به گزارش مشرق، شروع بحران امنیتی کشور در شهریورماه ۱۴۰۱ با انفجار یک بمب خبری پیرامون فوت مرحومه مهسا امینی آغاز شد، اما آنچه که در خیابان رخ داد، حاصل تلاش چندین ساله و بی وقفه دشمنان بود. تلاشی که عمدتاً در فضای رسانه، حول مفهوم آزادی و با محوریت پوشش شکل گرفت، گفتمان سازی کرد و شورش خیابانی را رقم زد. شورشی که در نهایت هم با شکست مواجه شد.
در جریان فوت مرحوم امینی، جریان اپوزیسیون که احساس میکرد شرایط ویژه ای برای موفقیت در اجرای برنامههای از پیش آماده کرده خود، مهیا شده است، با پمپاژ و انتشار اخبار دروغ برای احساسات و عواطف مردم و جریحهدار کردن وجدان جامعه و سپس مانور بر روی ادعای خشونت نیروهای انتظامی کشور، شروع به مدیریت آشوبها و جهتدهی به آن برای افزایش میزان اثر تخریب آن کرد.
اما در ادامه این اعتراضات که به اغتشاشات تبدیل شد با وقوع جنایتهایی نظیر چادر کشیدن از سر زنها، فحاشی ناموسی در دانشگاه، قتل آرمان علی وردی و روح الله عجمیان، آتش زدن مأمور نیروی انتظامی، اهانت به روحانیت، قتل کیان پیرفلک و حادثه تروریستی شاه چراغ باعث شد مردم معترض راه خود را از مدعیان جدا کنند و خیابانهای تهران پس از چندی به آرامش و امنیت رسید.
اخیراً نیز یک فایل صوتی منتشر شده و بیانگر آن است که دشمنان ۱۰۰ روز قبل از اغتشاشات شهریور ۱۴۰۱، ایجاد آشوب را در آن ایام وعده میدهند و از برنامهریزیهایی سخن میگویند که براساس آن، ترور برخی از سران قوا و فرماندهان سپاه در شهریور ماه سال گذشته، در دستور کار قرار داشت. هرچند که دشمنان بر روی موضوعات اقتصادی برنامه ریزی کرده بودند اما مرگ مهسا امینی موجب شد تا برنامه خود را از موضوعات اقتصادی به سمت موضوعات اجتماعی بویژه حجاب متمرکز کنند.
اکنون پس از گذشت حدود یک سال از آن اتفاقات، طرف مقابل از پا ننشسته و در حال طرح ریزی برای آشوب مجدد است که بتوانند مجدداً آتش آن فتنه و اغتشاش را بیافروزند اما علیرغم تلاشها برای کشاندن مردم به خیابانها و انتشار اخبار و تصاویر سال گذشته برای تحریک احساسات جامعه، اما دگر گوش شنوایی برای صدای فتنه وجود ندارد.
پذیرش شکست
علی رغم آنکه در هفتههای اخیر و بویژه ۲۴ ساعت گذشته رسانههای فارسی زبان معاند تمام اخبار خود را بر سالگرد اعتراضات متمرکز کرده بودند و خواهان حضور مردم در خیابانها شده بودند اما امروز ۲۵ شهریور خیابانهای تهران یکی از آرام ترین و خلوت ترین روزهای خود را پشت سرگذاشت و حتی از ترافیکهای بعداظهر روز تعطیل، بدلیل آنکه مردم در مسافرت بودند، خبری نبود.
البته این شکست و سرخوردگی اپوزیسیون حقیقتی است که خود آنها نیز بر آن باور دارند تا جائیکه با گذشت یکسال از ماجراهای مهرماه سال گذشته، حسین باستانی تحلیلگر بی بی سی فارسی در نقد عملکرد اپوزیسیون در سال گذشته به این نکته مهم اذعان کرده که اپوزیسیون نتوانسته از فرصت اغتشاسات بعد از ماجرای فوت مرحوم امینی موفق عمل کند و شعارهایی که می داده تحقق نیافته است. وی یکی از دلایل شکست اپوزیسیون را ساده پنداشتن براندازی در ایران میداند. اینگونه که باستانی گفته همین ساده پنداشتن باعث شده برنامهریزیهای سنگین و درازمدت برای براندازی نیز صورت نگیرد.
عبدالله مهتدی، سرکرده گروهک کوموله نیز که قصد داشت با سوءاستفاده از التهابات سال گذشته پروژه تجزیه ایران را پیش ببرد اخیراً در جلسه داخلی احزاب تجزیه طلب کرد گفته است به شرفش قسم میخورد که چطور قصد داشته بزرگترین ائتلاف ضد ایرانی را دور خود جمع کند، اما اعتراف هم میکند که «بزرگترین فرصت تاریخی» را از دست دادهاند.
سرکرده این گروهک تروریستی همچنین در اعترافی میگوید: «جمهوری اسلامی از مخالفانش عاقلتر و دوراندیشتر بود که توانست ائتلاف ضدایرانی را نابود کند.»
اما این یک سال مسلخ ویرانی طلبانی بود که همچون انگل از خون مردم مینوشیدند و با کاسبی از خون مردم به دنبال آتیه خود در سرزمین فرنگ بودند و برای ایجاد آشوب و اغتشاش و جنگ و تحریم برای پروژه گرفتن از دشمن علیه کشورشان از یکدیگر سبقت میگرفتند!