به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: عباس عبدی ضمن سخنانی که تیتر اول روزنامه اعتماد شد، گفته بود: «هنگامی که بیانیهای کلی با عنوان روزنهگشایی داده میشود، ماجرا فرق میکند. این فقط یک شعبدهبازی تحلیلی است. کیفیت تحلیلی و اعتبار متن، ناامیدکننده است... منتقدان میگویند شما نه واقعگرا هستید و نه دارای آرمان... برخی از این دوستان محترم وقتی پایش بیفتد در تندروی بیپروا عمل میکنند از جمله در همان روزهای اول اعتراضات ۱۴۰۱ در میان تعجب همگان هشتگهای آنچنانی میزدند و از اولین بازداشتشدگان بودند و روانه زندان شدند حالا چگونه دیگران را به میانهروی دعوت میکنند؟ درباره دعوت به میانهروی هم باید گفت سوابق برخی دوستان در ۸۸ و حتی سال گذشته با این توصیه سازگار نیست، به علاوه بنده میانهروی کمتر را هم میپذیرم ولی این رفتار اصلا در این مقولات جا نمیگیرد که کسی بخواهد آن را به صفت میانهروی متصف کند».
حمیدرضا جلاییپور در پاسخ به این اظهارات نوشت: بخش بزرگی از مصاحبه از جنس کنایههای بعضا غیرمنصفانه و تحقیرآمیز و مبتنی بر اطلاعات اشتباه و نقدهای شخصی و غیرراهبردی است که خیری در طرح یا پاسخ به آنها نیست. به نظر میرسد یکی از تفاوتهای تحلیل امضاکنندگان با ایشان برآوردشان از هزینههای مسیر ۹۸ تا امروز برای ایران است...
نکته مهم متن بیانیه این است که اولا آزادی کامل انتخابات از اهداف ممارستهای انتخاباتی است و نه پیششرطش و ثانیا خود مصلحان هم باید در افزایش رقابت و مشارکت و تاثیر نهادهای انتخاباتی عاملیت داشته باشند. وقتی مصلحان حتی از ثبتنام برای ورود به رقابت اجتناب کنند و از حق رایشان که معانی و کارکردها و انواع متعددی دارند استفاده نکنند، عاملیت خودشان را محدود کردهاند و میدان را برای رقبای «خالصساز» و «برانداز» باز کردهاند. در انتخابات ۱۴۰۲، میزان تایید صلاحیتها و رقابت تفاوت معناداری با عموم دورههای قبلی (جز مجلس ششم) ندارد. چیزی که تفاوت دارد، میزان مشارکتجویی شهروندان است و کنارهگیری بخش بزرگتری از نیروها از بازیگری در میدان انتخابات. پرسش این است که این کنارهگیری به آزادتر شدن انتخابات کمک میکند یا به پیشروی خالصسازان؟
... از ایشان که تلویحا نگران مصادره معنای رای ما توسط خالصسازان است، میپرسم آیا همین نگرانی را نسبت به مصادره معنای رای ندادن ما توسط ترامپ و نتانیاهو و ائتلاف ایرانستیزان و براندازان خشونتگرا هم دارد؟ آیا تحریمها و تهدیدهای بیشتر علیه ایران که ازجمله با مصادره معنای کاهش مشارکت انتخاباتی انجام میشود هم نباید جایی در محاسبات مصلحان داشته باشد؟ آیا تقویت حد وسط سیاسی و پرهیز از قطبیسازیای که میتواند به خشونت و امتناع توافقهای ملی گشایشگر بینجامد، با رای روزنهگشا و اعتراضی بهتر حاصل میشود یا رای ندادنی که فورا به نفع ایرانستیزان و براندازان خشونتگرا فاکتور میشود؟ آیا همین استقبال بخشی از اصولگرایان میانهروتر از این بیانیه و در گرفتن گفتوگوهای سازنده در رسانههایشان با حضور اصلاحگرایان خودش نوعی روزنهای که گشوده شد، نیست؟
در متن مصاحبه آمده که «این راه بارها طی و به نتیجه نرسیده و بسته شده بود، حالا چگونه میتوان از همان مسیر روزنهای گشود؟»... اصلاحجویان اگر در توافقسازی مهارت داشتند، از هاشمی موتلف میساختند نه اینکه تخریبش کنند، در مجلس دهم با میانهروها ائتلاف میساختند و دستاوردهایشان افزوده میشد به جای اینکه میانهروها را به سمت پایداری برانند، در حمایت از روحانی اصول ائتلاف با پرنسیب را رعایت میکردند و چک سفیدامضا نمیدادند، بیش از اکنون نگران تداوم مسیر ۹۸ تا امروز میبودند و بیش از امروز دغدغه معکوسسازی روند و روزنهگشایی داشتند.