به گزارش مشرق، چند روز گذشته خبر درگذشت علیرضا صفائیان در شبکههای اجتماعی بادرود منتشر شد، پس از انتشار این خبر عکسی از مرحوم صفائیان به همراه دوقلوهای به هم چسبیده یعنی لاله و لادن در کنار امام خمینی (ره) منتشر شد.
بلافاصله در ذهن مخاطبان ماجرای تلخ جدایی لاله و لادن از مرحوم صفائیان در ذهنها تداعی و بعد از آن مرگ تلخ این دوقلوهای باشهرت جهانی برای مخاطبان زنده شد.
خیلی دوست داشتم که از ویژگیهای شخصیتی این مرد مطلع شوم، با هماهنگی به سراغ تنها پسر ایشان یعنی رامین صفائیان که دانشآموخته دکترای حقوق بود رفتم، رامین ابتدا به علت تألمات زیاد روحی آمادگی گفتوگو را نداشت، اما بعد از مدتی گفتوگوی گرم و صمیمی راضی به صحبت شد.
از رامین خواستم در خصوص ماجرای لاله و لادن صحبت کند، وی چنین اظهار کرد: پدر من متولد شهر بادرود است و در سال ۱۳۳۶ با خانواده به تهران رفته و آنجا همراه پدرش که تاجر فرش بوده مشغول فعالیت و کار میشود.
ماجرای بر عهده گرفتن سرپرستی لاله و لادن
وی در خصوص چگونگی سرپرستی لاله و لادن چنین گفت: پدرم در سال ۱۳۵۳ در دفتر کارش نشسته و روزنامهای مطالعه میکند، در یکی از صفحات روزنامه عکسی از دو دختر به هم چسبیده از ناحیه سر چاپ و نوشته شده است این دو دختر حدود یک و نیم ساله هستند و در بیمارستان تجریش بدون پدر و مادر نگهداری میشوند، زندگی خوبی ندارند احتیاج به کمک برای جداسازی در کشورهای پیشرفته خارجی دارند.
فرزند مرحوم علیرضا صفائیان ادامه داد: پدرم بعد از دیدن عکس و خواندن این خبر شدیداً تحت تأثیر عاطفی قرار میگیرد و با تماس با روزنامه، آمادگی خود را برای هرگونه کمک به این دوقلوی به هم چسبیده اعلام میکند، بلافاصله بهواسطه ارتباطاتی که با آلمان دارد با دوستان پزشکش تماس میگیرد و آنها هم با چند مرکز تحقیقاتی صحبت کرده و شهر بن آلمان که دانشگاهی بسیار عالی و مرکز تحقیقات هم داشته، نسبت به موضوع جداسازی بچهها استقبال میکنند.
صفائیان ادامه داد: پیگیریهای پدر ادامه پیدا میکند و سی نفر اساتید شناختهشده در رشتههای مختلف در بن آلمان تیمی را برای جداسازی بچهها پیشبینی کرده و حتی کارخانه زیمنس قول میدهد مقداری وسایل مجهز و پیشرفته دستگاه پزشکی در اختیار قرار دهد.
نتیجه بخش نبودن آزمایشات برای جدا سازی دوقلوهای بهم چسبیده
وی گفت: متأسفانه آزمایشها و معاینات پزشکی در آلمان نتیجهبخش نبود و اعلام میکنند در صورت عمل جداسازی یکی از قلها فوت و دیگری هم ۵ درصد شانس زنده ماندن دارد، پدر به همراه دوقلوها به ایران برمیگردد و باخدا عهد میکند اگر خدا به او کمک کند تا آخر عمر بچهها را به هر صورتی که باشند به هم چسبیده یا جدا از هم از آنها حمایت کند و آنها را با این نیت از فرودگاه به خانه میآورد، موضوع نگهداری مورد استقبال مادرم هم قرار میگیرد.
رامین صفائیان بیان کرد: پدرم در این سالها به دنبال چارهجویی برای جداسازی آنها بود و همهساله آنها را برای تحقیقات جدیدی به کشورها میبرد، حتی پرونده آنها به مراکز پزشکی دنیا ارسال میکرد و مرکز تحقیقاتی بن در آلمان هم با ما خیلی همکاری داشت آنها هم از بررسی و تحقیقات لحظهای غافل نبودند، متأسفانه در مدت این بیستوپنجسال تغییراتی در آنها به وجود نیامد و آنها هم قبول و عادت کرده بودند و باروحیهای شاد و راحت زندگی میکردند و ما هم در منزل شخصی میزبان آنان بودیم همهچیز برایشان مهیا بود.
دیدار مرحوم صفائیان پدر معنوی لاله و لادن با حضرت امام خمینی(ذه)
وی گفت: مرحوم پدرم برای حل مشکلات فرزندخواندگی و سایر مسائل، یازده بار با حضرت امام خمینی (ره) ملاقات کرد و حضرت امام (ره) با آغوش باز پذیرای این دوقلوهای به هم چسبیده بود و احکام شرعی این دوقلو را صادر میکرد.
صفائیان از تحصیل لاله و لادن در مدرسه عمومی و همچنین دانشگاه و همچنین تسلط این دوقلوها به پنج زبان زنده دنیا برایمان گفت و ادامه داد: وقتی دو خواهرمان در کنکور سراسری در دو شهر متفاوت قبول شدند مرحوم پدرم با ملاقات با مرحوم هاشمی رفسنجانی مجوز تحصیل لاله و لادن در دانشگاه تهران برای رشته حقوق را دریافت کرد، حتی دستور ساخت خودروی دو فرمانه را برای رفاه حال لاله و لادن صادر کرد.
وی به علت تألمات روحی از ادامه ماجرای لاله و لادن بعد از ماجرای تلخ جدایی و نهایتاً عمل جراحی ناموفق در سنگاپور و فوت آنها سخن نگفت و فقط اشک ریخت.
سرپرستی ۴۰۰ یتیم و بی سرپرست
از رامین خواستم از ویژگیهای پدرش برایمان بگوید، اظهار کرد: پدرم نگاه بلندی داشت، مرحوم پدرم اثر انگشتهای فراوانی در جامعه گذاشته است، مهمترین آنها همان سرپرستی لاله و لادن بود و هماکنون هم سرپرستی ۴۰۰ فرزند بر عهده پدر بود، ماهانه مبالغی را برای این عزیزان پرداخت میکرد بدون اینکه بخواهد کسی متوجه ماجرا بشود.
صفائیان اذعان کرد: پدرم نزدیک ۵۰ صفحه وصیتنامه نوشته و در وصیتنامهاش نکات مهمی را به من، خواهرم و مادرم توصیه کرده است، مهمترین وصیتش این بود که پسرم شرافت انسانی را از دست نده و اگر کسی یک لیوان آب به دستت داد، سعی کن ۵۰ لیوان آب کمکش کنی و جمله معروفی داشت و میگفت که هیچ آسانسوری برای پیشرفت وجود ندارد و باید برای موفقیت راهپلهها را یکییکی پیمود.
وی گفت: مرحوم پدرم الان دارای چندین مرکز خیریه درمانی و دارالایتام است و باوجود تمکن مالی هیچگاه دست از صلهرحم برنمیداشت و خودش از باغ، میوه میچید و میوه بستهبندی میکرد و شخصاً به منزل فامیلها میبرد و این روح بزرگی که در وجودش بود از او شخصیت ممتاز ساخته بود.
اخذ مجوز تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی بادرود
صفائیان از اخذ مجوز دانشگاه آزاد اسلامی بادرود و واگذاری زمین برای دانشگاه سخن گفت و افزود: روزی پدرم به بادرود آمد و با توصیه بزرگان و تحقیقات خودش وجود دانشگاه آزاد را برای شهر ضروری دانست، به تهران آمد و طی ملاقات با آقای دکتر جاسبی مجوز دانشگاه آزاد اسلامی بادرود را اخذ کرد وقتی برای واگذاری زمین به سازمان زمین شهری رفتیم، پیشنهاد زمین شهری ۲۰ هزار متر زمین بود ولی با اصرار پدرم این مقدار به ۳۰ هکتار افزایش یافت.
وی از عشق و علاقه وافر قلبی پدرش به بادرود سخن گفت و اظهار کرد: روزی به ایشان گفتم اگر بعد از ۱۲۰ سال از دنیا رفتید بگذارید در مدرسهای که در کرج ساختهاید مقبرهای برایتان آماده کنم که با مخالفت شدید ایشان مواجه شدم و گفت که من بچه بادرود هستم و وقتی از دنیا رفتم مرا در کنار پدرم در آستان مقدس آقا علی عباس (ع) به خاک بسپارید.
صفائیان از ادامه راه پدر در آینده خبر داد و گفت: وصیت پدر این است که در آستان مقدس آقا علی عباس(ع) مجموعه اتاقهایی برای اسکان زائران بسازیم تا خدمتی به زائران انجام دهیم و با نیازسنجی در منطقه بادرود در خصوص دانشگاه، بیمارستان، مدارس یا سایر موضوعات دیگر قسمتی از سرمایه پدر را در این منطقه هزینه کنیم و امیدوارم با همراهی مسؤولان بتوانیم قدمی برای توسعه شهر برداریم.