به گزارش مشرق، اردیبهشت که میشود انگار برای کتابخوانان ماه دوستداشتنیشان آغاز میشود. دلیلش هم که مشخص است و به نمایشگاه کتاب برمیگردد. نمایشگاهی که نامش با اردیبهشت گره خورده است و به غیر از بوی یاس و بهارنارنج که در این ماه در همه جای شهر میپیچد، بوی کتاب هم برای دوستدارانش با اردیبهشت معنا پیدا میکند.
سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از ۱۹ اردیبهشت در مصلی تهران آغاز بهکار میکند. با آمدن اردیبهشت در گزارش امروز با توجه به اینکه به روزهای این نمایشگاه نزدیک میشویم سراغ نویسندهها، ناشران و کتابهای جدیدی رفتیم که به نمایشگاه کتاب میآیند. البته تا زمان نوشته شدن این گزارش، هنوز تعداد ناشرانی که در این نمایشگاه حضور دارند، مشخص نشده و نمیدانیم چه ناشرانی به نمایشگاه میآیند، اما با فرض آمدن همه ناشران، از کتابهایی میگوییم که خیلیها در انتظار چاپشان بودهاند.
سیدمهدی شجاعی و سهگانه «سجادیه»
سیدمهدی شجاعی سالهاست در حوزه ادبیات دینی مینویسد. بااینحال سال گذشته نسبت به برخوردهای قهری با اثرجدیدش گلایهمند بود. به همین دلیل نامهای را خطاب به مسئولان وزارت ارشاد نوشت و بالاخره کتاب جدیدش با پیگیریهای شخص وزیر ارشاد- و جلسهای که با این نویسنده داشت- اجازه انتشار گرفت و در نمایشگاه کتاب امسال منتظر رونمایی از این اثر هستیم.
حماسه سجادیه سهگانهای است که سیدمهدی شجاعی نوشته و قرار است در این سهگانه از امام سجاد(ع) روایتی داستانی ارائه کند. «تویی بهجای همه» اولین جلد این سهگانه است، وی در توضیح این کتاب نوشته است: «او را بیمار و نحیف و رنجور شناساندیم و بعد در میان سطور تاریخ، گمش کردیم. تنها مرد یک قبیله را که یکتنه و دستتنها اما عالمانه و امیدوارانه صدها داغ دیده و مصیبت چشیده را اداره کرد.»
جلد دوم این کتاب با عنوان «اگر غم لشکر انگیزد» منتشر شد، در این جلد هم مانند کتاب نخست سعی شده یک واقعه دینی از دل تاریخ بیرون کشیده شود و خواننده را با خوانشی متفاوت از تاریخ مواجه کند. خواننده همراه با تعلیقهایی درون قصه پیشمیرود و همینهاست که او را برای خواندن ادامه قصه همراه میکند.
«جز حکایت دوست»، سومین مجلد از مجموعه حماسه سجادیه است، مشتمل بر ۴۰ فصل است و همچون دو مجلد پیشین به واکاوی، روایت و تحلیل وقایع تاریخی دوران حیات پر برکت امام چهارم شیعیان، حضرت علی ابن الحسین ابن علی(ع) و سیره آن امام میپردازد.
«نامهای به آسمان» با شفیعیکدکنی
شفیعیکدکنی هم از آن جمله مفاخر فرهنگی و هنری است که جنس مواجهه مدیریت فرهنگی با او و آثارش در سال ۱۴۰۲ در نوع خودش قابلتامل بود. در اولین خبر آمده بود که کتاب جدیدش هنوز مجوز نگرفته و در صف ممیزی باقی مانده است.
همان زمان بعد از سروصداهایی که برای ممیزی کتاب شعر شفیعیکدکنی پیشآمد، محمدعلی مرادیان مدیرکل دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره وضعیت صدور مجوز مجموعه شعر جدید محمدرضا شفیعیکدکنی، شاعر، نویسنده و استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: «نکتهای راجعبه کتاب نداریم؛ منتها کتاب دارد خوانده میشود. به چندنفر از اهالی شعر نیز آن را دادهایم تا بخوانند و نظرشان را بگویند. انشاءالله درباره کتاب تصمیمگیری میشود. بهصورت کلی در فرآیند صدور مجوز آن هستیم.»
او درباره تاخیر در بررسی این کتاب نیز خاطرنشان کرد: «ما تغییراتی در گروه شعر داشتیم و به همین دلیل فرآیند صدور مجوز زمانبر شده است. سهشنبه ۲۸ آذر درباره این کتاب در جلسه شورای نظارت بر کتاب بزرگسالان تصمیمگیری میشود؛ برای اینکه شأن استاد شفیعی حفظ شود، هفته گذشته کتاب برای اعضای هیات نظارت ارسال شده و آنها دارند کتاب را بررسی میکنند تا درباره کتاب جمعبندی شود. درباره کتابهای ویژه نظر هیات نظارت را اخذ میکنیم تا کار اتقان بیشتری داشته باشد.»
بالاخره کتاب شفیعیکدکنی در روزهای آخر اسفند ۱۴۰۲ مجوز گرفت تا برای سال جدید انتشارات سخن آن را منتشر کند، کدکنی این کتاب را بههمراه مقدمهای درباره کارکرد شعر و رسالت او در قبال جامعه منتشر کرده است. به گفته او با اینکه شعر مثل دیگر هنرها و شاید هم بیشتر از دیگر هنرها، در مرحله آفرینش از هرگونه قید و مسئولیتی میگریزد، اما در عمل وظیفه شعر همیشه این بوده که آنچه را سیاست از انسان ربوده است، به او بازگرداند.
«تاکسیسواری» سروش صحت
میخواستم به مرکز شهر بروم. تاکسی دربست گرفتم. راننده گفت: کرایه ۲۵ هزار تومان میشود. قبول کردم و تاکسی راه افتاد.
بعد از چند دقیقه دیدم موبایلم را جا گذاشتهام. به راننده گفتم: برگرد تا موبایلم را بردارم، بعد برویم.
راننده گفت: کرایه بهجای ۲۵ هزار تومان، ۴۰هزار تومان خواهد شد.
زورم آمد و گفتم: پس پیاده میشم.
راننده ایستاد. یک اسکناس ۱۰ هزار تومانی به راننده دادم.
راننده گفت: ۲۵ هزار تومن میشه...
گفتم: من که تا مقصد نرفتم.
راننده گفت: برای من فرقی نداره، خودت میخوای پیاده بشی، من تا اونجا میرم.
گفتم: خب مسافر بگیر.
راننده گفت: اینجا دیگه مسافر گیرم نمیاد ...
او را با فیلمها و سریالهایش میشناسیم. دنیایی که برای خودش در همه اینها رقم زده و مخاطبانش را با خودش همراه میکند، سروش صحت نگاه خیامواری دارد و این نگاه را در همه داستانهایش دیدهایم. این نگاه در کتاب جدید او هم دیده میشود.
او سالهاست که یادداشتهای تاکسی سوار شدنش را در روزنامهها منتشر میکند و بالاخره نشر چشمه این یادداشتها را منتشر کرده است. این کتاب الان جزء پرفروشهای نشر چشمه است و حتما در نمایشگاه کتاب و با حضور این نشر شاهد حضور صحت هم خواهیم بود که کتاب را برای مخاطبانش امضا کند.
حامد عسکری با «حانیه» و «خاکستر گنجشکها»
«راستش خودم هم نمیدانم چه نوشتهام، نمیدانم در کدام دسته ادبی میشود دستهبندیاش کرد، نامه است و نامه را آدم برای عزیزانش مینویسد، من هم نامه نوشتهام برای یک اسم، یکی که همهمان وقتهایی که خیلی مستأصل میشویم، میرویم سراغش، کسی که قسم راستمان است و هرکس به آن قسممان بدهد، ردخور ندارد.»
کتاب «حانیه» نوشته حامد عسکری است، شاعر و نویسندهای که به همه موضوعات نگاه شاعرانه و عاشقانهای دارد و همین نگاه عاشقانه را این بار به این کتاب آورده است، کتابی که توسط دفتر نشر معارف به چاپ رسیده.
عسکری در کتاب حانیه روایتی از داستان قهرمانهی حضرت زهرا(س) را با کلماتی مملو از لطافت شاعرانه به قلم کشیده است.
در بخشی از کتاب آمده است: «مگر نه که باید مثل ابوتراب باشم، حانیه؟ مگر نه که قرار است راه او را بروم؟ من اینجا وسط مَنهتَن از کجا خاکی پیدا کنم که دوربینی بالای سرم نباشد و نگوید چه میکنی؟ بِالفرض هم که پیدا کردم...، میترسم حانیه، میترسم این خاک را بِکنَم و جمجمه رئیس قبیلهای از سرخپوستها یا کارگری از سیاهان اتیوپی را ببینم...، میترسم نبش قبر کنم...، من دلم تنگ است، حانیه، و دلم میخواهد حرفهایم را مثل ابوتراب زیر خاک دفن کنم ولی اینجا وسط نیویورک؟ مینویسم، حانیه، ... مینویسم ...»
کتاب «خاکستر گنجشکها» اثر دیگری از حامد عسکری است؛ ۴۴ داستان کوتاه درباره غزه. وقتی بیمارستان المعمدانی در غزه بمباران شد و هزاران کودک، زن و مرد به شهادت رسیدند، همه مردم باشرافت جهان، از این حادثه غمگین و داغدیده شدند. هرکسی این اندوه و انزجار از رژیمصهیونیستی را بهشکلی نشان داد. عسکری هم با دست به قلم شدن و نوشتن، این غم و اندوه را به تصویر کشید.
نویسنده در ابتدای کتاب هدف از نگارش این کتاب را اینطور بیان میکند: «بیمقدمه برای تاریخ: سال دوهزار و بیستوسه است، میشود هزار و چهارصد و دو هجری شمسی. من آن شب سر ضبط برنامهای بودم. گفتوگو داشت خوب پیش میرفت. یکهو کارگردان کات داد و بعد نشست و چشمهایش خیس شد. گفتم: «چیه علیرضا؟ خوب بودیم که!»
با اشک گفت: «به اهالی غزه گفتهن برید بیمارستان، میخوایم یه جاهایی رو بزنیم. مردم که رفتهن توی بیمارستان، بیمارستانو زدهن. تا الان ۶۵۰ نفر...
زانوهایم میلرزید. باورم نمیشد. حرامزادگی تا این حد!؟ سرتاپا خشم و دندان قروچه بودم. همه تصویرهایم از این غصب هفتادساله در ذهنم مرور شد. من عاشق فلسطین و مردمش بودم و هستم و این خبر پتکی بود بر سرم. دو سه تا سفر داشتم، لغو کردم و نشستم به نوشتن. وقت نداشتم. همیشه دیر است. اینهایی که میخوانید را در همین ایام نوشتهام، همین ایامی که پشتهپشته کشته از فلسطین خاکستر میشود و جفتگیری قورباغهها در پاییز، برای یورونیوز ارزش خبری بالاتری دارد تا تیتر یک و عکس یک شدن، تا کشته شدن هفتهزار انسان که دوهزارتایشان کودک بودهاند. میفهمید؟ کودک!»
آخرین جلد آبنباتها در نمایشگاه کتاب
کتابهای آبنباتیاش در این سالها بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. بنابر اعلام انتشارات سوره مهر، سه رمان طنز «آبنبات هلدار»، «آبنبات دارچینی» و «آبنبات نارگیلی» با مجموع ۸۶ نوبت چاپ از پرفروشترین کتابهای این انتشارات محسوب میشوند.
چه خاطراتی که از روزگار جنگ در این سرزمین باقی نمانده و هرکسی میداند که آن روزها فقط روزهای جنگ و گلوله نبودند. درون مرزهای ایمنی که عدهای جان خود را بر سر حفظ تمامیت و امنیت آن مینهادند، مردمی شریف و صبور روزگار میگذراندند و اکنون مهرداد صدقی با زبان طنز و کلک، ماجراهای مفرحی از آن روزگاران برای مردم امروز تعریف میکند.
کتاب آبنبات هلدار دربردارنده داستانهایی به هم پیوسته با موضوع طنزآمیز است. قصه طنز و نمکین از زبان یک طفل بجنوردی که برادر عزیزش قرار است برود جبهه! آبنبات هلدار!
«آبنبات پستهای» در ادامه روایتهای کتاب قبلی و اتمام جنگ و آغاز دهه ۷۰ شمسی است. راوی کتاب همچون آبنبات هلدار، همان محسن بازیگوش و پرشر و شور است که این بار هم با شیطنتهای خود فضای مفرحی را برای خوانندگان رقم میزند. محسن که حالا در دوران نوجوانی خود به سر میبرد، در کوچه سیدی شهر بجنورد، معروف است به سر زبانداری و بازیگوشی.
آبنبات دارچینی در ادامه کتاب آبنبات هلدار به قلم مهرداد صدقی نوشته شده است. ماجراهای داستانی این کتاب بین سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۴ میگذرد و شخصیت اصلی آن محسن درگیر ماجراهای پیشبینینشدهای میشود که ناخواسته روی زندگی خود و اطرافیانش تاثیر میگذارد و همین امر موقعیتهای طنزآمیزی را ایجاد میکند.
در آبنبات نارگیلی که جلد پس از آبنبات دارچینی است، محسن دانشجو شده و اتفاقات در نیمه دوم دهه ۷۰ روایت میشود. نارگیلی هم مثل آثار قبلی صدقی فضای نوستالژی دارد و یادآور تمام اتفاقاتی است که در این برهه زمانی رخ داده، همچنین شرایط اجتماعی حاکمی که تاثیرش روی زندگی راوی مشهود است هم در بخشهای مختلف این این رمان بهچشم میخورد.
حالا صدقی سراغ کتاب جدید رفته است؛ «آبنبات لیمویی». این نویسنده میگوید: «نسخه نهایی آبنبات لیمویی را اسفندسال گذشته به انتشارات سوره مهر تحویل دادم و در فرآیند انتشار قرار گرفته است. در آبنبات لیمویی خوانندگان همچنان ماجراهای محسن را دنبال میکنند. محسن حالا تحصیلاتش را در دانشگاه گرگان به پایان رسانده و میخواهد ازدواج کند. با توجه به اینکه داستان آبنبات لیمویی در روزگار کنونی میگذرد، فعلا قصد ندارم این مجموعه را ادامه دهم و میخواهم داستاننویسی را با ژانرهای دیگر ادامه دهم.»
ساختاری فانتزی در کتاب جدید میرکیانی برای نوجوانان
محمد میرکیانی از آن نویسندههای کودک و نوجوان است که همهچیز را شمایلی تصویری میدهد، آنقدر خوب نکاتی را که میخواهد برای بچهها بازگو کند، بهدرستی بیان میکند که کتابهایش بهسرعت به چاپهای متعدد میرسد، حالا برای نمایشگاه کتاب، او دو کتاب جدید در حوزه کودک و نوجوان دارد.
مجموعه «ماجرای دشت مرموز» کیانی با این دو کتاب کامل میشود. «عروسی غازها» و «کاخ کلاغها». او در گفتوگویی که با مهر داشته درباره کتب جدیدش میگوید «جشن خرگوشها»، «ملکه موشها» و «بازی بازها» عنوانهای دیگر این پنجگانه هستند که تصویرگریاش را سعید رزاقی انجام داده است.
مجموعه ماجرای دشت مرموز بر محوریت چند گروه از حیوانات است که در هر کتاب ماجرای تازهای را رقم میزنند. روباهها شخصیتهای منفی اینمجموعه هستند که در هر قصه برای به دام انداختن دیگر حیوانات توطئه تازهای انجام میدهند. بازها قهرمانهای این مجموعه هستند که درنهایت به یاری حیوانات ضعیف میآیند و روباهها را شکار میکنند.
مجموعه پنجگانه با کتابهای چندجلدیها متفاوت است و کتابهای چندجلدی را باید کامل خواند؛ درحالیکه بهطور مثال در پنجگانه ماجرای دشت مرموز هر کتاب هویت مستقلی دارد و میتواند جداگانه خوانده شود.
همچنین نوجوانان با مطالعه مجموعه پنجگانه ماجرای دشت مرموز زمینه تفکر و اندیشه را در خود ایجاد میکنند و با نا گفتههایی از مسائل پیرامون، فضای عمومی جامعه و جهان امروز آشنا میشوند، درنتیجه آگاهی آنها نسبت به پیچیدگیهای زندگی در جهان امروز بیشتر میشود.
این دو کتاب توسط انتشارات به نشر (آستان قدس رضوی) همزمان با نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران منتشر و روانه بازار نشر میشود.» این کتاب در فضای داستانهای حیوانات یا فابل (fable) ساختاری طنز، فانتزی و مفرح برای نوجوانان دارد و در نگارش آثار سعی شده نوجوانان با مفاهیم اجتماعی و فرهنگی آشنا و به خوانش داستانهای ادبیات کهن و داستانهای معاصر علاقهمند شوند.
کتابی درباره نویسنده آثار عامهپسند
نویسندههایی که در رسانهها و مطبوعات هم کار میکردند در ایران و جهان کم نبودند. گروهی از آنها پاورقینویس بودند و گروهی دیگر، سمتهای قابلاعتنایی هم داشتند.
نویسندههایی که شاهد خریدن و خواندن کتابهایشان توسط چند نسل بودند هم کم نیستند. ر. اعتمادی از این دست نویسندهها بود. ر. اعتمادی نویسندهای که با وجود چاپهای متعدد کتابهایش و وجود طرفداران متعدد و سفت و سخت، همیشه با واژه «عامهپسند» از سوی برخی منتقدان و رسانهها و حتی همکارانش نواخته شده و کتابهای او را عاشقانههای دختر و پسری میدانند که دورهاش تمام شده است.
تیرماه سال گذشته رجبعلی اعتمادی یا همان ر. اعتمادی را از دست دادیم و حالا یک نویسنده قرار است روایتی از او را به چاپ برساند. کتاب «ر. عتمادی به روایت ر. اعتمادی» نوشته هومن ظریف است. این کتاب حاصل گفتوگوهای پیوسته این پژوهشگر با رجبعلی اعتمادی (ر. اعتمادی) درباره زندگی خصوصی، زندگی اجتماعی، دیدگاههای سیاسی و زندگی عاشقانه این نویسنده در بطن همه آثارش است.
ظریف، نویسنده و مستندساز، میگوید پس از ساخت هر فیلم مستند، به فراخور هر فیلمی، برای یک یا دو کتاب درباره شخصیتی که جلو دوربین برده است، دست به قلم میبرد. او طی ۱۰ ماه هر روز دوشنبه به صورت متوسط هفتهای دو ساعت با ر. اعتمادی گفتوگوی تصویری کرده است که از خلال این گفتوگوهای دیداری، مستند بلند ر. اعتمادی به روایت ر. اعتمادی را در سال ۱۳۹۸ آماده اکران کرد.
ظریف میگوید: «ر. اعتمادی نویسنده کتابهای پرفروش عاشقانهای است که پس از انقلاب اسلامی، مدتی برای ادامه فعالیت با نام «مهدی اعتمادی» به دنیای نشر برگشت اما هیچگاه حاضر نشد از ایران دل بکند و مهاجرت کند.»
او در این زمینه گفته است: «ماهی خلیج فارس نمیتواند در آب اقیانوس اطلس زندگی کند!» گفتوگوهای این مستندساز و پژوهشگر تاریخی ادبی با ر. اعتمادی، به گفته خودش، علاوهبر واکاوی جهانبینی ر. اعتمادی، نظریههای ادبی و رویکرد اجتماعی انتقادی و دیدگاه رمانتیک او، روابط انسانها به موازات شش دهه نویسندگی و روزنامهنگاری را موردبررسی قرار میدهد. نقد جامعهشناختی و ادبی و زیباشناختی تک تک کتابهای ر. اعتمادی در این کتاب موردتوجه نویسنده است. کتابشناسی و نقد یادداشتهای او دو ویژگی مهم دارند؛ نخست اینکه وجه دیدگاه آرمانگرا و ملی و فلسفی ر. اعتمادی به عرفان موردتایید شیخ خرقانی و بایزید بسطامی و نظامی گنجوی، در رمانهای پس از انقلاب او پررنگتر میشود و یادداشتهای اجتماعی و هنری او بهویژه در دفاع از موسیقی، در بازه بهمن ۱۳۵۷ تا خرداد ۱۳۵۹ بسیار به چشم میآید. به گفته نویسنده، با توجه به اینکه ر. اعتمادی یکی از نخستین مجریهای برنامه خبری تلویزیون در ماههای آغاز تاسیس تلویزیون در ایران توسط ثابت پاسال است و از سوی دیگر با سردبیری مجله جوانان امروز، سهم بزرگی در معرفی موسیقی جز، راک و پاپ ایرانی در دهه ۴۰ خورشیدی دارد، فصلهای کتاب روایتهای جذاب و درهمتنیده و گفتهنشده و تازهای را ارائه خواهد کرد.
مصطفی مستور با کتاب جدید میآید؟
مجموعهشعر «خون مباح کلمات» آخرین کتابی است که از مصطفی مستور به چاپ رسیده است؛ کتابی خواندنی که شعرهای سپید او را دربرمیگرفت. پیش از اینکتاب هم دو مجموعهشعر «و دستهایت بوی نور میدهند» و «گربه همسایه» از اینداستاننویس توسط انتشارات مرکز منتشر شده است.
رمانهای «روی ماه خداوند را ببوس»، «عشق و چیزهای دیگر»، «استخوان خوک و دستهای جذامی»، مجموعه داستانهای «چند روایت معتبر»، «بهترین شکل ممکن»، «حکایت عشقی بیقاف، بیشین، بینقطه»، «عشق روی پیادهرو»، «من دانای کل هستم»، رمان «من گنجشک نیستم»، «تهران در بعد از ظهر» و نمایشنامه «پیاهروی روی ماه» آثاری هستند که پیش از این کتاب از مستور به چاپ رسیدهاند.
شنیده شده است که مصطفی مستور در این یک سال درگیر نوشتن مجموعه داستانی جدید است که مانند همه کتابهایش با عشق گره خورده است. باید دید کتاب جدید مستور به نمایشگاه کتاب میرسد یا نه و انتشارات مرکز میتواند همراهان و مخاطبان این نویسنده را غافلگیر کند؟
جلال آلاحمد و کتابهای جدید
اردیبهشت سال ۹۳ زمانی که ویکتوریا دانشور، خواهر و وارث مرحوم سیمین دانشور منزل مشترک جلال و سیمین را برای تبدیل شدن به خانه موزه به شهرداری فروخت، در حین اثاثکشی اعلام کرد مقداری از دستنوشتههای آلاحمد پیدا شده است. دستنوشتههایی که پس از مرگ جلال سه نسخه از آنها تهیه شده و در اختیار سیمین دانشور، شمس آلاحمد و پرویز داریوش قرار گرفته بود اما به مرور زمان و فوت هر سه نفر، سرنوشتی از این دستنوشتهها در اختیار نبود.
خاطرات یا یادداشتهای روزانه جلال آلاحمد، مشتمل بر ۲۳۳۹ صفحه در چهار دفترچه است که در سال ۹۳ پس از کشف تحویل محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال آلاحمد شد. در همان سالها حاشیههای بسیاری بر سر انتشار این یادداشتها وجود داشت و بر سر انتشار این یادداشتها توافقی از سوی وارث در میان نبود. درنهایت تعداد محدودی از یادداشتها در رسانهها منتشر شد.
موسسه انتشاراتی اطلاعات این یادداشتها را در چند مجلد به صورت کامل منتشر کند. انتشار این یادداشتها چند هفتهای است به صورت پاورقی در روزنامه اطلاعات آغاز شده و قرار است جلد نخست این یاددشتها تا پایان سال از سوی انتشارات اطلاعات منتشر و روانه بازار نشر شود.
محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال آلاحمد در این باره به تسنیم گفت: «این یادداشتها از تاریخ ۱۸ مرداد ۱۳۳۴ شروع و تا حدود ۲۰ روز قبل از درگذشت جلال یعنی تا ۲۸ مرداد ۱۳۴۸ ادامه دارند. در این یادداشتها، اطلاعات فراوانی وجود دارند، اعم از اطلاعات عمومی مربوط به اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران و جهان، تا اطلاعات خصوصی مربوط به روابط دوستانه، امور خانوادگی و احوال شخصی و حالات روحی جلال آلاحمد، معاصران و معاشرانش. بدون تردید، این اطلاعات میتوانند کلید فهم بسیاری از مسائل مربوط به زندگی و زمانه جلال آلاحمد و اطرافیانش باشد. بعد از ۱۰ سال موفق شدیم این یادداشتها را برای انتشار آماده کنیم. ابتدا قرار شد روزنامه اطلاعات برخی از این یادداشتها را به صورت پاورقی هر روز یک ستون چاپ کند. تاکنون ۲۰ شماره از روزنامه همراه با یادداشتهای جلال منتشر شده است.»
از بین آن یادداشتها اما یک کتاب دیگر هم در اواخر سال گذشته منتشر شد. کتابی که انتشارات رشدیه آن را منتشر کرد. این کتاب هم به قلم محمدحسین دانایی بود و درمورد یادداشتهای جلال آلاحمد از سفر حج، که با عنوان راز سفر حج منتشر شده است، میگوید: «چرا جلال آلاحمدی که تقریبا همه اهل فن او را میشناختند و با صدای تپش قلب و تیزی نوک قلمش آشنا بودند، ناگهان به حج رفت، به یک سفر مذهبی، یا معنوی؟ این کار او چه معنایی داشت؟ و با این کار چه پیامی را با چه هدفی به چه کسانی میخواست برساند؟ چرا عنوان سفرنامهاش را از عبارت تلخ و گزنده «گذاری به بدویت»، ناگهان به عبارت دلربای «خسی در میقات» تغییر داد؟ چرا برخی از مطالب نسخه خطی سفرنامهاش را که بهقول خودش بوی «زندقه و لامسبی» میداد، حذف کرد و بعد آن را به چاپ سپرد؟ و سرانجام، آیا رفتن به این سفر و نوشتن این سفرنامه، بهمعنای توبه و دیندارشدن مجدد آلاحمد است، یا...؟ در این کتاب به این پرسشها پاسخ دادهایم.»
کتابستان با کتاب شاعر شهید فلسطینی و چند رمان دیگر میآید
یک روز پیش از شهادت، در صفحه فیسبوکش نوشت «به خدا قسم، ما در غزه یا شهیدیم یا شاهد آزادی خود، و همگی صبر میکنیم تا ببینیم که کجا خواهیم بود. خداوندا همگی انجام وعده حق تو را انتظار میکشیم.»
هبه ابوندی، شاعر و رماننویس محبوب فلسطینی بود که در حملات سال گذشته اسرائیل به غزه به شهادت رسید. از او سه مجموعه شعر بهجا مانده است. در سال ۲۰۱۷ در جایزه خلاقیت «شارجه» در بخش رمان برای اولین بار «اکسیژن برای مردگان نیست» نوشته او مقام دوم را کسب کرد. ابوندی همچنین در رقابتی به نام ناهید الریس مقام اول را در بخش داستان کوتاه کسب کرده بود.
رمان اکسیژن برای مردهها نیست از این نویسنده توسط انتشارات کتابستان به انتشار رسیده است و قرار است به نمایشگاه کتاب بیاید. او در این رمان در فضایی میان رئالیسم و سوررئالیسم، در روایتی جذاب و رازآلود، فساد حاکم بر کشورهای عربی و اعتراضات مردم را به تصویر میکشد.
اتفاقات درهمتنیده این رمان تا لحظه آخر خواننده را به دنبال خود میکشاند؛ تا کتاب را زمانی ببندد که پاسخ آخرین معما را هم یافته باشد. هبه ابوندی جایی درباره کتابش گفته بود: «من شخصیت «آدم» را خلق کردم. وقتی او را نوشتم، آنقدر به او تبدیل شدم که دیگر نتوانستم کسی جز او باشم. آدم از یک گناه قدیمی فراموششده پشت پیچیدگی ابعاد مختلف بیرون میزند. پیش از اینکه اکسیژن برای مردهها نیست را بخوانی، یک جرعه رنگ سر بکش، چون همهچیز اینجا خیلی خاکستری است. پس قلبت را دربیاور و وارد اتفاقات شو که تمام خیالات پیشرو بسیار واقعی است.»
انتشارات کتابستان، امسال در نمایشگاه کتابهای متفاوتی را ارائه میدهد. رمان، شعر، داستان کوتاه، دین و... از جمله مواردی هستند که این انتشارات در نمایشگاه کتاب پیش رو ارائه میدهد.
رمان «تلآویو سقوط کرد» روایت مردمانی است که دفاع از مظلوم را، فارغ از هر جهتگیری سیاسی، سرلوحه زندگیشان میدانند. این رمان سناریوی آزادی فلسطین و از بین بردن موجودیت اسرائیل است با روشهای مختلف. آرزویی نزدیک به واقعیت، خیالی شبیه حقیقت...، اگر جوانان بخواهند، هرکاری شدنی است؛ حتی سرنگونکردن اسرائیل! داستانی که در سال ۱۴۰۱ توانست جایزه جشنواره کتاب فلسطین را به دست بیاورد. تلآویو سقوط کرد با ترجمه نوشته نویسنده لبنانی خانم سمیه علی هاشم است که توسط انسیه سادات حسینی ترجمه شده است. این رمان را کتابستان منتشر کرده است.
کتاب «سرنوشت فلسطین» که توسط چند روزنامهنگار آمریکایی نوشته شده است، براساس اسناد تاریخی بین سالهای۱۸۸۱ تا ۱۹۷۶ نشان میدهد که روایت صهیونیستها از تاریخ فلسطین و اقدامات شان علیه این ملت چقدر دروغ است!
کتاب «خسرو شیرین» یک عاشقانه جذاب و متفاوت است که با نثر روان و فضاسازیهای ملموس و صمیمیاش با ماجراهای عاشقانه نوجوانی ۱۶ ساله به نام خسرو همراه میکند؛ عاشقانههایی که هر چه جلوتر میرویم عمیقتر و بالغتر میشوند.
ترجمهای جدید از ژول ورن
کتاب «قلعه کارپاتها» نوشته ژول ورن بهتازگی با ترجمه فرزانه مهری توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. ژول ورن نویسنده معروف ادبیات علمی تخیلی فرانسوی از جمله مولفانی است که تعدادی از آثارش از جمله «دور دنیا در ۸۰ روز» در قالب پویانمایی یا فیلم سینمایی به مخاطبان عرضه شده است. داستانهای ژول ورن چه به لحاظ قصهگویی و محتوایی بهگونهای هستند که از کودک ۹ ساله تا بزرگسال ۹۰ ساله با آن ارتباط برقرار میکنند.
مجموعه انتشارات ققنوس و انتشارات آفرینگان بهعنوان زیرمجموعه آن، از نمایشگاه کتاب تهران در سال ۹۷ چاپ نسخه کاملی از مجموعه آثار این نویسنده را در دستور کار قرار داد و اقدام به چاپ نخستین آثار ادبیات علمی-تخیلی جهان و پیشگوییهای علمی این نویسنده بزرگ در قالب رمان آشنا کرد. ژول ورن متولد سال ۱۸۲۸ و درگذشته به سال ۱۹۰۵ است.
تا به حال، کتابهای «دور دنیا در ۸۰ روز»، «سفر به مرکز زمین»، «دور ماه»، «پنج هفته در بالن»، «از زمین تا ماه»، «میشل استروگف»، «بیستهزار فرسنگ زیر دریاها»، «روبور فاتح» و «ناخدای پانزدهساله» در قالب مجموعه آثار ژول ورن، توسط این ناشر چاپ شدهاند.
«قلعه کارپاتها» طی سالهای مختلف با ترجمهها و عناوین مختلفی چون «قلعه مرموز» و «قلعه کارپاتها» در بازار نشر ایران منتشر شده و اینترجمه جدیدش براساس نسخهای انجام شده که سال ۲۰۰۴ توسط انتشارات Le Livre de Poche منتشر شده است.
برخی پژوهشگران و منتقدان ادبی گمان میکنند برام استوکر نویسنده ایرلندی، در نوشتن «دراکولا» از این رمان ژول ورن الهام گرفته است. داستان این رمان در ورست، یکی از روستاهای منطقه ترانسیلوانی یا ترانسیلوانیای رومانی جریان دارد.
رمان درباره ماجرای مرموزی است که ریشهاش در یک قلعه متروک و مخوف یعنی همانقلعه کارپاتها است. اهالی روستا باور دارند این قلعه در تسخیر ارواح و اشباح است. به همیندلیل کسی جرات نزدیکشدن به قلعه را ندارد. از طرفی اینباور هم بین مردم دهکده وجود دارد که با افتادن آخرین شاخه درخت راش که نزدیک قلعه قرار دارد، قلعه نابود و ویران میشود.
رمزگشایی از «ایستگاه خیابان روزولت»
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی در آخرین اثر خود «ایستگاه خیابان روزولت: روایتی مستند از تسخیر سفارت آمریکا در تهران» را به چاپ میرساند. این کتاب با تکیه بر سندهای اطلاعاتی و دیپلماتیک، به بررسی بسترها و پیامدهای واقعه ۱۳ آبان ۱۳۵۸ میپردازد.
روایت کتاب از ساختار اطلاعاتپایه سفارت آمریکا در دوره پهلوی آغاز میشود و نحوه تحول این ساختار پیچیده در دوره انقلاب اسلامی را بیان میکند. همین ساختار منجر به فعالیتهای مداخلهجویانه سفارت آمریکا در برابر انقلاب ایران در سال ۱۳۵۸ شد. سپس با تکیه بر اسناد دیدهنشده، به بررسی واقعه تسخیر و پیامدهای آن تا زمان آزادی گروگانها پرداخته میشود. این کتاب را میتوان نخستین «روایت ایرانی» از واقعه تسخیر سفارت آمریکا در تهران دانست.
در توضیح عنوان این اثر، در مقدمه کتاب آمده است: «نام کتاب، ایستگاه خیابان روزولت، گویای آن است که نمایندگی سیاسی آمریکا در تهران که در امتداد خیابان شهید مفتح (روزولت سابق) قرار داشت، بیش از آنکه یک سفارتخانه با ماموریتهای دیپلماتیک باشد، ایستگاه سازمان سیآیای با ماموریتهای اطلاعاتی و عملیاتی بود. دیگر آنکه واقعه ۱۳ آبان ۱۳۵۸ یک مقطع حیاتی در سپهر سیاست ایران است و بازیگران و ناظران سیاسی لاجرم باید در این ایستگاه توقف کنند و موضع خود در برابر این رویداد را روشن سازند.»
از دیگر ویژگیهای این اثر، رمزگشایی از اسناد رشتهشده و رونمایی از برخی عوامل و همکاران ایرانی سیآیای پس از پیروزی انقلاب اسلامی است؛ افرادی که تا پیش از این هویت نامعلومی داشتند.
نشر نی و زندگینامه مدیر یک کارخانه غذایی
این کتاب بخشی از زندگینامه و کارنامه محمداسماعیل قدس، به همراه یادداشتها و گزارشهای تحقیقاتی و پژوهشی او در دوران کارآموزشیاش در گروه صنعتی مینو (شرکت خوراک) حد فاصل سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ شمسی است.
او مقطع ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش، سمنان گذراند و سال ۱۳۵۱ در رشته اقتصاد از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و سال بعد بهعنوان سرپرست فروش به استخدام گروه صنعتی مینو درآمد و بعد از گذراندن یک سال و نیم آموزش نظری و عملی فروشندگی به سمت مدیر منطقه و سپس مدیر فروش سراسر کشور شرکت خوراک انتخاب شد.
با مصادره گروه صنعتی مینو، در سال ۱۳۶۲، از آن شرکت رفت و به اتفاق سه تن از همکارانش شرکت پخش پگاه را تاسیس و سال ۱۳۷۰ شرکت کدبانو (برند دلپذیر) را خریداری کرد. در سال ۱۳۷۹ همراه با مدیران عامل شرکتهای پخش سراسری کشور، انجمن صنعت پخش ایران را بنیان نهاد...