به گزارش مشرق، کانال ایتای کرامت و بصیرت نوشت:
چرا مردم غزه با این حجم از بمباران و تهاجم زمینی ارتش رژیم صهیونیستی فرار نکردند؟
رژیم غاصب اسرائیل پس از حمله هفت اکتبر، رسما هدف جنگ خود علیه نوار غزه را نابودی حماس اعلام کرد، اما بنظر میرسد غایت اصلی اسرائیل از این جنگ همه جانبه و بیسابقه حذف این باریکه کوچک اما دردسرساز برای رژیم برای همیشه بوده و تنها در این صورت هدف اعلامی جنگ یعنی نابودی حماس را تحقق یافته میداند.
چنان که برخی صهیونیستها گفتهاند، حتی به فرض تحقق هدف اعلامی جنگ، تا زمانی که غزه باقی هست، زمینه و ظرفیت شکل گیری حماسی جدید و حملهای دیگر در آینده وجود دارد؛ از این رو، اسرائیل برای جلوگیری از آن و احیای بازدارندگی از دست رفته، غایت ویرانی کامل و غیرقابل سکونت کردن غزه را در پس هدف اعلام شده قرار داده و تنها راه ممکن تحقق آن را در کوچاندن اجباری ساکنان نوار غزه به مصر و سرزمین های دیگر دیده است.
در همان ابتدای جنگ نیز تلاشها و مذاکراتی با مصر و کشورهای دیگر برای انتقال ساکنان نوار غزه شروع شد؛ اما با سد محکم مخالفت ظاهری مصر و اردن که از اجرای چنین سناریویی در آینده برای کرانه باختری نیز نگران بودند، مواجه شد. حتی صهیونیست ها برای مجاب کردن دولت مصر گفته بودند که صرفا برای مدتی پذیرای ساکنان نوار غزه در صحرای سینا باشد و پس از پایان جنگ و نابودی حماس دوباره به غزه بازگردانده خواهند شد. عبدالفتاح السیسی نیز در کنفرانسی خبری با درک غایت اسکان نهایی آنها در سینا صراحتا به تل آویو گفت که ساکنان نوار غزه را به صحرای نقب منتقل کنید و پس از این که ماموریت علنی خود در نابودی حماس را به پایان رساندید، دوباره آنها را به نوار غزه بازگردانید!
وقتی اسرائیل در مجاب کردن مصر به بن بست رسید، تصمیم بر آن گرفت که این پروژه را یکجانبه عملیاتی کند؛ به گونهای که از طریق وارد آوردن بیسابقهترین فشار روانی به ساکنان پرتراکمترین نقطه جمعیتی جهان در باریکه کوچک غزه، آنها را به فرار اجباری به سمت مصر مجبور و جمعیت غزه را تخلیه کند. برای تحقق این هدف، سیاست زمین سوخته و غیر قابل سکونت کردن این باریکه را در پیش گرفت؛ هم از طریق محاصره نفسگیر و قطع آب، غذا، برق و سوخت و هم از طریق بمبارانهای بیوقفه همه چیز به ویژه زیرساختهای مدنی از مدارس و دانشگاهها گرفته تا خیابانها، بیمارستانها و نانواییها و نیز کشتار وسیع مردم این منطقه و تخریب گسترده منازل. در واقع هدف اولیه تخریب این زیرساختها به ویژه بیمارستانها که دهها هزار آواره در آنها پناه گرفته بودند، تزریق احساس عدم وجود هیچ جای امنی در غزه به فلسطینیها بود تا از این طریق ذهنیت انسان غزهای در این منطقه بسیار کوچک، به بن بست کامل برسد و چارهای جز فرار به سمت مصر نیابد.
اما علت اینکه فلسطینیها فرار نکردند، برخی به اشتباه، بسته بودن گذرگاه و مخالفت مصر با پذیرفتن ساکنان نوار غزه میدانند، اما علی رغم اهمیت بالای موضع مصر و اردن، علت را باید در خود غزه جست. اگر همین یک میلیون و پانصد هزار فلسطینی آواره در نوار غزه یا حداقل هزاران نفر از آنها به سمت مرز با مصر هجوم برده بودند، آیا مصر توان مقابله با این سیل جمعیت را داشت؟ آیا ترس از تیراندازی نیروهای امنیتی مصری این آوارگان را بازداشت؟ تیراندازی که از بمباران فسفری بدتر نیست. در حالی که مرگ و کشتار در هر خانه و کوی و برزنی در غزه به طرز فجیع و لحظهای اتفاق میافتد، تیراندازی احتمالی نظامیان مصری چه بازدارندگی میتوانست داشته باشد؟
جالب اینجاست که حتی در حد چند هزار نفر هم به سمت گذرگاه رفح و مرز 12 کیلومتری با مصر فرار نکردند تا از جهنم جنگ نجات یابند! چرا؟ پاسخ را میتوان در جمله ساده اما پرمحتوای یک دختر کم سن و سال فلسطینی در مصاحبهای کوتاه و گذرا با یک شبکه رسانه ای دید. او تاکید میکرد که ما از اینجا کوچ نخواهیم کرد و مرگ در خانه را به آوارگی و تحقیر در غربت ترجیح میدهیم. همین واژگان برآیند یک نوع آگاهی جمعی است که زاییده تجربه تلخ آوارگی فلسطینیها در خارج از موطن خود از سال 1948 است که هم اکنون جمعیت آنها به بیش از 6 میلیون نفر میرسد که خیلی از آنها نه شناسنامهای دارند نه تابعیتی. امروزه حتی تصور ذهنی زندگیِ به شدت وابسته به اسناد هویتی در دنیای مدرن ممکن نیست و آزار دهنده است، اما این واقعیت تلخ زندگی میلیونها آواره فلسطینی در اردوگاههای آوارگان در کشورهای دیگر است.
ایستادگی ساکنان غزه در مقابل طرح کوچ اجباری خود یک جبهه مردمی متحد را در این جنگ همه جانبه و محاصره اقتصادی و انسانی بیسابقه به نمایش میگذارد و همین عامل، اسرائیل را با چالش بزرگی در تحقق غایت و اهداف جنگ مواجه کرده است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.