به گزارش مشرق، رصد من نشان میدهد اکثر افراد شناسنامهدار جریان [اصلاحات] قائل به شرکت در انتخابات و معتقد به فهرستدادن هم هستند. تحریمطلبان رقم و عددی نیستند. مردم قهر کردهاند، اما این به معنی تحریم انتخابات نیست. اگر دل مردم را به دست بیاوریم، شرکت میکنند.
منصور حقیقتپور، نظامی دهههای اول انقلاب و پارلمانتاریست دهه ۹۰ در صحنه سیاسی و رسانهای کشور با یک ویژگی شناخته میشود و آن هم نزدیکی به علی لاریجانی است. میتوان به شوخی و مزاح گفت که او از خود لاریجانی هم لاریجانیتر است.
روزنامه جوان نوشت: ساختمان «پرتو» امیرآباد محل گفتگو بود؛ یکی از طبقات این ساختمان که دوست حقیقتپور در اختیار او گذاشته است، این توضیحی است که در مقابل شیکی ساختمان، خود حقیقتپور بدون پرسش ما، نیاز به توضیح آن میداند.
او مجلس یازدهم را تکضلعی میداند که با دولت صددرصد هماهنگ است، اما پاسخ روشنی در مقابل استیضاح وزرای دولت سیزدهم ندارد.
تحریمکنندگان انتخابات را خروجکنندگان از چارچوب قانونی نظام میداند، اما در مقابل میگوید: افراد ما را ردصلاحیت کردند و امکان فهرستدادن نداریم و منتظر نظر نهایی شورای نگهبان هستیم. مواضع سردار دیروز و سیاستمدار امروز در مرز اصولگرایی و اصلاحطلبی حرکت میکند؛ مسیری که بیش از اصولگرایان شبیه حسن روحانی و جریان اعتدال است، هر چند وقتی از امکان ائتلاف با نوبخت و اعتدالیها میپرسم، میگوید: من چه ربطی به نوبخت دارم. خط آخر اینکه لاریجانی زمانی اخراجی جلسات هیئت دولت خاتمی بود و امروز «لاریجانیترین سیاستمدار»، خاتمی را آدم نجیبی میداند که چنگ به صورت نظام نینداخته است. آیا مخالفان دیروز، یار گرمابه و گلستان امروز شدهاند؟
مجلس یازدهم در سال پایانی خود قرار دارد. باتوجه به سابقه پارلمانی که دارید عملکرد مجلس یازدهم را به عنوان یک ناظر بیرونی چگونه ارزیابی میکنید؟
نهاد مجلس بر پایه تعریفی که در قانون اساسی شده است، یکی از ارکان رکین ساختار سیاسی و حقوقی جمهوری اسلامی ایران است. همچنین بر پایه تعریفی که امام خمینی (ره) از این مجلس ارائه کردند، مجلس در رأس امور قرار دارد و مقام معظم رهبری هم در ادامه همین مسیر فرمودند که مجلس مسئولیت ریلگذاری کلان کشور را بر عهده دارد. با توجه به این جایگاه اگر خود مجلس این جایگاه رفیع را درک و بر پایه آن رفتار کند، تبدیل به نهادی خواهد شد که همه امور کشور از سوی آن تدبیر میشود، بنابراین جایگاه مجلس جایگاه بلندی در جمهوری اسلامی ایران است، پس افرادی که در مجلس هستند، باید بدانند که در رأس امور هستند.
افرادی که میخواهند در مجلس حضور داشته باشند، باید در حد و اندازه این جایگاه باشند. کسی نمیتواند در این جایگاه قرار بگیرد که کوتوله باشد، بنابراین افرادی باید باشند که بتوانند جایگاه مجلس را حفظ کنند. همه خطمشی و رویکردهای کلان قوای دیگر باید در مجلس تعیینتکلیف شود. مجلس باید بداند که استوانهای اصلی در این نظام است. مجلس مستقل است.
مجلس مستقل با حفظ استقلال خود به بقیه قوا هم باید کمک کند. هیچ اشکالی ندارد که مجلس با حفظ استقلال صددرصدی به سایر قوا هم کمک کند. در آن طرف ماجرا هم هیچ اشکالی ندارد مجلس با حفظ استقلال خود، منتقد قوای دیگر هم باشد. مجلس باید رابطه خود را با مردم حفظ کند و مردم آن را بلندگو و تریبون خود بدانند.
هر چقدر این شرایط حادث شود، میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس و شکلدادن به یک پارلمان قدرتمند بیشتر خواهد بود و حضور حداکثری در انتخابات مجلس باعث میشود انسانهای قویتری وارد مجلس شوند. مجلس محل تضارب آراست.
مجلس یکضلعی به درد ما نمیخورد. مجلس باید دارای اضلاع منطقی و قابل قبول باشد. من در مورد شکل این اضلاع صحبت نمیکنم، بلکه در مورد وجود این اضلاع صحبت میکنم. مجلس میتواند سه ضلع متعادل داشته باشد یا یک ضلع کوچکتر و دو ضلع بزرگتر یا هر ترکیب دیگری بر اساس سلایق مردم، اما مجلس یکضلعی به درد ما نمیخورد. مجلس تکضلعی میشود همین مجلس یازدهم. این نوع مجلس به نفع کشور و نظام نیست.
هماهنگی صددرصدی بین این مجلس و دولت باعث میشود مجلس نتواند وظایف قانونی خود را انجام دهد. مجلسی مطلوب و خوب است که بموقع و بر اساس شیوه درست و بر اساس عدالت از دولت انتقاد و بموقع هم حمایت کند.
شما معتقد هستید هماهنگی صددرصدی بین مجلس و دولت وجود دارد. این در حالی است که در همین دو سال عمر دولت سیزدهم یکی از وزرای دولت از سوی مجلس استیضاح شد و برخی از وزرا هم با نظر مجلس جابهجا شدند، بنابراین خیلی هم هماهنگی صددرصدی وجود ندارد.
بیشتر از این توقع بود. چرا آقای ساداتینژاد (وزیر جهاد کشاورزی) استعفا کرد. چرا وزیر صمت (فاطمیامین) استیضاح شد. اگر خوب کار کردند که باید ادامه میدادند.
وزیر صمت که استیضاح شد.
در استیضاح نیفتاد.
دفعه دوم افتاد.
دفعات قبل نیفتاد. افراد دیگری هم وجود داشتند، وزیر کار استعفا کرد، اما این اقدامات کافی نیست. همین امروز مسئله چای «دبش» مطرح است، اما مجلس سکوت کرده است و خروجی ندارد و با دولت برخورد نمیکند.
مگر مسئول برخورد مجلس است؟ خب پرونده به قوه قضائیه ارسال شده و این قوه مسئول برخورد است.
بالاخره باید مجلس برخورد میکرد و وظیفه نظارتی خود را انجام میداد. مسئله چای دبش موجب آزار مردم شده است، مجلس باید در این زمینه فعال میشد. من نمیگویم که مجلس حتماً باید مخالف دولت باشد. هر کجا که عدالت و حقانیت ایجاب کرد، مجلس باید مدافع باشد. هر جا هم که نیازمند انتقاد باشد، مجلس باید به وظیفه خود عمل کند.
برویم سراغ انتخابات مجلس دوازدهم. سؤالات انتخاباتی خودم را از اینجا شروع کنم که انتقاد مهمی که به جریان آقای لاریجانی وارد است اینکه چرا زمانی که خود تأیید میشدید، انتقادی به شورای نگهبان نداشتید، اما همین که آقای لاریجانی ردصلاحیت شد، مسئله خالصسازی را در انتخابات ۱۴۰۰ مطرح کرد؟
حضرتعالی یکونیم سال است دارید اشتباه میکنید! در سال ۱۴۰۰ آقای لاریجانی ردصلاحیت شد، اما کلیدواژه خالصسازی محصول امسال است که دوسالوخردهای از آن انتخاب رد شدهایم.
به هرحال بعد از ردصلاحیت، آقای لاریجانی مسئله خالصسازی را مطرح کرد.
آن واژه در مقابل اخبار کذب خبرگزاری تسنیم بود. آقای لاریجانی در جواب تسنیم نوشت که رقابت تصنعی ایجاد نکنید و مسئله خالصسازی را طرح کرد، بنابراین آقای لاریجانی مسئله خالصسازی را در مورد اقدامات شورای نگهبان مطرح نکرد. به نظر من اتفاقاً آقای دکتر لاریجانی خیلی نجیب، صبورانه و مؤدبانه برخورد کرد و چنگی به صورت نظام جمهوری اسلامی ایران نینداخت، در حالی که من نمیگویم بلکه رهبر معظم انقلاب میگویند که نهادها جفا و ظلم کردند و باید جبران کنند، آیا جبران کردند.
مگر رهبری نخواستند جبران کنند، پس چرا جبران نکردند؟ آقای لاریجانی حق داشت در اینجا به طور جد معترض باشد و مثل اتفاقاتی که در برخی دورهها افتاد، او هم چنگ به صورت نظام بیندازد! اما خیلی محجوب برخورد کرد، خیلی باحیا برخورد کرد، فقط درخواست کرد که دلایل ردصلاحیت اعلام شود، اما اعلام نشد، چرا اعلام نشد؟ امروز مراکز قدرت در اختیار چه کسانی است؟
منظور شما این است که در اختیار پایداریهاست!؟
من اسم نمیبرم، شما اسم میبرید!
خب اینگونه نمیشود که شما فقط ابهامگویی کنید، به صراحت بگویید که کدام جریان را میگویید؟
من جریان خالصساز را میگوییم. در همه سطوح و همه حوزهها شروع به خالصسازی کردند؛ مدرسه، دانشگاه، بین اندیشمندان و عقلا.
خالصسازی دقیقاً به چه معنایی؟
یعنی کسی که در تیم و قبیله من نیست، حقی در این مملکت ندارد. رسماً پشت تریبون رسمی صداوسیما اعلام میکنند مملکت ما یک عده خاص است و بقیه حقی ندارند.
خب همه منتقد آن فردی بودند که این حرف را زد و کسی حمایت نکرد.
چه کسی نقد کرد، چه کسی معترض بود؟
اکثر کسانی که شما جریان خالصساز مینامید.
اصلاً چه کسی به این خانم صلاحیت داد در برنامه زنده بیاید و اظهار نظر کند و این اشتباه بزرگ را مرتکب شود. تریبون صداوسیما و خود صداوسیما در اختیار چه کسانی است.
من نمیدانم. من دارم با شما مصاحبه میکنم، شما باید بگویید.
در اختیار جریان خالصساز است. همین که مردم از صداوسیما فرار میکنند، نتیجه رفتار این افراد است. بسیاری از مردم که عشق به این سرزمین و وطن دارند، حاضر نیستند صداوسیما را نگاه کنند. رئیس صداوسیما بگوید چقدر مخاطب دارد. چرا هر کسی را که توانمند و محبوب بود، فراری دادند.
جریان اصلاحات دقیقاً همین نقدها را به آقای لاریجانی دارد؛ اینکه زمانی که رئیس صداوسیما بود با برنامه هویت و دیگر برنامهها به دنبال خالصسازی و حذف آنها بوده است.
من خواهش میکنم امروز هم از اصلاحطلبان در این زمینه سؤال بپرسید، ببینید چه میگویند، البته شما احتمالاً در چارچوب روزنامه تان، حق ندارید این مسائل را بپرسید.
چرا با خیلی از اصلاحطلبان هم مصاحبه کردهایم و محدودیتی نداریم، این پیشداوری نادرست شماست.
بپرسید از آنها، ببینید چه میگویند. صداوسیما در اختیار جریانی است که برای هر کسی دوست داشته باشد پپسی خنک باز میکند و هر کسی را هم دوست نداشته باشد از در صداوسیما راه نمیدهد.
منتقدان جریان آقای لاریجانی مطرح میکنند اگر اشکالی به رویه شورای نگهبان وارد بود، چرا قبلاً اعتراض نمیکردید و صدایی از شما بلند نمیشد؟
شما رجوع کنید به علل ردصلاحیت دکتر لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰. یکی از جرائم آقای لاریجانی این بود که چرا از ردصلاحیتشدهها حمایت کردید. آقای لاریجانی همیشه از نمایندگان ردصلاحیتشده دفاع کرده است.
نکته بعدی این است که شما میزان ردصلاحیت در هیئتهای اجرایی و نظارت در این دوره با دورههای قبل را مقایسه کنید. در دورههای قبل چه تعداد افتادند و در این دوره چقدر افتادند. در هیئتهای نظارت چقدر افتادند و در این دوره چقدر رد شدند. در این دوره حدود ۵۵درصد افرادی که کاندیدا شده بودند، رد شدند. در دورههای قبل در هیئتهای اجرایی بین ۶ تا ۸درصد ردصلاحیت میشدند. این دفعه ۲۸درصد افتادند. در هیئت نظارت ۳۸درصد افتادند.
این روند به چه معناست. معنای این روند این است که یعنی جریانات سیاسی حقوق جدی در پارلمان ندارند، در اجرا هم که ندارند. مجلس باید طرحها و لوایح را صیقل دهد، اما خب شما حذف کردید.
آقای باهنر گفت بیش از هزار تا ۲ هزار نفر از اصلاحطلبان و اعتدالیون ثبتنام کردند و تأیید شدند.
خواهش کنید از آقای باهنر و دیگران که این حرفها را میزنند فهرست بدهند. اگر یک جریانی ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر نیرو داشته باشد، فهرست نمیدهد؟ چرا ندهد؟ اما کسی نمانده است.
من که از این افراد سراغی ندارم. در مجموع ۲۰ تا ۳۰ نفر در کل کشور از اصلاحطلبان و اعتدالیها تأییدصلاحیت شدند. چه فهرستی بدهیم. با این وضعیت، انتخاباتی که مدنظر رهبر معظم انقلاب است، محقق نمیشود و رقابت بین پایداریها و جریان آقای حداد و قالیباف خواهد بود. رقابت درونخانگی و درونگفتمانی مدنظر رهبر معظم انقلاب نیست.
باتوجه به ریزش سنگین بدنه جریان اصلاحات اگر تمام نیروهای این جریان تأیید میشدند، امکان رأیآوری داشتند؟
خب شما چرا بهانه به دست اینها میدهید. تأیید کنید بگذارید رأی نیاورند و کنار بروند. بگذارید فهرست بدهند و شکست بخورند.
خب سال ۱۳۹۸ هم فهرست دادند، اما رأی نیاوردند؟
این دفعه شرکت و در انتخابات مشارکت میکردند، اما خب رأی نمیآوردند، مشکل خودشان بود. ما شرایط را به گونهای فراهم کردیم که تنها دو تا فهرست اصولگرا باهم رقابت کنند. رقابت درونجریانی خواهد بود، از بقیه چیزی نمانده است و مجلس، مجلس تکضلعی خواهد بود، مثل مجلس یازدهم.
جریان نزدیک به آقای لاریجانی که عمدتاً نمایندگان ادوار مجلس هستند، در انتخاب فهرست میدهند؟
جریان نیست، هر کس خواست ثبتنام کرد. نمیدانم رأی بیاورند یا نه، اما تعداد قابل توجهی از نمایندگان ادوار رد شدند. اینها جریان نیستند و هر فرد خود کنشگری میکند.
اما گفتید که آقای لاریجانی تشویق کرد.
بله تشویق کرده بود. الان هم میگویم.
چند نفر ثبتنام کردند؟
آمار ندارم، آنهایی که احساس میکردند تأیید صلاحیت بگیرند، ثبتنام کردند. یک تعدادی تأیید شدند، یک تعدادی هم تأیید نگرفتند. یک قسمتی هم حاضر به ثبتنام نشدند و میگفتند مگر آبروی خودمان را از سر راه آوردهایم. من هم ثبتنام کردم، تأیید هم شدم منتظر هستم، ببینم شرایط چطور میشود. معلوم نیست تا آخر باشم یا نه.
تحلیل شما از کنشهای انتخاباتی جریان اصولگرا برای انتخابات پیشرو چیست؟ آیا با یک فهرست مشترک در این انتخابات حاضر میشوند یا اینکه با تعدد فهرست در این جریان مواجه خواهیم بود؟
قرائن نشان میدهد اصولگرایان با دو یا سه فهرست در انتخابات مجلس دوازدهم حاضر میشوند، ولی بازیگرهایی در این جریان وجود دارند اگر ایفای نقش کنند، اینها را به فهرست واحد مبدل خواهند کرد. در حال حاضر ما موضع این بازیگران را نمیدانیم. تا به امروز چیزی که ما داریم رصد میکنیم و میبینیم، این است که اصولگرایان با دو یا سه فهرست خواهند آمد. مگر آنکه بازیگران بیرونی ورود کنند و اینها را به وحدت برسانند چراکه رقیبی هم ندارند.
این احتمال وجود دارد که نیروهای نزدیک به آقای لاریجانی با سرفهرستی آقای باهنر در انتخابات شرکت کنند؟
هنوز چیزی معلوم نیست. شورای نگهبان اگر از این تعداد ۳۸ درصدی که رد کرده تعداد قابل توجهی را تأیید کند، امید است که بتوان کارهایی را انجام داد، اما اگر اینگونه نباشد، امیدی نیست.
آقای لاریجانی رایزنی با شورای نگهبان نداشته است؟
لاریجانی چه رایزنیای داشته باشد؟
خب مشاور رهبری است.
اگر قبول داشته باشند که او مشاور رهبری است که جرئت نمیکردند رد کنند، ولی جرئت کردند و رد کردند، پس قبول ندارند.
نظر شما در مورد طیفی از اصلاحطلبان که به دنبال تحریم انتخابات هستند، چیست؟
رصد من نشان میدهد اکثر افراد شناسنامهدار این جریان قائل به شرکت در انتخابات و معتقد به فهرستدادن هم هستند. تحریمطلبان رقم و عددی نیستند. مردم قهر کردهاند، اما این به معنی تحریم انتخابات نیست. اگر دل مردم را به دست بیاوریم، شرکت میکنند. تحریمیها از خطوط قرمز نظام عبور کردند. رهبری تأکید کردند که همه باید در انتخابات شرکت کنند. هیچ راهی جز این هم نداریم و برای اعمال نظر خود، انتخابات بهترین راه است.
اگر قرار است تغییراتی رخ دهد، با حضور گسترده مردم در انتخابات ممکن است و بدون این مسئله ممکن نیست. من جریانات تند وابسته به این گروهها را دیدم که صحبت از تحریم انتخابات میکردند که امیدوار هستم اینها هم به ریل قانون برگردند و از قواعد نظام تبعیت کنند.
آقای روحانی در انتخابات خبرگان ثبتنام کرد. به نظر شما رأی میآورد؟
به نظر من تا ۱۱ اسفند صبر کنیم، همه چیز معلوم میشود، اتفاقاً من دوست داشتم آقای رئیسی از تهران شرکت میکرد. چه اشکالی داشت، حالا یک رقابتی هم میشد، البته بنده هیچ ارتباطی با آقای روحانی ندارم.
آقای رئیسی البته در ادوار مختلف انتخابات خبرگان رهبری همواره از استان خراسانجنوبی نامزد خبرگان بوده و دلیلی نداشته این دوره از تهران نامزد انتخابات خبرگان شود. خب وارد رویکردهای انتخاباتی اصلاحطلبان شویم، سال گذشته در زمان اغتشاشات شاهد بیانیه آقایان موسوی و خاتمی بودیم که نشاندهنده شکاف عمیق در بین جریان اصلاحات بود. به نظر شما خاتمی در کجای معادله اصلاحطلبان ایستاده و ممکن است به سمت تحریمکنندگان انتخابات گرایش پیدا کند؟
فکر نمیکنم آقای خاتمی انتخابات جمهوری اسلامی را تحریم کند. من هیچ ارتباطی با او ندارم. آخرین بار در زمان وزارت، آقای خاتمی را دیدم.
بعد کلاً او را ندیدم، ولی رفتار و سکناتش حاکی از آن است که در چارچوب نظام است و ولایت فقیه را قبول دارد. آقای خاتمی آدم نجیبی است.
مثل بعضیها نیست که نان نظام را بخورد، اما به صورت نظام چنگ بندازد؛ مثل بعضی از افراد که اعلام کردند در انتخابات شرکت نمیکنند. آقای خاتمی حتماً انتخابات را تحریم نمیکند. چقدر خوب است که نظام موجبات آزادی عمل بیشتر آقای خاتمی را فراهم کند.
به نظر شما چه کسانی شانس سرفهرستشدن در تهران را دارند؟
جریان ائتلاف تحت هیچ شرایطی از سرفهرستی آقای قالیباف عدول نخواهد کرد، حتی اگر همه جریانات اصولگرا بخواهند فهرست واحد دهند، دعوای آنها بر سر تقسیم فهرست خواهد بود نه سرفهرستی.
شنیدیم پایداری برای حفظ آقای آقاتهرانی قصد انتقال او به قم را دارد. اگر پایداری فهرست مستقل بدهد، سرفهرست این جریان آقاتهرانی است. من پیشنهاد میکنم این طیفها با فهرست مستقل بیایند تا وزن هر کدام مشخص شود. خوب نیست پشت یک فهرست واحد پنهان شوند. در جریان اعتدال هم نوبخت تنهاست. کس دیگری نیست که فهرست بدهد. در تهران کلاً دو نفر هستند، اما اگر قرار بر فهرستدادن باشد و افراد دیگری هم تأیید شوند، نوبخت سرفهرست است.
مگر شما در تهران تأیید نشدید؟
من هستم، اما با آقای نوبخت چه کار دارم؟
از لحاظ گفتمانی که یکی هستید؟
این چه حرفی است میزنید، اینها چیزهایی است که بعضی جاها برای شما پختوپز و اعلام میکنند. این حرفها غلط است.