به گزارش مشرق، «وقتی تصمیم گرفتیم عملیات نظامی را روی اسرائیل انجام بدهیم، اولا میخواستیم هشدار بدهیم و رژیم را تنبیه کنیم. تناسب را در عملیات رعایت کردیم. میتوانستیم حیفا و تلآویو را مورد اصابت قرار دهیم، میتوانستیم همه بنادر اقتصادی رژیم اسرائیل را هدف قرار بدهیم، میتوانستیم موسسات حکومتی و اقتصادی رژیم اسرائیل را هدف قرار دهیم، اما خط قرمز ما غیرنظامیان بود. هدف ما صرفا نظامی تعریف شد؛ و آن هم دو پایگاه نظامی که برای حمله به سفارت ما در دمشق مورد استفاده قرار گرفت.» این بخشی از مصاحبه وزیر خارجه ایران با شبکه انبیسی آمریکاست.
امیر عبداللهیان در ادامه گفتوگو خود با این شبکه آمریکایی به خرابکاری که توسط کوادکوپترها در اصفهان اتفاق افتاد نیز اشاره کرد و گفت: «آنچه بامداد جمعه رخ داد، یک حمله نبود. آنها به مثابه اسباببازیهایی بودند که کودکان ما با آنها بازی میکنند، نه پهپاد.» اقدام ایران در ۱۴ آوریل در پاسخ به حمله اسرائیل، فضای دیپلماتیک جهانی را نیز به نفع ایران تغییر داده است.
بهنظر میرسد جامعه جهانی به این درک رسیده که اظهارات و تهدیدهای ایران صرفا یک رجزخوانی نبوده و ایران آن را عملی خواهد کرد. این نگاه در مقابل منجر شده ایران با صراحت بیشتری درباره مواضع خود نسبت به اسرائیل صحبت کند. شب قبل از اتفاقی که در اصفهان رخ داد امیرعبداللهیان در مصاحبه با سیانان صراحتا اعلام کرد در صورت اقدام اسرائیل پاسخ ایران سختتر و محکمتر خواهد بود.
بهنظر میرسد ادبیات دیپلماتیک ایران در قبال اسرائیل، متاثر از دست برتر ایران در این منازعات، تندتر و صریحتر شده است.
اظهارات تند و صریح مقامات ایرانی این گزاره را تقویت میکند که بعد از حمله ۱۴ آوریل معادلات منطقهای وارد مرحله تازهای شده است. برای بررسی بیشتر موقعیت ایران بعد از پاسخ به اسرائیل، در عرصه بینالمللی و آنچه در سرزمینهای اشغالی رخ داد، با ثمانه اکوان، کارشناس مسائل بینالملل و علیرضا کمیلی، کارشناس مسائل منطقه گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
سیاست صبر استراتژیک ایران در این موقعیت به پایان رسیده است
ثمانه اکوان درباره صریحتر شدن و قاطعتر شدن ادبیات ایران در منطقه بعد از حملات ایران، گفت: «ایران مخصوصا بعد از گفتوگوهای برجام در سال ۲۰۱۵ در مقابل خرابکاریها، کارشکنیها و سیاستهای خصمانه رژیمصهیونیستی، سیاست صبر استراتژیک را در پی گرفته بود. در آن زمان اولویتهای سیاست خارجی ایران پرداختن به مساله رژیمصهیونیستی نبود؛ چراکه در مجامع بینالمللی خودمان هم به خاطر مسائل هستهای تحت فشار بودیم. اما با اقداماتی که رژیمصهیونیستی و خود آمریکا علیرغم حسن نیتهای مکرر ایران در مسائل سیاست خارجی و منطقهای انجام داده بودند، ایران در نهایت به این نتیجه رسید که سیاست صبر استراتژیک تمام شده است و دیگر آن را پیگیری نمیکند. البته این سیاست خیلی طولانی شد و بسیاری از کارشناسان پیشبینی نمیکردند که آنقدر این سیاست طولانی شود و معتقد بودند که باید زودتر از این سیاستهای جسورانهتر و قاطعانهتر درمقابل رژیمصهیونیستی در پی گرفته میشد. در نهایت رژیمصهیونیستی اوج رذالت خودش را در ماجرای غزه نشان داد و هر چقدر که ایران تلاش کرد از روش دیپلماتیک منطقه و دنیا را به سمتی ببرد که این اقدامات محکوم شود، جواب نداد.
ماجرای کنسولگری باعث شد این تفکر و ادراک در جامعه بینالمللی شکل بگیرد که ایران در مقابل رژیمصهیونیستی کوتاه آمده و شاید ایران آنقدر ضعیف است که نمیتواند در مقابل رژیمصهیونیستی حرکتی از خود نشان دهد. یک زمانی هست که عوامل، مستشاران و فرماندهان نظامی، ایران را در منطقه هدف قرار میدهند و صبر میکنند و سعی میکنند که تنشها بیشتر نشود.
اما یک زمانی کنسولگری ایران که در عرف بینالملل به مثابه خاک ایران است را مورد هدف قرار میدهند. همانطور که سران کشورهای دنیا هم کمابیش به آن اشاره کردند این اقدام غیر قابل تحمل و غیر قابل نادیده گرفتن بود.
دیوید کامرون هم گفت اگر ما هم به این شکل مورد حمله قرار میگرفتیم مطمئنا قاطعانه پاسخ میدادیم. بنابراین سیاست صبر استراتژیک اینجا به پایان رسید. اما اینکه در ادامه چه پیش میآید به شدت وابسته به این است که سیاستهای رژیمصهیونیستی در منطقه چطور ادامه پیدا کند.
خویشتنداری ایران در راستای سیاستهای تنشزدایانه در منطقه بود
اکوان در ادامه به این موضوع اشاره کرد که ادامه تغییر سیاست ایران به رفتار رژیمصهیونیستی بستگی دارد و توضیح داد: «ایران قاطعیت خود را در عملیات وعده صادق به صورت کامل نشان داد که هیچ تعارفی ندارد. اگر رژیمصهیونیستی بخواهد، اقدامی علیه ایران انجام دهد، سیاست به سمت دشمنی آشکار و پاسخهای آشکار از خاک ایران خواهد رفت. ادامه این روند کاملا بستگی به سیاستهای رژیمصهیونیستی دارد که آیا همچنان میخواهد نیروهای وابسته به ایران و گروه مقاومت در منطقه را مورد هدف قرار دهد؟ این کار رژیمصهیونیستی هم به این دلیل است که میخواهد از بحران داخلی سرزمینهای اشغالی جلوگیری کند. ایران همچنان با اقدامات قاطعانه برخورد خواهد کرد و این تنشها ممکن است خیلی از این فراتر برود. یعنی ممکن است اگر رژیمصهیونیستی بخواهد اقدام دیگری علیه نیروهای ایرانی انجام دهد یا اقدامی در خاک ایران انجام دهد ایران هم قاطعانهتر از دفعه قبل پاسخ خواهد داد. اتفاقا در کشورمان یک سیاستی در پیش گرفتهاند و اعلام کردند اگر اقدامی علیه ایران صورت بگیرد به سرعت واکنش نشان خواهند داد و جایی برای رایزنیهای دیپلماتیک باقی نخواهد ماند. قاطعانه در همان زمان و کمی بعد پاسخ میدهند ایران در مقابل اسرائیل ضعیف نیست. عملیات وعده صادق هم به تمام کشورهای دنیا نشان داد اگر ایران تا به حال اقدامی انجام نمیداد در راستای سیاستهای تنشزدایانه در منطقه بود. اما اگر پای منافع ایران در میان باشد قاطعانه از منافع خود هم در منطقه و هم در خاکش حفاظت میکند.»
بایدن میخواهد یک جورهایی از شر نتانیاهو خلاص شود
اکوان درباره اینکه آیا پاسخ سخت ایران منجر خواهد شد نتانیاهو در ادامه در سیاست گسترش جنگ در منطقه تجدید نظر کند، نیز گفت: «مهمترین برنامهای که نتانیاهو داشت این بود که اگر در سیاستهای داخلی خود و در جنگ با غزه دچار شکست شود، جنگ را فراتر از مرزهای منطقه فلسطین و غزه ببرد که بتواند یک راه نجاتی برای خودش پیدا کند تا بتواند همچنان در قدرت باقی بماند. ایران به شدت این برنامه را بر هم زد. به این دلیل که نشان داد اسیر صحنهآرایی که نتانیاهو میخواهد انجام دهد نمیشود. در عین حال آمریکا هم به خاطر مسائل داخلی خود و نزدیک بودن به انتخابات ریاستجمهوری نمیخواهد خودش را درگیر برنامهای کند که نتانیاهو تدارک دیده. در حال حاضر به خاطر انتخابات آمریکا و مشکلاتی که دولتهای معمولا دموکرات با نتانیاهو و تندرویهایش و حزب لیکود دارند، به احتمال زیاد تا زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، بایدن سعی میکند یکجورهایی از شر نتانیاهو خلاص شود، یعنی سعی میکند یا در سرزمینهای اشغالی تضعیفش کند و یا زمینه را برای بیرون رفتنش از عرصه سیاست فراهم کند. به همین خاطر آمریکا در عملیات حمله به ایران اعلام کرد که همراهی نخواهد کرد. همچنین بارها در تماسهای مستقیم و غیرمستقیمی که با ایران داشتهاند این را مطرح کردهاند؛ چراکه بایدن به دلیل ضعفی که در سیاست جنگ غزه و اوکراین داشت، اصولا در سیاست خارجی حرفی برای گفتن ندارد و در مقابل رقیبی مثل ترامپ، سعی میکند فضا را تا زمان انتخابات ریاستجمهوری کمی آرامتر کند. به نظر میآید که نه ایران نه آمریکا و نه هیچ قدرتی در جهان به دنبال تشدید تنشها در خاورمیانه نیستند. تنها نتانیاهو دنبال این است که درگیریها را افزایش دهد. ایران هم با اقدام قاطع نشان داد که اینطور هم نیست که دست بسته بنشیند و منتظر بماند که اسرائیل و آمریکا بخواهند حملهای انجام دهند. ایران و قدرتهای حامی در منطقه پاسخی میدهند که کل دنیا با دهان باز و با تعجب نگاه میکند که ایران چطور میخواهد قدرتش را در منطقه به نمایش بگذارد. با همه این موارد به نظر میرسد، نتانیاهو به سمت دستاوردسازی در جنگ غزه حرکت خواهد کرد، با هدف قراردادن سران حماس و حزبالله در لبنان یا با هدف قراردادن برخی از نیروهای مقاومت در سوریه. الان هم احتمال داده میشود در عراق هم بخواهد وارد عمل شود اما همه اینها محدود است و در نهایت نتانیاهو باید تکلیفش را در جنگ غزه مشخص کند و این هم مستلزم این است که ببیند دنیا چه واکنشی در مقابل برنامهاش برای حمله در رفح نشان میدهد. فکر نمیکنم که قدرتهای جهانی به این سادگی بپذیرند که این عملیات آنطور که در شمال غزه انجام شد در رفح هم انجام شود.»
بزرگنمایی رسانهای عملیات شیک صهیونیستها برای نجات آبروی رژیم
اکوان درباره بازنمایی رسانهای خرابکاری که در اصفهان رخ داد توضیح داد: «این بیشتر برنامه آمریکاییها بود چون میخواستند اوضاع را در همین حد نگه دارند و کاری انجام دهند که تنش در منطقه بیشتر نشود. چون اگر قرار بود تنش بین رژیمصهیونیستی و گروههای مقاومت بالا برود، آن وقت تکلیف جنگ غزه تا مدتها مشخص نمیشد اما چون بایدن نیاز دارد این جنگ تا قبل از پایان ریاستجمهوریاش تمام شود، تلاش میکند اوضاع را آرام کند و رژیمصهیونیستی را به این سمت ببرد که کمکم تکلیفش را با این جنگ مشخص کند و حداقل یک خروج آبرومندانه از غزه داشته باشد. به همین خاطر آمریکاییها سعی کردند در رسانههایشان این عملیات را بزرگ جلو دهند که در این زمینه یک آبرویی برای رژیمصهیونیستی بخرند زیرا با عملیاتی که ایران انجام داد آبرویش رفته بود. بنگویر هم توییت زده و آبروی رژیمصهیونیستی را با همان یک توییت برده. الان تقریبا همه میدانند اسرائیل با آبروریزی که در عملیات ۷ اکتبر و عملیات ایران انجام داد، نمیتواند آن را جمع کند و از آن نجات پیدا کند. بنابراین سعی میکند عملیاتی که خیلی شیک و کم و به قول اسرائیلیها مسخره بود را یک عملیات بزرگ با دستاورد بزرگ نشان دهد که بتواند کمی آبرو و زمان برای خودش بخرد.»
کابینه نتانیاهو در گسترده نشدن جنگ با ایران همنظر هستند
اکوان در ادامه درباره بروز اختلافات در کابینه نتانیاهو نیز گفت: «دعواها بیشتر به خاطر نحوه سیاست نتانیاهو در ماجرای جنگ غزه اتفاق افتاده است. رژیمصهیونیستی به شدت تحت فشار است که اسرای اسرائیلی را آزاد کند. نتانیاهو با پیشبرد جنگ و نپذیرفتن طرحهای آتشبس باعث میشود این اسرا همچنان در غزه باقی بمانند و خیلی از آنها در عملیاتهایی که اسرائیل انجام میدهد، از بین میروند و این باعث آبروریزی کابینه نتانیاهو است. علت اختلافات هم همین است و باید سریعا فضا را طوری آماده کنند که این افراد آزاد بشوند که حداقل یک دستاوردی در جنگ غزه داشته باشند. اینکه آدمکشی کنند، بازدارندگی برای صهیونیستها ایجاد نمیکند. افراد تندروتر، مثل وزیر امنیت داخلی اسرائیل، معتقدند که سریعا باید غزه را با خاک یکسان کرد، مردم را از غزه بیرون کرد و به کشورهای همسایه فرستاد و غزه را تصاحب کرد که اینها هم نظر خاص خود را دارند و به اسرائیل فشار میآورند، اما در اینکه نمیخواهند تنش بیشتر با ایران و حتی با حزبالله لبنان و سوریه داشته باشند، تقریبا همنظر هستند و میگویند مشکل ما غزه است و باید تنشها را در غزه حل کرد و فکری در مورد آینده غزه داشته باشیم چون آنها هیچ تدبیری نکردند و آمریکا هم تا الان تکلیفش را مشخص نکرده و جامعه جهانی هم اعتراض خود را انجام میدهد. اختلافات زیاد است و بیشتر هم میشود چون نتانیاهو حاضر به ترک قدرت نیست، اختلافات منجر به درگیری داخلی هم خواهد شد.»
دست برتر در عرصه نظامی ادبیات دیپلماتیک را نیز قاطعتر کرد
علیرضا کمیلی، کارشناس منطقه درخصوص اظهارات اخیر وزیر خارجه درباره اسرائیل گفت: «آقای امیرعبداللهیان اوایل طوفان الاقصی تهدیدهای خیلی جدی میکردند که در ساحت دیپلماتیک مشکلی نداشت ولی عملا امکان تحقق آن وجود نداشت. بهطور مثال اینکه ایران بخواهد آنجا برود آن هم وقتی آمریکا با آن سازوبرگ به آنجا آمده است و دخالت مستقیم کند، ممکن نبود و بیشتر حالت رجزخوانی داشت. اما بعد از اینکه ایران به رژیم اسرائیل حمله مستقیم کرد و این فوق تصور آنها بود که ایران چنین حملهای انجام دهد، طبیعی است که ایران دست برتر و موضع بازدارنده و محکمی بهطور طبیعی داشته باشد و اقتضا میکند وقتی که در مقام جنگ قرار گرفتیم و شرایط فعلی ما به زد و خورد نظامی مستقیم رسیده است، دیپلمات هم ادبیاتش تغییر کند و ادبیات تهدید شود و تهدیداتش هم به همین نسبت جدیتر میشود تا جلوی تکرار آن اتفاق را بگیرد. به هرحال یک مقام نظامی با آن قدرت ورود کرد و یک مقام دیپلماسی هم باید با تناسب نسبت به میدان رفتار کند و این تناسب به معنی جدیتر شدن ادبیات دیپلماتیک است.»
ضربات نظامی رژیم بعد از عملیات ۱۴ آوریل پایان پیدا کرد
کمیلی در ادامه در تحلیل پرداخت غربیها به اتفاق اصفهان گفت: «اتفاقی که در ماجرای اصفهان رقم خورد هنوز هم مبهم است و آمریکاییها در حال روایت آن هستند. به نظر یکجور عملیات روانی است. یعنی آن اتفاقی که کف میدان افتاده است، اتفاقی جدی نیست و همین که این اتفاق نتوانسته یک موج رسانهای یا مردمی حتی در قیمت دلار و ترساندن مردم ایجاد کند، یعنی اتفاق موثری نبوده است. شاید به لحاظ نظامی یک اثر خیلی جزئی گذاشته باشد ولی همین که نتوانسته هیچ دستاورد سیاسیاجتماعی داشته باشد، موثر نبودن آن را نشان میدهد. این یعنی اسرائیلیها تصمیمشان با مشاوره آمریکا یا به هر دلیل دیگری این بوده که دامنه درگیری را بیشتر نکنند و از حملات ایران درس گرفتهاند و این حملات اجمالا بازدارنده بوده است و نمیخواهند ایران دوباره پاسخ بدهد و ابهتشان بیشتر از این شکسته شود. از طرف دیگر فشار افکار عمومی را داشتند و میخواستند بالاخره کاری کنند، لذا اقدامی انجام دادند. من فکر میکنم آینده تعامل ما ذیل این پرونده منجر به پاسخ مجدد ایران نمیشود و احتمالا رژیم در خاک ایران یا حتی بیرون ایران، یعنی جایی که متعلق به ایران باشد، اقدام مستقیم نخواهد کرد. حداقل این اقدامی که در پاسخ انجام داد نشان میدهد که خیلی عزمی ندارند، یعنی طوری جواب میدهند که ما جواب ندهیم. یعنی این قدر سبک بود چون اگر سنگین باشد ایران بلافاصله جواب میدهد. من معتقدم که ضربات امنیتی رژیمصهیونیستی ادامه پیدا خواهد کرد و ضربات مثل ترورها، خرابکاریها، بحث تورقوزآباد، بحث نطنز و... ادامه خواهد داشت، چون نشان دادهاند که ابزارهای خودشان را دارند و تلاش میکنند هرکاری از دستشان برمیآید انجام دهند.»
کمیلی در ادامه درباره اینکه معادلات منطقهای بعد از پاسخ ایران وارد فازه تازهای شده است، گفت: «ما در حوزه خاک ایران مثل اقدامی که در سوریه انجام شد، چه در داخل ایران و چه در بیرون بازدارندگی ایجاد کردیم. یعنی اسرائیل دیگر این کار را حداقل در شرایط فعلی تکرار نخواهد کرد اما در حوزه امنیتی خیر. قائل نیستم که بازدارنده بوده است. ما همیشه تحلیلمان این بود که وقتی پاسخ فلان ترور را در طوفان الاقصی یا در یمن میدهیم، بازدارندگی ایجاد کردهایم. این حرف اشتباهی بود که برخی میزدند. حوزه امنیتی پاسخ خودش را دارد. حوزه نظامی هم پاسخ خودش را دارد. زمین فوتبال و والیبال با هم فرق دارد و در هرکدام باید از جنس خودش اقدام کرد و اگر ترور کرد باید ترور کنید.»
افزایش اختلافات در کابینه نتانیاهو بعد از ۱۴ آوریل
کمیلی درباره بروز اختلافات دوباره در سرزمینهای اشغالی بعد از حمله ایران، گفت: «این اختلافات طبیعی است. یک عدهشان میگویند پاسخها به ایران کافی است و صدمهای که از ایران خوردیم نباید تکرار شود. عدهای دیگر میگویند نباید جواب بدهیم و هرکدام هم تحلیل خودشان را دارند. بالاخره فشار افکار عمومی داخلی و خارجی روی نتانیاهو زیاد است. الان بزرگترین دغدغه نتانیاهو بحث حکم دستگیریاش توسط دادگاه لاهه است. این موضوعات برای عدهای در داخل رژیم به معنای این است که نتیجه تندرویهایت این شد که ما در دنیا منفور شدیم و هر روز علیه ما در دنیا اقدامی صورت میگیرد. دادگاهها، سازمان ملل و مردم علیه ما شدهاند و عملکرد اشتباه تو باعث این نتیجه شده است. کاش حداقل در داخل دستاوردی داشتی که این را هم نداری یا بگویی حماس را زدی یا اسرا را آزاد کردهای. لذا من فکر میکنم بهخصوص بعد از پاسخ ایران مسیر، مسیر تشدید است. چون آنها اصلا فکر نمیکردند که ایران چنین پاسخ مستقیمی بدهد. از نظر من اگر چنین فکری درباره ایران میکردند اصلا شاید به سفارت ایران در سوریه حمله نمیکردند که خود همین تبدیل به برگه برندهای برای ایران شد. برای همین نتانیاهو از این طریق تحت فشار است و دارد به پایان دوران سیاسیاش تا پایان عمر نزدیک میشود، برای همین نیاز به دستاورد دارد. حملهاش به سفارت ایران هم در همین راستا بود که بتواند برای مردم کشورش دستاورد بخرد.»
ضعف رسانهای در عرصه دیپلماتیک ذهنیتها را نظامی کرده است
کمیلی در ادامه انتقادی هم به برساخت رسانهای اتفاقاتی که در منطقه میافتد وارد کرد و گفت: «ضعفی هم در دستگاههای دیپلماسی ما وجود دارد و آن این است که چهره غیرنظامی در منطقه داشته باشیم. موشک برای دقیقه ۹۰ و شرایط قرمز است. بقیه وقتها باید حرکاتهای دیپلماتیک، مردمی و رسانهای داشته باشیم که متاسفانه ما در این مدت از دستگاه دیپلماسیمان چیز زیادی ندیدیم. درصورتیکه ما میتوانستیم از ۵ عضو بریکس که ۴ تایشان موضع ضداسرائیل دارند، استفاده کنیم. ما ندیدیم که دستگاه دیپلماسی آنها را به خط کند و ازشان استفاده کند و حرکتهای میدانی کند. کارهای خلاقانه بسیار زیادی میشود انجام داد که هنوز انجام نشده است. بعد گفته میشود چرا عقلانیت جامعه به این سمت رفته که پس موشک بعدی کی میرود؟ چون در عرصه دیپلماسی رسانهای ضعفهایی داریم، ذهنیتها همه نظامی شده است. درصورتیکه این عرصه بیشتر از آنکه عرصه نظامی باشد، عرصه دیپلماتیک است.»