به گزارش مشرق، راهبرد معاصر نوشت: گرچه از نیمه قرن بیستم به این سو نظام سرمایه داری غرب به سرکردگی آمریکا با مهندسی ساختارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی جهان درصدد ایجاد و حفظ مدیریت سازماندهی شده در جهان برآمده است، اما دیگر کشورهای قدرتمند دنیا که خارج از اردوگاه غرب قرار داشتند، کوشیدهاند به این سازوکار هژمونیک تن ندهند.
به عنوان نمونه تشکیل جنبش غیرمتعهدها (عدم تعهد) حاصل تلاش چهار کشور مهم جهان یعنی هند، اندونزی، یوگسلاوی سابق و مصر بود که از نظر سیاسی وابسته به نظم مبتنی بر جنگ سرد آن دوران نبودند و مشی مستقلی در پیش گرفته بودند.
در زمینه نظامی، پیمان ورشو در برابر پیمان ناتو تشکیل شد تا بدیل نظامی در برابر ساختار امنیت دسته جمعی غربی باشد. سالها بعد پیمان شانگهای در ابتدا با اهداف امنیتی و نظامی به وجود آمد و در ادامه، به سایر ابعاد اقتصادی، سیاسی و ... گسترش یافت تا شاید در آینده به رقیبی در برابر اتحادیههای غربی بدل شود.
در زمینه اقتصادی، قدرتهای نوظهور روسیه، چین، برزیل و هند گروهی اقتصادی را تشکیل دادند تا در برابر گروههای مشابه غربی مانند G8 (گروه هشت) اعلام موجودیت کنند. بعدها با پیوستن آفریقای جنوبی به «بریکس»، قاره آفریقا نمایندهای در این گروه پیدا کرد.
بریکس میکوشد رهبری آینده اقتصاد جهان را از میان کشورهای غیرغربی معرفی کند و به همین دلیل درصدد است از الزاماتی مانند اقتصاد آزاد، پایبندی به اصول سازمان تجارت جهانی، نظم اقتصادی مبتنی بر دلار، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و دیگر سازوکارهای غرب محور فاصله بگیرد و قوانین اقتصادی خودش را ایجاد کند.
روسیه تنها کشور عضوی است که هم در «گروه هشت» عضویت دارد و هم عضو بریکس است، اما در سالهای اخیر و با اصرار غرب بر منزوی کردن روسیه، عزم این کشور برای ادامه کار با بریکس بسیار بیشتر شده است.
در حاشیه نشست «بریکس پلاس» در کیپ تاون، شاهد دعوت رسمی وزیر امور خارجه آفریقای جنوبی از آیت الله رئیسی، رئیس جمهور کشورمان هستیم؛ موضوعی که سال گذشته نیز اتفاق افتاد. در ژوئن ۲۰۲۲ جمهوری خلق چین از آیت الله رئیسی برای اشتراک دیدگاهش در زمینه بریکس دعوت کرده بود. در این اجلاس رئیس جمهور کشورمان وعده حمایت کامل از بریکس و تمام اعضای آن را در زمینه سوخت، انرژی، ترانزیت و نیروی انسانی آموزشدیده داد.
به نظر میآید زمینههای نزدیکی ایران با بریکس در حال تقویت است و میتوان در آینده، انتظار پیوستن جمهوری اسلامی ایران را به عنوان ششمین عضو بریکس داشت.
صرف نظر از تحقق یافتن یا نیافتن این مهم، نزدیک شدن ایران به بریکس از چند جهت حائز اهمیت و قابل تأمل است:
کشورهای بزرگ غیر غربی در تمامی قارهها به اهمیت و ضرورت اجتناب ناپذیر تشکیل بنیان قدرتی جدید در برابر غرب و پایان دادن به هژمونی آمریکا پی بردهاند. دومینوی حذف دلار از مبادلات خارجی که در ماههای اخیر شاهد تسریع روند آن بودهایم، نخستین طلیعه این تصمیم حیاتی و تاریخ ساز به شمار میرود.
به نظر میآید لزوم و اهمیت بهره گرفتن از ظرفیتهای جمهوری اسلامی ایران در تشکیل بلوک جدید قدرت برای کشورهای بیان شده آشکار شده است. پیوستن ایران به پیمان شانگهای که در به تازگی رخ داد، در کنار دعوت مجدد از رئیس جمهور اسلامی ایران به نشست بریکس نشانههای رویکرد نوین کشورهای قدرتمند غیر غربی به نقش جمهوری اسلامی ایران در تغییر هندسه قدرت جهانی است.
این موضوع دستاوردی بسیار مهم و تاریخی است که بعد از دست کم دو قرن رخوت، بار دیگر شاهد نگاه به ایران به عنوان بازیگر جهانی مهم و متناسب با قدرت، ظرفیت و سابقه تاریخی هستیم.
در فضای داخلی، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و از دیرباز دو طیف فکری نسبت به روابط خارجی ایران وجود داشته است. یک طیف، قائل به اتحاد و ائتلاف با غرب و پذیرش نظام ساختاری آن بودند و راه نجات مملکت را در پیوند با غرب و به ویژه آمریکا میدانند. این طیف در زمینه امنیتی، سرنوشت کشور را به برجام و احیای رابطه (ولو سلطه پذیر) با آمریکا گره میزنند و در زمینه اقتصادی نیز پذیرش FATF، پیوستن به سازمان تجارت جهانی و امثال این را تنها راهکار مؤثر و مفید میدانند.
در مقابل، طیف دیگری قرار دارند که معتقدند غرب در آزمون کنش خود با ایران چیزی جز فرصت طلبی و منفعت جویی نشان نداده و آزمودن این آزموده، برای بار دیگر خطاست. بایست به جای معطل ماندن به امید چراغ سبز آمریکا و اروپا، راه جدیدی را بر مبنای استقلال عمل باز کرد.
البته این دو طیف در بسیاری از کشورها ازجمله میان همسایگانمان نیز قابل تشخیص است. به عنوان نمونه، در ترکیه 20 سال طول کشید تا طیف غربگرا متقاعد شود هرگز اتحادیه اروپا این کشور را به عنوان عضو خودش نخواهد پذیرفت و باید از این سیاست بی ثمر و پر هزینه دست بکشند. در عربستان، پس از پرداخت صدها میلیارد دلار به آمریکا و تحمل بحران، جنگ و ناامنی ناشی از حضور این کشور در منطقه، سران سعودی مجاب به تغییر نگرش خود نسبت به غرب شدهاند.
در هر صورت حاصل نگاه به شرق دولت سیزدهم تاکنون به دستاوردهای مهمی همچون تنش زدایی منطقهای، افزایش توان چانه زنی بین المللی جمهوری اسلامی و عبور از موضوع برجام به عنوان آنچه قبلا شاه کلید همه تحولات سیاست خارجی ایران معرفی میشد، منجر شده است.
درباره گروه بریکس، سیاست خارجی دولت آیت الله رئیسی مبتنی بر تقویت ظرفیتهای غیر غربی اتحادیههای بین المللی با هدف تحکیم جایگاه جمهوری اسلامی ایران در گروهبندی های جدید قدرت است.اگر منصفانه قصد بررسی داشته باشیم، از میان سیاستهای خارجی، فرهنگی و اقتصادی دولت، سیاست خارجی حائز کارنامه قابل قبولتری است که با تکیه بر نگاهی نو به روابط بین الملل، نشان داده نگاه غیر غربی در سیاست خارجی قادر است منافع ملی ایران را در نظام جهانی حفظ کند.