به گزارش مشرق، ۱۵ مهرماه ۱۴۰۲ یک روز تاریخی و یک نقطه عطف در تاریخ منطقه غرب آسیا به طور کلی و در منازعه فلسطین- رژیم صهیونیستی به طور خاص است. گردانهای القسام شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در این روز با حمله به رژیم صهیونیستی بزرگترین شکست نظامی تاریخ ۷۵ ساله این رژیم را به آن تحمیل کردند. در پی این حمله، کابینه بنیامین نتانیاهو که دچار شوک و غافلگیری بزرگی شده بود، حمله همهجانبه به باریکه غزه را آغاز کرد که این حمله هنوز ادامه دارد. در این نوشتار ضمن اشاره مختصر تاریخی به وضعیت غزه، به این سؤال پاسخ داده خواهد شد که سناریوهای پیش روی جنگ غزه کدامند؟
بررسی مختصر وضعیت تاریخی غزه
نوار غزه ۳۶۴ کیلومتر مربع مساحت دارد. این باریکه هماکنون ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر جمعیت دارد. غزه متراکمترین نقطه جمعیتی جهان (با بیش از ۶ هزار و صد نفر در هر کیلومترمربع) محسوب میشود. حدود ۷۰ درصد فلسطینیهای ساکن نوار غزه از بخشهای دیگر فلسطین به این منطقه آواره شدهاند. غزه با مصر و رژیم اشغالگر قدس مرزهای مشترک دارد. غزه ۱۱ کیلومتر با مصر و ۵۱ کیلومتر با فلسطین اشغالی مرز مشترک دارد و از ۴۰ کیلومتر ساحل مدیترانهای نیز برخوردار است.
اگرچه غزه یکی از کانونهای مقاومت در فلسطین است، اما کنترل این باریکه تنها از سال ۲۰۰۵ در اختیار فلسطین قرار گرفت. غزه از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۷ تحت کنترل مصر و از ۱۹۶۷ تا ۲۰۰۵ نیز برای مدت ۳۸ سال تحت اشغال رژیم صهیونیستی قرار داشت. از سال ۲۰۰۵ که نظامیان اسرائیلی مجبور شدند از باریکه غزه خارج شوند و کنترل آن در اختیار جنبش حماس قرار گرفت، غزه بیش از همه شاهد محاصره و جنگ بود. رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۰۷ تاکنون غزه را تحت محاصره همهجانبه دارد و این باریکه را به بزرگترین زندان روباز جهان تبدیل کرده است. از سال ۲۰۰۵ تاکنون رژیم صهیونیستی جنگهای مکرری نیز علیه غزه انجام داد که از جمله میتوان به نسلکشی پنج روزه فوریه ۲۰۰۸، جنگ ۲۲ روزه ۲۰۰۸، جنگ ۸ روزه ۲۰۱۲، جنگ ۵۱ روزه ۲۰۱۴ و جنگ ۱۲ روزه ۲۰۲۱ اشاره کرد.
اکنون بار دیگر غزه شاهد جنگ است، جنگی که تاکنون حدود ۲۸۰۸ شهید و بیش از ۱۰۸۵۹ هزار زخمی داشته است. تفاوت جنگ اخیر با ۵ جنگ مهم گذشته در این است که در جنگهای گذشته رژیم صهیونیستی مهاجم بوده و فلسطینیها مدافع بودند، اما جنگ اخیر با تهاجم بیسابقه حماس به اراضی اشغالی آغاز شد و رژیم صهیونیستی در واکنش به این اقدام، حمله همهجانبه علیه غزه را آغاز کرد. در واقع، حمله حماس به اراضی اشغالی سنگینترین شکست نظامی رژیم صهیونیستی بود زیرا علاوه بر غافلگیری اطلاعاتی و نظامی، تاکنون بیش از ۱۵۰۰ صهیونیست کشته و بیش از ۳۵۰۰ نفر نیز زخمی شدند. این در حالی است که در جنگ ۲۲ روزه ۱۳ نفر، در جنگ ۸ روزه تنها ۳ نفر، در جنگ ۵۱ روزه ۶۸ نفر و در جنگ ۱۲ روزه نیز ۱۴ صهیونیست کشته شدند. با توجه به این وضعیت، رژیم اشغالگر قدس که به شدت خشمگین از این شکست است، حملات علیه باریکه غزه را آغاز کرده و همچنان ادامه میدهد و خبرها نیز حاکی از امکان آغاز حمله زمینی به غزه است.
سناریوهای پیش روی جنگ غزه
با ادامه حملات رژیم صهیونیستی علیه باریکه غزه، سناریوهای زیر را میتوان درباره این جنگ مطرح کرد:
۱. ادامه حملهها تا اشغال کامل غزه
یکی از سناریوهای پیش روی جنگ اخیر غزه، ادامه حمله تا اشغال کامل این باریکه است. نتانیاهو برای اینکه خشم داخلی را مهار کند حملات همهجانبه را ادامه میدهد. رژیم صهیونیستی سعی دارد نسخه غزه را برای همیشه بپیچد و بار دیگر کنترل این باریکه را در اختیار گیرد. ۱۷ سال از خروج نظامیان صهیونیست از باریکه غزه و کنترل حماس بر این باریکه میگذرد. رژیم صهیونیستی طی این مدت و تا سال ۲۰۲۱ شاهد سازش کرانه باختری و تشکیلات خودگردان فلسطین و مقاومت باریکه غزه در مقابل خود بود. رژیم صهیونیستی در مدت اشغال ۳۸ ساله باریکه غزه، در این منطقه اقدام به ساخت پایگاهها و تأسیسات نظامی و امنیتی و شهرکهای صهیونیستنشین کرد، اما این حملهها نتوانست اراده مردم فلسطین بخصوص گروههای مبارز مانند جنبش مقاومت اسلامی (حماس) و جهاد اسلامی را بشکند و آنان را تسلیم شرایط تحمیلی اسراییل کند. در اثر این مقاومت، رژیم صهیونیستی تصمیم گرفت از باریکه غزه عقبنشینی کند. در ۱۷ سال گذشته نیز اگرچه دهها هزار فلسطینی در اثر جنگهای مکرر رژیم صهیونیستی شهید و زخمی شدند و زیرساختهای غزه نیز از بین رفت، اما نهتنها باریکه غزه خالی از سکنه نشد بلکه هر سال بر جمعیت این باریکه افزوده شد و اکنون بیش از ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر جمعیت دارد.
۲. ادامه حمله تا شکست کامل حماس (همسانسازی حماس با داعش)
سناریوی دیگری که درباره این جنگ مطرح میشود، ادامه حمله تا شکست کامل حماس است. در واقع، در این سناریو هدف اصلی از بین بردن حماس است که طوفان الاقصی را به رژیم صهیونیستی تحمیل کرده است. در این سناریو، همسانسازی حماس با داعش انجام میشود و رژیم صهیونیستی خواستار این است که همان اقدامی که علیه داعش از طریق تشکیل ائتلاف بینالمللی انجام شد علیه حماس انجام دهند.
معدومسازی نظامی، سیاسی و حقوقی حماس در این سناریو پیگیری میشود. معدومسازی نظامی حماس را رژیم صهیونیستی بر عهده گرفت و معدومسازی سیاسی و حقوقی را نیز آمریکا و اروپا. لذا این خبر ترند میشود که در میان کشتههای اسرائیلی، شماری آمریکایی، اتریشی و … وجود دارند. رژیم صهیونیستی برای آغاز جنگ زمینی آماده میشود و به مردم شمال غزه که یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر هستند برای خروج از این منطقه مهلت کوتاهی داده است.
آمریکا و کشورهای اروپایی نیز از رویکردهای سیاسی و حقوقی در سطح جهانی علیه حماس بهره خواهند گرفت. ادعای مقامات و رسانههای صهیونیستی و آمریکایی این است که رژیم صهیونیستی با مهلت دادن به مردم برای خروج از شمال غزه، سعی دارد میان غیرنظامیان و نظامیان تفکیک ایجاد کند و مانع کشتار غیرنظامیان شود. نکته مهم اینکه؛ رژیم صهیونیستی عنوان کرد اگر غیرنظامیان از شمال غزه خارج نشوند، حتی از اسرای دربند حماس نیز عبور خواهد کرد و اسرای خود را نیز میکشد.
نکتهای که باید درباره دو سناریوی نخست بیان کرد، این است که طولانی شدن جنگ با هدف اشغال غزه یا از بین بردن حماس میتواند از یک سو به جنگ منطقهای میان رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت اعم از فلسطینی و غیرفلسطینی تبدیل شود و از سوی دیگر کنترل جنگ را از اختیار طرفین خارج کند. بین غزه و کرانه باختری حدود ۵۰ شهرک یهودینشین وجود دارد. در این شهرکها، صهیونیستهای تندرو حضور دارند که معتقد هستند کشتار اعراب عبادت است.
در مقابل، فلسطینیها به این جمعبندی رسیدهاند که یگانه راه مقابله با رژیم صهیونیستی، مقاومت است. در همین راستا نیز نسل جدید گروههای مقاومت در کرانه باختری شکل گرفته و در دو سال اخیر عملیات مقاومتی را به تلآویو نیز کشاندهاند. رژیم صهیونیستی اگر با تهاجم گسترده بخواهد وارد نوار غزه شود تا آنگونه که ادعا میکند مقاومت را ریشهکن کند، در باتلاق غزه و تونلهای زیرزمینی و جنگ چریکی گستردهای گرفتار خواهد شد که نتایج آن میتواند نبرد اخیر غزه را با همه بزرگی و اهمیتش، در برابر آن کوچک جلوه دهد. در بهترین شرایط، اسرائیل حتی اگر با کشتار گسترده، موفق به ورود به غزه شود، به همان دلایلی که قبلاً در سپتامبر ۲۰۰۵ ناچار به خروج از آن شد، قادر به نگهداری آن نبوده و مجبور به خروج دوباره خواهد شد. اگرچه رژیم صهیونیستی در حملات هوایی دست برتر را دارد، اما در جنگ زمینی دستیابی به پیروزی آسان نیست زیرا در درگیریهای چریکی و خیابانی نیروهای فلسطینی دست بالا را خواهند داشت و تلفات اسرائیل به شکل بیسابقهای بالا خواهد رفت.
۳. ترور مقامات و فرماندهان حماس
سناریوی دیگری که درباره جنگ غزه مطرح است، تلاش رژیم صهیونیستی برای ترور مقامات و فرماندهان حماس است. در این سناریو، رژیم صهیونیستی که تاکنون هزاران فلسطینی را شهید و زخمی کرده است، به بمباران غیرنظامیان پایان میدهد، اما ترور مقامات و فرماندهان حماس را پیگیری میکند. در واقع، کابینه نتانیاهو با ترور مقامات و فرماندهان ارشد حماس این پیام را به جامعه صهیونیستی منتقل میکند که اگرچه در طوفان الاقصی غافلگیر شده، اما دستکم دو برابر کشتهها و زخمیهای صهیونیست، فلسطینیها را کشته و زخمی کرده است و در عین حال مقامات ارشد این جنبش را نیز ترور کرده است.
۴. وارد کردن غرب به صحنه میدانی جنگ
یکی از سناریوهایی که رژیم اشغالگر قدس سعی دارد در این جنگ محقق کند، وارد کردن غرب به صحنه جنگ است. در واقع، این بهترین گزینه برای رژیم صهیونیستی است چراکه به تنهایی نمیجنگد و غرب را نیز شریک جنایتهای خود میکند و عملاً جنگ علیه غزه را به جنگی مشروع تبدیل میکند. در همین راستا نیز زمزمهها درباره اینکه رویداد و نبرد جاری غزه در حکم ۱۱ سپتامبر اسرائیل و منطقه است، شنیده میشود. این تعبیر تلاشی هدفمند برای ورود عملیاتی غرب و آمریکا به صحنه تحولات و برخورد با جبهه مقابل اسرائیل با هزینهکرد از جیب آنها است.
با این حال، با توجه به اولویتهای آمریکا برای مهار چین و روسیه و گرفتاری غرب و ناتو در جنگ اوکراین، احتمال وقوع آن بسیار ضعیف است. ضمن اینکه به نظر میرسد آمریکا و اروپا که نتوانستهاند راست حاکم اسرائیل را به پرداخت هزینههای حداقلی روند صلح وادارند، دلیلی برای همراهی عملیاتی با آن و جایگزینی اولویتهای راهبرد جهانی خود با اولویتهای راست اسرائیل نمیبینند. علاوه بر این، ورود آمریکا و اروپا به جنگ در حمایت از رژیم صهیونیستی بر روابط آنها با کشورهای عربی اثر منفی خواهد گذاشت. بنابراین، عملاً این سناریو احتمال تحقق بسیار اندکی دارد.
۵. میانجیگری
سناریوی دیگری که پیش روی این جنگ وجود دارد، میانجیگری بازیگران منطقهای و جهانی برای پایان دادن به جنگ است. وقتی حملات رژیم صهیونیستی علیه باریکه غزه طولانی شود و همچنان غیرنظامیان قربانی این جنگ باشند، جامعه جهانی مداخله خواهد کرد. مصر، قطر، اردن و سازمان ملل متحد برای میانجیگری اقدام کردهاند. اگرچه کابینه اضطراری در اراضی اشغالی تشکیل شد، اما هنوز کابینه نتانیاهو شکننده است و در درون اراضی اشغالی نیز کم نیستند افرادی که معتقد هستند علت اصلی اقدام حماس، جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها بود و اکنون نیز مخالف ادامه جنگ هستند.
از سوی دیگر تبعات اقتصادی جنگ برای کابینه نتانیاهو بسیار بالا خواهد بود. پس از طوفان الاقصی، برای نخستین بار بانک مرکزی رژیم صهیونیستی در سه دهه اخیر مجبور شد ۳۰ میلیارد دلار به بازار تزریق کند تا مانع تداوم کاهش ارزش «شکِل» در مقابل دلار شود. ادامه جنگ خسارت اقتصادی و حتی فشار اجتماعی مردم به کابینه نتانیاهو را افزایش میدهد. در صورت ورود به جنگ زمینی نیز نظامیان صهیونیستی به اهداف نیروهای مقاومت تبدیل میشوند. بنابراین، دور از انتظار نیست که با میانجیگری بازیگران منطقهای و فرامنطقهای، طرفین در ماه اکتبر برای آتشبس و پایان دادن به جنگ توافق کنند.
نتیجه
واقعیت این است که رژیم صهیونیستی متحمل سنگینترین شکست تاریخ ۷۵ ساله خود شد، شکستی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب «غیرقابل ترمیم» است. رژیم صهیونیستی سعی دارد غزه بهخصوص بخش شمالی آنرا اشغال کند، اما نه صحنه داخلی رژیم و نه توان و قدرت نظامی گروههای مقاومت و نه غیرت و استقامت مردم غزه، امکان اشغال غزه را فراهم نمیکند.
در جنگ ۵۱ روزه رژیم صهیونیستی علیه غزه ۲۱۵۸ شهروند فلسطینی شهید و بیش از ۱۱ هزار نفر نیز زخمی شدند، زیرساختهای غزه تخریب و شرایط زندگی برای مردم غزه سختتر شد، اما مقاومت آنها و اثبات این موضوع که از سرزمین و آرمانهای خود تا پای جان دفاع میکنند، سبب شد صهیونیستها خواهان برقراری آتشبس باشند و البته به این نتیجه برسند که هیچگاه در جنگها پیروز نخواهند شد. اکنون نیز اگرچه رژیم صهیونیستی طی روزهای آینده ممکن است حتی بر شدت حملات خود بیفزاید، اما رویای اشغال غزه محقق نخواهد شد و جنگ زمینی نیز باتلاقی برای رژیم خواهد بود. لذا با افزایش تلاشهای میانجیگرایانه و همچنین ترس رژیم صهیونیستی از فعال شدن دیگر جبههها و گروههای مقاومت، امکان آتش بس در اکتبر وجود دارد.
*سید رضی عماد؛ کارشناس مسائل غرب آسیا