شأن افزایش پیدا میکند اما اینها موجب تغییرات رادیکال در سیاست ورزی دولت حاکم شوند بعید می دانم. چون اردوغان و حزب عدالت توسعه به آن معنا ملی گرا نشدند بلکه ملی گرایان را محافظه کردند اینطور نیست که در شش ماهه گذشته جریانهای ملیگرا را به خودشان نزدیک کرده باشند، آنها ۵ سال است این پروسه را شروع کرده اند اردوغان بعد از ۲۰۱۶ که کودتا اتفاق افتاد احساس یک خلأ داخلی کرد و به سمت ملی گرایان رفت و به تدریج توانسته آنها را در گفتمان محافظه کاری خودش ادغام کند و خیلی رادیکال نباشند و میبینیم مثل گذشته تفکرات رادیکال ندارند.
مثلاً باغچلی را قبل از ۲۰۱۶ و بعد از ۲۰۱۶ مقایسه کنید و ببینید چقدر دیالوگهایش متفاوت شده است. از یک سمت دیگر عدالت و توسعه با توجه به اینکه نبض جامعه را به دلیل نتایج انتخابات در دست دارد به سمت یک گفتمان یا ایدئولوژی حزبی ترکیبی از محافظه کاری و ملی گرایی حرکت خواهد کرد آینده پیش رو حزب عدالت و توسعه از مرام نامه صرف محافظه کارانه خودش خارج خواهد شد، پوست اندازی خواهد کرد و بخشی از ملی گرایی برای اینکه پایگاه اش را جمع و جلب کند و اساساً جامعه هم چنین درخواستی دارد به نظرم الگوی ترکیبی از ملی گرایی-محافظه کار را در ساخت حاکم بر حاکمیت ترکیه خواهیم داشت.
حزب عدالت و توسعه با توجه به اینکه نبض جامعه را به دلیل نتایج انتخابات در دست دارد به سمت یک گفتمان یا ایدئولوژی حزبی و ترکیبی از محافظه کاری و ملی گرایی حرکت خواهد کرد. آینده پیش رو حزب عدالت و توسعه از مرام نامه صرف محافظه کارانه خودش خارج خواهد شد، پوست اندازی خواهد کرد و بخشی از ملی گرایی برای اینکه پایگاه اش را جمع و جلب کند و اساساً جامعه هم چنین درخواستی دارد به نظرم الگوی ترکیبی از ملی گرایی-محافظه کار را در ساخت حاکم بر حاکمیت ترکیه خواهیم داشت. معیار خوب برای سنجش ملی گرایان تا چه اندازه نقش آفرینی خواهند کرد در این دوره جدید اردوغان که میخواهد شروع کند ترکیب کابینه که بیرون بیاید متوجه میشویم چقدر میخواهند در صحنه سیاسی ترکیه حضور داشته باشند. احساسم این است بسیاری از پروندهها در داخل به خصوص در مسائل کردی شرایط سختی خواهد داشت هم در داخل و هم خارج برخی از پروندهها در سیاست ترکیه به شدت تحت تأثیر نقش آفرینی ملی گرایان هستند یکی از آنها مساله کردی است که البته مساله سیاست خارجی ترکیه هم محسوب میشود یعنی در پرونده شمال سوریه با «پی وای دی و پ ک ک، در قبرس با یونان، در پرونده قفقاز جنوبی تأثیر ملی گرایان در نوع دستور کار و اولویتهایی که اردوغان تعیین خواهد کرد بدون تردید ناگزیر خواهد بود و تأثیر خودشان را خواهند داشت.
زمانی که ائتلاف شش گانه تشکیل شد خیلی از کارشناسان معتقد بودند آغاز عصر جدید در ترکیه را شاهد خواهند بود و به نوعی پایان «اردوغانیسم» است اما به اصطلاح رسانهای این نوزاد قبل از اینکه به دنیا بیاد مرد و اردوغان در قدرت ماند. اردوغان بعد از پیروزی در آنکارا خطاب به هوادارانش اعلام کرد که ما با هم قرن ترکیه را خواهیم ساخت. آیا این یک سخنرانی احساسی بعد از پیروزی بود یا یک استراتژی کلان در ذهن اردوغان و حزب عدالت و توسعه برای ساخت قرن ترکیه وجود دارد؟ آیا در جامعه و رسانههای ترکیه برای این عبارت قرن ترکیه رایزنی شده؟ مختصاتش به چه صورت خواهد بود و اردوغانی که دور اول انتخابات به نوعی از مردم ترکیه کارت زرد گرفت و پیروزی اش را در دور دوم محقق کرد توان و پشتیبانی لازم را برای ساخت قرن ترکیه را دارد؟
صدرمحمدی: ابتدا من با اردوغانیسم نمیتوانم ارتباط برقرار کنم بعضی از ادبیات سازی ها است که رسانههای جریان اصلی جهان انجام میدهند باید توجه کنیم که ما یا با این رسانهها همراهیم یا همراه نیستیم اگر همراهیم پس حرفهایی که در مورد ما میزنند هم مورد توجه قرار دهیم اگر همراه نیستیم و این رسانهها را دارای اهداف امپریالیستی میدانیم که اینطور هستند. در مورد ادبیات سازی اینها باید دقت کنیم مثلاً گفتید دموکراتیک بود اما منصفانه نبود، اینها خلط مبحث هستند بالاخره با این معیار در آمریکا و انگلستان منصفانه است انصاف در حقوق و سیاست چه جایگاهی دارد ما نباید در تله ادبیات سازی جریان اصلی دنیا بیفتیم و سعی کنیم ادبیات خودمان را معیار قرار دهیم. اردوغان نقاط ضعف و مثبت دارد؛ نقاطی برای ما به عنوان همسایه دارد که مزایاست و نقاطی هم هست که به سمت تخاصم می رسیم. اینها مواردی است که خودمان باید برای آن ادبیات تولید کنیم نه اینکه در دام جریان رسانه اصلی دنیا بیفتیم و مجبور باشیم از ادبیاتی که آنها درست میکنند.
این ادبیاتی که استفاده کردیم ادبیات رسانههای اصلی نیست بلکه ادبیات مخالفان اردوغان داخل ترکیه است.
صدرمحمدی: مخالفان اردوغان در ترکیه از جریان اصلی دنیا استفاده ابزاری میکنند. وقتی در کشوری مانند ترکیه بنیادهای بین المللی از جمله «بنیاد جورج سوروس» و … سرمایه گذاری میکنند و فاند میدهند و مؤسسه و مراکز پژوهشی ایجاد میکنند نباید زیاد انتظار داشته باشیم که هر دو طرف ادبیات مستقیمی را تولید کنند بلکه در سنت سیاسی ترکیه فضا اینگونه است که به خصوص طیف لیبرال و در ۱۰ سال اخیر طیف لائیک سعی دارند از ادبیات رایج دنیا به عنوان یک سلاح علیه اقتدار موجود استفاده کنند.
اردوغان هم این کار را میکند. ببینید او در سیاست خارجی چه میزان از ابزارها استفاده کرده بدون اینکه اعتقادی به آن داشته باشد. بنابراین نمیتوانیم به طرف مقابل نمیتوانیم ایراد وارد کنیم.
صدرمحمدی: ایراد به این معنا که من دارم از موضع خودمان صحبت میکنم ما اگر جریان اصلی دنیا را جریان امپریالیستی بدانیم باید از استفاده از ادبیات آنها دقت کنیم. اینکه مخالفان در داخل ترکیه از این ادبیات استفاده میکنند لزوماً وجه مشروعیت بخشی برای این ادبیات نیست.
جریان مخالفان نتوانست کارکرد و مأموریت دقیقی از خود ارائه دهد. واقعیت این است پیروزی اخیر اردوغان لزوماً پیروزی اردوغان نیست بلکه بیشتر شکست مخالفان است. رأی موجود اردوغان بیش از آنکه آری به اردوغان باشد نه به مخالفان است. هر مخالفی میتوانست ادبیاتی درست و سازمان دهی شده مقابل اردوغان ارائه دهد قطعاً میتوانست مقابل او عرض اندام کن د.
نکته قابل توجه این است که اردوغان از سالها پیش متوجه این مساله است، رقبای واقعی او و کسانی که میتوانند با او در این میدان رقابت واقعی کنند رقابت واقعی در ترکیه به این معناست که شما بتوانید از سبد رأی رقیب تان ریزش آرا کنید، هر کی سبد رأی سنتی خودش را دارد ولی در وسط میز یک طرف رأی مرددی وجود دارد که برگ پیروزی برای وسط میدانی هاست. هر کس بتواند وسط میدان را به سمت خودش جلب کند در این صورت پیروز خواهد شد.
کسی مقابل اردوغان میتواند پیروز شود که بتواند سبد رأی محافظه کار راست مرکز را به سمت خودش جلب کند و چون اردوغان از قبل متوجه این مساله بود، نوع کنش گری های اردوغان را طی ۵ یا ۶ سال اخیر توجه کنید حرکتش در جبهه محافظه کاری و جبهه راست ایجاد انشقاق کند و آن جبهه را مدیریت کند چون او متوجه است طیف لائیک چپ و لیبرال چپ توان جذب بدنه توده رأی دهنده به اردوغان را ندارد دقیقاً اشتباهی که قلیچدار اوغلو به آن مبتلا شد و با حضو در میدان خودش را به عنوان نماینده چپ لیبرال معرفی کرد که اینطور هم است اما نکتهای که توجه نشد باید از سبد رأی محافظه کار راست ریزش آرا ایجاد میکرد تا اردوغان را از میدان به در کند.
با توجه به این تفصیلات اینطور میتوان گفت که اردوغان در یک وضعیت شکنندهای قرار دارد میزان رأی اش اگر پیروز و میدان دار شد اما آرای قلیچدار اوغلو حکایت از آن دارد که یک توده جدی، مهم و نزدیک به ۳۰ میلیونی منتقد رفتار و سیاستهای اردوغان هستند و اردوغان متوجه این مساله هستند و این واقعیت بر نوع سیاست گذاریهای اردوغان برای سیاستهای بعدی نقش کلیدی ایفا خواهد کرد.
گلمحمدی: درباره قرن ترکیه بگویم چرا که انتخابات انجام شده، نتایج مشخص شده و اردوغان دوباره اقتدار را به دست گرفته و باید بیشتر ببینیم چه اتفاقاتی قرار است رخ دهد. الان که مساله قرن ترکیه (Türkiye Yüzyılı) است و نقل محافل کمپینهای انتخاباتی اردوغان بود و سال گذشته هم از آن رونمایی کرد تا چه حد میتواند اعتبار داشته باشد، چه اهدافی را دنبال میکند.
کسانی که علاقه به این موضوع دارند میتوانند به وبسایت TürkiyeYüzyılı.com مراجعه کنند و ابعاد مختلف را ببینند که از سالهای گذشته توسط وزارتخانههای مختلف چشم انداز داشت که ترکیه از اینجا به کجا میخواهد برسد مثلاً در استفاده از انرژی کربنی، انرژی سبز، ظرفیتهای کشاورزی مکانیزه، تسلیحات به کجا میخواهد برسد. از بحثهای محیط زیست تا صنایع دفاعی، جوانان، ورزش، حقوق بشر و اقلیتها و روابط خارجی میشود، است.
بنابراین یک ویژن قرن ترکیه مبسوط و گسترده است ولی در سطح ویژن و چشمانداز است و وزارتخانههای ترکیه بنا بر علاقهای که اردوغان به چشم انداز دارد، اردوغان رهبری است که در رویافروشی به ترکها فوق العاده عمل کرده است بخشی از آن را توانسته به سرانجام برساند و بخشی هم نتوانسته است. قبل از این چشم انداز ۲۰۲۳ ترکیه را داشتیم، الان ۲۰۲۳ هستیم و در چشم انداز اردوغان و حزب عدالت و توسعه قرار بود ترکیه ناخالص داخلی اش به ۲ تریلیون دلار برسد، جزو ۱۰ اقتصاد برتر دنیا شود، نرخ تورم و بیکاری تک رقمی شود، به سمت یکپارچگی بیشتر با اروپا برود اما کدامش اتفاق افتاد؟
اردوغان رهبری است که در رویافروشی به ترکها فوق العاده عمل کرده است بخشی از آن را توانسته به سرانجام برساند و بخشی هم نتوانسته است. قبل از این چشم انداز ۲۰۲۳ ترکیه را داشتیم، الان ۲۰۲۳ هستیم و در چشم انداز اردوغان و حزب عدالت و توسعه قرار بود ترکیه ناخالص داخلی اش به ۲ تریلیون دلار برسد، جزو ۱۰ اقتصاد برتر دنیا شود، نرخ تورم و بیکاری تک رقمی شود، به سمت یکپارچگی بیشتر با اروپا برود اما کدامش اتفاق افتاد؟ ترکیه را میبینید که حداقل در دهه گذشته نسبت به دهه اول اردوغان روند خیلی مثبتی نبوده، ارزش لیر و روند نزولی که دارد و سطح تورم که ادامه دار خواهد بود، بدهیهای ترکیه که به شدت سرسام آور است را میبینید از طرف دیگر شاخصهای اقتصادی ترکیه برای تبدیل شدن به ۱۰ اقتصاد برتر دنیا را میبینید حتی ترکیه در حال خارج شدن از G۲۰ است و آمارها را نگاه کنید ترکیه حتی اقتصاد بیستم هم نیست و ۲۱ هم میشود و در نوسان است. البته صرفاً برای GDP نیست. قرار بود درآمد سرانه شهروندان ترکیه ۲۵ هزار دلار شود.
چشم اندازی تعریف شده بود و شهروندان ترکیه این را میبینند و آنهایی که ناظر بین المللی هستند آن را میبینند اردوغان در تحقق آن چشم انداز چقدر موفق بوده. اردوغان نه موفق بوده و نه شکست خورده تا یک سطحی بالا آمده الان وارد یک چشم انداز دیگری شد و آن چشم انداز قرن ترکیه است.
شخصیتی مثل اردوغان که ۲۰ سال در قدرت بوده از هر زاویهای به مساله نگاه کنید این فرد و این تیم نمیتواند حرف جدیدی برای ترکیه داشته باشد. در مباحث مدیریتی گفته میشود عمر مفید مدیریت ۸ سال است نهایت ۱۰ سال بعد از آن ایدهای ندارید به خصوص اردوغان که با یک تیم بستهای کار میکند. صرفاً مهرهها جابه جا میشوند. به نظر میرسد نمیتوانیم خیلی به قرن ترکیه امیدوارانه نگاه کنیم.
گلمحمدی: نمیخواهم قضاوت کنم شاید بستری شود تا ترکیه را به یک بازیگر مؤثر بین المللی تبدیل کند همانطور که در چشم اندازش دارد. اما مساله این است که اردوغان از این گفتمان چشم انداز قرن ترکیه توانست به خوبی در کمپینهای خودش استفاده کند. چشم انداز قرن ترکیه بیش از آنکه منطبق بر واقعیتها، ظرفیتها و محدودیتهایی که ترکیه در داخل و خارج دارد بیشتر پاسخی به افول هژمونی و سیادت حزبی و شخصی اردوغان است که میخواهد طرحی نو دراندازد و بگوید انرژی جدیدی وارد میکند و در ۲۰۲۳ ماه آینده وارد صدمین سال تأسیس جمهوری ترکیه میشویم و قرن جدیدی شروع میشود و این قرن جدید را اردوغان میگوید به رهبری و اقتدار من شروع میکنیم. قرن ترکیه یکی دیگر از نمودهای بارز شخصیتی و مدیریتی اردوغان است. او فراتر از کمپین و انتخابات که خارج میشود خود را رهبر ترکیه میداند و اینطور نیست صرفاً در کمپینها گیر کند. در کمپینها قطب بندی سازی ها را انجام میدهد، آرا را جمع میکند، جریان رقیب را مستهلک میکند و بعد برمی گردد.
چشم انداز Türkiye Yüzyılı چشم انداز قوی است که توسط اردوغان رهبری میشود و او این ویژن را برای این آورده است که بخشی و جزیرهای نگاه نمیکند مثلاً شرق آناتولی به او رأی نداده پس خارج شود این چشم انداز همه را زیر یک چتر میآورد و یک هویت جدید به ترکیه در بین الملل میدهد که اعراب و کشورهای آسیایی مرکزی و جهان ترک او را تحسین میکنند. نشان میدهد که من یک چارچوب و چشم اندازی دارم که بر اساس آن میخواهم حرکت کنم، این مسیر مشخص است. اما حداقل در آینده پیش رو و سالهای قابل پیش بینی فکر نمیکنم ترکیه ظرفیتی برای شروع فاکتورهایی که در قرن ترکیه دیده پیش رود.
اکنون ترکیه چهار مساله اصلی دارد که ابتدا باید آنها را حل کند بعد وارد چنین سازوکارهایی شود. یکی بحث تورم است که اردوغان هم در سخنرانی که بعد از پیروزی اش گفت مساله اصلی ما تورم است، دومی مساله پناهجویان است، مساله روابطش با دمشق و نیروهای مورد حمایتش در ادلب، نیروهای پی وای دی و پ ک ک در شمال سوریه و مسائل دیگری که مربوط به روابطش با آمریکا، عضویت سوئد در ناتو، اوکراین و F۱۶ این مسائل حداقل تا سالهای آینده از ترکیه انرژی خواهد برد و تمرکز زیادی نمیتواند ورای این مسائل روزمره خودش داشته باشد اما اردوغان رهبری است که صاحب چشم انداز است، تحقق پیدا میکند یا نمیکند مورد اقبال و تحسین شهروندان ترکیه است. همه در ایران شروع به گفتن قرن ترکیه کردند اینطورها هم نیست. در آن حد جدی نگیرید. از همان داستانهای نوعثمان گرایی است خیلی مشتری دارد.
اردوغان قبل از انتخابات مساله عادی سازی روابط با دمشق و دیدار با بشار اسد، رئیسجمهور تاکید کرد، با توجه به اینکه انتخابات تمام شده اردوغان کنونی باز به دنبال مساله عادی سازی با دمشق خواهد بود؟ یا به اردوغان یک سال پیش برمی گردد که درباره سوریه نظرات خاصی داشت؟
صدرمحمدی: طبیعتاً بخش از حجم تبلیغی که در مورد از سر گیری روابط با دمشق صحبت میشد تحت تأثیر تبلیغات بود و کارکرد تبلیغی داشت اما خط اصلی سیاسی انکارا در این موضوع برقراری ارتباط با دمشق است به این دلیل که مساله سوریه از جنبه ترکیه وارد یک بن بست شده به این معنا که ترکیه بعضی پایگاههای آمریکایی و تروریستهایِ کرد و تروریستهای تکفیری را به عنوان ارتش آزاد و ارتش ملی مشروعیت بخشی کند و به عنوان یک ابزار میدانی استفاده کند، از این طرف همین کار را آمریکاییها در مورد گروهکهای تروریست کرد انجام میدهند و اینجا با یک استاندارد دوگانه طرف هستند بهترین راه خروج از این وضعیت باز کردن پای دمشق به مساله است که اردوغان از دو سال پیش این فرآیند را شروع کرده و دیدارهای پشت پرده امنیتی نظامی آغاز شده که از چند ماه گذشته دیدارهای رسمی سیاسی آغاز شد.
همه اینها نشان میدهد مساله به یک نقطه بی بازگشت رسیده اما طبیعتاً در اینجا هم نوع واکنش بشار اسد تأثیر گذار خواهد بود زیرا کم کم به نقطهای می رسیم که میزان نیاز اردوغان به بشار اسد از نیاز بشار اسد به اردوغان بیشتر است و این توازن را بر هم میزند از طرف دیگر نقش عواملی مثل ایران و روسیه در میدان مؤثر است این دو کشور هم از منظر تسهیل گری و هم مانع تراشی با توجه به معیارها و منافع خودشان میتوانند نقش آفرین باشند. از طرف دیگر منافع آمریکا و غرب و ناتو در منطقه بسیار تأثیرگذار است و میتواند در این مساله نقش آفرین باشد. اگرچه در ظاهر امر میگوئیم نزدیکی آنکارا به دمشق یک معادله دو طرفه است اما فاکتورهای تأثیرگذار در این معادله بسیار هستند و هنگام تحلیل مجبوریم این فاکتورها را هم در نظر داشته باشیم که تأثیرگذاری این فاکتورها بر اساس منافع خودشان رفتار میکنند و این بازی را چند مجهوله میکند اما اینکه اصل قضیه رابطه با دمشق یک قضیه جدی است و اردوغان تلاش دارد حتماً این موضوع را ادامه دهد موضوع جدی و واقعی است.
اردوغان در دوره نوین سیاستهای خودش به سمت سیاست کاهش تنش حرکت کرده و این را در مساله یونان و اوکراین شاهد بودیم که تلاش کرد نقش میانجی گرانه ایفا کند همین طور در موضوع ارمنستان و سوریه و اسرائیل شاهد بودیم و حتی در موضوع اتحادیه اروپا و مساله ناتو دیدیم حرکات زیگزاگی میکند.
تمام تلاش اردوغان این است که مشکلات را کاهش بدهد تا هزینه سیاسی تحمیل شده بر خودش و کشورش را کاهش بدهد تا توان تأثیرگذاری مثبتش را افزایش بدهد و به سمت طرحهایی که در ذهن دارد حرکت بدهد.
گلمحمدی: اردوغان هر موقع مشکل اقتصادی دارد و جدی است سیاست تنش صفر با همسایگان روی میزش است و این مربوط به انتخابات نیست و تقریباً از ۹ ماه پیش این کار را با عربستان، مصر، امارات شروع کرد و سوریه هم پرونده اش باز است و قبل از انتخابات نشستی در مسکو در سطح وزرای خارجه ایران، روسیه، سوریه و ترکیه برگزار شد، به نظرم روند به سمت عادی سازی روابط با دمشق پیش خواهد رفت و بیشتر هم نیازهای خود اردوغان است مثل مساله پناهجویان، کردها و مسائل اقتصادی اش هم برای حفظ و نگهداری آن سطح از پناهجویان نخواهد بود.
ترکیه و اردوغان در روابطش با غرب و روسیه و اوکراین هم خیلی نباید دنبال تغییر رادیکال باشیم، اردوغان دوباره به سطحی از تعامل بازمی گردد و مدیریت روابط و اختلافات با اروپا و بایدن داشته باشد. مثلاً الان تحویل F۱۶ به ترکیه از سمت آمریکا مطرح شده و منوط به این کرده اند که اجازه بدهند سوئد وارد ناتو شود ولی تقریباً پیروزی اردوغان یک نمودش آن بود که پیروزی برای پوتین محسوب میشود حداقل در معادلات اوکراین چون اگر قلیچدار اوغلو میآمد هم ظرفیت مدیریت ترکیه برای میانجی گری پایین میآمد چرا که شخصیت قلیچدار اوغلو شخصیتی نیست که بتواند با پوتین صحبت کند.
اردوغان برای غرب یک مزیت و ظرفیت استراتژیک در مقابل روسیه پوتین است. همچنان اردوغان به تعادل قدرت خودش ادامه خواهد داد اما در روابط با ما نیاز است به عنوان جمهوری اسلامی یک بازنگری اساسی در روابط مان با ترکیه داشته باشیم، روابط مان در دهه گذشته به خصوص از ۲۰۱۵ به بعد خیلی مستهلک شده و روند نزولی داشته و روابط اقتصادی ناامیدکننده ای داشته بحث تحریمها مهمترین عامل است اگر تحریمها برداشته شود گویا یک عاملیت ساختاری ده برابر بیشتر از جنگ سوریه برداشته شده و این میتواند یک سینرژی و انرژی بسیار جدیدی در روابط ایران و ترکیه ایجاد کند. ما به عنوان جمهوری اسلامی باید یک بازنگری اساسی در روابطمان با ترکیه داشته باشیم؛ روابط مان در دهه گذشته به خصوص از ۲۰۱۵ به بعد خیلی مستهلک شده و روند نزولی داشته و روابط اقتصادی ناامیدکننده ای داشته. بحث تحریمها مهمترین عامل است اگر تحریمها برداشته شود گویا یک عاملیت ساختاری ده برابر بیشتر از جنگ سوریه برداشته شده و این میتواند یک سینرژی و انرژی بسیار جدیدی در روابط ایران و ترکیه ایجاد کند. اتصالات دو کشور را گسترش دهد و این سطح از عمل گرایی و توازن اختلافات در مناطق مورد اختلاف مثل شمال عراق، خود عراق به خصوص قفقاز جنوبی را ایجاد کند.
از یک طرف ظرفیت این را نداریم روابط همسایگی مستقل از فشارهای سیستمیک تعریف کنیم از طرف دیگر نیاز داریم روابط مان با ترکیه توسعه پیدا کند. اقتصاد مکملی با هم داریم و ظرفیتهایی که باید در گفتگوهای دو کشور با کانالهای مختلفی که ایجاد کند مانند کانالهایی که با چین و روسیه و هند برگزار میشود ترکیه به دلیل دور دوم تحریمها زیر ذره بین رفت مثل بانک و رضا ضراب اما باید یک بازنگری در روابط خارجی با ترکیه اردوغان بدهیم.
ترکیه در ۵ سال آینده متفاوت و محتاطتری خواهد بود بیش از ماجراجویی در سیاست خارجی به سمت یک مهندسی سیاسی و اجتماعی در داخل برای مساله جانشینی حرکت خواهد کرد. عدالت و توسعه خودش را به ویترینی از احزاب و جریانها در ترکیه تبدیل خواهد کرد که ملی گرایان بیشتر مدنظر خواهد بود و روندهای آینده در ترکیه خیلی قابل مقایسه با بعد از انقلابهای عربی در خاورمیانه نیست. مسائلی که ترکیه دارد و تجربهای که به دست آورده است ترکیه ۵ سال آینده بیش از خاورمیانهای بودن، اوراسیایی میبینند به خصوص اوراسیای مرکزی.
جمعبندی
مباحثی که پیش از شروع انتخابات مطرح بود این بود که اردوغان صرفاً یا شانس موفقیتش در این است که پوتین برگ برندهای به او بدهد و آن دیدار با بشار اسد باشد اما این برگ برنده به اردوغان داده نشد و او توانست بدون آن برنده انتخابات باشد.
الان اردوغان مانده و کشوری که ۲۰ ساله خودش ساخته است و ۵ سالی که شاید برای اردوغان سختتر باشد چرا که نمیتواند مشکلات، تورم، بحران پناهجویان و … را به دولت قبل یا سیاستمدار قبل نسبت دهد چون عامل دو دهه اخیر ترکیه خودش بوده اما چیزی که مشخص است اردوغان در عرصه داخل با دو مشکل مواجه خواهد بود یکی مشکلات داخلی و خارجی و دومی اپوزیسیون قوی است که در پارلمان موفق تر از گذشته عمل کردند و یکی از عاملان شاید محدود کننده سیاستهای اردوغان هم باشد. ولی همچنان مهمترین مساله ترکیه تورم و اقتصاد است. ترکیه در ۵ سال آینده کشوری متفاوتتر خواهد بود با هدف اینکه بتواند اوضاع داخلی را مدیریت کند. بحث جانشینی اردوغان هم مطرح است چرا که حزب عدالت و توسعه بعید است که با توجه به مشکلات قانونی و حتی سن اردوغان، بتواند روی رجب طیب اردوغان سرمایه گذاری کند.