به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: آنان میکوشند راهبرد واحدی در پیش بگیرند، اما جبهه مقاومت و جهان اسلام را دچار دو دستگی کنند. به جهان اسلام و اعضای جبهه مقاومت میگویند این جنگ، دعوای اسرائیل- حماس است، پس شما دخالت نکنید! اما توضیح نمیدهند که پس وسط معرکه چه غلطی میکنند؟!
به بعضیها که زورشان میرسد با تهدید میگویند دخالت نکنید و گرنه ضربه میخوردید. در قبال بعضی دیگر (اعضای مقتدر جبهه مقاومت)، چهره مصلحتاندیشی میگیرند و میگویند وارد جنگ نشوید تا دامنه آن گسترده نشود و بتوان بحران انسانی را مدیریت کرد. این در حالی است که همانها همزمان، از هیچ کمک نظامی و سیاسی و اطلاعات و رسانهای، برای حداکثری کردن جنایت در غزه، نسلکشی و انهدام زیرساختها دریغ نمیکنند!
به تعبیر رهبر انقلاب و مبتنی بر اِشراف دقیق اطلاعاتی: «سیاست جاری این روزها یعنی همین هفته اخیر داخل رژیم صهیونیستی را آمریکاییها دارند تنظیم میکنند، یعنی سیاستگذار آنها هستند. کارهایی که دارد انجام میگیرد سیاست آمریکاییهاست».
روزنامه «یدیعوت آحارونوت» دیروز نوشت که آمریکا، فرماندهی جنگ را برعهده گرفته است. آمریکاییها ظرف هفته اخیر اعلام کردند دو ناو نظامی به سواحل مدیترانه میفرستند و بنا دارند دو هزار نظامی را هم در فلسطین اشغالی مستقر کنند. به اینها علاوه کنید سفر وزیران خارجه و دفاع آمریکا به تلآویو، در کنار سفر محتمل بایدن و همچنین سفر نخستوزیر انگلیس و صدر اعظم آلمان، در روزهایی که رژیم صهیونیستی مشغول ارتکاب جنایات جنگی و نسلکشی است.
اسرائیل به شهادت تاریخ، قادر نیست وارد جنگ زمینی در غزه شود، آن هم غزهای که صد برابر قدرتمندتر از دو دهه قبل است و توانست اسرائیل را در غافلگیری عملیات طوفانالاقصی تحقیر کند. آمریکا هم عبرتهای عراق و افغانستان را پیش چشم دارد و ضمنا درگیر بحرانهای بزرگتر با چین و روسیه است و اصلا به صلاح نمیبیند در وضعیت درماندگی فعلی، درگیر جبهه پر ریسک جدیدی شود که ابعاد آن میتواند گستردهتر از ماجرای عراق و سوریه شود.
پس ماجرا چیست؟ حیثیت و بازدارندگی اسرائیل، ضربه حیثیتی بسیار بدی خورده و اگر تثبیت شود، محتمل است که نوبت بعدی، ضربات ویرانگرتری دریافت کند. آمریکا هم مدتهاست قافیه را در چهار گوشه خاورمیانه باخته و دائما از مثلث ایران (مقاومت اسلامی)، چین و روسیه ضربه میخورد، تا جایی که حتی عربستان و امارات و ترکیه، به رفتارهای واگرایانه رو آوردهاند. آمریکا در صدد است با مانور سیاسی- نظامی اخیر، برای ترمیم روحیه در هم شکسته اسرائیل زمان بخرد و ضمنا به رقبای جهانی نشان دهد که همچنان کدخدای فیصلهبخش است و نمیگذارد رقبایش همچنان نظم جهانی را به اراده خود تغییر دهند.
فارغ از فریبهای رسانهای، پشت صحنه ماجرا و واقعیت میدان را میتوان با کنار هم گذاشتن برخی اخبار، روشنتر کرد؛ از جمله:
- نخست وزیر انگلیس: ضربۀ سختی به ایدۀ «اسرائیل، سرزمین امن برای یهودیان» وارد شد.
- سفیر انگلیس در بیروت، در دیدار با وزیر خارجه لبنان، خواستار دور ماندن این کشور از جنگ غزه شد.
- جروزالم پست: علت تاخیر حمله زمینی به غزه، نگرانی اسرائیل از حمله حزبالله لبنان است.
- آمریکا، انگلیس و فرانسه، طرح پیشنهادی روسیه برای توقف انسان دوستانه جنگ غزه را در شورای امنیت سازمان ملل وتو کردند.
- وال استریت ژورنال: جنگ بین حماس و اسرائیل، منابع آمریکاییها و اروپاییها را محدود میکند، و یک اثر کاهش فشار بر روسیه خواهد داشت و فرصتهای جدیدی را نیز در اختیار چین قرار میدهد.
- دیوید پترائوس، (فرمانده اسبق سنتکام و رئیساسبق سازمان سیا): مقامات نظامی اسرائیل باید با دقت فکر کنند و آنچه را که برای سربازان آمریکایی در عراق اتفاق افتاد، قبل از تصمیم به حمله به غزه به یاد داشته باشند.
اشاره سربسته پترائوس به صدها نظامی آمریکایی است که گرفتار تیر غیب شدند و به آمریکاییها آموختند مقاومت منطقه دیگر اجازه نمیدهد هیچ اشغالگری، احساس امنیت کند.
جنگ غزه بر خلاف القائات غرب، صرفا جنگ اسرائیل- حماس نیست؛ بلکه یک فاز مهم و تعیینکننده از زنجیره تحولاتی است که به نظم جهانی و نظم منطقه، سر و شکل جدیدی میدهد؛ چنان که جنگهای سوریه و اوکراین.
قطعا جبهه مقاومت در جنگی که به سرنوشت و آیندهاش مربوط میشود، بیطرف یا منفعل نخواهد ماند؛ همان گونه که آمریکا و برخی دولتهای وقیح غربی بیطرف نیستند. اعضای این جبهه، به مثابه حلقههای زنجیر، به هم پیوسته شده و از رفتار واکنشی و منفرد عبور کردهاند.
غزه و مقاومت فلسطین تنها نخواهد ماند. اسرائیل و آمریکا این را میدانند و به دلیل ترس از واکنش ایران و متحدانش در لبنان و سوریه و عراق و یمن هم هست که بر خلاف همه ظاهرسازیها، جرأت نمیکنند وارد جنگ زمینی در غزه شوند. جبهه مقاومت پس از سلسه پیروزیهای بزرگ در منطقه، منتظر و منفعل نمیماند تا آمریکا و صهیونیستها در حضیض شکست، برای منطقه تعیین تکلیف کنند. این نکته را هم باید متذکر شد که بر خلاف برخی مانورهای تبلیغاتی، نتانیاهو و بایدن از یکدیگر متنفرند و به همین دلیل هم بایدن در نه ماه گذشته حاضر نشد حتی یکبار نتانیاهو را به واشنگتن دعوت کند. بایدن میداند که دل نتانیاهو با ترامپ است و از سر ناچاری به سمت وی آغوش گشوده است. بایدن هم میخواهد ماهی خود را در این آب گلآلود بگیرد، اما قرار نیست خود را قربانی باتلاقی کند که نتانیاهو تا نیمه در داخل آن فرو رفته است. دولت بایدن اگر حواسش نباشد و از نتانیاهو بازی بخورد، ضربات جبرانناپذیری را به جان خواهد خرید که میتواند طومارش را در هم بپیچد.