به گزارش مشرق، فضای انتخاباتی امسال در شرایطی به پیش میرود که رهبرانقلاب به چهار مولفه امنیت، سلامت، رقابت و مشارکت تاکید کرده اند. مناظره علی باقری دبیر سابق جبهه اصلاحات و مجتبی شاکری دبیرکل جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی و عضو شورای مرکزی ائتلاف نیروهای انقلاب در خصوص راهکارهای افزایش مشارکت برگزار شد.
امروز میزبان آقای علی باقری دبیر سابق جبهه اصلاحات و مدیر کل سابق سیاسی وزارت کشور در زمان دولت آقای خاتمی و آقای شاکری دبیرکل جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی و سخنگوی جبهه تحول خواهان انقلابی و عضو شورای ائتلاف نیروهای انقلاب هستیم و در مورد راهکارهای مشارکت در انتخابات پیش رو نظرات این دو بزرگوار را جویا میشویم. با اجازه آقای باقری به جهت کسوت از آقای شاکری شروع میکنیم. آقای شاکری لطفا نظرتان را درباره مولفه های افزایشی و کاهشی مشارکت بفرمایید.
شاکری: بسم الله الرحمن الرحیم من هم عرض سلام دارم خدمت همه بینندگان خوب این برنامه و مدد میگیریم از روز ولادت امام جواد علیه السلام و از عنایات کوثر عالم هستی حضرت صدیقه کبری، انشاالله که بتوانیم قدر این گفتگوها را بدانیم و با توجه به موضوع بسیار مهم انتخابات جمعه ۱۱ اسفند بتوانیم مطالبی را در گفتگو با جناب آقای باقری، پرده برداری کنیم. از مسائلی که در انقلاب اسلامی گذشته است و ما تا به امروز رسیدهایم و راهکارهایی را که بتواند مجموعه نظام را در این حیات و علائم حیاتی که بعد از ۴۵ سال ما از مردم و از جامعه دریافت میکنیم انشاالله شگفتی همه دنیا را برانگیزد و همه ببینند که یک ملتی که زنده است و برخلاف بسیاری از انقلاب هایی که رو به افسردگی و رو به خاموشی میروند، انقلاب ما همچنان زنده است و در عرصههای مختلف این علائم حیاتی را از خودش نشان میدهد به ویژه در موضوع انتخابات مجلس شورای اسلامی.
عرض به محضر شما من یک نکتهای را کوتاه عرض کنم، بحث مشارکت به یک موضوع بزرگ تکیه دارد چون معلوم است که یک موضوع بزرگی در بین است که میطلبد به اینکه همه ما به مقداری که نفوذ کلام داریم، به مقداری که در محافل مختلف حاضر هستیم مردم را برای این موضوع بزرگ گرد هم بیاوریم. این موضوع بزرگ شاید حقیقتش چیزی نباشد جز همین انقلاب اسلامی و مکتب امام راحلمان و آن پدیدهای که در روزگار ما شکل گرفت و همگان را به تعجب انداخت. بسیاری از کسانی که اینها چشمشان روشن شد به وجود یک انقلاب دینی، یک انقلاب اسلامی و پدیدهای را که قرنها همه منتظر بودند تا ببینند که از ناحیه دین چه سیستمی و چه حاکمیتی و چه تشکیلاتی میتواند در جامعه حضور پیدا کند و با جنبههای مختلف نیازهای بشر به حاکمیت، به نظم، به هماهنگی، به اقتصاد، به سیاست، به رسیدگی به مسائل اجتماعی، مطالبات مردم و حضور در عرصههای بینالمللی و ایجاد یک نظم نوینی بر مقیاس دین ببینند که چطور میتواند خودش را عرضه کند و این مهم است که انقلاب اسلامی و امام راحل ما در چه بستری آمدند و این بستری که گسترده شد بعداً توانست چه عرصههایی را شکل بدهد و چه کارهایی انجام شد و چه کارهایی در دست انجام است و چه کارهایی باید انجام شود که با توجه به اهمیت و جایگاهی که قانون گذاری در ساختار نظام ما دارد ما راجع به آن بتوانیم مطالبی را بیان کنم.
خیلی ممنون ۴ دقیقه و ۱۵ ثانیه در بخش اول آقای شاکری صحبت کردند. آقای باقری شما هم نظرتان را در همین مسئله مولفه های مشارکت بفرمایید.
باقری: بسم الله الرحمن الرحیم. بنده هم تشکر میکنم که این مجال را فراهم کردند. همچنین خوشبخت و خوشحال هستم که در خدمت برادر عزیزم جناب آقای شاکری هستیم. من به عنوان مقدمه برای اینکه بستر بحث انتخابات را بتوانیم فراهم بکنیم برای ورود به آن، چند نکته را عرض میکنم. ببینید ما برای کاوش در این موضوع که انتخابات جایگاهش در نظام سیاسی حاکم بر کشور چیست چند فکت را به صورت کوتاه به آن اشاره میکنم تا ببینیم بحثمان در چه کانتکسی قرار است جلو برود. ببینید جایگاه انتخابات در نظام سیاسی موجود و جمهوری اسلامی را اگر بخواهیم بر مبنای نگاه به قانون اساسی و نگاه به قانون مؤسس جمهوری اسلامی سراغ بگیریم که این جایگاه کجاست چند فراز مشخص و روشن وجود دارد.
ببینید اصل ۶ قانون اساسی صراحت دارد که در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکا آراء عمومی اداره شود؛ از راه انتخابات. پس در حقوق اساسی ما جایگاه انتخابات، جایگاه جاری شدن اراده مردم در اداره امور کشور است. من همین جا میخواهم به این مواردی که از انتخابات در اصل ۶ اشاره شده است اضافه بکنم انتخابات مجلس خبرگان که پایه گذار انتخاب مهمترین و عالیترین نهاد سیاسی در کشور ما یعنی رهبری است. خوب جای دیگر در اصلی که به اعتقاد بنده اصل طلایی قانون اساسی جمهوری اسلامی یعنی اصل ۵۶ که مبانی فکری و اعتقادی نگاه حاکمیت جمهوری اسلامی به مقوله خواست و اراده مردم را به تبع آن انتخابات را مشخص میکند، آنجا ذکر میکند که حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداوند است اما در ادامه و همو یعنی خداوند انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است و هیچکس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهند و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعدی میآید اعمال میکند.
این در واقع مبانی اعتقادی جایگاه انتخابات و آراء مردم است لذا من خلاصه میکنم در این بخش اول عرایضم را که آن چیزی که ما از نظام جمهوری اسلامی میشناسیم به اتکا سند ما در تأسیس این نظام سیاسی که قانون اساسی است به لحاظ اعتقادی خداوند که حاکم مطلق بر جهان و انسان است را بر سرنوشت اجتماعی خویش مسلط فرموده است. این یک اصل و پایه اعتقادی بر این مبنا در نظام جمهوری اسلامی بر اساس اصل ششم که قرائت شد، ابتناع امور و اداره امور کشور به دست مردم است از راه انتخابات. که این انتخابات متکثر میشود در انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس، شوراهای شهر و روستا، رفراندوم و انتخاب خبرگان رهبری و در واقع تمامی نهادهایی که اعمال اراده میکنند و اعمال قدرت میکنند در جمهوری اسلامی از رأس هرم که رهبری باشد تا سطوح پایینتر اینها از راه انتخابات یا به شکل مستقیم یا غیر مستقیم توسط مردم انتخاب میشود.
خیلی ممنون آقای باقری ۵ دقیقه و ۵۰ ثانیه شد. آقای شاکری مشخصاً چه راهکارهایی برای افزایش مشارکت در انتخابات مد نظرتان است؟
شاکری: ما بر اساس آموزههای دینی خودمان و آنچه که امام بزرگوار به عنوان انقلاب اسلامی و مکتب امام آن را مطرح کردند در قبل از پیروزی انقلاب و مجموعه مردم و مجموعه کسانی که بودند و جریاناتی که در آن زمان فعال بودند، همه آنها این را شنیدند، برخی از اینها اقبال کردند از جریانات احزاب و مانند آنها و برخی آن را نپسندیدند چون به لحاظ هستی شناسی و جهانشناسی و انسان شناسی با مبانی امام به نوعی در تعارض بودند. جریان سلطنت یا ملیگراهایی که مسیر دیگری و روانشناسی دیگری را دنبال میکردند، نهضت آزادی تفکر دیگری را دنبال میکرد حتی در نوع انتخاب حکومت و در نوع انتخاب جمهوری اسلامی حرف داشتند و جمهوری اسلامی را نمیپسندیدند. هم مارکسیستها نمیپسندیدند هم منافقین و مجاهدین خلق هم نمیپسندیدند. لذا از همان ابتدای قضایا، با این ساختار و با این مبنا مخالفت داشتند و این مخالفتشان همینطور از آنجا ادامه پیدا کرد در قانون اساسی هم نپذیرفتند. به خصوص اختیاراتی که مربوط به ولایت مطلقه فقیه بود نپذیرفتند.
یعنی همین حاکمیتی که مطلق است برای خداوند تبارک و تعالی و مردم در سرنوشت خودشان حق دخالت دارند و جزو حقوقشان است در همان قانون ما بحث ولایت فقیه را داریم که حتی در همان زمان هم یک عدهای مانند سازمان مجاهدین انقلاب هم سؤال کرده بودند که حدود اختیارات ولی فقیه چیست؟ فرمودند اختیارات رسول الله، اختیارات خداوند تبارک و تعالی یعنی انقدر این جایگاه، جایگاه بلندی است. حالا آنهایی که نپذیرفتند اعم از احزاب بودند، اینها در ادامه هم همین ۴۵ سال هیچکدام از تصمیمات را به نوعی گردن نگذاشتند، حالا چه این تصمیمات مربوط به مصالح کلی نظام باشد یا مسائلی درباره جنگ و صلح باشد یا مسائل اقتصادی و مسائلی که همین امروز مطرح است.
یکی از بحثهای مهمی که دیدم و دوستانی دیگری که شما مناظراتی از آنها ضبط کردید، بحث مهم همین بحث مشارکت و راهکارهایی که از طریق احزاب میتواند بیان شود، این ریشهاش برمیگردد به اینکه این فعل انتخاب یک فعلی است برای حاکمیت دین، حاکمیت قرآن، حاکمیت احکام شرع، حاکمیت همان حیثیتی است که ما از خداوند تبارک و تعالی، از رسول الله، از ائمه دنبال میکنیم. ما به دنبال برگزاری یک انتخاباتی نیستیم که یک حاکمیت سکولار را رقم بزند و بخواهد مسیر انقلاب را منحرف کند، لذا شما همین الان هم که ملاحظه میکنید میبینید فهرستی از اعتراضات احزابی را که نپذیرفتند و اندیشه امام را نپذیرفتند و گزینشی آن را انتخاب کردند هم در قانون اساسی گزینشی برخورد میکنند هم در مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی گزینشی برخورد میکنند.
حالا برخی از اینها اصلاً از جمهوری اسلامی عبور کردند یعنی از نکاتی که آقای تاجزاده و دوستانشان دارند اصلاً از جمهوری اسلامی گذر کردند، یک عدهای از اینها از ساختار نظام گذر کردند یعنی اصلاح طلبان ساختاری هستند و دنبال این هستند که اصلاً ساختار نظام را تغییر بدهند، یک عدهای از اینها از نهادها گذر کردند یعنی اصلاً آنها را پشت سر گذاشتند. شما صدها بار هم اگر مطرح بکنید و بگویید در همین قانون اساسی آمده است که مفسر قانون اساسی شورای نگهبان است و بارها و بارها از شورای نگهبان سؤال شده است در مورد نظارت استصوابی سؤال شده است. گفتند که نظارت استصوابی است نه استطلایی. ولی همین امروز هم در همین مناظرات دیده میشود که این حرف بسیار ساده را نمیپذیرند یعنی پا گذاشتند روی قانون. بعد از ۴۵ سال برای احزابی که مدعی اداره حکومت هستند حتی کسانی که کم سن و سال باشند و چند واحد درسی حقوق هم خوانده باشند وقتی که میگویند مفسر قانون اساسی شورای نگهبان است و از شورای نگهبان هم سؤال شده است و گفتند نظارت استصوابی است، باز هم میگویند رها بکنید و اصلاً این ضوابط را بردارید تا همه بتوانند در این قضایا ورود پیدا بکنند. این به نظر من در واقع یک نوع نادیده گرفتن و پا گذاشتن روی قانون و فاصله گرفتن از منطقی است که اکثریت پذیرفتهاند.
اکثریت این را پذیرفتند قانون اساسی مصوب مردم است. مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند به قانون اساسی رأی دادند ولی این مجموعه احزاب همین مسیر خودشان را ادامه میدهند حتی در همین ملاقاتی که با آقای رئیسی بود و دبیرکل احزاب ملی در آنجا حضور داشتند، شاخههایی از این نظریات در آنجا هم ارائه شد.
آقای باقری نظر شما چیست؟
باقری: با اجازه شما من در بستر بحثی که شروع کردم پیش میروم و به نکاتی هم اشاره میکنم که برادر گرامیام آقای شاکری به آن اشاره کرد. به نظرم ما از بحث انتخابات دور نشویم چون موضوع این جلسه هم انتخابات است. من مایلم با توجه به صحبتهایی که شد یک مقدار عرایض قسمت اولم را باز بکنم. ببینید ما توجه به این معنا اگر نداشته باشیم که جایگاه انتخابات در نظام جمهوری اسلامی چیست و آنچه که در نص قانون اساسی هست، چیست از بحث منحرف میشویم. ببینید همانطور که عرض کردم قانون به صراحت میگوید خداوند متعال انسان را بر سرنوشت خودش مسلط کرده است و این اراده را در خدمت هیچ فرد و گروهی نمیتوان قرار داد. این حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان را که به بهترین نحو در همین قانون اساسی آمده است اگر ما به رسمیت بشناسیم فکر میکنم بسیاری از مشکلاتمان حل میشود.
ببینید من اشاره کردم حالا ناچارم یک مقدار آن را باز کنم. ببینید هرم نظام را هم که مورد اشاره برادرمان آقای شاکری هم قرار گرفت و قطعاً کسانی که چهارچوب کلی نظام جمهوری اسلامی را قبول دارند اصل ولایت فقیه را هم به عنوان یکی از اجزای جمهوری اسلامی به آن متعهد و ملتزم هستند. در همین قانون اساسی رأس هرم نظام به شکل دو مرحلهای توسط مردم انتخاب میشود. ما در بین صاحب نظران، علما و نظریه پردازان بزرگمان داریم که به صراحت معتقد هستند که مردم نه مشروعیت میدهند به نظام و نه رأس هرم نظام و حتی نه مقبولیت؛ مقبولیت هم در آن حد میدهند که بسط ید پیدا بکند حاکم که حکومتش را مستقر بکند، اصلاً بحث اکثریت نیست یعنی اگر اقلیتی هم یاریگر حاکم شدند که او توانست با قدرت آن اقلیت حاکمیت خودش را مستقر بکنند این کفایت میکند. این یک نظریه است و در کشور موجود است و بزرگانی به این معتقد بودند و جریانهای سیاسی در کشور عملاً تابع این نقطه نظرات هستند که حالا در ادامه بحث اگر بحث شد من وارد آن میشوم.
چه کسانی مثلاً؟
باقری: عرض میکنم. ببینید اینجا این مرز باید مشخص شود، همانطور که آقای شاکری کسی که مدعی است قانون اساسی جمهوری اسلامی را پذیرفته است و چهارچوب کلی حاکمیت جمهوری اسلامی را پذیرفته است، همه با هم است گزینشی نباید رفتار کند. این قانون اساسی هم حقوق ملت دارد هم ولایت فقیه دارد، این قانون اساسی هم شورای نگهبان دارد هم ابتناع بر رأی مردم و خواست مردم دارد و همه اینها با هم است و هنر این است که این مجموعه را شما به گونهای اداره بکنید که تمامی این اصول که قاعدتاً وضع کنندگانش آنها را متناقض با هم نمیدیدند و آدمهای حکیمی بودند یعنی بنا نیست که ما اینها را مقابل هم قرار بدهیم. هنر اینجا است همه با هم باشند.
باید این اصول به گونهای اعمال شود و در اداره جامعه عمل بشود که همه این اصول محترم باشد. ببینید در اصل ۱۰۹ قانون اساسی و در اصل ۱۰۷ قانون اساسی که به قصه ولایت فقیه میپردازد، آنجا صریحاً اشاره دارد که خبرگان رهبر را انتخاب میکنند، کشف نمیکنند. من به آخرین نقطه نظر حضرت امام در این رابطه قبل از ارتحالشان اشاره میکنم. ۹ اردیبهشت سال ۶۸ در پاسخ به حضرت آیت الله مشکینی رئیس شورای بازنگری قانون اساسی که از امام سؤال میکنند در رابطه با بحث ولایت فقیه و شروط ولایت فقیه در قانون اساسی که این جمله امام است آن هم یک ماه قبل از ارتحالشان؛ این آخرین نظر ثبت شده امام در این رابطه است توجه بفرمایید: اگر مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد، قهری او مورد قبول مردم است، این شرطها را ببینید و به این توالی شروط توجه بفرمایید. امام در اینجا رهبری منتخب خبرگان را میگوید، قهری او مورد قبول مردم است در این صورت او ولی منتخب مردم میشود و حکمش نافذ است. آقای شاکری ما این مبانی را قبول داریم. این مبانی را که شما برای آنها سلامتیتان را گذاشتهاید، ما هم از بُن جان به آن معتقد هستیم و هیچ ریز و درشتی هم نمیخواهیم بکنیم و همه قانون اساسی را هم قبول داریم منتها مبانی این حکومت آن نیست که من خدمت شما عرض کردم.
آقای شاکری نظر شما راجع به این صحبتها چیست؟
شاکری: من خوشحالم که آقای باقری با این صراحت این را میفرمایند. ما الان در اینجا مواجه با نظریات نیستیم و با افعال سر و کار داریم، انتخابات هم یک فعل است؛ یک فعل اجتماعی است از طریق کسانی، گروههایی، احزابی، جریانهایی اینها اعمال میشود. آن چیزی که شما میفرمایید این مبانی قانون و هم مبانی نظام جمهوری اسلامی است و آن کسی که میگوید از طریق دیگر و به شکل و به وجه دیگر ما باید در قالب احزاب این را نشان بدهیم که برای این فعالیت میکنند. من حالا مورد نقضش را نشان میدهم اگر شما منظورتان از اینکه ما، مجموعه اصلاح طلبها هست و احزابی که اصلاح طلبها را میسازند چون شما قاعدتاً به نمایندگی از حزب اصلاح طلبان در این جا حضور پیدا کردید یعنی جمعی که اینها اسامی شناخته شدهای هستند و من همین امروز که میآمدم به واسطه اینکه مطالبی را بخوانم و به روزتر بشوم من مقاله آقای قوچانی را میخواندم، راجع به همین جبهه اصلاحات که ایشان یک تقسیم بندی داشتند در مورد جبهه اصلاحات و احزابی که هستند.
در قسمت پایانی مقالهشان یک بحثی داشتند که میگفتند یک عدهای از اینها که به اصلاحات ساختاری معتقد هستند و غرضشان از انتخابات این است که برسند به آن اصلاحات ساختاری. یک عده دیگر از اصلاحات اصلاً جمهوری اسلامی را قبول ندارند و میگویند با جمهوری اسلامی و ولایت فقیه اصلاً نمیشود کار کرد. شما به صراحت میگویید که ما تمام این اصول را قبول داریم، ولی در مجموعه شما کسانی هستند که اصلاً از جمهوری اسلامی عبور کردند و قبول ندارند. برخی از آنها اصلاً ادعای این را دارند که ما باید به شیوه همین براندازیهایی که نرم هست، جامعه را به آن سمت ببریم و از آن شیوهها استفاده کنیم و به شیوه مبارزات زمان شاه نمیشود جمهوری اسلامی را براندازی کرد باید به شیوههای جدیدی که روشهای اجتماعی است با این شیوهها باید این کار را انجام بدهیم و اصلاً بحث براندازی است و بحث اینکه نظام را ساقط بکنند.
حالا اگر مجموعه حزب توسعه ملی نظر دیگری دارد، آن نظر دیگر را باید اعمال بکند و اگر در آنجا هم از حزب شما قاعدتاً در آن مجموعه هستند، اظهار نظر کنند نمیشود که در یک مجموعه باشید، شما الان با صداقت و صراحت میفرمایید که ما همین قانون اساسی را قبول داریم، خوب اگر همین قانون اساسی را قبول دارید این دوستانی که مرگ بر اصل ولایت فقیه گفتند، اینها همین الان در این انتخابات جزو کسانی هستند که در همین جلسهای که آقای رئیسی گذاشته بودند در آن جلسه حضور داشتند.
مرگ بر اصل ولایت فقیه را برخی از مجموعه شما شنیدند و دیدند اما برخی سکوت کردند و اصلاً حرف هم نزدند. خب چطور میشود که آدم بگوید من قانون اساسی را قبول دارم و همزمان این موارد را بشنود و سکوت کند؟! وگرنه ما که با هم پدر کشتگی نداریم، همه برادر هم هستیم با هم آمدیم و با انقلاب و با امام آمدیم، امام ما را در این جایگاه هدایت کردند و به ما این جایگاه را دادند.
اگر اینطور است چرا این دوستان در این احزابی که هستند به نحوی جلو رفتند که آقای قوچانی در مقالهاش میگوید باید تابوت اصلاحات را بر شانههایمان حمل کنیم و الان با این انتخابی که میگفتند خانم آذر منصوری جای بهزاد نبوی و در آن جایگاه قرار گرفته است ماجرای برادران لیلا شده است؟! چرا این تعبیرات از این انتخاب یاد میشود؟ یا بخشی از مسائل گفته نمیشود؟ مخاطب گنگ میشود و میگوید چطور ممکن است که به این صراحتی که آقای باقری میفرمایند که ما تمام قانون اساسی با تمام زوایای آن را قبول داریم بعد آن موقع در عمل یک جایی میرسد که حتماً شما شنیدید آن قضایای روزنامههای زنجیرهای را. حالا یک جملهای دارد من تقاضا میکنم بینندگان این را در نظراتی که حضرت آقا داشتند پیدا بکنند، یک جایی اعلام میکنند که « اگر فکر کردید اینجا زمان امام حسن میشود نمیشود، اینجا اگر بشود زمان امام حسین میشود» یعنی انقدر رفتند تمام مولفههای قدرت نظام را زیر سؤال بردند، تمام حیثیت رهبری را زیر سؤال بردند و شعارهای ساختارشکن دادند، نه فقط شعار دادند بلکه عمل کردند با این عملشان یک ماجرایی را رقم زدند که حالا من در مصادیق آنها را خدمت شما عرض میکنم.
خیلی ممنون آقای شاکری. آقای باقری بفرمایید.
باقری: ببینید من اصلاً تمایل زیادی ندارم که بخواهیم در مصداق وارد بشویم، دلیل هم دارد یعنی من هم بحث جدلی را یک مقدار بلد باشم انجام بدهم منتها جدل که فایدهای ندارد. ببینید ما میخواهیم یک بحثی بکنیم و در نهایت از آن یک چیزی در بیاوریم برای امروز کشورمان والا خوب من هم میتوانم، اینکه برخی از اصلاح طلبان از جمهوری اسلامی عبور کردند بله برخی از آن طرف و افراد منتسب به اصولگرایان هم خیلی بیشتر از این از جمهوری اسلامی عبور کردند. عبور از جمهوری اسلامی که آقای شاکری الزاماً فقط از سمت چپش نیست از راستش هم هست. آنهایی که جمهور ناب را مطرح کردند، آنهایی که به خالص سازی روی آوردند آنها هم جمهوری اسلامی را نقض کردند. آنهایی که معتقدند رأی مردم نه مشروعیت میدهد و نه مقبولیت اینها هم از جمهوری اسلامی عبور کردند.
شاکری: دقیقاً بگویید چه کسی گفته است؟
باقری: من علاقهای ندارم و اینها روشن است این نظریهها روشن است که چه کسی گفته است. من نه ابایی دارم و نه ترسی از گفتنش دارم که چه کسی اینها را گفته است.
شاکری: اگر در قالب حزب است بگویید!
باقری: به حزب هم اشاره میکنم آقای شاکری؛ بنابراین ما اینجا ننشستهایم که بگوییم در داخل اصلاح طلبها آیا کسانی از جمهوری اسلامی عبور کردند یا در داخل اصولگرایان کسانی عبور کردند، بله بنده میخواهم عرض بکنم در هر دو کسانی عبور کردند اما خب حالا که چه؟ ما مچ یکدیگر را که نمیخواهیم بخوابانیم. برای همین من ابا دارم از نام بردن، من نمیخواهم اصلاً توی این فاز برویم. این را هم من مشخص بکنم جناب شاکری که من اینجا نماینده هیچ حزبی نیستم، من آدم حزبی بودم، من ۳۵ سال کار تشکیلاتی انجام دادم اما الان که خدمت شما نشستم دوستان محترم هم اشاره کنند که من نماینده هیچ حزبی در اینجا نیستم من به عنوان یک فعال سیاسی اینجا نشستهام. حزب توسعه جبهه اصلاحات سخنگویان و نمایندگان خودش را دارد و باید بیایند از اقداماتشان دفاع بکنند اما من اصلاح طلب هستم، من یک جریان فکری را در درون جبهه اصلاحات نمایندگی میکنم که این گونه که من عرض میکنم به مسائل کشور نگاه میکنند و مدافع همین هستم و پاسخگوی همین هم هستم .اینکه کس دیگری چه کاری انجام داده است از خودش بپرسید.
عرضم به حضور شما باز یک نکتهای اشاره فرمودید که فلانی گفت من قانون اساسی را قبول دارم، بله ببینید من دقیقش بکنم، این به این مفهوم نیست که من به این قانون اساسی موجود ایرادی ندارم. من حقوق عمومی خواندهام. یک جلسهای اگر بحث ایرادات قانون اساسی باشد من تا صبح با شما بحث میکنم که معایب و محاسن این قانون اساسی چیست، بنده عرض کردم من ملتزم به این قانون هستم، قبول دارم یعنی خودم را موظف میدانم که در چهارچوب مشخص شده قانون اساسی فعالیت بکنم. این را هم گفتم که در واقع شبههای ایجاد نشود. از آن طرف هم آقای شاکری بنده رفتم در این شرایط کاندیدای انتخابات مجلس شدم، در شرایطی که شما میدانید فضای هژمونیکی که در جریان اصلاحات نسبت به این انتخابات وجود دارد و حتی فضای عمومی که در جامعه وجود دارد. من هم انقدر آدم بیتحلیلی نیستم که فکر بکنم در این انتخابات اگر شرکت بکنم برایم کف میزنند یا من را به مجلس میفرستند. من فکر میکنم که دیگر بهتر از این در عمل، همان عملی که شما فرمودید، من نمیتوانستم ثابت بکنم که ملتزم هستم به چهارچوب و فعالیت سیاسی در چارچوب نظام سیاسی موجود با همه عیب و علتهایی که دارد. این هم از این نکته. اما من یک بحثی بکنم و بحث را زخمی بکنم و در بخش بعد به آن بپردازم.
ببینید حالا ما بیاییم برگردیم به همان انتخابات که اشاره کردید. پس بنابراین انتخابات مبنای جریان یافتن امور در کشور است. مجرایی است که مردم ارادهشان را برای شیوه اداره کشور از آن طریق اعمال میکنند، این انتخابات است. اما همان بحث آقای شاکری، «فعل» ببینیم چه چیزی است. اینها بحثهای نظری بود باید این باشد. اینجا باید وارد آسیب شناسی مبحث انتخابات در ایران بشویم. یک نکته من اشاره بکنم، اشاره شد که یک کسانی میخواهند بیایند انتخابات را فلان بکنند. خب حالا هر کس میخواهد بیاید و هر کار میخواهد بکند خودش میداند، من میخواهم عرض کنم خدمتتان در همین نظام جمهوری اسلامی انتخابات مجلس اولی که برگزار شده در زمان حیات بنیانگذار جمهوری اسلامی، در اوج قدرت بنیانگذار جمهوری اسلامی، در اسفند ۵۸ یعنی یک سال از پیروزی انقلاب گذشته بود و قانون اساسی هم به تصویب رسیده بود. با همین قانون اساسی در زمان زعامت بنیانگذار این نظام سیاسی انتخابات مجلس اول برگزار شده بود. در این انتخابات مجلس اول مارکسیستها هم کاندیدا شدند.
قانون انتخابات را شما بخوانید قانون انتخاباتی که با آن انتخابات مجلس اول برگزار شده است، مصوب شورای انقلاب که همه بزرگان نظام آنجا نشسته بودند. در این قانون انتخابات در شرایط نمایندگی، در شرایطی که برای کاندیداها حتی شرط اسلام نیست و وجود ندارد. این انتخابات نظام جمهوری اسلامی بوده است، انتخابات استکبار جهانی نبوده است، انتخاباتی بوده است که در زعامت رهبر انقلاب برگزار شده است و در آن جا تودهای آمده است، چریک فدایی آمده، مجاهد خلق آمده، البته مبارزه مسلحانه نکرده بودند با نظام سیاسی، پیکار آمده، جبهه ملی آمده، نهضت آزادی آمده همه آمدند. و در آن انتخابات وفاداران به امام و وفاداران به جمهوری اسلامی رأی مطلق آوردند. این انتخاباتی بوده است که بنده از این انتخابات دفاع میکنم نه الزاماً آن شرایط مجلس اول چون شرایط کشور تغییر کرده است منتها انتخابات یعنی جایی که ارادههای موجود در کشور که حاضرند در چهارچوب نظام قانونی کشور فعالیت بکنند اینها باید مجال رقابت داشته باشند، انتخابات مجلس اول اسفند ۵۸ در زمان حیات بنیانگذار جمهوری اسلامی است حالا من این بحث را ادامه خواهم داد.
خیلی ممنون. آقای شاکری نظر شما چیست؟
شاکری: بسیار عالی اتفاقاً خوب جایی را جناب آقای باقری مطرح کردند و بنده فکر میکنم یک گشایشی در ذهن مخاطبین این برنامه پیدا بکند. ما تا کسی مرتکب فعلی نشده باشد که آن فعل، فعل مجرمانه است و تا در دادگاهی ثابت بشود نمیتوانیم که او را محروم از حقوقش بکنیم. شما میفرمایید که در آن زمان نه مارکسیستها در فاز مبارزه مسلحانه و براندازی وارد شده بودند و نه مجاهدین خلق به عنوان منافق مطرح شده بودند یعنی بعداً این اتفاق افتاد. وقتی که این اتفاق نیفتاده محروم کردن آنها با توجه به سادگی قوانینی که در آن زمان بوده است یعنی ابتدای انقلاب بوده و هنوز مجلس موتور قانونگذاری اش گرم نشده بود، نمیدانم یعنی الان عدد در ذهنم نیست چند هزار قانون ما در این ۱۱ مجلس تا الان تصویب کردیم اگر شما میدانید بگویید.
ما ۱۱ تا مجلسی که تا الان پشت سر گذاشتیم چند هزار قانون مصوب کرده و این مجموعه تولید داشته است. یعنی جامعه نیازمند قوانین در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، بین المللی و قوانین مختلفی که صنوف مختلف نیاز به آن دارند کار کرده است. اینکه من خودم را ملتزم به آن قوانین اولیه میدانم و بقیه را قبول ندارم- هرچند که شما نفرمودید که قبول ندارم- میگویید من آن قوانین را قبول دارم یعنی نفیاش را در واقع نگفتید ولی از حرف شما این استنباط میشود که شما آن را قبول دارید. خب این مجلس آمده است قوانین را وضع کرده است.
مثلا شورای نگهبان میگوید نمیتوانیم اینها را در این مدت زمانی بررسی کنیم زمان برای این کار نیاز داریم یا مثلاً در مورد کسانی که میخواهند نظارت کنند کسانی که میخواهند شمارش کنند و خیلی از مسائل دیگر یعنی قانونی که الان دارد اجرا میشود افتخار بزرگ نظام است که در مجلس یازدهم قانونی تصویب میشود که ۴۸ هزار نفر پیش ثبت نام میکنند. از این ۴۸ هزار نفر 24 هزار نفر در مرحله اول تأیید میشوند از این ۲۴ هزار نفر ۱۲ هزار نفر خودشان را به مرحله رقابت میرسانند. در حالی که آماری که ما داریم در دوره قبلمان ما ۱۶ هزار نفر ثبت نام کردند یعنی انتخابات مجلس دهم ۱۶ هزار نفر ثبت نام کردند و ۷۰۰۰ نفر در رقابت وارد شدند، آن هم دوره آقای روحانی بوده است.
در قبل از آن باز هم در دوره آقای روحانی ۱۲ هزار نفر ثبت نام کردند و ۶۰۰۰ نفر رقابت کردند و این افتخار است که شما توانستید این کار را انجام بدهید. اگر ما میخواستیم در مرحله اول در همان سال ۵۸ که میفرمایید حضرت امام هم حضور داشتند بمانیم چون در آنجا این امکانات برای شورای نگهبان وجود نداشت، این قوانین برای اجرا وجود نداشت. در مجلس نهم برای هر صندلی نمایندگی ۲۰ نفر رقابت میکردند. در انتخابات دهم برای هر صندلی ۲۳ نفر، در انتخابات موجود ما یعنی در انتخابات دوازدهم ما برای هر صندلی و کرسی نمایندگی ۳۸ نفر با هم رقابت میکردند، این افتخار انگیز نیست؟
یعنی دستاورد نیست برای نظام جمهوری اسلامی که توانسته مشارکت را اینطور بالا ببرد؟ شما میفرمایید که من مقید به آن هستم با همان صداقتی که در کلام شما در مورد قانون اساسی بود، قانون اساسی بعدش هم شورای نگهبان بوده است و امام جامعه هم بوده است. همان امامی که سال ۵۸ بوده است در سال ۶۰ و سال ۶۵ هم بوده است، سال ۶۷ هم بوده است. همان ولایت فقیه الان هم موجود است یعنی چیزی در واقع عوض نشده است، منظور این است که یعنی روال صحیح دارد طی میشود اگر ما به همان شدت و حدت سال اول را میپذیریم سال چهل و پنجم را هم باید بپذیریم.
خیلی ممنون. آقای باقری بفرمایید.
باقری: خیلی ممنون و تشکر از آقای شاکری بحث به نظرم خوب دارد پیش میرود. ببینید ما برای اینکه ببینیم مجموعه قوانین و شیوههای حکمرانی در کشور کار میکند یا نه و جواب میدهد یا نه باید به آثار و نتایج آن نگاه کنیم جناب آقای شاکری. شما فرمودید آیا افتخار نیست که مثلاً هزاران قانون تصویب شده است؟ بله بالاخره زحمت چندین دوره نمایندگان و وکلای مردم بوده است، ریل گذاری شده است در زمینههای مختلف در کشور. فرایند قانونگذاری که هیچگاه تعطیل نمیشود. قبل از انقلاب بوده است و بعد از ما هم خواهد بود. بله خب این زاویه در جای خودش محترم است، تلاشهایی صورت گرفته اما عرض من این است که این هزاران قانون، این دهها بازنویسی از قانون انتخابات که در ادوار مختلف مجلس انجام شده است- موضوع را باز محدود بکنیم و بیاوریم سمت انتخابات-ما باید ببینیم که حاصل این چه شده است؟ بله درست میفرمایند قانون انتخابات مجلس مصوب شورای انقلاب یک قانون بسیط و جمع و جور و کوچکی است و ماشاالله قانونی که الان داریم خسته میشوید اگر بخواهید آن را بخوانید، انقدر که ماده و تبصره دارد.
من میخواهم عرض بکنم الزاماً نه آن خلاصه و مجمل بودن نشانه بدی آن است و نه الزاماً فربهی قانون که بشود یک کتاب دعای کلفت و قطور خوب است. من میگویم یک معیار هست که سنتز این چیست؟ خروجی این چیست؟ آقا وقتی امروز شما در شرایطی قرار گرفتید که از رأس هرم نظام تا پایینتر، تا کوچکتر، تا من کمترین و حقیر همه در کشور الان دغدغه مشارکت دارند- من نمیخواهم این را حصر بکنم و بگویم تنها دلیل فقدان مشارکت مثلاً سختگیری قانونی یا تأیید صلاحیتها است اصلاً من تک ساحتی نگاه نمیکنم چ در ادامه بحث اگر وقت بشود به آن میپردازیم، منتها -به عنوان یکی از عوامل این عملکرد، اگر با حاصل انتخابات مجلس اول که حداقل از نظر من بهترین مجلس تشکیل شده بعد از انقلاب است و مجلس حاصل از این قوانین متراکم و به قول شما هزاران قانون مجلس یازدهمی است که کسی آن را گردن نمیگیرد.
یک اشارهای هم کردید که این قانون باعث افتخار است، نه ببخشید من اینجا دیگر باید صریح عرض بکنم قانون موجود انتخابات به نظر من ننگ است، من کارشناس این حوزه هستم و حاضرم شما وقت بگذارید و بیایید ماده به ماده این را بررسی بکنیم که این قانون مصوب مجلس یازدهم چه میگوید و روحش چیست؟ چقدر نقشه راه و ریل گذاری کننده یک انتخابات مشارکتی است، یک انتخابات رقابتی است، انتخاباتی باشد که از آن مجلس عصاره فضائل ملت در بیاید.
آقای شاکری میفرمایند تو که میگویی قانون را قبول داری خب قانون این را میگوید، بله حرفی نیست قانون و شورای نگهبان دارد رد میکند. به تعبیری حق او است و او تشخیص میدهد. از این نظر که من مناقشه ندارم، مگر من میگویم که شورای نگهبان خارج از اختیارات قانونیاش آمده است و عمل کرده است؟ من میگویم شیوه اجرای قانون به گونهای بوده است که امروز آقای علی لاریجانی هم دیگر در دایره خودیها نمیگنجد! شما الان میگویید مصطفی تاجزاده و فلانی و فلانی، آقا اینها را ول کن، رئیس سه دوره مجلس، رئیس ۱۰ ساله صدا و سیما، مشاور رهبری در دایره کاندیداهایی که میتوانند رقابت انتخاباتی بکنند نمیگنجد. وزیر اطلاعات ۸ ساله نظام جمهوری اسلامی- من نه نسبتی با آقای علوی دارم و نه سمپاتی نسبت به ایشان دارم- بالاخره آقای علوی وزیر ۸ ساله اطلاعات در جمهوری اسلامی بوده است یا نبوده است؟ و ساز و کار واقعی انتخاب وزیر اطلاعات را در جمهوری اسلامی آقای شاکری بهتر از بنده میدانند که چیست، این آدم رد میشود و در کاندیدای مجلس خبرگان قرار نمیگیرد و رد میشود.
بنده میخواهم بگویم سنتز کار را ببینیم آقای شاکری. من مگر مخالف این هستم که باید شرایط قانونی وضع بشود؟ در همه جای دنیا هست من اصلاً از این دفاع نمیخواهم بکنم که بگوییم یا علی مدد صبح هر کس از خانهاش پا شد بیاید و برود به مجلس. هیچ جای دنیا نمیکنند با تفاوتهایی. امروز شما میبینید یکی از چالشهای ترامپ برای شرکت در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری امریکا همین مشکلات صلاحیتی است که دادگاهها دارند برای او ایجاد میکنند. این که محترم است منتها بحث این است که شما قانون را انقدر این پیچ را سفت میکنید و بعد در اجرای همین پیچ سفت شده باز دو دور دیگر در اجرا سفت میکنید که
خوب نتیجه این میشود که عرض کردم؛ یک چنین چهرههایی اصلاً اصلاح طلبها را شما کنار بگذارید، من را رد کردند باشد نوش جانم، رقابت میشود بین اصولگرایان و آدم اشکال خاصی از اصولگرایان یعنی در این اصولگرای قدیم مطهری نیست، علی لاریجانی هم نیست. این میشود نتیجه من میخواهم خلاصه عرض بکنم اینکه قانون کار بکند یا نه و اینکه ما روند قانون نویسیمان و روند شیوه اجرای قانونمان آیا به نفع منافع ملی کشور و امنیت ملی کشور در امروز ۱۴۰۲ بوده است یا نه، خروجیاش نشان میدهد.
خیلی ممنون، من یک نکته خدمت دو بزرگوار عرض کنم به عنوان بخش آخر آقای شاکری و آقای باقری نکاتشان را بگویند و بعد هم یک جمعبندی کوتاهی داریم. آقای شاکری بفرمایید.
شاکری: به همین زودی تمام شد؟ تازه گرم شده بودیم. من واقعاً یک صداقتی بدون غلو در این آقای باقری میبینم که بر اساس همان مبانی که گفتند و این قسمتی که الان بیان کردیم به نظر من ایشان عصبانی شدند و نباید واقعاً ما اینگونه باشیم به خصوص که رشتهشان هم حقوق است. یعنی ما یک دفعه بگوییم که این چند هزار قانونی که هیچ فایدهای برای کشور نداشته است! اینها را نگویید ما یک انقلاب ۴۵ ساله هستیم. شما خودتان بهتر میدانید که جهان متعجب است از اینکه این انقلاب مانده است، همان هیئتهای اندیشه ورز و اندیشکدههایی که در غرب نشستند و فکر میکنند اصلاً اینها جور دیگری رقم میزدند و جور دیگری در مورد انقلاب اسلامی فکر میکردند، همین توطئههایی که الان انجام دادند و انواع اقسام براندازیهایی که روی کشور ما امتحان کردند و همین جنگ ترکیبی که رقم زدند باورشان این بود که این میتواند پایههای این نظام را سست بکند.
آن کودتای یلسینی که مقام معظم رهبری در زمان آقای خاتمی بیان کردند یعنی دنبال این اقدام بودند و نشد. اینکه چرا نشد معلوم است که بن دارد، معلوم است که پی دارد، معلوم است که این مجموعه پای کار دارد و یک انسجامی وجود دارد و این انسجام حاصل تلاشهای آنها است. من نمیخواهم بگویم فقط کسی که عنوان انقلابی و اصلاح طلبی یا چیز دیگری داشته است مانع شدند بلکه مجموعه مردم و مجموعه نظام زحمت کشیدهاند و یک انقلاب ۴۵ ساله را رقم زدند. برخی از رئیس جمهورها را مردم تنبیه کردند و برخی را تشویق کردند. برخی دور اول خوب بودند اما دور دوم دچار مشکل شدند. برخی از همین رئیس جمهورهای ما آمدند با اپوزیسیون بستند و جای دیگر رفتند کار خودشان را رقم زدند واقعاً برای شما که گنگ نیست شما که درد دل حادثه اصلاح طلبها بودید، حضرت آقا توصیه کردند و گفتند که آقای میرحسین بیانیه ندهد و گفتند که داخل این جماعت این جریان خیابانگردی را راه نیندازید و اردوکشی خیابانی نکنید و از طریق قانون عمل کنید.
همین آقای میرحسین نخست وزیر زمان جنگ و انقلاب و ... هر سه تا را نقض کرد یعنی آدمها یک جایی آمدند باعث افتخار هم بودند و افتخار هم آفریدند ولی از یک جایی ریلشان را عوض کردند، آقای خاتمی ریلش را عوض کرد یعنی این همان آقای خاتمی بود که کسانی بودند که به لحاظ عمق اندیشه و آزادیگری به ایشان احترام میگذاشتند اما همین ایشان که بهشان گفتند اردوکشی خیابانی نشود رفت و اتفاق افتاد، بعد گفت که من میخواهم بیایم عذرخواهی کنم و آقای هاشمی و آقای اردبیلی را واسطه قرار دادند، آقای دعایی را واسطه قرار دادند، حاج حسن آقا را واسطه قرار دادند، آقا گفتند همان چیزی را که میخواهی به من بگویی برو و در رسانه بگو! چند سال است از آن زمان میگذرد، از فتنه ۸۸ چند سال میگذرد آقای باقری به صداقت همهمان قسم ما نباید فریب بخوریم، ما نباید فکر کنیم که شخصیتمان یک چهره ثابتی است و همین باقی میماند. اینکه میگوید به قطره یک پلک زدن آدمها اگر مواظبت نکنند به جای دیگری میغلتند همین است. آقای لاریجانی بسیار آدم محترمی است اما در یک جاهایی خطاهایی داشته است و شورای نگهبان هم آنها را ذکر کرده است.
اینکه آقای لاریجانی ۸ سال در فلان جا بوده است مگر ما داریم در مورد سالهای مدیریت او قضاوت میکنیم؟ اینکه رئیس مجلس بوده است یعنی رئیس مجلس نمیتواند خطا کند؟ آقا ما یادمان نمیرود، علیرضا اکبری را شما میشناسید من هم میشناسیم و همه بچههای شورای عالی امنیت ملی هم میشناسند؛ سپاهی، رزمنده، برادر شهید، این آقا آمد سرویسهای اطلاعاتی روی او کار کردند و خودش در اعترافاتش گفت که من ۲۰۰۰ سؤال ام آی سیکس را جواب دادم. ۲۰۰۰ سال ام آی سیکس در مورد چه چیزی را جواب دادی تو؟ در مورد همین انقلاب، در مورد همین رهبری، در مورد همین چیزهایی که تو در پنهانهای نظام بودی و اینها را در مشت دشمن گذاشتی و مشت دشمن را محکم کردی. و آقای علیرضا اکبری اعدام شد.
آقای باقری من این را مختص اصلاح طلبها نمیدانم که هر کس اصلاح طلب است فاسد است و هر کس اصولگرا است خوب است، نه این گونه نیست همین الان هم ما در خود همین جلساتی که داریم حالا دوستان از مشی من و منش من مطلع هستند، همین الان من کتابی در مورد خاطرات خودم نوشتم که دو نسخه از آن را هم خدمت شما هم دادم - یک نسخه را تقدیم خودتان کردم با یکدیگر را خدمت آقای بهزاد نبوی که از دوستان سابقه ما بودند و الان ما به لحاظ موضع مقابل هم هستیم ولی از دوستان سابق ما هستند دادیم- شما فصل آخر آن را بخوانید، فصل آخر این خاطرات یادداشت روزانه است. این یادداشتهای روزانه مربوط به انتخابات سال ۸۴ است. انتخابات سال ۸۴ یک هفته قبل از انتخابات و یک هفته بعد از انتخابات. در آنجا من روزانه جلساتی شرکت میکردم که برخی از آنها محرمانه هم بود که از آنها خبر دادم، از مواضع آقای احمدی نژاد گفتم، از مواضع آقای قالیباف گفتم، از مواضع آقای باهنر گفتم، از مواضع آقای محسن رضایی گفتم، از اصلاح طلبها گفتم از همه اینها گفتهام یعنی ما انقدر آزادگی باید داشته باشیم که روایت صحیح بکنیم و این لطمه نخواهد زد.
آنجایی که آقای هاشمی برمیگردد چون متوجه شده بود آقای لاریجانی در جلسه شورای نیروهای انقلاب گفته بود که من خدمت حضرت آقا رفتم و به قول خودش ناخن که زدم فهمیدم نظر آقا ما نیستیم. آقای ناطق به ایشان گفتند که آقای لاریجانی شما این را اعلام نکنید ولی او گفت نه میخواهم این را اعلام کنم بعداً آمدند و در جلسه نشستند. حالا اینها در کتاب هست و من عیناً اینها را نوشتم. در جلسه آقای ناطق گفته بود که آقای هاشمی سلام رساندند و گفتند به علی آقا بگویید که ستادهایش را برای من آماده کند. آقای لاریجانی عصبانی شد و گفت که ما هرچه بدبختی داریم از همین فلان است و تعابیری که در آن کتاب میتوانید ببینید. بعد آن موقع برگشت و گفت که ایشان فکر کرده است که اینجا گود زورخانه است، هرچه که ضرب زدن من به چپ بگردم و به راست بگردم.
آقای باقری این گونه است یعنی ما باید واقعیات را ببینیم. ممکن است در یک صحنه بنده خودم زمان اول انقلاب که انقلاب پیروز شد برای تبلیغ آقای منتظری چون خطاط بودم و خط خوب مینوشتم بزرگ به اندازه شاید ۳۰ یا ۴۰ متر نوشتم که «من در منتظری خلاصه میشوم نه یک بار و دوبار بلکه چند بار امام خمینی». این جمله امام بود. منتظری یک آدمی بود که امام در موردش میگوید که حاصل عمر من است، همین آقای منتظری شما میدانید که امام چه تعبیری برایش به کار بردند؟ الان در صحیفه هم هست و امام گفتند والله قسم موافق بازرگان نبودم، والله قسم به بنی صدر رأی ندادم، والله قسم موافق شما هم نبودم. و گفت اگر برنگردی به جهنم میروی. چرا ما تسلب داریم روی شخصیتهایی که شورای نگهبان بررسی کرده است و علتش را موظف نیست که بگوید و خلاف قانون است که بگوید ولی به خودشان گفته است؟ همین که آقای محسن هاشمی آمد یک مقدارش را در مناظره تلویزیونی با آقای شریعتمداری خواند، یکی از مواردش که در آنجا هم خواند این بود که آقای لاریجانی شما خانوادهتان خارج از کشور هستند.
یا کسانی که شورای نگهبان آنها را رد کرده بود به آنها پست دادید؛ آقای لاریجانی زحمت زیاد کشیده است و کلاً خانواده لاریجانی خانواده پر زحمتی بودند و زحمت زیاد کشیدند ولی این کارش خلاف است. این افتخار است برای جمهوری اسلامی و این قانونی هم که شما میگویید ننگ است این قانون افتخار است. ایشان میگفت من موافق چیز بودم یعنی قانونی که در واقع قانون انتخاباتی که ما با آن مواجه هستیم توانسته است مشارکت را بالا ببرد و ۴۸ هزار نفر ثبت نام کردند. این ننگ است؟ اینکه ۲۴۰۰۰ نفر آمدند و صلاحیتشان تأیید شده است این ننگ است؟ اگر مثل دوران مجلس ششم میشد خوب بود؟
آقای باقری شما بفرمایید.
باقری: ببینید من از همین آخر شروع میکنم من البته عصبانی هم نشدم یک مقدار موتورم روشن شد و یک مقدار خطابهای صحبت کردم.
شاکری: وقتی کل قوانین را کوبیدید من از شما انتظار نداشتم.
باقری: نه من تصحیح میکنم من اصلاً قوانین را نکوبیدم من گفتم زحمت کشیدند و همه قانونگذاریها محترم است. منتها عرض کردم برای ارزیابی اینکه اینها مفید بوده است یا نه؟ چون اینها کیلویی که نیست، ممکن است یک قانون در یک دوره تصویب بشود و راهی باز بکند برای امروز و فردای ملت.
شاکری: داور کیست؟
باقری: داور افکار عمومی و آن چیزی است که کف میدان جامعه نمایان میشود.
شاکری: مکانیزمش چیست؟
باقری: همین را دارم عرض میکنم حالا در رابطه با انتخابات میخواهم عرض بکنم دفعه قبل هم گفتم و من باز تاکید میکنم، برچسب هم نمیخواهم بزنم چون یکی دو کلاس سواد حقوقی دارم و این را آموختم که همینجور حرف بیربط نباید زد، حرف کلی و کلان نباید زد. اینکه من میگویم این قانون از نظر من ننگ است من این را به عنوان کسی که نشستهام و ماده به ماده این را بررسی کردم و خودم کارشناس وزارت کشوری هستم. حالا این جای خودش یک زمان دیگری این را بررسی بکنیم.
شاکری: ببخشید این نظر شما یعنی داوری در مورد قانون کشور و مجالس مختلف، این به نظر شما کفایت میکند.
باقری: نه که نمیکند و میتواند عوض شود. من میخواهم عرض بکنم ببینید از اثر پی به مؤثر ببریم، ببینیم که این مؤثر درست تأثیر گذاشته است یا نه. شما استدلال میکنید که این قانون حاصلش ۴۸ هزار ثبت نام اولیه بوده است که بعد تبدیل شده است به نزدیک به ۲۵ هزار نفر.
شاکری: ۲۴ هزار نفر و الان ۱۲ هزار نفر در صحنه رقابت هستند.
باقری: نزدیک به ۲۵ هزار نفر عرض کردم همان ۲۴ و خوردهای. آنهایی که ثبت نام قطعی کردند ۲۴ و خردهای نزدیک به ۲۵۰۰۰ نفر بودند. ۱۱ هزار نفر شورای نگهبان تأیید کرده است که امروز هزار نفر به آن اضافه کردند و شد ۱۲ و خوردهای. شما میفرمایید این آمار از همه ادوار انتخابات مجلس به لحاظ کمیت این آمار قویتر است و درست هم میگویید. عرض من اینجاست که آنچه که کار میکند در عرصه انتخابات و آن چیزی که انتخابات پرشور و قوی و حاصلش یک مجلس قوی است را میسازد آیا آن به کمیت اعداد است؟ یعنی مثلاً اگر این عدد ۱۰۰ هزار تا بود دیگر ما دموکراسی آمریکا را هم ترکانده بودیم؟ آقای شاکری اینگونه نیست شما خودتان آدم حزبی هستید و بهتر از من این چیزها را میدانید، به قول یک بزرگواری این ۱۱ هزار نفر اگر ۱۱۰ هزار نفر هم بشود اما در بین آنها چهرههایی که رقابت سیاسی را در انتخابات شکل میدهند، نباشد نمیشود.
من نمیخواهم شهروند درجه یک و ۲ بکنم و بگویم من چون شخصیت مثلاً سیاسی هستم اگر من تأیید شدم انتخابات پرمفهوم میشود ولی اگر آن شهروند گمنام مثلاً تأیید شد به لعنت خدا هم نمیارزد! من نمیخواهم این را بگویم. من تک تک این شهروندهایی که احساس مسئولیت کردند و دست همه آن ۲۵ هزار نفر را به سهم خودم میبوسم؛ به عنوان یک فرد کوچکترین در این مملکت احساس میکنم آنها یک مقداری که توانستند با ثبت نام تلاش خیرخواهانهای برای سعادت ملک و ملت بکنند وظیفهشان را انجام دادند و لذا احقاق حقشان تک تک آنها چه گمنام و چه غیر گمنام مهم است و هیچ فرقی از این زاویه شهروندی با هم نمیکنند.
منتها من میخواهم عرض بکنم آقای شاکری پس چرا در این انتخاباتی که به قول شما بیشترین کاندیدا در آن تأیید صلاحیت شده است، ما الان دغدغه مشارکت داریم؟ البته من و شما شانسمان گفته است و تریبون پیدا کردیم تا اینجا بیایم و صحبت بکنیم و نانش را فعلاً من و شما داریم میخوریم، خوب اگر این گونه است و اگر تعداد کثیر کاندیدا میتواند یک انتخابات را معنادار بکند پس مشکل ما الان چیست؟ یک جناح سیاسی در این کشور که جناح مقابل شما است مدعی است و این ادعا را بنده هم دارم. بنده هم در اینجا با آن جناح و آن تشکیلات همراهی میکنم که کل کاندیدهایی که برایش باقی مانده است بین ۳۰ تا ۴۰ نفر در کشور است، تازه شما میدانید و من آن قسمت را نمیخواهم گردن نظام بیندازم، دوستان ما در مرحله ثبت نام شاید ۹۰ درصد نیروهای بالقوه این جناح سیاسی نیامدند ثبت نام کنند. گناه آن را نمیخواهم به گردن نظام سیاسی بیندازم چون من وقتی بلیط نخریدم من را راه نمیدهند. این را من اذعان دارم. منتها همان ۱۰ درصدی که آمدند ثبت نام کردند که لااقل بودند در بین اصلاح طلبها، الان چیزی که ته کاسه باقی مانده ۳۰ تا ۴۰ نفر است برای ۲۹۰ کرسی مجلس. من انتظارم این است رفتار اخلاقی این نیست که دوستان بروند عدد برایمان جعل بکنند. آقای بادامچیان مصاحبه میکند و میگوید فلان تعداد اصلاح طلبها را میشناسیم که اینها دروغ میگویند و اینها تأیید شدند، وزیر کشور که اصلاً مسئولیتش این چیزها نیست. میگوید هزار و خورده اصلاح طلب تأیید شدهاند! یک خرده اخلاقی برخورد بکنید.
شما اگر مدعی هستید هزار و خوردهای اصلاح طلب ثبت نام کردهاند و فلان تعداد تأیید شدهاند، اسمش را به من بدهید من هم شما را دعا میکنم، خدا خیرتان بدهد هر کس مدعی است. خب ما برای اینکه بیاییم صورت مسئله را پاک بکنیم، این رفتارهای غیر اخلاقی را انجام میدهیم از طرف اصلاح طلب ها لیست صادر میکنند و از طرف اصلاح طلبها میگویند نه شما نفر دارید. کسانی که نیامدند ثبت نام کنند را کنار بگذارید، ما که آمدیم ثبت نام کردیم، آمدهایم رقابت بکنیم لذا من میخواهم بگویم نه ۴۸ هزار نفر نه ۲۴ هزار نفر نه ۱۲ هزار نفر. اینها به مفهوم شکلگیری رقابت نیست. ضمن اینکه من تأیید میکنم دست شورای نگهبان درد نکند هرچه از شهروندان کاندیدا شده بیشتر تأیید صلاحیت بشوند این به نفع کشور است.
منتها میخواهم به عنوان یکی از عواملی که میتواند مشارکت پرشور ترتیب دهد در انتخابات پیش رو تاکید کنم که باید رقابت وجود داشته باشد و رهبری هم این را فرمودند حالا ما در آن طرف ببخشید به حرف رهبری عمل نمیکنیم به هر دلیل چون من که ساحت رهبری را منزه از این میدانم که یک حرفی گفته باشد اما اعتقادی به اجرای آن نداشته باشد، من که رهبری را منزه از این عیب و ایراد میدانم، از قاعدتاً ایشان فرمودند و در عمل، عمل نمیشود، آن وقت برای اینکه این را بپوشانند میروند برای بنده کاندیدا جعل میکنند و میگویند تو کاندیدا داری ولی خودت نمیفهمی که کاندیدا داری. بله عرض من این است به عنوان یکی از عواملی که میتواند این انتخابات را پرشور بکند این است که رقابت واقعی ایجاد شود. رقابت واقعی هم یعنی رقابت بین جناحها رهبری هم فرمودند بین جناحها، بین تفکرات، بین نظرها و اندیشههای متفاوت نه بین اعضای یک جناح.
آقای شاکری بفرمایید.
شاکری: من البته خیلی مطلب داشتم راجع به همین که رقابت شکل بگیرد، فقط نباید فکر کرد که خود احزاب میتوانند بلکه مردم، محافل، مساجد، هیئات و تمام کسانی که هستند و مجلسی تشکیل میدهند و افراد را جمع میکنند همه اینها میتوانند و امکان وجود دارد و صرفاً احزاب نیستند. مثلاً یک نفر در فضای مجازی میتواند رقابت ایجاد کند. هم سؤال مطرح کند هم پاسخ بدهد و هم دیگران را به چالش بکشد و این خصوصیت فناوریهای نوین است. من میخواهم آن خاطره را بیان کنم چون آن ارزیابی را که این ۱۲ هزار نفر را هنوز هیچ کدام از این دوستان اصلاح طلب انجام ندادند.
باقری: چرا ما ارزیابی داریم آقای شاکری، عدد ۳۰ تا ۴۰ نفر هم به خاطر این است و ۴۰ نفر یعنی با اغماض یعنی یک کاندیدای ضعیف را هم حساب کردیم.
این تعداد عضو حزبهای اصلاح طلب هستند یا شخصیت منفرد؟
باقری: نخیر عضو حزب که ۵ - ۶ نفر بیشتر نیست، آدم حزبی تأیید شده. این ۳۰ - ۴۰ نفری که من میگویم کاندیداهایی هستند که میتوانند مورد حمایت احزاب اصلاح طلب و اعتدالی قرار بگیرند.
شاکری: ببینید مهم نیست که مورد تأیید قرار بگیرند یا نگیرند، گاهی از اوقات مردم ما به خصوص مردم تهران لیستی رأی نمیدهند و حتماً یک دخالتهایی میکنند. حالا ممکن است دخالتهایشان یک مقدار تبدیل به جناح دیگر بشود یا نشود. یک زمان هست مانند مجلس دهم ۳۰ نفر لیست اصلاح طلب میآید و در تهران رأی میآورد. همین مجلس دهم وقتی به مجلس یازدهم میرسد از این ۳۰ نفری که بودند هیچ کدام رأی نمیآورند، مردم همان مردم هستند، مردمی هستند که به قول معروف ذائقهشان را از آقای روحانی چشیدهاند و میدانند چه کسی است و دستگاه انتخابات هم دست آقای روحانی است، وزارت کشورش هم از آقای روحانی است ولی مردم رأی نمیدهند. مردم ما نوکر احزاب نیستند. مردم ما منطق دارند تحلیل دارند یک جایی با همین رایشان نظر میدهند.
خاطرهام را بگویم و دیگر وقتم تمام. زمان انتخابات سال ۸۴ بود. یک جمعی از دوستان خدمت آقای هاشمی رفتیم و گفتیم که تحلیل ما این است که شما در انتخابات وارد نشوید چون بالاخره مردم یک نقطه نظراتی نسبت به شما دارند. البته من دارم خلاصه بیان میکنم، ایشان گفت که شماها یک ۲۵ درصدی رأی دارید و نقطه مقابل شما هم ۲۵ درصد رأی دارد. ۵۰ درصد این وسط هستند و کارگزاران گفتند که ما این رأی را برایت جمع میکنیم. در آن جلسه آقای فدایی بودند، آقای دارابی بودند، آقای کاتوزیان بودند و دوستان دیگر هم بودند. گفتند که آقای هاشمی به دور دوم میافتد و در دور دوم هم شما مخالف زیاد دارید و نمیتوانید رأی بیاورید. حالا چه کسی، آقای هاشمی که هم عدد و رقم میداند و هم نظرسنجی میبیند و هم اینکه کسی نیست که در عمق روستاهای ما هاشمی را نشناسد. گفت شماها بروید اگر توافق کردید من کنار میروم اگر به کسی رسیدید، گفتیم اگر به هر کسی رسیدیم شما کنار میروید؟ گفت هر کسی که نه مردم به احمدی نژاد و توکلی که رأی نمیدهند، رضایی و قالیباف هم که نظامی هستند و مردم به نظامیها هم رأی نمیدهند بین لاریجانی و ولایتی من ولایتی را بیشتر میپسندم، و در دو دقیقه نقطه نظر نهایی این شد که اگر شما این فرد را گفتید من کنار میروم.
حالا آقای ولایتی چه گفته بود، گفته بود که اگر آقای هاشمی باشد من اصلاً وارد انتخابات نمیشوم. موقع خداحافظی کردن مجدد آقای فدایی برای ایشان تکرار کرد و گفت ما نظرمان و جمعبندیمان این است که شما وارد انتخابات نشوید. و ایشان به جد و با یک دقت گفت که من آن ۲۵ درصدی که با ما هستند را دارم و این ۵۰ درصد را کارگزاران برای من جمع میکند و من دوره اول تمام میکنم و به دور دوم نمیرسد. یعنی در این توهم ایشان گرفتار بود. در دور بعد آمد و پشت صحنه ایستاد، در زمان خودش ۷ میلیون رأی کم آورد و در دور بعد ۱۱ میلیون کم آورد و باز هم در این توهم گرفتار بوده و در انتخابات مجلس نفر سیام شد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
خیلی ممنون آقای باقری شما بفرمایید.
باقری: من در این سه دقیقه باقیمانده یک نکتهای که میخواستم قبلاً بیان کنم اشاره میکنم که باز از بین صحبتهای برادرم آقای شاکری است که الان هم اشاره کردند و خیلی هم درست اشاره کردند. مردم بعد از ۴۵ سال سیاست ورزی و انقلاب و شرکت در حدود ۴۰ انتخابات، مردم رشیدی شدهاند و این حرف، حرف درستی است البته ببینید جامعه همچنان برای بلوغ جا دارد اما در مجموع حرف درستی است و با کسی هم عقد اخوت نبستیم، اصلاً مبنای دموکراسی هم همین چیزی است که ایشان گفت. ملت میآیند نه ملت ایران اصلاً ملت بورکینافاسو میآیند امروز به یک کسی رأی میدهند، پایان دوره -اصلاً در حقوق اساسی وضع دورهای بودن و محدود بودن دورههای ریاست همین است و مزیتش همین است، ۴ سال بعد مردم انتخاب خودشان را محک میزنند و چهار سال بعد پای صندوق رأی با او تسویه حساب میکنند.
این حرف کاملاً حرف درستی است و همانطور که ایشان اشاره کردند بوده است. ادواری که مردم به اصلاح طلبها رأی دادند و چهار سال بعد تسویه حساب کردند یعنی رأی ندادند، راضی نبودم شاید با هم دلایلی برای این چیزی که اسباب ناخرسندی مردم شده داشته باشد یا اصولگرایان به همین ترتیب اما حالا مردم مطابق میلشان نبوده و ریل عوض میکنند. ببینید اگر ما به این ایمان داریم خوب اجازه بدهیم شرایط قانونیمان را حداکثری نکنیم، ایشان فرمودند ملت رئیس جمهور انتخاب کرد، دور بعد مردم زدند وسط دوره و نخواستند دورش ادامه پیدا کند تا آخر دورهاش میماند.
وقتی این مکانیزم در وجود یک انتخابات هدفمند و سازماندهی شده هست چرا یک عدهای احساس قیم بودن بهشان دست میدهد من فکر میکنم که اگر پیچ این قانون را جوری نبندند که فقط آنهایی که خودشان فکر میکنند که اینها صالح هستند از این پیچ و از این فیلتر عبور بکنند بهتر است. این ملت گول میخورد و این ملت منحرف میشود؟ نه آقا این اتفاق نمیافتد. باز عرض میکنم این نکته به معنای این نیست که ما معیار نداشته باشیم، همه جای دنیا معیار وجود دارد اما معیارهای معقول و معیارهای قابل اندازهگیری که در اندازهگیریهای آن ارادههای افراد نقش نداشته باشد.
این را من فکر میکنم اگر مقدمه صحبت آقای شاکری و تکملهای که من به آن زدم، ما به آن ایمان بیاوریم و باور بکنیم، آن وقت نتیجهاش این میشود که انتخابات ما به سمت انتخابات استاندارد نزدیک میشود، انتخابات استاندارد یعنی چه؟ انتخابات مجلس اول سوئیس را نمیگویم، آمریکا را هم نمیگویم، شیطان بزرگ را هم هیچ کاری ندارم. انتخابات مجلس اول از نظر من ویژگیاش این است که همه کسانی که در آن روز جامعه در چهارچوب قانون مشغول سیاست ورزی هستند با زعامت حضرت امام و مدیریت منبعث از انقلاب اسلامی به صحنه میآیند و رقابت میکنند و نتیجه آنها همه محترم میدانند و ترسی هم نیست و اگر اشتباه کرده باشند، زمین به آسمان نمیآید. اهرمهای کنترلی قانونی دیگری وجود دارد و هم اینکه چهار سال دیگر ملت از این منتخبین حساب کشی خواهند کرد. دیگر عرضی ندارم.
نکته آخر را هم آقای شاکری بفرمایید.
شاکری: من از اینکه جناب آقای باقری دوباره مجلس اول را بیان کردند...
باقری: شما قبول ندارید که مجلس اول، مجلس خوبی بوده است؟
شاکری: مجلس اول با شرایطی که منافقین و مارکسیستها وارد فاز عملیات مسلحانه نشدند.
باقری: مگر من الان من وارد فاز عملیات مسلحانه شدم که رد صلاحیت شدم؟ من مقابل شما نشستم با این دیدگاههایی که خلاصه در این یک ساعت برای شما گفتم، من مبارزه مسلحانه کردم؟
شاکری: من شخص شما را عرض نمیکنم.
باقری: خوب بالاخره من نماینده یک طیفی از آدمها هستند که در این انتخابات رد شدهاند.
شاکری: شما گفتید من نماینده کسی نیستم من خودم هستم.
باقری: مانند بنده فراوان هستند.
شاکری: داوری با چه کسی است؟
باقری: داوری با ملت است اگر ملت بعد از رد صلاحیتها آمدند و ۶۰ درصد رأی دادند حرف شما درست است.
شاکری: مردم در داوری نسبت به زمان آقای هاشمی، زمان آقای خاتمی، زمان آقای فلان عکس العملی داشتند؟ یک موقعی بوده است یک عدهای سر کار آمدند و یک عده دیگری نیامدند. الان مثلاً خود آقای عطریانفر میگوید که ما چوب دوره دوم آقای روحانی را میخوریم. یعنی دور دوم آقای روحانی به ما ضربه زد.
باقری: ما که معترض آن نیستیم اگر دور دوم یک رئیس جمهورمان دوره بدی بوده است نوش جانمان چوبش را از مردم بخوریم.
شاکری: برای ایجاد قانون، قانونی عمل کنیم، شما حقوق خواندید، من هم حقوق خواندم جامعه شناسی هم خواندهام.
باقری: ما هم اینجا نشستهایم و داریم بحث میکنیم. به خیابان نرفتیم که چوب به سر و کله هم بزنیم، قانونی داریم بحث میکنیم.
شاکری: میدانم ولی میگویم برای قانونی عمل کردن باید اینها را ببریم در چهارچوب قانون و قانون هم جایش در مجلس و محافل اندیشه ورز است. اینکه یک کسی با اقلیتی که الان گرفتارش هست فیگور اکثریت میگیرد و این را همه میفهمند چون اگر اکثریت بودی که خیلی کارها میکردی اما نیستی و مردم هم آنطور قبولت ندارند و ما هم که اکثریت هستیم نباید غره بشویم و هر رفتاری داشته باشید.
آقای باقری نکته ای دارید؟
باقری: تشکر، من یک جمله عرض بکنم. با تشکر از شما و برادر عزیزم جناب آقای شاکری که افتخاری بود من در خدمتشان بودم. ببینید شرایط کشور شرایط خاص و حساسی است، منطقه را میبینیم که چه خبر است، گزندههایی که هر روز تلاش میکنند نسبت به این کشور به وجود بیاورند و منافع ملی و امنیت ما را به خطر بیندازند، دورنمای نظم بین الملل روی کار آمدن یک دیوانهای به نام ترامپ است. در یک سال آینده که قطعاً شرایط را برای ایران پر مخاطرهتر میکند. ما مکلف هستیم، ما که عرض میکنم در اینجا مای ملی است، شرایطی را فراهم کنیم که بنیه کشور فارغ از جناحهای سیاسی که منحصراً با اقبال مردم، با پشتیبانی مردم و با حضور همه جانبه مردم قوت پیدا میکند، در این انتخابات همه باید به گونهای عمل بکنند فارغ از جناحبندی، بنده اگر رد صلاحیت شدم، شدم اگر نتیجه این شد که مردم اعتماد کردن به بساطی که در ته دیگ این انتخابات باقی خواهد ماند و مشارکتهای ۶۰ درصدی کردن همه پیروز هستیم. برویم راههایی را پیدا بکنیم که زمینه مشارکت بالای ۶۰ درصدی را در این کشور فراهم بکنیم چون این با زدن یک دکمه فراهم نمیشود و ساز و کارهایی دارد که از راهش باید انجام شود.
خیلی ممنون از دو بزرگوار که این وقت را به ما دادند از همه مخاطبان عزیز هم تشکر میکنیم که همراه ما بودند. انشاالله در برنامههای بعدی در خدمتشان خواهیم بود. بدرود یا علی