کد خبر 1509755
تاریخ انتشار: ۲۸ تیر ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۰
حسن رشوند

ایران برای سرمایه‌گذاری به سراغ کشورهایی از قبیل اوگاندا رفته است و این برای صهیونیست‌ها که همیشه شعار «از نیل تا فرات» را داده‌اند، پذیرفتنی نیست و عصبانیت آن‌ها دور از انتظار نبوده است.

به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: دیپلماسی متوازن سیاستی بوده که همه دولت‌ها شعار آن را می‌دادند، اما آنچه در مقام اجرا انجام می‌شد، نگاه تک بعدی یا برجسته دیدن یک بخش از جهان و ندیدن یا کم اهمیت دانستن بخش‌های دیگر جهان در برقراری ارتباط و دیپلماسی بوده است. دولت سیزدهم این نگاه را تغییر داد. هرچند ممکن است منتقدان همین ادعا را مطرح کنند که دولت سیزدهم بخش منطقه‌ای و نگاه به شرق را در دیپلماسی خود برجسته و نگاه به غرب و اروپا را به فراموشی سپرده است که با توجه به تلاش ایران برای نزدیکی و سنگ‌اندازی و دوری اروپا که بخش زیاد آن به تعهدات برجامی اروپا برمی‌گردد، نمی‌تواند این ادعا درست باشد.

در طول دو ماه گذشته رئیس‌جمهور به دو منطقه جغرافیایی جهان -که در امریکای لاتین حداقل در ۱۰ سال گذشته و در آفریقا تقریباً در همه ادوار فعالیت دولت‌ها مورد غفلت قرار گرفته- سفر داشته که این سفرها نمود عینی «دیپلماسی متوازن» دولت سیزدهم بوده است. واکاوی دستاوردهای ۱۸ سفر خارجی رئیس‌جمهور به کشورهای مختلف جهان از زمان آغاز به کار دولت سیزدهم تاکنون نشان می‌دهد دولت سیزدهم در اجرای رویکردهای مدنظر، از جمله فعال کردن «دیپلماسی منطقه‌ای» و «سیاست همسایگی» موفق عمل کرده و با عدم‌تکرار رویکردهای شکست‌خورده گذشته در سرمایه‌گذاری تک‌بعدی بر روابط با «غرب» توانسته ضمن گره‌گشایی از روابط منطقه‌ای، رویکردهای متوازن را به سیاست خارجی جمهوری‌اسلامی بازگرداند. وقتی سفرهای رئیس‌جمهور به آفریقا و امریکای لاتین انجام شد و جیغ بنفش کشورهای غربی، صهیونیست‌ها و برخی مخالفان داخلی بلند شد، تازه متوجه شدیم مسیری که دولت سیزدهم طی کرده، مسیر درستی بوده است. این یک اصل در تجارت است که کشورهایی در امر تجارت و ارتباط با کشورهای دیگر موفق هستند که ظرفیت‌های متقابل داشته باشند. همواره این سؤال مطرح بوده که اروپایی که حاضر نیست فناوری خود را در اختیار ما قرار دهد و صرفاً طالب مواد خام ما بوده و در قبال آن کالای مصرفی خود را به ما تحمیل می‌کند چه امتیازی برای ما دارد که همه ظرفیت‌های دیپلماسی کشور را برای آن هزینه کنیم. درمقابل، وقتی کشورهایی در آفریقا، امریکای لاتین و شرق دور وجود دارند که می‌توانند با ما تجارت سالم داشته و نیازهای کشور را با کشت سرزمینی، همکاری در عرصه نیروگاهی و معادن و فروش تجهیزات و خدمات فنی به این کشورها مرتفع سازیم، چرا نباید انرژی خود را برای این بخش از ارتباط و دیپلماسی صرف کنیم.

هرچند آنچه ما در آفریقا دنبال می‌کنیم فراتر از چند قرارداد تجاری یا سرمایه‌گذاری در این بخش مهم جهان است که به سرزمین طلا شهره است. نگاه انقلاب اسلامی به قاره آفریقا یک نگاه راهبردی است، اما نمی‌توان از منابع غنی این قاره نیز غافل بود. این آن چیزی است که رژیم صهیونیستی از همان آغازین روزهای موجودیت خود به‌دنبال آن بوده است، چرا که یکی از ارکان سیاست خارجی رژیم صهیونیستی از دیرباز افزایش ارتباط با کشورهای قاره آفریقاست که از گذشته به عنوان ذخایر غنی معادن الماس و سرزمین‌های بکر کشاورزی و منابع و کانی‌های زمینی و زیرزمینی معروف بوده است. تل آویو طی سال‌های گذشته تلاش کرده با تمام ابزارهای ممکن و ظرفیت‌های سیاسی و دیپلماتیک، دامنه نفوذ خود را در میان کشورهایی که همچنان در برابر رابطه با رژیم صهیونیستی مقاومت می‌کنند، گسترش دهد. گرچه فتنه‌های داخلی و فشار بر افکار عمومی و حاکمان کشورهای آپارتاید آفریقایی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذاری سیاست اسرائیل در آفریقا بوده، اما طی سال‌های گذشته و با بهبود مناسبات امنیتی رژیم صهیونیستی با تعدادی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، ظرفیت این کشورها نیز در راستای آغاز مناسبات رژیم صهیونیستی با کشورهای آفریقایی به کار گرفته شده است. نفوذ رژیم صهیونیستی در آفریقا بخشی از راهبرد تل‌آویو برای از بین بردن انزوایی است که کشورهای اسلامی طی دهه‌های گذشته به این رژیم تحمیل کردند. در واقع اسرائیل از طریق فعالیت‌های تجاری و امنیتی خود در آفریقا به دنبال رویکردهای انسان‌دوستانه نیست، بلکه علاوه بر از بین بردن انزوای خود، کشورهای آفریقایی را بازاری مناسب و بکر برای کالاهای اسرائیلی می‌داند و تلاش دارد از این بازار علاوه بر چیدن منافع اقتصادی، وجهه ضد انسانی خود را در سرکوب ملت فلسطین نیز بهبود بخشد.

این آن نگرانی‌ای است که رژیم صهیونیستی از نفوذ ایران در آفریقا دارد و فراتر از چند قرارداد و سرمایه‌گذاری ایران با کشورهای آفریقایی است، چراکه در بستر نفوذ ایران در این قاره، شرایط برای صهیونیست‌ها هم در آفریقا و هم در داخل سرزمین‌های اشغالی سخت خواهد شد. یهودیان «فلاشا» همواره در سرزمین‌های اشغالی قربانی نژادپرستی و تحقیر و توهین صهیونیست‌های نژاد پرست بوده‌اند. جامعه صهیونیستی عادت کرده بنا به دلایل مختلف نژادی و مذهبی مرزبندی‌هایی را میان یهودیان سفیدپوست و دیگر مردم منطقه و حتی داخل سرزمین‌های اشغالی ایجاد کند. به همین علت «اتیوپی تبارها» و در کل «آفریقا تبارها»‌ی ساکن رژیم صهیونیستی که تعداد زیادی هستند به علت رنگ پوست و اصالت آفریقایی که دارند، همواره مورد تحقیر قرار می‌گیرند. بنابراین رژیم صهیونیستی این نگرانی را دارد با ارتباط زیاد ایران با کشورهای آفریقایی، نفوذ انقلاب اسلامی آنچنان افزایش پیدا کند که با توجه به ارتباط آفریقایی تبارهای ساکن در سرزمین‌های اشغالی که از قضا همواره با دولت‌های صهیونیستی مشکل داشته اند، سرزمین‌های اشغالی را برای صهیونیست‌ها تبدیل به جهنم کنند. به ویژه اینکه بخش زیادی از آن‌ها در سرزمین‌های اشغالی بیکار یا در مشاغل پست به کار گرفته شده و همواره مورد تحقیر بوده‌اند. میزان بیکاری در میان اسرائیلی‌ها حدود ۵ درصد، ولی آمار بیکاری «فلاشاها» بالغ بر ۶۵ درصد است. از نظر صهیونیست ها، آفریقایی‌ها نباید در آموزش و پرورش و حق مسکن با سایر ساکنان سرزمین‌های اشغالی برابر باشند. حتی برخی مدارس رژیم صهیونیستی فرزندان فلاشاها را نیز جزو شاگردان خود نمی‌پذیرند. این وضعیت شرایط را در این روزها که رژیم صهیونیستی در داخل سرزمین‌های اشغالی با اعتراض‌های صدها هزار نفری روبرست، بغرنج‌تر می‌کند.

نکته مهم دیگر اینکه ایران برای سرمایه‌گذاری به سراغ کشورهایی از قبیل اوگاندا که سرمنشأ رود نیل است، رفته است و این برای صهیونیست‌ها که همیشه شعار «از نیل تا فرات» را داده‌اند، پذیرفتنی نیست و عصبانیت آن‌ها دور از انتظار نبوده است. بنابراین، به نظر می‌رسد از این پس شاهد رقابت سخت‌تر ایران با صهیونیست‌ها در آفریقا خواهیم بود و شاید از همین منظر است که برخی این رقابت را به «جنگ جدید اسرائیل با ایران در آفریقا» تعبیر می‌کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس