سرویس جهان مشرق - صبح روز هفت اکتبر، زمانی صهیونیستها در تعطیلات روز شنبه بودند، حادثه ای رخ داد که برای همیشه صحنه تحولات در سرزمین های اشغالی را تغییر دارد. حوالی ساعت شش بامداد بود که آژیرهای خطر در سرزمین های اشغالی به صدا در آمد.
اتفاقی که رخ داده بود، فراتر از تصور و انتظار صهیونیستها بود. نیروهای مقاومت حماس در اقدامی ناگهانی وارد مناطق اشغالی شده بودند و تعدادی از اشغالگران صهیونیست را به هلاکت رسانده و تعدادی را به اسارت گرفته بودند.
بهت و غافلگیری صهیونیستها به گونه ای بود که در چند ساعت اول، اشغالگران صهیونیستی در مناطق نوار غزه تنها برنامه در دستور کارشان، برنامه فرار از خانهها و مناطق خود بود. سران و مقامات رژیم صهیونیستی به طوری گیج شده بودند که با گذشت چند ساعت از عملیات حماس، هنوز نمیدانستند دقیقا باید چه واکنشی به این اتقاق نشان دهند.
شاید فاجعه ای که در سرزمین های اشغالی رخ داد بود، چیزی بود که صهیونیستها حتی در کابوسهای خود نمیتوانستند آن را تصور کنند. رفته رفته و باگذشت چند ساعت از شروع عملیات حماس، عمق فاجعه و بلایی که بر سر صهیونیستها آمده بود، مشخص میشد.
رژیم صهیونیستی که با سیستم و ساختارهای امنیتی و اطلاعاتی خود در مقابل کشورهای غربی و نهادهای امنیتیآن فخر فروشی میکرد، در روز هفت اکتبر دچار آنچنان شکست اطلاعاتی و امنیتی شد که زبان از بیان وسعت آن عاجز است. ساختار و نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی آنچنان فروپاشیدند که هیچگاه صهیونیستها نخواهند توانست تبعات و آثار آن را جبران کنند.
چند روز قبل از آن بود که رئیس موساد با ژست رئیس یک سازمان همهفن حریف، به پشت تریبونها آمده و ایران را تهدید کرد که در تهران پاسخ اقدامات شما را خواهیم داد. شاید در آن زمان وقتی صهیونیستها از سخنان داویدبارنیا به ذوق آمده بودند، فکر نمیکردند در روزهای بعد گرفتار مصیبتی شوند که طومار نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آنها را در هم بپیچد.
اما شاید در این میان، شخصی که بیشتر از همه مقصر این حادثه بود، کسی نبود جز بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر باسابقه رژیم صهیونیستی. عامل و سبب این شکست هولناک، کسی بود که ماهها ساختار سیاسی، امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی را به دلیل منافع خود، درگیر زد و خوردهای سیاسی کرد. نتانیاهو با خودخواهی تمام و برای اینکه پروندههای قضائی خود را به صورت قانون مختومه کند و تبدیل به یک قدرت بلامنازع در عرصه سیاسی شود، طرح اصلاحات قضائی را به میان آورد، طرحی که ماهها آنچنان صهیونیستها را به جان هم انداخت که متوجه تحولات در بیخ گوش خود نشدند.
زمانی که نتانیاهو ساختار سیاسی، نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی را به خاطر منافع خود در مسائل داخلی درگیر کرده بود و انسجام ساختار نظامی رژیم صهیونیستی به دلیل اختلافات دچار تزلزل شده بود، مقاومت فلسطین در حال تلاش برای وارد کردن ضربه ای سخت به پیکره رژیم اشغالگر صهیونیست بود.
با گذشت دو هفته از شروع عملیات طوفان الاقصی، نتانیاهو همچنان مورد شماتت و سرزنش صهیونیستها قرار دارد. نظرسنجی ها نشان میدهند که دیگر نتانیاهو در میان صهیونیست ها محبوبیت و مقبولیتی ندارد. اکنون آنها به درستی نتانیاهو را عامل وضعیت فعلی میدانند. در نظر سنجی که توسط روزنامه معاریو انجام شده است، هشتاد درصد از شهرک نشینان نتانیاهو را عامل و مسئول این شکست و ضعیت به وجود آمده میدانند.
دولت نتانیاهو که هنوز یک سال هم از عمر آن نگذشته است، آنچنان سیاستهای مخرب و تنشزایی را در پیش گرفت که امروز کار را به شرایط موجود کشاند. سیاست تنش زایی های شدید با فلسطینان، سرکوب و برخوردهای نژادپرستانه اعراب و مسلمانان به قدری کوره خشم در میان اعراب را تقویت کرد، که فوران آن امروز واضح است. این نتانیاهو بود که راه افرادی همانند بن گویر و اسموتریچ را برای فعال کردن بمب ساعتی تنش با فلسطینان را باز گذاشت. این نتانیاهو بود که با قرار دادن شخصی همانند اسموتریچ در راس وزارت اقتصاد، اقتصاد رژیم صهیونیستی را به سمت فضایی تاریک و مبهم کشاند، این نتانیاهو بود که با حمایت از لوین برای پیشبرد طرح اصلاحات قضائی، ده ماه در سرزمین های اشغالی التهاب، تشنج و درگیری ایجاد کرد و علی رغم هشدار و توصیه کارشناسان و حتی متحدان خارجی، هیچ گاه از مواضع خود کوتاه نیامد.
برای نتانیاهو و دولت فاشیست آن، دیگر آینده این جنگ اهمیتی ندارد، شروع طوفان الاقصی و شکست مطلق رژیم صهیونیستی در پیشبینی و جلوگیری از آن ضربه ای تمام کننده بر پیکره دولت راستگرای رژیم صهیونیستی، از جمله نتانیاهو بود. باوجود اینکه کماکان دولت نتانیاهو بر سر کار است، اما طولی نخواهد کشید که پس از پایان این جنگ، بنیامین نتانیاهو باید پاسخ بسیاری از سوالات را بدهد. او باید پاسخ دهد که چرا علی رغم توصیهها و هشدارهای مکرر، شرایط و وضعیت را به چیزی که امروز حاکم است، رساند. او باید پاسخ دهد چرا مانع از سیاستهای تنش زای اعضای کابینه خود نشد و چرا آنها را به حال خود وا گذاشت تا هرکاری که دلشان میخواهد انجام دهند.
بسیار روشن است که نتانیاهو به سرنوشت گُلدا مئیر نخست وزیر سابق این دچار خواهد شد. پس از پایان جنگ یوم کیپور، خسارتهای رژیم صهیونیستی به قدری بود که منتقدان گلدا مئیر، او را مسئول خسارت جنگ میدانستند و کمیته مسئول رسیدگی به مسائل جنگ وی را مقصر دانست. از این رو پس از پایان جنگ یوم کیپور، گُلدا مئیر از مقام خود استعفا داد و برای همیشه از صحنه سیاسی کنار گذاشته شد. حالا امروز نوبت نتانیاهو است، قطعا ابعاد شکستی که در طوفان الاقصی متحمل رژیم صهیونیستی شد، با ابعاد شکست یوم کیپور قابل مقایسه نیست. اما قطعا پس از کشته شدگان رژیم صهیونیستی، نتانیاهو اولین قربانی طوفان الاقصی خواهد بود. طوفان الاقصی برای همیشه به پرونده یکی از مهم ترین نخست وزیران رژیم صهیونیستی مهر پایان زد.
از هم اکنون باید پرونده نتانیاهو در عرصه سیاسی را بسته شده دانست. او که قصد داشت با افزایش سطح قدرت از شر پرونده های قضائی خود خلاص شود، اکنون نه تنها به این هدف خود نرسید، بلکه باید پاسخگوی بزرگترین شکست تاریخ رژیم صهیونیستی باشد و در کنار بار سنگین این موضوع که همیشه گریبان گیر او خواهد بود، باید با آغوش باز به استقبال پروندهای قضائی خود که در مختمومه کردن آن ناکام ماند، برود.
قطعا کنار رفتن شخصی همانند بنیامین نتانیاهو که در واقع ماهیت و خوی درندگی رژیم صهیونیستی به وجود افرادی همچون او وابسته است، تاثیرات مهم و قابل توجهی در آینده رژیم صهیونیستی خواهد گذاشت.