در اين بين رسانه هاي غربي به خصوص سينما و تلويزيون نقش توهين و تحريف رسالت پیامبران را عهده دار بوده و هر از گاهي مصاديقي از اين كاركرد رسانهاي در غرب و حتي داخل جهان اسلام ديده ميشود.
تهيه فيلم های انحرافي مصائب مسيح (ع)، آخرين وسوسه هاي مسيح (ع)، مصاحبه با محمد (ص)، فتنه، ده فرمان و فیلم سراسر توهین آمیز "برائت از مسلمین" ... همه و همه نشان از رويكرد انحرافي، سياسي و شريعت زداي رسانه های غربی است.
در اين نوشتار به گوشه اي از سناريوهاي رسانهاي و تصويرسازي غرب عليه پيامبران به خصوص نبي اكرم صلي الله عليه و آله و سلم اشاره خواهيم كرد.
وجود صحنه های طولانی شکنجه مسیح
یکی از تم های ثابت فیلم های هالیوودی است. گویا لذتی وصف ناشدنی در ایذای پیامبران وجود دارد.
هاليوود آیینه تمام عیار تفکر اومانیستی نسبت به پیامبران
در كنار اهانت دولت های غربی، صنعت هاليوود نیز در برهههاي مختلف با كمك حاميان صهيونيست و ضد دين خود، تقريبا تمامي پيامبران اولوالعزم را زير سؤال برده و با سناريوهاي مختلف چه در قالب انيميشن و چه در قالب فيلم سينمايي، اهانتهاي مختلفي را نسبت به اين فرستادگان الهي روا داشت است.
در واقع در اینگونه آثار تلاش شده است از آغاز با مخدوش کردن تاریخچه پیامبری، آنان را از سطح عالمان علوم الهی و مبلّغان شریعت به سطح انسانی عادی تنزّل دهند و بعد از القای این مقدمه، بنابر اهداف سياسي، اجتماعي و فرهنگي خود روايتهاي مختلفي نسبت به پيامبران الهي بیان داشته اند که از متن اصلی کتب مقدس دور بوده و حتی ضد آن بوده است. در يك فيلم شاهدیم که فرستاده خداوند انساني نادان و جاهل قلمداد مي شود، در فیلم دیگر رسول الهي در نقش يك نجار ساده و پير قلمداد ميشود، در جاي ديگر با پيامبري هوس ران و شهوت پرست روبروییم و حتی ریشه خشونت و اعمال تروریستی از زندگی پیامبران نشأت می گیرد.
برخی فيلمهاي توهين آميز نسبت به پيامبران الهی
در فیلمهای ساخت آمریکا، ایتالیا و آلمان، زندگی و تاریخ پیامبران بیشتر از آنکه جنبهای واقعی داشته باشند بر محور تحریفات انجیل و یا تحریفات آگاهانه جهان سیاست ساخته شده و ویژگیهای شخصیتی و تاریخی پیامبران به وضوح دگرگون میگردند.
این فیلمها معمولاً دچار تحریفات و ویژگیهایی چون عدم برنامه تبلیغی پیامبران، سادهلوحی و عرفی بودن آنان و شبهه افکنی در نظام دینی آنان است. شخصیت پیامبرانی چون حضرت موسی، حضرت ابراهیم، حضرت ارمیای نبی و حضرت نوح دچار نوعی شکاکیت دکارتی و تردید دینی است. اگرچه مسأله زنان و ماجرای عشقهای زمینی نیز در این آثار خود بحث جداگانه و مفصلی را میطلبد؛ لکن آنچه در این فیلم ها به نظر مهم و انحرافی جلوه می کند، وجود نگاه تقدس زدا، شریعت زدا و غیرالهی معرفی کردن رسولان الهی است.
شخصیت پیامبران الهی در فیلمهای ساخت هالیوود و دنیای غرب کاملاً منطبق با دیدگاه اومانیستی امروز است و در آثار آمریکائی از حدّ و اندازه یک انسان معمولی فراتر نمیرود.
فیلم ده فرمان: (1956) The Ten Commandments
فیلم ده فرمان با دو نسخه متفاوت ساخته شده است اما هردو اثر با کارگردانی مشترک یک فیلمساز و هدفی مشخص تولید شده است،
در فیلم ده فرمان ساخته "سیسیل بی دمیل" موسی يك انسان است پس بايد تمام آرزوها و كنشهاي فردي يك انسان آن هم از نوع غربي را دارا باشد؛ موسای هاليوود در برابر فرعون تعظيم ميكند و بر دست او بوسه ميزند، او گرفتار عشق خواهرزاده فرعون شده، همچون ديگر انسانها مجذوب زيبايي او ميگردد و بعدها دلباختة دختر بزرگ حضرت شعيب ميشود؛ او از دختران شعيب روي نميگرداند و حياي ديني ندارد چون يك انسان است و در حوزة مدركات، احساسات، جوشش عشق و تمنيات با ديگران تفاوتي ندارد، در واقع چرا خوشگذراني نكند در حالي كه قلب و جسمش به اين كار رضايت ميدهند و مسلّماً بر طبق تفكر غربي حيا و ايمان مفاهيمي انتزاعياند و موسي هم هنوز گرفتار شكاكيت خويش است.
نمایی از فیلم ده فرمان
پس هنوز معنويت و ايمان الهي بر او سايهگستر نگشته است. آنچه دنياي غرب به ويژه هاليوود، آشکارا از آن روي ميگرداند وجود نيروي وحي و خواست الهي در پرورش يك انسان خارق العاده است كه عصمت و طهارت او موجب تعالياش ميگردد.
فیلم کتاب آفرینش: (1966) The Bible: In the Beginning...
فيلم كتاب آفرينش نيز اثري مطرح ساخته "جان هيوستون" درباره پيامبران است كه زندگي حضرت آدم، حضرت حوا، حضرت نوح، حضرت لوط، حضرت ابراهيم، حضرت اسماعيل و حضرت اسحاق (عليهم السلام) را با قرائت"هاليوودي توراتي"نشان مي دهد.
حضرت آدم در كتاب آفرينش تنها اين ويژگي را دارد كه اولين انسان است، اما در اينكه او پيامبر نيز هست كاملاً ترديد است. او مردي ساده و منفعل است كه با اولين وسوسه شيطان، سيب را از دست حوّا گرفته و ميخورد و پس از تنزّل به سطح زمين، كشاورزي ساده ميگردد. آدم با ديدن كشته شدن قابيل حتي واكنش احساسي يك انسان را نيز از خود بروز نميدهد. آدم در اين فيلم مظهر علم ربوبي نيست و چيزي بر تر از فرشتگان ندارد. او چهرة كشاورزي ساده و بيسواد را دارد كه در جهل و بيخبري به سر برده و تا حدي همچون اقوام اوليه «بربر» است. فيلمساز با اين چهره پردازي و پرداخت شخصيتي غلط براي آدم با همان پيش فرضهاي قبلي شخصيت حضرت نوح را نيز ميكاود.
در واقع به عقيدة فيلمساز ميان حضرت نوح و يك پير مرد كشتيساز فرقي نيست و چيزي فراتر در شخصيت او يافت نميشود، نوح يك پيامبر است، اما سؤال اينجاست كه او چگونه پيامبري است كه هيچگونه مؤمني به دين خويش ندارد و حتي همسر و فرزندانش نيز با ديده ترديد به او مينگرند و گاه اعمال او را انكار ميكنند؛ در این فیلم حضرت نوح، روزي از خانه بيرون ميآيد و صدايي ميشنود كه براي خودت و حيوانات يك كشتي نجات بساز اما از كجا معلوم كه شنيدن اين نوا نوعي توهّم نبوده است؛ در فیلم کتاب آفرینش، نوح در برابر قوم خود هيچگونه نقش و تبشير يا انذاري برعهده ندارد.
فیلم کتاب آفرینش
در این فيلم همچنین تحقير عمدي حضرت اسماعيل جد بزرگ پيامبر اکرم (ص) پيداست، پس از تولد حضرت اسحاق که جد بنی اسرائیل محسوب می شود، جشن هاي مفصلي كه نوع به تصوير كشيدن
آن متناسب با شان حضرت ابراهيم نیست برگزار مي شود و در مقابل حضرت هاجر و حضرت اسماعيل علیهما السلام تبعيد شدگاني نمايش داده مي شوند كه به دليل اختلاف افكني به صحراي حجاز تبعيد شده اند.
فیلم ارمیای نبی: (Jeremiah (1998
ارمياي نبي ساخته "هري وينو" نيز با همين ديدگاه ساخته ميشود، فيلم با اين سؤال تقديري آغاز ميشود كه آيا ارميا، انساني برتر است؟ در واقع اين فيلم به نحوي نمايان در تضاد با تمام مفاهيمي است كه در اديان بزرگ الهي راجع به پيامبران آمده است؛ ارميا انساني ساده و معمولي است كه در بيابان سحر و جادو ميكند و حرفهايي غير عادي ميزند. در واقع فيلم ميخواهد بگويد او در سن پيامبري است و در حال پذيرش و القاي وحي است اما پس از كاشت اين اطلاعات، فيلمساز روي شخصيت ارميا متمرکز می شود و مخاطب درمييابد كه او مردي ساده و شیفته پیامبری است نه پیامبر!!!
فیلم ارمیای نبی
در ادامه درمی یابیم که ارميا نه تنها يك الگو و قهرمان توحيدی نيست، بلكه بشري است ترسو، فقير و ساده تر از حدّ معمول كه وحي بر او نازل مي شود، ولي او با شنيدن نواي الهي پا به فرار مي گذارد و از پذيرش كلام وحياني سر باز مي زند...!
غرب و هالیوود به پیامبر مسیحیت هم رحم نمی کند
هالیوود و سینمای غرب، به دنبال نسخه ضد دینی و ترویج نگاه اومانیستی خود حتی شخصیت پیامبر مسیحیت را در حد یک انسان فرومایه زمینی تنزل می دهد و ذهن مخاطب را با نکات انحرافی نوازش داده و جهت دهی می کند.
فیلم آخرین وسوسه های مسیح: (The Last Temptation of Christ (1988
این فیلم که به کارگردانی "مارتین اسکورسیزی" ساخته شده است، شخصیت مسیح را به صورت شخصیتی دوگانه و معلق میان دنیا و آخرت به تصویر می کشد و ابعاد زمینی بودن و هوس ران بودن مسیح را بیش از بعد معنوی او نشان می دهد. نام فیلم از آنجا اقتباس شده است مسیح فریب شیطان را می خورد و با زن بدکاره ای همبستر می شود. صحنه های زننده ای که بدون هیچگونه محدودیتی برای مخاطبان تهیه شده است.
نمایی از فیلم آخرین وسوسه های مسیح
مسیح اسکورسیزی دارای دوگانگی خاصی است و این دوگانگی هم در محتوا و هم در فرم فیلم نمایش داده میشود. در این فیلم شاهد فردی هستیم که در عین دلبستن به خشونت یا رابطه جنسی با یک زن، تلاش میکنند برای ایجاد عدالت یا رستگاری زندگی کند و فدا شود(!) این فیلم حس دوگانهای در بیننده میآفرینند.
مسیح در آخرین وسوسه مسیح بین انسان و یا خدا بودن خود متلاطم است و از طرفی مکاشفات رحمانی او را به سوی فداء و تصلیب میکشاند و از طرفی وسوسههای شیطانی و زمینی او را به سوی قدرت و زن و دنیا میکشاند.
هالیوود صدای اعتراض مومنان مسیحی آمریکا را نیز درآورد.
تابلوهای "فریب ندهید" و "مسخره نکنید" در اعتراض به فیلم آخرین وسوسه های مسیح
هالیوود در محاصره!
عکسی از تجمع اعتراضی مسیحیان علیه هالیوود: صحنه های جنسی را حذف کنید
شخصیت مسیح در این فیلم کاملاً زمینی شده و بدون تقدس به نمایش درآمده است. انگار تقدسزدایی خود به یک بت جدید در هالیوود بدل گشته که حتی به مسیح هم رحم نمیشود؛ عیسای مجعول اسکورسیزی تمام تلاش خود را میکند تا خدا، مسئولیت پیامبری و فدا شدن را از دوشش بردارد و او راحت شود و به صلیب کشیده نشود ولی بالاخره میپذیرد و به تبشیر میپردازد ولی دینی صرفاً عشقی را تبلیغ میکند و نه دینی به همراه مبارزهای علیه ظلم و ستم رومیان و یهودیان؛ امّا شیطان حتی بر روی صلیب هم مسیح را رها نمیکند و به شکل فرشته نجات او ظاهر میشود و وی را از صلیب پایین آورده و با فریب میگوید: تو در امتحانت پیروز شدی و اکنون میتوانی با زن مورد علاقهات مریم مجدلیه (فاحشة توبه کرده) ازدواج کنی، مسیح نیز اسیر حیله ابلیس شده، و با معشوقهاش ازدواج میکند و بچهدار میشود.
بعد از پیر شدن در هنگام مرگ، یهودا بر بالینش حاضر شده و به او گلایه میکند که: من به خود قبولاندم که تو را لو دهم تا تو به صلیب کشیده شوی (و مسیحیان به رستگاری برسند)، ولی تو اسیر شیطان شدی و زندگی معمولی و ازدواج را برگزیدی. در اینجا مسیح متوجه فریب شیطان شده و از خدا میخواهد که او را بر روی صلیب برگرداند تا فدای گناهان بشر شود و چنین میشود و مسیح بر روی صلیب فریاد میزند: "مأموریت من انجام شد"
اعتراض مسیحیان به آیین گشایش فیلم آخرین وسوسه های مسیح در سان فرانسیسکو
محتوای دست نوشته معترضان: غول های رسانه ای (یهودیان) از مسیح متنفر هستند
فیلم کد داوینچی: (2006) The Da Vinci Code محتوای دست نوشته معترضان: غول های رسانه ای (یهودیان) از مسیح متنفر هستند
این فیلم به کارگردانی"ران هاوارد"، داستان دختری است که بنابر داستان فیلم، از نوادگان و نتیجه ارتباط میان مسیح ادعا شده هالیوود با مریم مجدلیه است که توسط محافظان معبد صهیون تا آن زمان پنهان نگه داشته شده است.
نوه ادعایی عیسی (ع) که از ترس کشته شدن توسط کلیسا،
نسل در نسل توسط محافظان معبد صهیون زنده و سالم نگه داشته شده است
نسل در نسل توسط محافظان معبد صهیون زنده و سالم نگه داشته شده است
در این فیلم ادعا می شود کلیسا قصد داشته تصویری مقدس و روحانی از مسیح ارائه دهد و برای همین از افشای وجود این دختر در هراس بوده است. دختری که اثبات کننده دین زمینی و زندگی شهوانی پیامبر خداست.
ماجرای داستان حول یک تئوری خاص در مورد تاریخ مسیحیت میگردد که پیش از این نیز در موردش صحبت شده است و تاریخدانانی با آن موافقند. کتاب"خون مقدس، جام مقدس" منبع اصلی برای این تئوریها بوده است. طبق این تئوری عیسی مسیح با مریم مجدلیه ازدواج کرده است و صاحب فرزند شده است و کلیسای کاتولیک و واتیکان با اطلاع از این قضایا قصد در پنهان کردن آنها داشتهاند. در ضمن "جام مقدس" نه یک شیئی بلکه خود مریم مجدلیه است.
آنچه در این فیلم زیر سؤال می رود، اعتراف فیلم به عمل اشتباه حضرت مسیح علیه السلام بر اساس تحریفات تاریخی است و بدتر آنکه ادعا می شود کلیسا برای اینکه اشتباه مسیح فاش نشود، تمامی بچه های تازه متولد شده را کشته تا این مسئله عیان نشود.
سناریوهای هالیوود برای تصویرسازی و اهانت به پیامبر اکرم (ص)
فارغ از سناریوها و تفکر لیبرال دموکراسی و اومانیستی غرب و هالیوود به مقوله دین و عالم وحی، قرار گرفتن همه جانبه غرب علیه دین مبین اسلام، به تنهایی یکی از عوامل زنده ماندن مکتب اومانیستی لیبرال دموکراسی است.
تفکرغربی بواسطه نفی دیگران قادر به احیای معلق خود است و در این بین، بعد از جنگ جهانی اول و دوم و تغییرات در هندسه سیاسی جهان، کمونیسم به عنوان اولین خطر جهان در ذهن افکار عمومی به شمار می رفت و رسانه های غربی به خصوص هالیوود به خوبی این هدف را تشخیص داده و برای آن تلاش کردند، لکن بعد از فروپاشی شوروی و ایجاد خلا برای غرب در معرفی خود به دیگران بواسطه نفی رقیب، این بار و برای آخرین بار، دین مبین اسلام و خطر اسلامگرایی افراطی و یا به زعم غرب و هالیوود اسلام بنیادگرا بود که می بایست به عنوان دشمن بشریت و غرب معرفی شود و این پروژه با حوادث یازده سپتامبر وارد فاز عملیاتی شد و واژه "جنگ با ترور" و یا "مقابله با تروریسم" به افکار عمومی جهان به خصوص شهروند غربی مخابره و ایجاد شد.
در این بین بعد از حادثه یازده سپتامبر، هرازگاهی به بهانه سالگرد این حادثه ساختگی توسط دولتمردان آمریکا و صهیونیزم جهانی، اهانت هایی به ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص) دیده می شود، پروژه کاریکاتورهای دانمارکی، پروژه ساخت فیلم فتنه توسط کارگردان هلندی، آتش زدن قرآن توسط کشیش مسیحی آمریکایی و آخرین اهانت و بی سابقه ترین آن ساخت فیلم موهن "Innocence Of Muslims"، همه و همه نشان از پروژه ای حساب شده برای مقابله با گسترش دین مبین اسلام و مسلمین جهان است.
در این بین سناریوهای رسانه ای غرب به خصوص هالیوود علیه شخصیت پیامبر اکرم (ص) نیز دارای ابعاد مختلفی است که به آن اشاره می شود.
1- عرفی جلوه دادن پیامبر اکرم
یکی از سناریوهای پیگیری شده توسط غرب، عرفی نشان دادن پیامبر اکرم (ص) است، هالیوود همواره به دنبال تقدس زدایی و یا به عبارتی شریعت زدایی از پیامبر اسلام است، غرب در فیلم موهن و جدید خود به نام "برائت از مسلمین" به کارگردانی "سام باسیل" یهودی عملا این پروژه را به اجرا گذاشته و بازیگری را بدون پنهان کردن تصویرش به جای پیامبر عظیم الشان اسلام قرار داده است.
با نگاه جریان شناسانه به سینمای هالیوود، فیلم محمد رسول الله اگرچه در نوع خود فیلم مثبتی قلمداد می¬شود لکن در این فیلم پروژه عرفی کردن و تقدس زدایی از پیامبر اکرم (ص) کلید خورد.
در این فیلم اگرچه به زندگی پیامبر اشاره دارد، لکن هیچ تمرکزی بر چهره نورانی و معنوی پیامبر نشده است، هیچ بعدی از ابعاد عبادی پیامبر به مخاطب عرضه نشده است و تنها به جنگ ها و نبردهای پیامبر تا فتح مکه اشاره می کند و خبری از زندگی معنوی پیامبر اکرم (ص) نیست، از سوی دیگر، حامیان این فیلم به دنبال پروژه عرفی کردن چهره پیامبر اکرم (ص) در این فیلم بودند که با مخالفت گسترده از سوی علمای جهان اسلام مواجه شدند.
2- تحریف، جعل و نپرداختن به واقعیات تاریخی
از دیگر سناریوهای غربی و هالیوودی برای مقابله با اسلام و پیامبر اکرم (ص)، بحث پنهان نگه داشتن و نپرداختن به مسلمات تاریخی است که ما بین اهل سنت و تشیع مورد توافق است، به عنوان مثال عدم پرداختن به نقش بی بدیل حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در دوران صدر اسلام و بزرگ کردن دیگر شخصیت ها به صورت غیر واقعی یکی از تحریفاتی است که در این فیلم دیده می شود و یا در فیلم فتنه که اسلام را به نوان نماد خشونت و تروریزم معرفی می کند همین سناریو دنبال می شود.
3- خشن نشان دادن اسلام و مسلمین در جهت نماد سازی برای تروریسم
یکی دیگر از سناریوهای غرب و هالیوود علیه شخصیت پیامبر اکرم (ص)، بحث خشن نشان دادن پیامبر و مسلمانان است که در فیلم موهن به برائت از مسلمانان ساخته شده توسط سام باسیل یهودی به وضوح دیده می شود.
این فیلم با صحنههایی از حملات گروههای تندرو به یک داروخانه مربوط به پزشکی قبطی در مصر آغاز میشود. در این صحنه چند مسلمان با محاسن بلند با چوب و چماق به داروخانه این پزشک حمله میکنند و با حمله ناجوانمردانه به همسر وی، مغازه اش را ویران می کنند؛ اما پلیس مصر تنها نظاره گر این حادثه است.
فیلم پس از این بخش، به حیات پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در صدر اسلام منتقل میشود و با پخش صحنه های مبتذل، علاوه بر توهین به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، دین اسلام به عنوان "سرطان" و مسلمانان را افرادی خشن، عقب مانده و طرفدار خونریزی نشان می¬دهد.
4- تحریف سیما و زندگی پیامبر اکرم
یکی دیگر از سناریوهای غربی و هالیوودی علیه پیامبر عظیم الشان اسلام، تحریف سیما و زندگی پیامبر اکرم (ص) در میان مردم است به نوعی که هالیوود و غرب به مانند فیلم آخرین وسوسه های مسیح، به دنبال هوس ران معرفی کردن و زمینی جلوه دادن پیامبر اسلام هستند.
فیلم موهن برائت از مسلمین آخرین و جدیدترین تصویرسازی موهن غرب علیه پیامبر اکرم (ص) است که ایشان را فردی هوس ران، ضعیف النفس و ساده نشان می دهد.
در تصویر سازی دیگری به کارگردانی احسان فرجامی از هلند، فیلمی ده دقیقه به نام مصاحبه با محمد، بر روی خروجی رسانه ها قرار گرفت که گفتگویی میان فرجامی و پیامبر اکرم (ص) است.
مصاحبه در مورد دوران کودکی حضرت محمد(ص) و والدینش آغاز میشود و به همسران متعدد وی میرسد؛در این مصاحبه، گرچه احسان جامی با كمال وقاحت و پررويي حضرت محمد را در مورد برخی آیات به چالش میکشد، اما در واقع سعی میکند که نشان دهد که ايشان در حال تغییر و وفق دادن خود با شرایط "نوین" است.
در این فیلم، حضرت محمد معتدل و مدرن نمایش داده میشود. در این مصاحبه آن حضرت رهروانش را به اعتدال فرا میخواند و از آنها میخواهد که به مخالفین اسلام حمله نکنند.
نتیجه گیری:
آنچه در رسانه های غربی و هالیوودی علیه سیما و واقعیت دین مبین اسلام و پیامبر عظیم الشأنش دیده می شود چیزی جز مبارزه باطل علیه حق و حقیقت نیست، جهان کفر به خصوص سران غربی با احساس عدم مقابله و عدم توانایی برای شکست اسلام و گسترش مکتب اومانیستی لیبرال دموکراسی، هرازگاهی برای ایجاد موج و اختلاف افکنی میان مسلمانان و همچنین منفی کردن جلوه اسلام میان مسیحیان و مردم غرب، با استفاده از تکنیک های رسانه ای اقداماتی انجام می دهد که بنابر فرمایش خداوند: وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِين (54 - آل عمران)، نتیجه عکس و خلاف اهداف خود را می گیرند.
*دیدبان