به گزارش مشرق، محمدهادی صحرایی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: به کسانی که ایمان آوردهاند بگو تا از کسانی که به روزهای پیروزیِ خدا امید ندارند درگذرند، تا خدا هر گروهی را برای آنچه مرتکب میشدهاند به مجازات رساند. (جاثیه، آیه۱۴)
در روایات ما به روزهای خاصی روز بزرگ گفتهاند. مثل روز ظهور امام عصر که خدا در رساندن روزشان، تسریع و تسهیل نماید. یا روز مرگ، که روزی اسرارآمیز و حتمی و بزرگ و شگفت و رمزآلود برای هر کسی است. و روز قیامت و حسابرسی که در آن همه انسانها حاضر و به اعمالشان به عدالت رسیدگی خواهد شد. این سه روز بزرگ، ایامالله هستند و در کنار اینها روزهای دیگری که در عظمت و شکوه، تعیینکننده هستند هم روز خدا نامیده شدهاند. روز پیروزیهای بزرگی که شاید تا پیش از آن برای بسیاری باورکردنی نبوده است. پیروزی سپاه طالوت با رشادت و رزم داوود بر سپاه جالوت را چه کسی غیر از مؤمنین باور میکرد؟ عبور موسویان از نیل را حتی اطرافیان موسای کلیم هم نمیپذیرفتند.
پیروزی در روز خندق و فتح مکه و غلبه مسلمانان بر مشرکین و...، پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۵۷ بر حکومت پهلوی را حتی موسفیدکردههای سیاست هم باور نمیکردند. ریشه پادشاهی ایران پوسیده بود، ولی به تمام معنا مورد حمایت ابرقدرتها و دشمنان اسلام و ایران بود و در اصل حکومتی بود که ۶۰ سال پیش با نقشه انگلیس روی کار آمده بود. تسخیر لانه جاسوسی و بازداشت عوامل جاسوسی آن در ۱۳ آبان ۵۸ را چه کسی باور میکرد و جرأت اقدامش را داشت؟ کشوری تازه انقلاب کرده و در شرایط بسیار سخت ویرانی پساپهلوی و اقتصاد به یغما رفته توسط آنها، با ساختارهای از بین رفته و بحرانهای مصنوعی با عوامل خارجی و... کسی غیر از امام خمینی باور میکرد آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند؟
روز ۹ دی سال ۸۸ هم از همین سنخ است و روز حمله به پایگاه شیطانی عینالاسد هم همین گونه بود. امثال این روزهای بزرگ و مهم را بارها در تاریخ معاصر و با چشمان خودمان دیدهایم که دشمنانمان بسیار و مشکلاتمان زیاد و امکاناتمان کم و چشممان به آسمان و دستمان در دست خدا و قدرتمان افزون و عقلمان پربرکت و ایمانمان باشکوه و دلهامان پر امید و قلبهایمان مهربان باهم بود و اشکهایی از شوق که در چشمانمان حلقه میزد. یادمان نرفته روزهای سختی که ما و گذشتگانمان پشت سر گذاشتیم و امروز به جای دغدغه عزت، آزادی، استقلال، قدرت، امنیت، سلامت و... که دیروز داشتیم، از نانو تا فضا و اقیانوسهای جهان را تسخیر کرده و ابرقدرت منطقه و قدرت دنیاییم. هیچ مناقشهای در منطقه بدون ایران بسامان نمیشود. بگذریم از زورِ دروغ رسانهها برای دغدغهسازی از قیمت مرغ و تخم مرغ و پژو و پراید.
گرگ اسرائیل، کودکان غزه را میدرد و زنان را زیر آوارها له میکند و مردم فرانسه را ساس، میخورد و آمریکا به رغم مخالفتها و فقیرانش، مصوب میکند که ۱۴و نیم میلیارد دلار به اسرائیل بدهند و در انگلیس، مثل فرانسه و آمریکا و اسپانیا و... صدها هزار نفر علیه سیاستهای حمایتی از اسرائیل به خیابان میآیند و آزادگان جهان به خروش و جوشش آمده و... و رسانههای ضدانقلاب، پس از یک سال هنوز برای یک تکه روسری زنهای ایران، خود را پاره پاره میکنند و تمام همتش بر ترویج بیحیایی و بیعفتی است و با دوز و کلک و دروغ و حرافی و کپشن و کلیپ، در خیابان و بیمارستان دنبال دختر و زن سکتهای میگردند که به گردن نظام بیندازند. این قدر دنیای اینها کوچک و خودشان حقیر و دستپرورده و کودک و احمقاند.
رئیسجمهور ما در بحبوحه اغتشاشات سال گذشته به کردستان رفت و آب بُرد و امسال هم در سالگرد همان ناآرامیها برایشان راهآهن و فرودگاه برد و در میان انبوه مردم از ماشین پیاده شد و در خیابان شانه به شانه مردم رفت و... و هنوز رسانههای ضدانقلاب از ناآرامی ایران و کردستان و میل کردها به تجزیه میگویند. تا به این اندازه ضدانقلاب ما از زمان و واقعیت و حقیقت و عقل و انصاف، عقب هستند. همین رسانهها هستند که از همان ابتدا چشمشان را بر حقیقت بسته و مثل مورچههای کارگر، فقط به مأموریتی که به آنها سپرده شده بود فکر میکردند. « بحرانهای پیدرپی» علیه انقلاب اسلامی که در اجلاس گوادلوپ مطرح شد، یک پایهاش رسانهها بودند که وظیفه دروغپراکنی، شایعهسازی، ترساندن مردم، پنهان کردن اخبار خوب و ضریب دادن به اخبار بد را برعهده گرفتند، مثل وقایع مهم در ۱۳ آبانها.
اولین مناسبت ۱۳ آبان در سال ۴۳ رقم خورد که اصلش، مرتبط با آمریکا و تصویب لایحه کاپیتولاسیون به نفع آمریکاییها بود و اعتراض شدید و تبیین عمیق امام را به دنبال داشت و ایشان تصویبکنندگان و اجراکنندگانش را خائن به اسلام و کشور دانستند. رژیم وابسته پهلوی، در پی این سخنرانی ایشان را از مردمش جدا و به ترکیه تبعید کرد. این تبعید نهتنها اعتراض مردم را فروکش نکرد که مقدمهای برای انقلاب اسلامی شد. مناسبت بعدی ۱۳ آبان، شهادت چندین جوان دانشجو و دانشآموز تهرانی در جریان تظاهرات علیه رژیم در سال ۵۷ بود. سومین مناسبت مهم ۱۳ آبان که توسط امام خمینی به انقلاب دوم نامگذاری شد، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و بازداشت جاسوسهای مستقر در آنجا توسط دانشجویان پیرو خط امام در سال ۵۸ بود.
اهمیت این روز بزرگ و حماسی در این است که برای اولین بار مردم توانستند آمریکا را به خاطر ظلم و ستم بیکرانی که به مردم و کشور ایران کرده بود، به چالش جدی بکشند. تسخیر لانه جاسوسی اتفاق بسیار مهمی است که توانست در ایران یک دولت را به استعفا بکشاند و در آمریکا یک رئیسجمهور را تکدورهای کند. دولت موقت مهندس بازرگان استعفا کرد و کارتر نتوانست به کاخ سفید بازگردد و این برای آمریکا سخت بود که حرف، حرف امام شود چرا که پیش از این امام گفته بود که کارتر باید برود و رفت. نکته دیگر این بود که سفارت آمریکا در تهران یکی از بزرگترین سفارتهای این کشور در جهان بود و تا پیش از این دوهزار کارمند داشت و گرچه از قبل بسیاری از نیروهایش رفته بودند ولی پرستیژ بینالمللی آمریکا که در آن زمان بهواقع ابرقدرت بود ویران شده بود.
دلیل اهمیت دیگر انقلاب دوم، به دست آمدن اسناد جاسوسی مثل شنود تلفنها، مدارک جعلی و... و اسامی رابطین و عاملین و وابستگان و حقوقبگیران و جاسوسان آمریکا بود. اگرچه ایران دوران پهلوی در ذلت و وابستگی غلتیده بود و به عنوان نمونه دیگر، حقوق ارتش شاهنشاهی ۱۵ میلیارد و حقوق بیش از ۳۰ هزار مستشار آمریکایی ۱۷ میلیارد تومان بود. غیر از اینها بسیاری بودند که حتی در زمان شاه، با جاسوسی امرار معاش میکردند و در زمان انقلاب اسلامی به تمام معنا وطن فروختند. اسنادی که بسیاری از آنها از کاغذخردکنها بهدست آمد و اکنون در یازده جلد کتاب چاپ و منتشر شده را میتوان یکی از دستاوردهای مهم فتح لانه جاسوسی دانست. از مهمترین دستاوردهای دیگر این فتح بزرگ، احساس عزتی بود که مردم مظلوم ایران به دست آوردند.
آمریکایی که ستمکاری علیه ایران را از حدود دهه بیست شروع کرد و در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و اسقاط دولت دکتر مصدق با کمک انگلیس و محمدرضای پهلوی آن را آشکار نمود و از آن پس از هیچ خباثت و جنایتی علیه ایران کوتاهی نکرده بود، با تسخیر لانه جاسوسی، چنان سیلی از جوانان ایران خورد که شاید مثل طوفان الاقصای امروز بود و مردم ایران عزت خود را با فتح لانه جاسوسی ترمیم کردند و لذت آزادی و آزادگی بدون حضور پادشاهان وابسته و ستمگر را برای اولین بار میچشیدند. انقلاب دوم، شروع پیروزیهای بعدی بود و ای کاش دولت وقت و موقت میتوانست از این گنج عزت و قدرت تولید شده، استفاده کند.
و ای کاش از همان ابتدا فهمیده میشد که قدرتمند شدن، بازدارندگی میآورد و ضعیف بودن، طمعکاران را به تجاوز تحریک میکند.
راهپیمایی امسال ۱۳ آبان، معنای دیگری دارد و حس و حال پیروزی به همراهش است. به فضل خدا دوران پیروزی همانگونه که برای ایران بهوجود آمد، برای همه مستضعفین و محرومین هم ایجاد خواهد شد و یومالله آزادی مسجدالاقصی هم به مجموعه جشنهای مستضعفین افزوده خواهد شد. بعون الله و فضله.