به گزارش مشرق، سلمان معمار در کانال تلگرامی خود نوشت:
برای من همیشه سوال بود چرا اسرائیل اینقدر زیر مسجد الاقصی و حفاری ها دنبال معبد سلیمان است؟
این اسکناس ۵۰ شِکِلی قبلی اسرائیل است.
تصویر آگنون نویسنده محبوبشان و نوشته رویش سخنرانی او هنگام دریافت نوبل است:
"من در یکی از شهرهای تبعید زاده شدم. اما همیشه خودم را کسی میپنداشتم که در اورشلیم متولد شده است"
فرض کنید میخواهید یک کشور بسازید، چه چیزی نیاز دارید؟
زمین که از فلسطینی ها میدزدید،
شهروند که از سراسر دنیا میآورید،
ولی یک چیز مهم و حیاتی: "تاریخ"
کشور ۱۰ ساله که نمیشود!
نویسندگان و مبلغان به صف شدند و داستان درخشانی از عهد عتیق ساختند. این داستان "توجیه اشغال" است. داستانی که یک یهودی را راضی کند لهستان را رها کند بیاید فلسطین.
داستانی که بتوان با آن خانه دیگری را صاحب شد، بچه هایش را کشت، غذایش را خورد و آینده اش را قاپید. و "حس خیلی بدی نداشت". داستان چیست؟
"قوم یهود یکی دو هزار سال پیش بر اینجا حاکم بودند، تبعید شدند و حالا برگشته اند به کشورشان"
داستانی خلاقانه و کاربردی:
بچه میپرسد: چرا اشغال میکنیم؟
صهیونیسم میگوید: ما اشغالگر نیستیم، فلسطینی ها اشغالگرند!
نوجوان میپرسد: چرا حق دیگران را میگیریم؟
صهیونیسم میگوید:آنها حق ما را گرفته اند!
جوان میپرسد: چرا وطنم را رها کنم مسافر اسرائیل شوم؟
صهیونیسم میگوید: اصلا تو الان مسافری، وطن تو اسرائیل بوده!
صهیونیسم ترکیب طلبکاری، وقاحت و دروغ است.
در اعلامیه تاسیس اسرائیل آمده:
"مردم پس از تبعید اجباری از سرزمین شان در سراسر دوره آوارگی به این سرزمین وفادار ماندند و هرگز از دعا و امیدواری به بازگشت شان به این سرزمین و احیای آزادی سیاسی شان در آنجا دست نکشیدند."
لازمه چنین تبلیغی این بود که همه یهودیان کنونی فرزندان کنعان و ابراهیم باشند. یعنی "قوم نژادی" یهود پراکنده شده باشند. ریشه های نژادپرستی صهیونیسم این نظریه را تقویت میکند و از آن نیرو میگیرد.
اغراق نیست اگر بگوییم اسرائیل روی این تبلیغ و خون فلسطینی ها ساخته شد. حفاری ها برای جمع کردن مدرک بوده و هست. اما هرچه بیشتر کندند واقعیت های تلخ تری پیدا شد:
تبعیدی در کار نبود، قومی به زور بیرون نشد، تاریخ نوشتن عهد عتیق زیر سوال رفت، و چیزی به نام "قوم" اصیل یهود پخش نشد بلکه "دین" یهودیت بود که پخش شد. فرهنگ یونانی باعث گسترش "تبلیغ" یهودیت شد نه "تبعید" آنها.
حجم عظیم یهودیان اشکنازی (اروپای شرقی) نه تنها ریشه آلمانی رومی تبعیدی نداشتند بلکه خواستگاه خزری، مجاری داشتند. مشخص شد قبل از تبعید موهوم حکومت و جوامع یهودی دیگری وجود داشتند!
حتی وقتی بابل تضعیف شد یهودیانش بجای اورشلیم به بغداد کنونی رفتند! مانند مهاجرت از اسپانیا به مدیترانه و از اروپایی شرقی به غرب و آمریکا. یعنی در طول تاریخ هم جامعه یهودی میلی به برگشت به اورشلیم نداشته بود. چراکه تبعیدی وجود نداشت و بیشتر یهودیان جدید نوادگان اورشلیم نبودند (که حتی اگر بودند هم حقی برایشان ایجاد نمیکرد!) بلکه فرزندان "مومنان جدید" بودند.
پس اگر تبعیدی در کار نبوده و یهودیان بیرون نشده اند، ساکنین کجا رفته اند؟
ثبت شورش های بعد از آن تاریخ حکایت از حضور ایشان دارد! با امواج قدرتمند مسیحیت و اسلامیت به تدریج آنها که مانده اند تحت حکومت های مختلف با همسایگان ترکیب شده اند. فاجعه بار ترین یافته ها آن بود که "احتمالا همین فلسطینی ها تداوم مرکب آنها و همسایگان هستند!"
گویش محلی عربی پر از کلمات عبری و آرامی است، حتی بعضا خود را عرب نمی دانند بلکه مسلمان و کشاورز میدانند.
شکست نظریه واضح بود چرا که جابجایی اجباری صد ها هزار نفر چیزی نیست که در تاریخ و جغرافیا آثار فراوانی به جای نگذارد.
صد سال از نطفه اسرائیل میگذرد. یک داستان تاریخی به کمک آرزوهایشان آمد و مشوق اشغال شد. داستانی که بی مبنایی اش قابل کتمان نبود. اما تاریخ نگاری صهیونیستی با زور از داستان دفاع میکرد و میکند. آنها هنوز هم در حال حفاری و جستجوی مدارک تایید کننده هستند!
سرود ملی اسرائیل میگوید:
"امیدمان هنوز از دست نرفته،
امید دوهزار سالهمان،
که ملتی آزاد باشیم در سرزمین مادری خود،
سرزمین صهیون و اورشلیم"
مشکل این است که حتی همین داستان هم کاربرد ندارد، چگونه میتوان بر سرزمینی ادعا داشت بخاطر حضور ۲۰۰۰ سال قبل؟!!!
حالا اضافه کنید که تبعیدی هم نبوده و این مدعیان ۲۰۰۰ سال قبل هم از اینجا بیرون نشده اند.
ما میخندیم اما فلسطینی ها گریه میکنند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.