به گزارش مشرق، محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی تحت عنوان «ضربه فنی!» نوشت:
۱- رهبر انقلاب اسلامی در نگاه به عملیات غرورانگیز طوفانالاقصی در نخستین روزهای این پدیده شگرف فرمودند؛ «زلزله ۱۵ مهر یک شکست نظامی و اطلاعاتی غیرقابل ترمیم است.»
این بیان یک «تحلیل» از عملیات نبود، بلکه یک «خبر» بود. صهیونیستها اگر به آن یک نگاه اطلاعاتی داشتند. جنگ و خونریزی و کودککشی را به عنوان یک راهبرد ادامه نمیدادند.
امروز پس از گذشت ۴۶ روز از عملیات الاقصی، رهبر انقلاب اسلامی در دیدار مدالآوران بازیهای آسیایی با بهرهگیری از ادبیات ورزشی فرمودند : «رژیم صهیونیستی شکست سنگین را جبران نکرده و در آینده هم نخواهد کرد.»
لذا رهبر معظم انقلاب به عنوان یک داور در این منازعه فرمودند : «حماس در طوفانالاقصی رژیم صهیونیستی را ضربه فنی کرد.»
قبول آتشبس یک تصمیم سخت برای رژیم صهیونیستی و به تعبیر اینمار بن گویر وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی یک تصمیم فاجعهبار بود.
بدین ترتیب صهیونیستها از شکست «ترمیمناپذیر» به شکست «جبرانناپذیر» رسیدند!
۲- علت شکست ترمیمناپذیر و جبرانناپذیر چیست که صهیونیستها در محاسبات نظامی خود به آن فکر نکردند. صهیونیستها باید بدانند پس از پیروزی در جنگ با اعراب در سال ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ که یک جنگ متقارن بود، گرفتار جنگ های غیرمتقارن شدند. صهیونیستها جنگ غیرمتقارن را با فریب مذاکرات صلح اسلو تمام شده فرض کردند. اما جنگ های ۳۳ روزه، ۲۲ روزه، ۵۲ روزه، ۸ روزه اخیرا جنگ ۴۶ روزه نشان داد که دومینوی شکست رژیم صهیونیستی اجتنابناپذیر است.
۳- آمریکا و شوروی در نیمه دوم قرن بیستم در جنگ غیرمتقارن با ویتنام و افغانستان شکست فضاحتباری خوردند اما در هزاره سوم آمریکا دوباره در جنگ غیرمتقارن با افغانستان و عراق وارد شد. در اولی به شکلی فضاحتبار فرار کرد و در دومی در باتلاق آن گیر کرده است و نمی داند چگونه فرار کند!؟
شکست اسرائیل در لبنان و فرار صهیونیستها به مرزهای اشغالی یک جنگ غیرمتقارن بود. صهیونیستها نشان دادند با همه تجهیزات و مهمات و حمایت های اشرار جهان نمی توانند حرفی برای گفتن داشته باشند.
رژیم صهیونیستی در غزه و کرانه باختری وارد یک جنگ غیرمتقارن شده است.
امروز رژیم صهیونیستی با فرسودگی و فرسایش ماشین جنگی خود روبهرواست و لذا از سال ۲۰۰۰ به بعد در هر جنگی که وارد شده مجبور به پذیرش آتشبس، عقبنشینی و شکست شده است. عقبنشینی و شکست گام به گام به گروههای مقاومت در داخل سرزمینهای اشغالی و بیرون از آن در غرب آسیا اعتماد به نفس و احساس پیروزی داد.
۴- نتانیاهو گفته بود، آتش بس را نمی پذیرد چون پذیرش آن به مثابه پذیرش شکست است.
او گفته بود نبرد زمینی را تا نابودی حماس و آزادی اسرا ادامه میدهد. اما امروز در حالی که نه اسیری آزاد کرده، نه حماس را نابود کرده است مجبور شده روی میز مذاکره چانه زنی بر ای شروط آتش بس با خفت و خواری بنشیند.
مقاومت خارق العاده و محیرالعقول رزمندگان حماس از یک طرف و فریادهای لعنآلود و افکار عمومی جهان از طرف دیگر ماشین جنگی صهیونیستها را متوقف کرد.
مقاومت فلسطینی نشان داد قادر است بیماری خودشیفتگی و خودبزرگبینی و گردنکلفتی صهیونیستها را با «واقعیت میدان» جراحی کند.
۵- مقاومت اسلامی در منطقه و حرکت حماسی فلسطینیها در داخل سرزمینهای اشغالی نشان دادند برای پرداخت هر هزینهای آماده اند، چراکه چیزی برای از دست دادن ندارند همه آنچه را که دارند در طبق اخلاص گذاشتهاند اگر بکشند پیروز هستند و اگر کشته شوند، شهید محسوب می شوند و در پیشگاه خداوند متعال روسپیدند. اما رژیم صهیونیستی به این نتیجه رسید برای بقا حاضر به پرداخت هر هزینهای نیستند در هر مرحله متناسب با ضربه ای که میخورند حاضرند سرشان را پایین بگیرند و تسلیم شوند.
۶- نگارنده طی یادداشتی تحت عنوان «نرخ آتشبس» ۱۸ روز پس از نبرد طوفانالاقصی نوشتم: «رژیم صهیونیستی هر قدر دیرهنگام اقدام به پذیرش آتشبس کند نرخ بیشتری باید برای آن بپردازد» امروز ۲۸ روز از آن تاریخ میگذرد، نرخی که برای آتشبس دو طرف تعیین کرده اند فقط بخش ناچیزی از دستاوردهای یک طرف را در برمی گیرد. برای تعیین تکلیف بقیه دارایی ها معلوم نیست چه تصمیم خواهند گرفت.
توافق آتشبس موقت تنها ۵۰ تن از کودکان و زنان اسیر اسرائیلی را در مقابل آزادی ۱۵۰ زن و کودک فلسطینی را دربرمیگیرد. ضمن اینکه عملیات نظامی متوقف میشود و کمکهای بشردوستانه به غزه سرازیر میشود.
اما در مورد مفاد اصلی آتش بس که آزادی دهها اسیر نظامی رژیم صهیونیستی که در میان آنها ژنرالهای دانه درشت وجود دارد تصمیمی اتخاذ نشده است.
نرخ اصلی آتشبس براساس ضخامت بازوی مقاومت در عملیات طوفانالاقصی قیمتگذاری می شود.
آنجا محاسبات پیروزی در این نبرد به تعداد امتیازات دوطرف مربوط نمی شود چون بازی با «ضربهفنی» به پایان رسیده است.