به گزارش مشرق، کانال تلگرامی نواصولگرا، با انتشار تصویری نوشت:
نموداری که علت تحریمپذیری ایران را نمایان میسازد
نمودار بالا واقعیتی را برای ما نمایان میسازد که بخش اعظمی از تباهی دهه نود برای اقتصاد ایران را رقم زد. آمریکا برای دههها بزرگترین وارد کننده نفت در جهان بود. نیازمندی این کشور به نفت کشورهای دیگر به ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس به حدی بود که با هر تنش در این منطقه، وضعیت اقتصاد آمریکا وارد بحران میشد. از تحریم نفتی کشورهای عربی به علت جنگ با اسرائیل تا انقلاب اسلامی در ایران و جنگ در خلیج فارس؛ همگی تاثیری شگرف بر اقتصاد متکی به نفت در آمریکا داشت.
درمقابل ایران با نفت خود توانسته بود از دهه ۱۹۵۰ تا آن روز، نقشی پیرامونی در اقتصاد جهان داشته باشد، اهمیتی ویژه در اقتصاد جهان ایفا میکرد. تا قبل از انقلاب به آمریکا و بعد از انقلاب به اقمار آمریکا مثل ژاپن و کره جنوبی نفت میفروخت. بوش با تمام حماقتها و تندرویهایش نتوانست در اوج دعواهای هستهای با ایران، نفت ایران را تحریم کند. او حتی دوبار قصد کرده بود که به ایران حمله کند اما بازهم تحریم نفت ایران جز گزینههایش نبود.
اما به ناگاه و با حضور اوباما در کاخ سفید و بعد از نامههای صلحآمیزش به رهبر معظم انقلاب، آمریکای دموکرات این کار را انجام داد. علت اصلی همین نمودار بود. واقعیت جدیدی در آمریکا کشف شده بود که این کشور را از واردکننده به صادرکننده نفت تبدیل کرد. نفت تولیدی جدید ذیل فناوری شل، نیاز به بازارهای جدید به ویژه در شرق آسیا داشت. یعنی نفت ایران که بازار اصلیاش در این کشورها بود باید حذف میشد. از طرف دیگر نفرت ذاتی دولتمردان آمریکایی نسبت به ایران و اسلام سیاسی، زمینه لازم برای این امر را مهیا میساخت. درواقع مسئله اصلی همان ایدئولوژی انقلابی بود که حالا ابزاری جدید و بدون ضرر برای فشار را پیدا کرده بود.
قانون تحریمی کاتسا و سیسادا در سال ۲۰۰۹ و در جریان فشارهای سیاسی مربوط به فتنه ۸۸ توسط آمریکا تصویب و اجرایی شد و همین امر باعث شد تا ایران از اقتصاد جهانی به بیرون پرت شود. برای یک دهه، این موضوع توسط مسئولین عالی اجرایی کشور فهم نشد. احمدینژاد در دو سال باقی مانده آن را درک نکرد و روحانی با فهمی برعکس از واقعیت جاری به ریاست جمهوری رسید. درحالیکه آمریکا اساسا قصد بازگرداندن نفت ایران به بازار به صورت آزاد را نداشت، روحانی فکر میکرد که مسئله، هستهای است و باید در مذاکره با کدخدا موضوع را حل کرد تا بقیه مسائل خودبهخود حل شود.
نتیجه معطلی چندساله تا تصویب برجام شد که بعد از تصویب هم برای ایران آورده سرمایهگذاری نداشت و نفت ایران را هم به بازار جهانی بازنگرداند. که اگر بازگشته بود، در ۲۰۱۸ توسط ترامپ به راحتی به بیرون پرت نمیشد. هنوز هم برخی از مسئولین امر متوجه نشدهاند که مسئلهی تحریم چه ریشههایی دارد. از یک طرف آمریکا با ایرانِ اسلامی به صلح و توافق در تمام موارد نخواهد رسید. از طرف دیگر با تعطیلی صنعت هستهای هم حاضر نخواهد شد که ایران دوباره به اقتصاد جهانی بازگردد. پس باید راهی طی شود که آمریکا را مجبور به پذیرش این واقعیت کند.
این راه شامل شکلدهی به یک نقش جدید برای ایران در اقتصاد جهانی است. نفت تمام شده. باید موضوع کریدورها را جدی گرفت. کریدور، راه و جاده نیست، بلکه یک زنجیره ارزش افزوده است که در یک مسیر شکل گرفته. یعنی مسیری که هم راه است و هم در طی راه انواع کارخانهها را دارد. اگر این موضوع را جدی نگیریم، نقشی در اقتصاد آینده جهان نخواهیم داشت و به راحتی تحریم شده و از انواع مناسبات اقتصادی و حتی سیاسی بینالملل حذف خواهیم شد. متاسفانه مشکلات تلنبار شده داخلی باعث شده تا این فرایند کند پیش برود. همچنین برخی خلاقیتهای لازم در عرصه قراردادهای بینالمللی لازم است که متاسفانه عموما مغفول مانده است. بستن قراردادهای مصداقی و روی زمین با چین و روسیه، تعریف توافقی جدید و محدود با آمریکا، بستن قراردادهای منطقهای با کشورهای همسایه به ویژه عراق و پاکستان با نگاه جهانی و... از جمله پیشنهادهای کلی است که باید ریز و اجرایی شود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.