به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اشراق مطلبی را با عنوان بنسلمان، جنگ غزه و ریبرندینگ سعودی که برگرفته از یادداشت برنارد هایکل استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه پرینستون است منتشر کرد:
برنارد هایکل استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه پرینستون طی یادداشتی در «فارنافرز» به بررسی تأثیر جنگ غزه بر سیاست بنسلمان برای تغییر چهره عربستان سعودی پرداخته است. به نظر نویسنده، گرایش افکار عمومی عربستان به ضرورت حمایت از فلسطینیان، عادیسازی ریاض با تلآویو را به تأخیر انداخته است.
در عین حال، به جز سیاست خارجی جدید عربستان که در محور غربگرایی، با سد جنگ غزه روبرو شده، دو محور دیگر تغییر چهره سعودی، اقتصاد و ایدئولوژی است. در اقتصاد با تلاش برای تنوعبخشی به ارتقای منابع غیرنفتی مانند گردشگری، فناوری و حملونقل و در محور ایدئولوژی با تلاش برای تغییر منبع مشروعیت حکومت از خادم حرمین شریفین به یک دولت ملیگرای حامی عربستان، سعی در تغییر چهره سعودی داشته است. کاهش قدرت علمای وهابی از این منظر برای بنسلمان اهمیت دارد که «تأکید بر میراث فرهنگی قبل از اسلام، ایجاد تعطیلات ملی، تضعیف هنجارهای فرهنگی و سختگیریهای اجتماعی، امکان جذب سرمایهگذاری خارجی و در نهایت کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی» خواهد شد.
طبق این یادداشت، درخواست عربستان از آمریکا برای شناسایی دولت مستقل فلسطینی، صرفاً برای اقناع افکار عمومی داخلی نیست. بلکه تلاش دارد چهرهای حمایتگرانه از فلسطین به خود بگیرد تا بتواند قدرت نرم و در نتیجه نفوذ منطقهای ایران به عنوان حامی فلسطین را تضعیف نموده و با فراغ بال بیشتری به برنامه توسعهای خود بپردازد.
تأثیری که جنگ غزه بر این ریبرندینگ دارد، این است که سعودی را وادار نماید تا بار دیگر بر تعهدات ایدئولوژیک فراملی مانند حمایت از مسلمین بهویژه اهلسنت تأکید کند. در حالی که پیش از این در «برنامههای آموزشی مدارس با تأکید بر فرهنگ عربی و نقش تعیینکننده خانواده سلطنتی در اتحاد ملی، کمتر به نقش اسلام در تاریخ کشور توجه شده است». به همین دلیل تلاش میکند تأکید بر آرمان فلسطین نیز از جنبه ملیگرایانه، صورت پذیرد. چنانکه از انتقاد به چین و هند نیز بابت بدرفتاری با مسلمانان این دو کشور پرهیز کرد تا بتواند روابط دوجانبه مساعدی با پکن و دهلی داشته باشد.
نویسنده تأثیر دیگر جنگ غزه، را تشدید انتقادات گروههای اسلامگرای داخل عربستان و گروههای مقاومت خارج از عربستان به برگزاری جشنوارههای مُد و لباس و موسیقی متال و رپ، در طول جنگ غزه میداند. این گروهها، برگزاری چنین رویدادهای فرهنگی را در شرایطی که مردم غزه تحت شدیدترین بمباران تاریخ فلسطین قرار دارند، نوعی بیاعتنایی به درد و رنج مردم فلسطین دانستند.
نویسنده بیان میکند که بیاهمیتی ترامپ به حملات انصارالله به آرامکو از یکسو و اهمیت فزاینده بایدن به نقش بنسلمان در ترور خاشقچی از سوی دیگر، بنسلمان را به این نتیجه رساند که به جای اعتماد به آمریکا که عربستان را به مثابه «یک پمپ بنزین یا یک دستگاه خودپرداز» میبیند، به دوستی با دشمنان سابق روی بیاورد. به همین دلیل «در ژانویه ۲۰۲۱ به محاصره قطر پایان داد؛ در اواسط سال ۲۰۲۲ مذاکرات آتشبس و تبادل اسرا با حوثیها را آغاز کرد و در مارس ۲۰۲۳، یک توافق تنشزدایی با ایران امضا کرد». اما مشکل اینجاست که بنسلمان برای تکمیل این فرآیندها نیاز به یک معاهده دفاعی با آمریکا دارد که بتواند بازدارندگیاش را ارتقا دهد. معاهدهای که اکنون به سرنوشت جنگ غزه گره خورده است.
به نظر نمیرسد که بنسلمان تأکید ویژه و عملگرایانهای بر آرمان فلسطین و تشکیل یک دولت مستقل برای فلسطینیان داشته باشد، ولی احتمالاً با وجود حکومت راستگرای نتانیاهو، همان توفیق در کسب یک تعهد شفاهی و گفتاردرمانی برای وجهه عربستان نیز دشوار خواهد بود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.