سرویس فرهنگ و هنر مشرق -پنجاه و هفتمین دوره جشنواره فیلم «کارلو ویواری» در جمهوری چک روز شنبه ۱۷ تیر با اهدای دو جایزه به دو فیلم ایرانی به کار خود پایان داد. جایزه ویژه هیئت داوران این فستیوال به فیلم «تورهای خالی» ساخته بهروز کرمیزاده رسید و جایزه بهترین کارگردانی را نیز بابک جلالی برای فیلم «فریمونت» از آن خود کرد.
کارویژه «کارلو ویواری» برای حمایت از یک فیلم همجنسگرایانه
این جشنواره از سال گذشته تمرکز خود را متوجه سینمای ایران کرد و به صورت جدی به سینمایی زیرزمینی ایران توجه ویژهای دارد. سال ۱۴۰۱ در پنجاه و ششمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم کارلووی واری فیلم «تابستان با امید» ساخته صدف فروغی موفق به دریافت گوی بلورین بهترین فیلم، در این رویداد سینمایی شد.
این فیلم دومین ساخته بلند فروغی بود و با تامین سرمایه از سوی یک کمپانی کانادایی در ایران به صورت زیرزمینی ساخته شد و توانست جایزه نقدی ۲۵ هزار دلاری این جشنواره را دریافت کند.
صدف فروغی علاوهبر نویسندگی و کارگردانی «تابستان با امید»، تهیهکنندگی این فیلم را نیز بههمراه کیارش انوری و کریستینا پیووسان بر عهده داشته است.
این فیلم زیرزمینی بااستفاده از بازیگران مشهور ایرانی همچون لیلی رشیدی، مهدی قربانی، علیرضا کمالی در سکوت خبری در شمال ایران مقابل دوربین رفت. روایت این فیلم درباره یک شناگر جوان و مربی جوانش است که دارای تمایلات همجنسگرایانه ای هستند.
شخصیت اصلی این فیلم امید (مهدی قربانی بازیگر ابد و یک روز و تنگه ابوقریب) پس از آنکه از مربی شنای خود ناامید میشود وارد رفاقتی با دومین مربی اش می شود و رگههایی از همجنسبازی در رابطه این دو نفر دیده میشود.
چرا تورهای خالی به تور کارلوویواری افتاد؟
سال گذشته صدف فروغی به صورت زیرزمینی وارد ایران شد و فیلم زیرزمینی خود را با عنوان «تابستان با امید» تولید کرد. امسال نیز فیلم «بهروز کرمیزاده» فیلمساز ایرانی مقیم آلمان با سرمایهگذاری یک کمپانی آلمانی وارد ایران شد و فیلم خود را با قواعد رایج سینمای زیرزمینی و بدون پوشش عرفی رایج تولید کرد.
«تورهای خالی» مانندفیلم «عصبانی نیستم » با الگویی کهنه شده به شیفتگی پسر جوانی نسبت به دختری ثروتمند میپردازد و القای مضامین سیاسی و تاکید روی فلج شدن اقتصاد کشور را در زیر متن این روایت کلیشهای گنجانده است.
امیر (حمیدرضا عباسی ) به عنوان پیک موتوری شرکتی خصوصی در شهری ساحلی در شمال ایران کار میکند. او درآمد بسیار کمی دارد و صرفا میتواند هزینههای زندگی خودش را تامین کند و مادرش با تهیه و فروش خیارشور خانگی روزگار میگذارند. او شیفته نرگس (صدف عسگری ) دختر یک قناد است و و خانواده دختر از نظر اقتصادی زندگی ممتازتری دارند.
این دو مثل زوج فیلم «عصبانی نیستم» به دنبال فرصتی برای ازدواج با یکدیگر هستند و چون توانایی ازدواج با یکدیگر را ندارند مجبور هستند که رابطه خود را مخفی نگاه دارند تا اینکه نرگس دیگر نمیخواهد این رابطه ادامه پیدا کند و امیر باید شغلی پیدا کرده تا هزینههای یک زندگی مشترک را تامین کند. او وارد یک شغل پرمخاطره غیرقانونی میشود تا بتواند با دختر دلخواهش زندگی کند.
اگر نمایش خبرها در برادران لیلا متمرکز روی تحریم های بود در این فیلم همان الگو مورد بهرهبرداری قرار میگیرد و عمده پس زمینه خبری فیلم در چهارچوب تلویزیون متمرکز بر فشارهای مالی از طریق تحریم های اقتصادی است. فیلم با یک بیانیه سیاسی رادیکال علیه حاکمیت به پایان میرسد.
یکی از موضوعات فرامتنی این فیلم حضور صدف عسگری پس از «آیه های زمینی» در جشنواره فیلم کن اخیر است . او در این فیلم یز نقش آفرینی کرده و با توجه به رفتار هنجارشکن این بازیگر سابق سینمای ایران مشخص است که رویکرد جشنواره کارلووی واری نیز همانند جشنواره های کن و برلین رویکردی کاملاً سیاسی علیه کشورمان است.
با تلاش عوامل این فیلم و کریم لکزاده و عوامل فیلم «ماده تاریک» در حاشیه جشنواره، هئیت داوران این فستیوال در بیانیهای از آشوبهای پاییز ۱۴۰۱ حمایت کردند.
ساختن دو فیلم غیرقانونی در ایران با پوششی غیرمتعارف در سال ۱۴۰۲ و حضور سال گذشته سینمای زیرزمینی با حمایت کمپانیهای خارجی نشان میدهد، ولنگاری همچنان ادامه دارد.