به گزارش مشرق، سفر روز گذشته «فیصل بن فرحان» به تهران ۱۷ سال پس از آخرین حضور یک وزیر خارجه عربستان در ایران، به اندازه ای برای ناظران بین المللی مهم است که هیچ حاشیه ای نمیتواند بر متن آن غلبه کند.
بازگشت پادشاهی سعودی به تعامل دیپلماتیک با جموری اسلامی ایران و تاثیر احیای رابطه تهران- ریاض بر مناسبات منطقه ای به ویژه ترتییات سیاسی-امنیتی جدید غرب آسیا پس از کاهش نقش ایالات متحده در منطقه ایجاد شده بر کسی پوشیده نیست.
با این وجود، روز گذشته در پی تغییر محل نشست مطبوعاتی وزرای خارجه ایران و سعودی شیطنت هایی از سوی برخی جریان های سیاسی که سابقه زیادی در ضربه زدن به منافع ملی در کارنامه خود دارند، برای به حاشیه بردن سفر فیصل بن فرحان ایجاد شد.
تلاش های این جریان برای اخلال در دیپلماسی دولت سیزدهم و منافع ملی کشورمان اما خیلی زود به در بسته خورد و در حالی که این عده انتظار داشتند سفر وزیر خارجه پادشاهی سعودی کاملا تحت الشعاع حواشی ایجاد شده قرار گیرد، دیپلمات ارشد عربستانی ساعتی بعد در پاستور و ملاقات با آیت الله رئیسی، مسائل بسیار مهمی را مطرح کرد که این جملات را می توان پیشران و دینامیسم سیاسی- امنیتی منطقه غرب آسیا در آینده ای نزدیک ارزیابی کرد.
فیصل بن فرحان در دیدار رئیس جمهور کشورمان با بیان اینکه برخی از کشورهای دنیا تمایل ندارند که منطقه ما به آرامش و پیشرفت برسد، اظهار داشت: با گسترش تعامل کنونی ایران و عربستان در سطح همه کشورهای اسلامی، دستاورهای بیپایانی پدید خواهد آمد و تضمینی است برای اینکه هیچ کشور خارجی در منطقه ما دخالت نکند.
برای درک بهتر کنایه ای که فیصل مبنی بر دخالت برخی کشورهای دنیا در منطقه بر زبان رانده است باید به تحولات و تغییرات سیاست خارجی عربستان سعودی طی ۲ سال گذشته اشاره کرد. ریاض بر اساس ادراک خود از محیط بین الملل و افول نظم تک قطبی پساجنگ سرد، سیاست خارجی خود را بر پایه عدم اتکای کامل به ایالات متحده آمریکا و «چرخش به شرق» تنظیم کرده است.
طی یکسال گذشته روابط ریاض-واشنگتن از سطح اصطکاک هم فراتر رفته و مناقشه برانگیز شده است. استقبال بسیار سرد عربستان از جو بایدن در جریان سفر رئیس جمهور ایالات متحده به ریاض، همکاری گسترده پادشاهی سعودی با روسیه و چین و رساندن سطح آن به رابطه راهبردی و تقابل علنی عربستان و آمریکا در ماجرای اوپک پلاس بخشی از اتفاقاتی است که نشان می دهد رابطه این دو متحد راهبردی سابق به سردی گرویده است.
در همین مدت اخیر عربستان برای اینکه نشان دهد از آمریکا در حال فاصله گرفتن است، جدای از نزدیک شدن به تهران، رابطه خود با دمشق را هم احیا کرده و محرک اصلی بازگشت سوریه به اتحادیه عرب، تلاش های عربستان بود.
۱۰ روز قبل؛ در جریان سفر آنتونی بلینکن وزیر خارجه ایالات متحده به ریاض بود که نیویورکتایمز در گزارشی نوشت که بنسلمان و دستیاران او به صراحت گفتهاند مجبور نیستند در منازعات قدرت در جهان از یکی از طرفهای مناقشه جانبداری کنند و آمادهاند مزایای حفظ روابط قدرتمند با هر یک از آنها را در نظر بگیرند.
این روزنامه نوشت: «در واقع مقامهای عربستان سعودی و سایر کشورهای عرب خلیجفارس میگویند آنها انتخاب دو گزینهای را که احساس میکنند مقامهای آمریکا و اروپا از زمان حمله روسیه به اوکراین پیش روی آنها گذاشته شده قبول ندارند.»
فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان سعودی در کنفرانس خبری مشترک با بلینکن گفت: «چین بزرگترین شریک تجاری ما است، بنابراین طبیعتا تعامل و اشتراکات زیادی با پکن خواهیم داشت».
نیویورکتایمز ادامه داد: تنها چند روز قبل از ورود بلینکن به عربستان، ولیعهد عربستان سعودی از نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا که ایالات متحده او را یک «حاکم شرور» توصیف کرده در جده استقبال کرد.
به نوشته این روزنامه آمریکایی، ایران سفارت خود در ریاض را در نتیجه توافقی بین دو کشور که چین در ماه مارس به آن کمک کرد، بازگشایی کرد و هفته آینده، وزارت سرمایهگذاری عربستان سعودی قصد دارد میزبان یک نشست بزرگ از تجار عرب و چین باشد.
این همه داستان نبود و دیگر روزنامه مهم آمریکایی، واشنگتنپست هم فاش کرد محمد بنسلمان در بحبوحه اختلافات نفتی، آمریکا را به «درد بزرگ اقتصادی» تهدید کرده است.
این روزنامه نوشت: محمد بنسلمان ولیعهد سعودی، واشنگتن را تهدید کرد زیرا قصد داشت ریاض را به خاطر تصمیم کاهش تولید نفت مجازات کند.
این روزنامه توضیح داد: طبق یک سند محرمانه اطلاعاتی آمریکا، پس از آنکه جو بایدن، رئیسجمهوری این کشور پاییز گذشته متعهد شد به دلیل تصمیم عربستان برای کاهش تولید نفت در بحبوحه افزایش بهای انرژی و نزدیک شدن سریع به انتخابات در آمریکا «عواقبی» را به عربستان سعودی تحمیل کند، محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان به طور خاص تهدید کرد روابط بین دو کشور را قطع خواهد کرد و از این کشور انتقام اقتصادی خواهد گرفت.
این اتفاقات به هرحال شاید برای جریانی که همچنان در جهان تک قطبی سیر می کند و تمامی تحولات جهان را با پذیرش هژمونی آمریکا تفسیر می کند چندان خوشایند نباشد. جریانی که حتی در برقرای رابطه با کشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس هم کوچکترین توفیقی نداشته است و روزگاری پیش پای آنها هم زانو زد تا بلکه برای آنها روداید حضور در عربستان صادر شود از قدرت نمایی کشورمان در برابر اعراب خوشحال به نظر نمی رسد.