به گزارش مشرق، در میان بسیاری از حوادث و رویدادهایی که به لحاظ نزدیکی به زمان وقوع آن و یا به لحاظ ساختار عملیاتی که از سوی مخالفان یک نظام سیاسی به انجام میرسد نگاه و نشان به حساسیت تاریخی خاصی وجود دارد مخصوصاً اگر طرحهای عملیاتی دشمنان یک ملت و یا یک نظام سیاسی مردمی با کمک از بخش نظامی به وقوع بپیوندد.
بیشک اجرای چنان عملیاتهای نظامی خشن علیه یک ملت نشان از اهمیت، نقش و جایگاه آن نظام سیاسی در پیوندی عمیق و عاطفی میان مردم با حاکمان و رهبران آن نظام است.
یکی از اقدامات سریع و خشنی که ازسوی ابرقدرتهای سیاسی و اقتصادی جهان در مقابل جنبشها و قیامهای کشورها و ملتهای ضعیف در یک قرن اخیر اتفاق افتاده و به وقوع میپیوندد انجام کودتای نظامی است زیرا که عملیات نظامی یک واکنش نظامی برق آسا ونهایتاَ رسیدن به نتیجهای سریع است.
یکی از رویدادهایی که در نخستین سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، از سوی دشمنان نظام طرحریزی شد کودتای «نقاب» بود. چگونگی طرح، زمینهها و علل و عوامل اجرای کودتای نقاب و کالبد شکافی آن بعد از گذشت چهل سال از شکست کودتاگران برای پژوهشگران عرصه حوزه مطالعات انقلاب اسلامی همواره با سؤالهائی از ماهیت طراحان آن روبرو است.
نخستین سؤال در این باب در خصوص موقعیت زمانی پشتیبانی آمریکا از طراحان کودتا است. دولت ایالات متحده آمریکا چرا بعداز واقعه طبس به حمایت خود از کودتای نقاب پرداخت؟
آمریکا که پس از تسخیر لانه جاسوسی به دست دانشجویان پیرو خط امام شکست سختی را از نظر سیاسی در منطقه و جهان تحمل کرده بود، همواره درصدد بود که به نوعی این ضربه سیاسی را جبران کند. حمله نظامی آمریکا به ایران در منطقه طبس که با نام عملیات - پنجه عقاب - طرح ریزی شده بود نتیجه شش ماه تمرینات سخت تفنگداران ویژه آمریکا در بدترین شرایط آب و هوائی بود. آمریکاییها به پیروزی در این عملیات صددرصد اطمینان داشتند و این عملیات حاصل تجربیات سالها جنگ آمریکائیها در اقصی نقاط جهان بود.
عملیات عقاب که برای نجات گروگانها آمریکائی و بلکه هدف بزرگتر آن نابودی نظام جمهوری اسلامی تدارک دیده شده بود، با دستگیری و قتل و عام رهبران مذهبی انقلاب به انجام میرسید. برای دولتمردان آمریکائی حمله نظامی به ایران در واقع بدست آوردن آبروی از دست رفته و درس عبرتی بود برای دیگر جنبشها و قیامهائی که احتمال وقوع آن در منطقه میرفت.
عملیات پنجه عقاب در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ در صحرای طبس با تعداد سه هواپیمای سی۱۳۰ و هشت هلیکوپتر آمریکائی و یگانویژهای از تفنگداران و تکاوران دلتافورس انجام گرفت. زمانی که یکی از هلیکوپترها بعد از انجام سوختگیری، قصد پرواز به سوی تهران را داشت براثر برخاستن طوفان شن و خطای دید خلبان با مخزن پر از بنزین به یکی از هواپیماهای مستقر در همان فرودگاه برخورد کرد و هر دو وسیله منفجر شدند و هشت نفر از بهترین کماندوهای آمریکائی در آتش سوختند، بقیه نیروها که کاملاً روحیه خود را ازدست داده بودند با ترس و دلهره مجبور به ترک منطقه شدند.
شکست عملیات پنجه عقاب به حیات سیاسی دولتمردان کاخ سفید پایان داد و فکر حمله نظامی مستقیم آمریکا را در ایران برای دیگر رهبران سیاسی بعد از کارتر منتفی ساخت. از بعد از شکست طبس جاسوسان سازمان سیا با کمک ایادی داخلی خود در پی انجام پروژه و عملیاتی بودند که جبران همه شکستها را بنماید.
کودتای نقاب که حاصل توطئه چهره سیاسی و آخرین نخستوزیر فراری رژیم شاه، شاهپور بختیار و چهره نظامی، ارتشبد غلامعلی اویسی (فرمانده نیروی زمینی و رئیس حکومت نظامی در تهران در دولت شریف امامی) بود از سوی عاملان سازمان سیا درخارج ازکشور مورد حمایت قرارگرفت. «بختیار به عنوان شاخه اصلی کودتا و هماهنگ کننده آن در دفتر خود در پاریس، محل اجتماع مخالفین و مرکز تجمع نمایندگان سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی شده بود.»
به هر ترتیب بعد از شکست عملیات پنجه عقاب در صحرای طبس، حمایت از کودتای نقاب راهکار اساسی و آخرین نقطه اتکای سران کاخ سفید با کمک مأمورین سازمان سیا به همکاری با جمعی از افراد ورشکسته و فراری از ایران بود.
دومین پرسش پیشِرو در کالبدشکافی از کودتای نقاب، توجه کودتاگران به ارتش و به ویژه یگانهوایی آن در ایران است، چرا با وجود سوابق کودتاهائی که در گذشته اتفاق افتاده و اولویت استفاده از نیروی زمینی در کودتا، در اجرای عملیات فوق توجه خاص به نقش نیروی هوائی درکودتای نقاب جلب شده بود؟
به دنبال پاکسازیهای صورت گرفته در یگانهای مختلف ارتش بعد از پیروزی انقلاب، و برکناری درجهداران معاند با انقلاب اسلامی، رابطین کودتا نقش واسطه بیت ستاد کودتا با ارتشیان برکنار شده را به انجام رساندند. اما فعالیت کودتاگران عمدتاً در جذب نیرو معطوف به کارکنان و خلبانان نیروی هوائی بود، زیرا این نیرو قویترین ارگان نظامی کشور و سریعترین نیرو در انجام عملیاتها و طرحهای نابهنگام بود.
اماشاید عمدهترین نگاه و توجه ویژه ازسوی طراحان کودتا به این نیرو در جریان کودتای نقاب، پاسخ و سیلی پنهان کودتاگران به بیعت تاریخی افسران و همافران این نیرو بود که درتاریخ ۱۹ بهمن ماه ۱۳۵۷ با رهبر انقلاب اسلامی به انجام رساندند وشالوده قدرت نظامی رژیم شاه را که اتکای زیادی به نیروی هوائی داشت در آن رویداد حماسی ساقط ساختند، طراحان کودتا با اجرای کودتای نقاب درصدد تخریب آن حماسه تاریخی برآمدند. بنابراین در اولین قدم جهت انهدام ارتش نزد ملت ایران، قراردادن نیروی هوائی در رأس کودتای نقاب در اولویت اجرای نقشه خود در فاز عملیاتی بود.
به هر ترتیب شاخه نظامی کودتا پس از تلاشهای فراوان موفق شد تا شصت خلبان و پانصد نفر ازافراد فنی و نظامی در این نیرو را برای شرکت در عملیات جذب کند. بیشترین تمرکز کودتاگران در بخش نیروی زمینی نیز معطوف به لشگر ۹۲ زرهی اهواز بود زیرا این نیرو در منطقه خوزستان رابطه سنتی با عشایر عرب این منطقه بر قرار کرده بود و در میان شیوخ منطقه جایگاه خاصی داشت. نیروهای ویژه هوابرد نیز از نیروهائی بودند که درعملیات کودتا مورد استفاده قرار گرفتند.
در پرسش سوم در کالبد شکافی کودتای نقاب، این سؤال مطرح میشود که چرا کودتاچیان نیازمند بکارگیری طیف مذهبی و عناصر روحانی در اجرای نقشه خود بودند؟
احتمال وجود مجریان و نیروهای عمل کننده در کودتا به باورهای مذهبی و درستی و نادرستی این عملیات نزد افراد مذهبی شرکت کننده در کودتا توسط رابطین کودتا با ستاد آن در پاریس رصد شده بود و کارگزاران و قوه عاقله کودتا به فراست دریافته بودند که همراه نمودن یک چهره روحانی با کودتاچیان درصد توانمندی و نقطه پیروزی مؤثر و مفیدی را رقم خواهد ساخت از این رو جذب روحانیت مخالف و متضاد با اندیشه امام خمینی(ره) در نهضت اسلامی مردم ایران در دستور کار قرار گرفت.
برای رسیدن به اهداف کودتا بهترین گزینه آیتالله شریعتمداری تشخیص داده شد، زیرا که ایشان در ناآرامیهای (حزب خلق مسلمان) در آذربایجان به حمایت از این گروه تجزیه طلب پرداخت، همچنین ایشان در ردیف مرجعیت دینی قرار داشتند و پیروان زیادی در شمار مقلدین وی درقشرهای مختلف جامعه حضور داشتند و از سوئی دیگر: «بختیار زمانی که درتدارک تصدی سمت نخستوزیری بود، به حمایت آقای شریعتمداری از خود در برابر امام خمینی به عنوان مرجع شیعیان اطمینان حاصل کرد.»
به این ترتیب آقای شریعتمداری بهترین گزینه در میان روحانیون برای همکاری و تأیید کودتا به حساب میآمد. و متاسفانه اکثریت قابل توجه عناصر کودتاچی با اطلاع از حضور آقای شریعتمداری توانستند خود را اقناع کنند تا در این کودتا شرکت نمایند.
کودتای نقاب همانند سایر کودتاها یک پشتوانه فرامرزی و قوه عاقله بیرونی و تعدادی از عوامل اجرائی در درون کشور داشت، واضح است که عوامل اجرائی داخلی و طراحان خارجی کودتا بدون پشتوانه مالی و تدارکاتی و وابستگی فکری به دستگاههای جاسوسی توان اجرای کودتا را نخواهند داشت. در بررسی اسناد موجود از کودتا و پرونده بازجوئی کودتاگران بعد از دستگیری، بر میزان تأثیر پذیری و پیروزی به میزان صدرصدی و عدم احتمال شکست این کودتا در نابودی نظام جمهوری اسلامی برای همه عاملان، طراحان و عوامل اجرائی کودتا به باوری قطع و یقین حاصل شده بود.
در بررسی و پژوهش از کودتای نقاب با توجه به تمام زوایای اجرائی آن از نقطه نظر گوناگون در بخشهای مختلف و بنابر اعترافات و بازجوئیهای کودتاچیان دستگیر شد و همچنین با توجه به شکل کشف و خنثی سازی آن، نکات قابل تأملی در بررسی اهداف طراحان اصلی آن وجود دارد که در پس پرده اسنادی است که در آرشیوهای مراکز جاسوسی آمریکا، انگلستان و اسرائیل نگهداری میشود وبنابرنظر کارشناسان آن دستگاههای جاسوسی و مقتضیات زمان در افشای اسناد اقدام خواهند کرد و بیشک پژوهشی دوباره دراین زمینه را میطلبد.
اما با دقت در ابعاد مختلف کودتا درخواهیم یافت اجرای کودتای نقاب چه در فاز پیروزی آن و چه در قالب شکست برای طراحان آن اهمیت قابل توجهی داشت، اگر این کودتا همچون کودتاهای پیشین که در ایران انجام گرفت به پیروزی میرسید نابودی جمهوری اسلامی از نتایج مهم آن قلمداد میشد ولی با شکست کودتا هیچ تردیدی وجود نداشت که نیروهای انقلاب قدم در همان مسیری را خواهند گذارد که دشمنان نظام در پی آن بودند و آن نابودی ارتش بود، اما استراتژی امام خمینی(ره) درخصوص حفظ ارتش که نشأت گرفته از روح بزرگ و درک عمیق ایشان بود کمک بزرگی به انقلاب و نظام اسلامی مردم ایران در آن مقطع حساس تاریخی نمود و با شروع حمله و تهاجم گسترده حزب بعث عراق از مرزهای غرب و جنوب کشور تنها دو ماه بعد از شکست کودتای نقاب، درک معنا و عمق معرفت سیاسی و الهی و دوراندیشی امام خمینی(ره) در صیانت اقتدار ارتش در کنار ملت به اثبات رسید./مجید نجفپور
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی