به گزارش مشرق، بعد از احراز صلاحیتها توسط شورای نگهبان، عدهای از احزاب سعی دارند تا موضع خود نسبت به احراز صلاحیتها را مشخص کنند. در این میان طیف نزدیک به لاریجانی علیرغم تمام تردیدهایی که داشت و استراتژیهایی که در آنها روی ائتلاف این طیف با اعتدالیون یا اصلاحطلبها تمرکز شده بود، مواضع جدیدی را عنوان داشتهاند. منصور حقیقتپور، بهعنوان یکی از افراد نزدیک به علی لاریجانی شناخته میشود. وی در گفتوگو با «صبح نو» از مواضع جدید طیف لاریجانی خبر داده و استراتژی این طیف را شرح داده است.حقیقتپور در بخشی از این گفتوگو بیان داشت که علی لاریجانی، اصولگرا است، ولی ایشان یک اصولگرای عقلانی است. در عقلانیت، تندروی وجود ندارد.وی تأکید کرد: «اصلا صحبتی از ائتلاف با اعتدالیون نداشتیم و ابتدا باید ببینیم که در سبدمان چه داریم و بگوییم که مثلا پنج نفر من میآورم و پنج نفر دیگری که لیست بدهیم.» مشروح این گفتوگو را بخوانید
همانطور که مستحضرید نتایج صلاحیتهای نامزدهای انتخاباتی توسط شورای نگهبان اعلام شد و دیدیم که افرادی از طیفهای مختلف هم تأیید صلاحیت شدند. شما نتیجه احراز صلاحیتها را چگونه ارزیابی میکنید؟
نکتهای وجود دارد و آن هم اینکه یک طیف بهصورت پر و پیمان در انتخابات حضور پیدا کردند و آنها جریان تند اصولگرایی هستند. از همین طیف فقط ۸/۰درصد ردصلاحیت شدهاند؛ یعنی از ۲۹۰ نفر، ۲۴ نفر در تمام کشور ردصلاحیت شدهاند. عمدتا صاحب تأییدیه شدند و کافی است که در کل کشور شما آمار طیف حاکم را با بقیه جبهههای احتمالی مقایسه کنید، میبینید که اصلا چیزی بهعنوان جبهه مقابل وجود ندارد. آدمهای مؤثر قابل قبول سایر طیفها رد شدهاند و جبهه اصلاحات و اعتدال و توسعه چند نفر برایشان مانده است؟ اشخاصی نماندهاند.
پیشبینی من این است که مجلس آینده، مجلس یکضلعی خواهد شد و برای اضلاع دیگر هیچ وزنی وجود ندارد. با پنج و ۱۰ نفر در کل کشور نمیشود ضلعی در مجلس درست کرد.
علیرغم اینکه آقای دکتر لاریجانی به تمام نمایندگان ادوار اعلام کردند که بیایند و تنور انتخابات را داغ و ثبتنام کنند، مؤثرترین افراد ادوار ردصلاحیت شدند. دو، سه نفر مثلا آقای پزشکیان و آقای نوری قزلجه تأیید صلاحیت شدند. جبهه دیگری در مجلس قابل تصور نیست، مگر اینکه شورای نگهبان تجدیدنظر کند و افرادی را که در این مرحله ردصلاحیت شدهاند، مود بازبینی قرار دهد. نزدیک ۴۸ درصد ردصلاحیت شدهاند، اگر این ۴۸ درصد به مجلس برگردند، حداقل دو ضلعی میشود.
از طیف نزدیک به آقای لاریجانی بهعنوان طیفی یاد میشود که هم با برخی اصولگرایان تعامل و هم در مقابل اصلاحطلبان انعطافپذیری دارد. شما خط فکری این طیف در انتخابات ۱۴۰۲ را به کدام گروه نزدیکتر میدانید؟
ابتدا باید بگویم که آقای لاریجانی در انتخابات شرکت و ثبتنام نکردهاند. ایشان به نمایندههای ادوار توصیه کردند که در انتخابات شرکت کنند. لاریجانی اصولگرا است؛ ولی ایشان یک اصولگرای عقلانی است. در عقلانیت، تندروی وجود ندارد. شما تندروی نکنید بسیاری از دوستان دیگر هم از جناحهای دیگر میتوانند بیایند و با شما کار کنند. این تندروی و بداخلاقی است که مردم را فراری میدهد.
در دورهای که آقای لاریجانی در مجلس بودند، حتی اقلیتهای دینی با ایشان کار کردهاند. اصلاحطلب و اصولگرا هم با ایشان کار میکردند. بهعنوان مثال هم آقای باهنر با ایشان کار کردهاند هم آقای پزشکیان. این طیفها مشکلی هم با او نداشتند، چون بحث او حرفهای و عقلانی است و تعصبات حزبی و گروهی نیست.
امروز گمشده ما در نظام همین است؛ یعنی باید پرسید که چرا عدهای خالصسازی میکنند؟ چون بقیه را به رسمیت نمیشناسند. حقی برای بقیه قائل نیستند و خودشان میگویند ما بهعنوان حزباللهی هستیم و مملکت همه چیزش برای ماست. یعنی بقیه اندیشه و تفکرها سهمی از ایران ندارند! ایران متعلق به همه ایرانیهاست، همه ایرانیان حق دارند در سرنوشت مملکت خودشان دخالت و مشارکت کنند. این را باید محترم بشماریم و بهعنوان یک مؤلفه قدرت ببینیم.
درباره «شریان» چگونه فکر میکنید؟
من آنها را یک جریان تند میدانم، ولی جریانی نیست که وزنی داشته باشد. خواهش میکنم اگر شریان احساس میکند که وزنی دارد، برای انتخابات پیش رو بدون ائتلاف در کل کشور لیست بدهد، ببینیم چند نفر میتواند به داخل مجلس بفرستد. شریان حق ندارد از ظرفیتهای دولتی استفاده کند، همچنین حق ندارد قانون را زیر پا بگذارد.
ما اصول رایج در دموکراسی را قبول داریم؛ اما من خواهش میکنم که شریان در کل کشور بدون ائتلاف بیاید. شریان در تهران ۳۰ نفر لیست بدهد ببینیم اصلا ۳۰ نفر در تهران دارد؟
در هفته گذشته گمانهزنیهایی در خصوص احتمال ائتلاف طیف نزدیک به آقای لاریجانی با اعتدالیون یعنی همان حزب اعتدال و توسعه مطرح شد و صحبتهایی هم در این راستا صورت گرفت. شما این گزارهها را تا چه حد به واقعیت نزدیک میدانید؟
در مصاحبههای خود هم گفتم که هیچ صحبت و بحثی نشده است. به همه گفتم که باید ببینیم بعد از احراز صلاحیتهای شورای نگهبان چه میشود. اکنون تعداد قابل توجهی در کشور نداریم. شاید اسم نوشتهاند و افرادشان را فرستادند و حزبها هم بالاخره در کل کشور ثبتنام کردند؛ ولی هیچکدام باقی نماندند. از اعتدالیون افراد کمی تأیید صلاحیت شدهاند.
همینطور در خصوص احتمال ائتلاف شما با اصلاحطلبان صحبتهایی میشد. این موضوع را چگونه واکاوی میکنید؟
نظرات چندانی از اصلاحات باقی نمانده و با این وضعیت رقابتی صورت نخواهد گرفت. بله، اینها میتوانستند دو لیست بدهند و دو لیست هم اصولگراها میدادند و با همدیگر رقابت میکردند. رقابت پرشوری هم میشد؛ مثل رقابتها و مناظرههایی که در انتخابات ریاستجمهوری انجام و فضا گرم میشد و اکنون چنین چیزی وجود ندارد.
در اینجا یک سوال پیش میآید که استراتژی احتمالی طیف نزدیک به آقای لاریجانی چه خواهد بود؟ ضمن اینکه اعتدالیون هم در روزهای اخیر اظهاراتی در این رابطه داشتند، تحلیل شما در این مورد چیست؟
اصلا صحبتی از ائتلاف با اعتدالیون نداشتیم و ابتدا باید ببینیم که در سبدمان چه داریم. اکنون تأیید صلاحیتها اعلام شده و بعضیها هم خوشحال هستند.
به نظر من رقابت بین پایداریها، وحدت و ائتلاف خواهد بود که بین خودشان، داخل چارچوب اصولگرایی با همدیگر رقابت کنند که آن هم رقابت ملی نیست بلکه رقابت درونی است.
یعنی ما باید بنا را بر این پایه بگذاریم که طیف آقای لاریجانی در این انتخابات با شرایط فعلی حضور پیدا نمیکنند؟
آقای لاریجانی به خود دوستان هم گفتهاند که هرکس که مانده باشد، تلاشی به اختیار خودش انجام میدهد مگر اینکه شورای نگهبان درصدی از افرادی را که ردصلاحیت کرده است برگرداند. مگر چیزی مانده است که بشود با آن لیست، اسم و شعار داد؟ حق هر فرد ردصلاحیت شده است که اعتراض کند، بین آنها یک عده ناامید بودند و به نظر میرسد که اعتراض هم نمیکنند. بقیه هم اعتراض کنند، چند درصد برخواهند گشت؟ یک درصد ؟
با این وضعیـــت که چیــــــزی متصور نمیشویم، مگر اینکه شورای نگهبان تجدیدنظر کند و این ۴۸ درصدی که رد شده را با سازوکار مناسب و بر پایه توصیههای رهبری تأیید صلاحیت کند. خیلی از بزرگان ما نیامدهاند، لااقل اینها برگردند که مقداری رقابتها گرم شود، وگرنه شرایط خوبی نیست.
برخی از احزاب و طیفهای سیاسی گزینهای را برای تهران در نظر داشتند که در تهران به یک لیست واحد برسند و از طیف شما هم در میان اخبار مربوط به این موضوع، اسم برده شد. تکلیف این استراتژی را چگونه میبینید؟
فکر نمیکنم عدد و رقمشان طوری باشد که بتوانند ائتلاف کنند و هر حزبی یک بدنه اجتماعی برای خودش دارد، ولی باید در کف جامعه کاندیدا داشته باشند تا لیست بدهند. کاندیدا نداشته باشند، از کجا لیست بدهند؟ مگر اینکه شورای نگهبان تجدیدنظر کند و یکسری افراد را تأیید کند و البته زودتر هم تأیید کند تا فرصت تبلیغات داشته باشند.
اوایل اسفند اگر تأیید شوند، نمیتوانند کاری کنند، باید امکانات بین همه جریانها تقسیم شود و زمان باید به همین ترتیب بین همه مساوی باشد.
در جریان اصلاحات دو طیف وجود دارند و عدهای از اول معتقد بودند که باید انتخابات را تحریم کنند و خیلی هم کم به میدان این آوردگاه سیاسی آمدند. یک طیف هم مثل ندای ایرانیان، کارگزاران و اعتماد ملی و همچنین مردمسالاری به انتخابات آمدند و به افرادشان گفتند که ثبتنام کنند. در این میان عملکرد کدام گروه را درست میدانید؟
گروهی از اصلاحطلبها آمدند و گفتند که ما در انتخابات شرکت میکنیم و با این هدف ثبتنام کردند که لیست بدهند. اینها برخورد مثبتی کردند و تفاوت سلیقه وجود دارد، ولی آمدند و پذیرفتند که شرکت کنند.
ما در مرحله نظارتی باید به این افراد احترام میگذاشتیم، نمایندگانشان را میپذیرفتیم و اجازه میدادیم رقابت کنند. این افراد پیش تندروهایشان خراب شدند. تندروها به آنها میگویند : «شما نباید اعلام میکردید که شرکت میکنید. ما خوب بودیم که قهر کردیم و گفتیم با انتخابات قهر میکنیم و مشارکت نمیکنیم.»
ما باید به افرادی که انتخابات را تحریم نکردند و نمایندگانی هم مشخص کردند که برای داغ شدن صحنه انتخاباتی به صحنه آمدند، با نگاه مهربانتری نگاه میکردیم. اگر در کل کشور از آنها مثلا ۳۰ نفر وارد مجلس شورای اسلامی میشدند، اتفاقی میافتاد؟ این افراد میآمدند و نظرات طبقه خاص خودشان را از پشت تریبون و مؤدبانه تعریف میکردند و نه شیشه میشکاندند، نه ماشین آتش میزدند.
صحبت از آن عدهای کردید که ماشین آتش میزدند، لطفا بفرمایید منظور شما از این عده چه طیفی است؟
اگر بخواهیم در خصوص تندروها صحبت باید بگویم که آن دستهای که جمهوری اسلامی را قبول دارند و دیدگاههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارند، مورد نظر ماست و آن دستهای که نظام را قبول ندارند، مورد بحث ما نیستند.
اگر به تمام کنگرههای دنیا نگاه کنید، تمام مجالس و پارلمانها، دارای جناحهای موافق و مخالف هستند که صحبت میکنند. نکتهای هم که وجود دارد این است که برخی از این افراد چارچوب نظام را قبول ندارند. ما باید به کسی که اعتراضی دارد فرصت دهیم که به مجلس بیاید و حرفش را بزند و قوانین ما را نقد کند یا قوانین جدید پیشنهاد بدهد. این موضوع چه اشکالی دارد؟ ما که شورای نگهبان گذاشتیم که اگر موضوعی خلاف قانون باشد، آن را رد میکند.
عدهای برجام را قبول ندارند، ولی برجام را شورای محترم نگهبان هم تأیید کرده است. ما باید سیاست داشته باشیم. امروز میبینیم که مقام معظم رهبری مینشینند و دانشجوی انقلابی ما از راست و چپ موضوعاتی را نقد میکند و میبینیم که ایشان چگونه برخورد میکنند. مثل یک پدر؛ آنجاهایی که احساس میکنند باید تذکری به سیستم و نظام بدهیم یا این حرف این جوان درست است، می گویند که این کار را انجام
دهید. یا اینکه میگویند تو اشتباه میکنی، پیشنهاد میکنم مثلا مطالعه بیشتری داشته باش و بحث بیشتری کن. ما همین رویه رهبر انقلاب را باید در قوه قضائیه، قوه مقننه و قوه اجرایی داشته باشیم و ببینیم که چقدر میتوانیم نقد جامعه را ببینیم.