به گزارش گروه فرهنگ و هنر مشرق، به مناسبت هفته کتاب و در ایام هفته وحدت نشست پیامبر مکرم اسلام(ص) در آیینه داستان با موضوع «حضرت محمد(ص)(ص) پیامبر بود/حضرت محمد(ص) پیامبر شد» با حضور محمدمهدی رسولی ، مجید قیصری، مرتضی کربلایی لو و علیرضا سمیعی در ترنجستان بهشت برگزار شد.
در این نشست داستان نویسان مدعو به بحث و بررسی درباره شخصیت پیامبر اکرم در ادبیات داستانی معاصر پرداختند.
بیشتر بخوانیم:
سیستان و بلوچستان، پایتخت وحدت اسلامی
مرتضی کربلاییلو؛ داستاننویس و منتقد ادبی، در ابتدای نشست گفت: داستان به لحاظ الزامات ساختاری و فنی و پیوندی که با بحث تغییر زمان دارد، وقتی به شخصیت پیامبر (ص) میرسیم، این را القاء میکند که روند تغییرات این شخصیت را ببینیم. اگر سیر را از نقطهای تا نقطه دیگر درنظر بگیریم، لزوما باید تغییر را در این شخصیت ببینیم تا درباره پیامبر شدنش بدانیم. این برای ما امکان اینکه این شخصیت را درون یک پلات با روابط مردمی نشان دهیم را میدهد. بنابراین با توجه به بحث ساختار داستان، توجه به زمان و تغییر در این موضوع اهمیت دارد. در عین حال یک نگاه دیگر در فرهنگ ما وجود دارد که مستند به حدیث و روایات است. روایتی از پیامبر (ص) وجود دارد با این مضمون که: من پیامبر بودم وقتی که آدم در آب و گل بود. این نگاه محجور هم نیست و نگاه رایج و پررونقی در ادبیات ما بوده و این دو نگاه در یک جاهایی یک تضادهایی بهوجود میآورند و نویسندهای را که میخواهد به این شخصیت بپردازد، دچار چالش میکند.
مجید قیصری، داستان نویس که مجری و کارشناس این نشست بود، با اشاره به پیشینه ادبیات کهن فارسی در پراختن به موضوع پیامبر اسلام، گفت: در دوران کهن، هر نویسنده ای در کنار آثارش، ردی از توحید و پیامبر اسلام را نیز برجا می گذاشت.
علیرضا سمیعی در این باره اظهار داشت: در دوره مورد اشاره، از شصیت پیامبر اکرم مفصلا چهره گشایی نمی شده و این قبیل مطالب برای اولین بار در سیره ها آمده است. سیره ابن اسحاق، اولین سیره نسبتاً جامع از زندگی پیامبر اسلام است ولی اسرائیلیاتی داشته که ابن هشام، آنها را حذف کرده و کتاب سیره ابن هشام، حاصل آن است. قبل از ابن هشام، این کار ممنوع بوده است.
قیصری در ادامه نشست تصریح کرد: انگار باید یک پل بین دیروز و امروز بزنیم. اگر بخواهیم پیامبر (ص) را در همان دیروز نگه داریم، وقتی خواننده اثر را میخواند با خود میگوید من چه نسبتی با او دارم. دغدغه امروز و مسائل امروزم را چطور میتوانم با ایدهای که آن حضرت آورده تطابق دهم و آیا کتابی که معجزه آن حضرت است، راهنمای من است؟ باید ببینیم آیا این اتفاق شدنی هست یا نه؟ اگر هست چه راهکارهایی در این زمینه وجود دارد؟
سمیعی افزود: مثلا ببینیم در «هفت پیکر» یا «خسرو و شیرین» نگاه به پیامبر (ص) چگونه بوده است. یا در «منطق الطیر» عطار، تصور از حضرت محمد(ص)(ص) اینگونه است که ایشان محور اصلی و انگار عالم به خاطر او بوجود آمده است. این تنش در توصیف رسول اکرم تبدیل میشود به نحوهای از شخصیتنگاری یا شخصیتپردازی در تاریخ ما که تا مدتها متوقف بوده است. «اسرارالتوحید» و «تذکرة الاولیاء» دو نمونه مهم در ساختن شخصیتها است. تا دوره مشروطه که ما اولین داستانها را نوشتیم، این رویه وجود داشت.
قیصری در ادامه خطاب به محمدمهدی رسولی پرسید: ما در ادبیات مسیحی، نشانه های روشنی از شخصیت حضرت مسیخح را می بینیم در حالی که چنین چیزی در ادبیات ما ممنوع است. این ممنوعیت در نقاشی و تمثال ها هم وجود دارد. از چه برهه ای تمثال حضرت محمد(ص)وارد نقاشی های ایرانی شد؟
رسولی، نویسنده و هنرمند تجسمی در پاسخ به این سئوال گفت: اصل این موضوع در همه ادوار جزء خط قرمزهابوده است اما برخی توانسته اند دوران کودکی حضرترا به تصویر بکشند. در اوایل قاجار و وایل پهلوی هم آثاری محودد در این زمنیه به چشم می خورد اما اثری به طور مستقل با این موضوع دیده نشده. در دوره شمایل نگاری هم آثار محدودی با موضوع حضرت محمد(ص)دیده می شود.
رسولی افزود: بررسی این نکته که حضورت محمد(ص)از ابتدا و در دوران کودکی هم پیامبر بوده و یا این که در 40 سالگی ب این مقام می رسد نیز بحث مهمی است. مثلا در سینما دیده می شود که آن حضرت در کودکی راه می رفته و در جایی مثل شبه جزیره عربستان، از زیر پایش گل می روییده. روشن شدن این مفاهیم برای تاثیر گذاری بر ذهن مخاطب، مهم است.
این نویسنده ادامه داد: میرزارضا و آقا رضا دو نفری بودند که در شمایل نگاری حضرت محمد(ص)آثاری داشته اند اما این آثار، صندوقخانه ای بوده و گستره عمومی نداشته است. اما حسین قوللر آغاسی کارهایی دارد که در آن به شکل شفاف تری به شخصیت حضرت محمد(ص)پرداخته است. اسکندر بنفش نیز فردی بود که در تزئینات و نقاشی های تزئینی سررشته داشت و در آثار او نیز ردپایی از حضور حضرت دیده می شود.
کربلایی لو در ادامه نشست، گفت: دو گونه آثار درباره حضرت رسول اکرم (ص) داریم. یک گونه آثاری که دلالت دارند دارند به اینکه پیامبر یک وجود فرازمینی و فرازمانی است و به همان ابدیتی که ایشان قبل از حضرت آدم پیامبر بوده، خاتمیت او را تبیین میکنند؛ این نگاه بیشتر نگاه سنتی ما است. در مقابل نگاه مستشرقین و کسانی که از فرهنگ غرب به این شخصیت توجه میکنند، که بیشتر روزی زمانمندی و مراحل رشد و کمال او در خاندان و قبیله خود تا زمان مبعوث شدن، توجه دارند. این دو نگاه وجود دارد و میتوان گفت به نوعی از هم گسسته است. باید بحث کنیم که با این دو رویکرد در عالم داستان چه میشود کرد.
این داستاننویس تصریح کرد: بهنظر من بحث خیال در نوشتن از پیامبر (ص)، همچنان امکاناتش دستنخوره باقی مانده است. یکی از موارد ممنوعیت درباره گفتن از پیامبر (ص)، صحبت از امور بدنی آن حضرت است.
مجید قیصری در ادامه، بحث را به دست گرفت و گفت: اینکه ما پیامبر (ص) را در تاریخ حبس کنیم و فقط ایشان را در همان زندگی ۶۳ ساله ببینیم، جفاست. به این دلیل که وقتی میگوییم پیامبر (ص) خاتم نبیین است که در زمانهای ظهور و انقلابی را ایجاد کرده و امروزه به دست ما رسیده، نباید آن حضرت را در یک برهه تاریخی حبس کرد. آن چیزی که وجود مقدس حضرت محمد(ص)(ص) را تا امروز برای ما با اهمیت کرده، فیزیک نیست، بلکه ایده ایشان است. پیامبر (ص) ایدهای را آورده که آن ایده، هنوز پابرجاست. بحث این است که اگر بهعنوان یک داستاننویس بخواهیم آن وجود مبارک را محور قرار دهیم، باید به چه چیز توجه کنیم؟ آیا باید تاریخ را بازنویسی کنیم یا اینکه بیاییم حرف امروز خود را بزنیم. با توجه به آن ایده، نگاه و شخصیتی که ایشان در شبه جزیره عربستان به دنیا آمده، ما باید داستان ایرانی بنویسیم.
رسولی در این بخش از نشست، وارد بحث شد و گفت: همیشه قرار نیست به خط قرمزها نزدیک بشویم. در پیرامون شخصیت های بزرگ مثل حضرت محمد، افرادی حضور دارند که می شود اصل موضوع را از نگاه آن ها دید و در عین حال به خطوط قرمز هم نزدیک نشد.
کربلایی لو ادامه داد: دو گونه آثار درباره حضرت رسول اکرم (ص) داریم. یک گونه آثاری که دلالت دارند دارند به اینکه پیامبر یک وجود فرازمینی و فرازمانی است و به همان ابدیتی که ایشان قبل از حضرت آدم پیامبر بوده، خاتمیت او را تبیین میکنند؛ این نگاه بیشتر نگاه سنتی ما است. در مقابل نگاه مستشرقین و کسانی که از فرهنگ غرب به این شخصیت توجه میکنند، که بیشتر روزی زمانمندی و مراحل رشد و کمال او در خاندان و قبیله خود تا زمان مبعوث شدن، توجه دارند. این دو نگاه وجود دارد و میتوان گفت به نوعی از هم گسسته است. باید بحث کنیم که با این دو رویکرد در عالم داستان چه میشود کرد.
این داستاننویس تصریح کرد: بهنظر من بحث خیال در نوشتن از پیامبر (ص)، همچنان امکاناتش دستنخوره باقی مانده است. یکی از موارد ممنوعیت درباره گفتن از پیامبر (ص)، صحبت از امور بدنی آن حضرت است.