سرویس سیاست مشرق _ حسن روحانی، رئیس جمهور سابق ایران به تازگی در دیدار با اعضای شورای مرکزی، کمیته سیاسی و دبیران استانی حزب اعتدال و توسعه در اشاره به انتخابات امسال گفته است: کشور متعلق به اقلیت خاصی نیست که تصور شود نیازی به حضور و مشارکت ما نیست یا چون ممکن است ردّ صلاحیت کنند تکلیف از ما ساقط است.
به گزارش آرمان ملی، او مسئولیت احزاب را در این شرایط سنگینتر دانست و تصریح کرد: ما تحزب را از شهید بهشتی آموختیم. او بود که ابتدای انقلاب بر تحزب تاکید کرد و توانست حزب جمهوری اسلامی را تشکیل دهد که بسیار مؤثر بود. باید این خط را ادامه داد. پس از انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ بوی ناامیدی و یاس به مشام میرسد و عده زیادی از مردم ظاهرا کنار کشیدند و ناامید شدند، در این شرایط احزاب نقش مهمتری بر دوش دارند.
روحانی خطاب به فعالان حزب اعتدال و توسعه ادامه داد: اینکه در انتخابات شرکت کنید یا نکنید، تصمیم شماست اما در این قدم اول که عدهای از اعضای حزب شما در انتخابات مجلس، پیشثبتنام کردهاند نشان میدهد که وظیفهای احساس کردهاند.[1]
*صحبتهای روحانی اگرچه ایراداتی مثل ادعای "یأس مردم" و یا ژست "انتخاب بین شرکت کردن یا شرکت نکردن در انتخابات" دارد اما در سرجمع کلی خود نشان میدهد و اثبات میکند که رئیس جمهور سابق ایران بر خلاف اصلاحطلبان بر مدار حرکت خائنانه "تحریم انتخابات" حرکت نمیکند.
روحانی در این سخنان علنا اثبات میکند که تکلیف انتخاباتی حتی در صورت ردّ صلاحیت هم ساقط نمیشود و رجالی که در انتخابات ثبت نام کردهاند؛ اهل احساس وظیفه هستند.
این دو مبنای صحیح در لسان رئیس جمهور سابق؛ نشانی است از تأکید روحانی بر گزینه "مشارکت حداکثری"! گزینهای که البته در آماج دشمنی برخی اصلاحطلبان ستادی قرار گرفته و آنها با طرح "تحریم انتخابات" قصد کاستن از میزان مشارکت مردم را دارند.
اکنون و در این راستا مشخص میشود که چرا مواضع روحانی مغتنم است.
او چهره مطلوب اصلاحطلبان و کسی است که چپهای ستادی در دو انتخابات ریاستجمهوری 92 و 96 بصورت ناموسی از وی دفاع کردهاند. و اکنون روحانی؛ طریقی بر خلاف اصلاحطلبان در پیش گرفته است و حرفی میزند که مطابق میل آنان نیست و حتی میتواند باطلالسحر پروژه خیانتبار آنها باشد.
در اردوگاه چپها و در جایی که بیشترِ حامیان تحریم انتخابات در آن میپلکند؛ از میان مبرّزین، تاکنون مواضع دو حزب کارگزاران[2] و حزب اعتدال و توسعه درباره لزوم حضور در انتخابات بسیار مغتنم بوده است. اگرچه احزابی مثل ندای ایرانیان و اعتماد ملی و دیگران دیگری هم در این جرگه هستند و با تحریم انتخابات مخالفاند.
چپهای تحریمی در مقابله 3 گانه "روحانی، مرعشی و کرباسچی" و تأکیدشان بر حضور در انتخابات مستأصل شدهاند و نمیدانند با آنها چه کنند؟! لذاست که در موضع تبیینی و تحلیلی به نظر میرسد باید از مواضع این 3 تن و احزاب اصلاحطلبی که بر حضور در انتخابات تأکید دارند حمایت کرد.
در اینجا بیان یک نکته هم ضروریست و آن اینکه اهمیت یک انتخابات و لازمالاتباع بودن نتیجه آن صرفا و فقط در گرو "رعایت قانون" است.
در واقع نتیجه یک انتخابات قانونی با هر میزانی از مشارکت، قابل قبول است و اینکه عدهای بخواهند مقولاتی مثل میزان مشارکت یا انتخاب اصلح را در مشروعیت نظام یا اصل انتخابات تأثیرگذار بدانند؛ یک تئوری غلط است.
اینکه چرا چپهای تحریمی بر خلاف ژستهای همیشگیشان در زمینه دموکراسی و مردمسالاری؛ کمر به قتل انتخابات بستهاند و از آن اعراض میکنند را بایستی در انگیزه براندازانه آنها و عزمشان برای برداشتن اسلحه علیه نظام اسلامی جستجو کرد.
علیرضا علویتبار از تئوریسینهای اصلاحات؛ به تازگی در یک مصاحبه تأکید کرده است که پس از گزینه ذبح انتخابات، گزینه خیابان قرار دارد...[3]
***
1_https://www.armanmeli.ir/fa/tiny/news-1073055
2_mshrgh.ir/1509542
3_mshrgh.ir/1541625