«خیابان عربی» ؛ عواقبت بی‌توجهی به افکار عمومی جهان عرب برای غرب

مجله آمریکایی «فارن افرز» در تحلیلی، بی‌توجهی سران کشورهای عرب منطقه و کشورهای غربی به خواسته‌های مردمی حامی فلسطین را یادآور شد و نسبت به مخاطرات آن هشدار داد.

به گزارش مشرق از پایگاه تحلیلی فارن افرز، در پی شعله‌ور شدن آتش جنگ در غزه، مردم کشورهای عرب‌ منطقه ازجمله مصر، عراق، مراکش، تونس و یمن در حمایت از فلسطین به خیابان‌ها آمده‌ و تظاهرات کرده‌اند. در این میان، مردم اردن که دولت خود را در هم‌دستی کامل با رژیم اشغالگر می‌بینند پا را فرار گذارده و سفارت این رژیم را مقر تجمع‌های اعتراضی خود قرار داده‌اند. ازسویی، عربستان نیز به‌دلیل هراس افکار عمومی از ادامه روند عادی‌سازی روابط با رژیم اشغالگر خودداری کرده است.

در نگاه واشنگتن این وقایع هیچ اهمیتی ندارد حال‌آنکه سران کشورهای عرب منطقه نیز سابقه طولانی در نادیده گرفتن خواسته‌های شهروندان‌ خود دارند و ترجیح می‌دهند مردم در این کشورها به‌جای اعتراض به شرایط داخلی سرگرم موضوع فلسطین باشند تا زمانی که خسته شوند و به خانه‌های خود بازگردند.

در این میان، واشنگتن باوجود تمام ادعاهایی که درباره دفاع از دموکراسی و حقوق بشر دارد، ارتباط خوبی با خودکامه‌های عمل‌گرا در این کشورها داشته بی‌آنکه لحظه‌ای به عواقب سیاسی این بی‌تفاوتی به «خیابان عربی» یا همان افکار عمومی کشورهای عرب‌ منطقه خاورمیانه فکر کند.

این مجله آمریکایی نوشت: سران این کشورها با حمایت و تأیید واشنگتن و با نادیده گرفتن دهه‌ها همدردی مردم منطقه با آرمان فلسطین معاهدات صلح خود با اسرائیل را حفظ کرده و حتی مصر فعالانه در محاصره غزه شرکت می‌کند. اقداماتی همچون انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس یا بمباران یمن به این معنی است که غرب و سران عرب فوران خشم عمومی در جریان «بیداری اسلامی» را فراموشی کرده‌اند.

نگارنده این تحلیل، این میزان «سوء‌تفاهم» نسبت‌به اهمیت افکار عمومی جهان عرب که باعث شده است کلیت افکار عمومی این منطقه به عبارت «خیابان عربی» _یعنی یک مشت اوباش بی‌منطق_ تنزل داده شود را امتداد استعمار انگلیس و فرانسه می‌داند، نقشی که بعدها به ایالات متحده محول شد با این تصور که «آموزش» و سبک زندگی «سرمایه‌داری» قادر هستند خاورمیانه را مطابق امیال غرب متحول کنند. سران عرب نیز خوشحال بودند که به‌این ترتیب می‌توانند فشار غرب را از روی موضوع دموکراسی بردارند.

عبارت «خیابان عربی» در دهه ۱۹۵۰ میلادی و درنتیجه حمایت گسترده مردم از رهبران پان‌عرب همچون جمال عبدالناصر ایجاد شد. غرب در واکنش به این رفتار اعراب تصمیم گرفت افکار عمومی عرب را قابل‌کنترل و توده‌ای فرض کند، افکاری که محتاج «زور» هستند و نه منطق. جالب اینجاست که همچنان و باوجود رخداد «بیداری اسلامی» در راستای پیشبرد سیاست خاورمیانه واشنگتن این عبارت و تفکر ملحوظ در آن در سیاست‌های منطقه غرب استفاده می‌شود. غرب همواره ترجیح داده است حمایت افکار عمومی جهان عرب از فلسطین را تحت عنوان «یهودی‌ستیزی» سرکوب کند تا آنکه دلایل اصلی این خشم گسترده را فهم کند.

بعد از گسترش رسانه‌ای نفوذ غرب در دهه‌های بعد و به‌خصوص در دوران بعد از ۱۱ سپتامبر که آمریکا به‌دنبال شکل‌دهی به افکار عمومی جهان عرب بود، ظهور شبکه‌های اجتماعی بود که به اعراب اجازه داد تا به سلطه رسانه‌ها نیز غلبه کرده و تعامل گسترده و تحلیل‌های مردمی از مسائل سیاسی را منتشر کند و به سران جهانی بفهماند که بهتر است صدای مردم را بشنوند.

«بیداری اسلامی» که در نتیجه این نقش محوری مردمان عرب در سال ۲۰۱۱ محقق شد، نشان داد این تصور غرب که «خودکامگان عرب می‌لرزند اما نمی‌روند» تا چه حد غلط است. این بیداری دیگر فوران کور «خیابان عربی» نبود بلکه تمام ظرافت‌های افکار و روحیات مردمان عرب با نقدهای متفکرانه و قاطعانه آنها را به دنیا معرفی کرد.

نویسنده تحلیل فارن افرز می‌نویسد متاسفانه درس‌های «بیداری اسلامی» خیلی زود فراموش شد و باز هم کودتاهای نظامی، مهندسی سیاسی و سرکوب‌های گسترده سران عرب از سر گرفته شد درحالی‌که غرب در کناری ایستاد و تنها نظاره کرد. در مقابل دیدگان ایالات متحده، عربستان، امارات و دیگر رهبران عرب از سرکوب وحشیانه اعتراضات بحرین و کودتای نظامی مصر حمایت کردند. رژیم‌های روی کار آمده با کمک و حمایت دیجیتال غرب پرقدرت‌تر از قبل جامعه مدنی کشورهای خود را خاموش کردند تا شاهد موج بعدی منتقدین نباشند.

غرب روال سابق تعامل با سران کشورهای منطقه را از سر گرفت و این بی‌توجهی به افکار عمومی عرب هیچ‌کجا بیشتر از موضوع فلسطین مشهود نیست. دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری جمهوری‌خواه پیشین آمریکا در دلالی «توافق ابراهیمی» بیش از هر زمان افکار عمومی امارات، بحرین، سودان و مراکش را نادیده گرفت.

جو بایدن رئیس‌جمهور دموکرات ایالات متحده نیز با وجود لفاظی‌های انتخاباتی، تمام‌قد از رویکرد ترامپ در قبال خاورمیانه استقبال کرد و در تداوم عادی‌سازی اعراب و اسرائیل و نادیده گرفتن دموکراسی و حقوق بشر فروگذار نکرد. وی بعد از تحلیف، وعده فشار بر عربستان سعودی به خاطر قتل جمال خاشقجی روزنامه‌نگار و منتقد جنگ یمن را به فراموشی سپرد. نشانه‌های زیادی از نارضایتی اعراب از عادی‌سازی و هشدارهای بی‌شمار درباره جنگ قریب‌الوقوع غزه وجود داشت، اما واشنگتن آنها را به عنوان نمونه دیگری از «خیابان عربی» نادیده گرفت.

نویسنده تأکید می‌کند که برخلاف «سوءتفاهم» غرب، در خاورمیانه نیروهای سیاسی به‌طور یکپارچه بین نیروهای داخلی و منطقه ای حرکت می‌کنند و این یعنی رهبری موفق‌ می‌باید هم نخبگان و هم افکار عمومی را به‌رسمیت بشمارد تا در تنازع برای بقا دوام بیاورد. سران عرب بیش از هر چیز به یک موضوع فکر می‌کنند: بقاء در قدرت. به همین دلیل ازسویی به سرکوب گسترده اعتراضات اهتمام دارند و ازسویی ناچارند موارد جدی و واقعی نارضایتی عمومی را در نظر بگیرند. به همین دلیل است که توجه به موضوع غزه باید از اهمیت بالایی هم برای غرب و هم برای دیکتاتورهای متحد آنها برخوردار باشد.

نویسنده اشاره می‌کند که سران کشورهای عرب حتی در مواضع حامی فلسطین خود نیز به‌دنبال بقا هستند و برای نمونه یادآوری می‌کند که چگونه امارات جلوگیری از اشغال کرانه باختری را بهانه می‌کند برای توجیه «توافق ابراهیمی». وی تأکید می‌کند که رقابت شدید این رهبران عرب با نفوذ منطقه‌ای ایران و ترکیه در دهه‌های اخیر چنان شدت گرفته است که افکار عمومی خود را به‌کلی فراموش کرده‌اند.

بااین‌حال حجم خشم عمومی از نسل‌کشی غزه فراتر از آن است که غرب و سران عرب بتوانند در مقابل آن ایستادگی کنند به‌نحوی که حتی مصر متحد ایالات متحده تصریح کرده است که در صورت حمله اسرائیل به رفح یا بیرون راندن ساکنین غزه به سینا توافق «کمپ دیوید» را زیر پا خواهد گذارد.

نویسنده بیان می‌کند که در سایه این بسیج مردمی، رسانه‌های عرب نیز که تحت تأثیر اختلافات منطقه‌ای دوقطبی شده بودند بار دیگر برای دفاع از غزه هم‌صدا شده‌اند. فارن افرز اشاره می‌کند که شبکه خبری «الجزیره» بار دیگر به دوران شکوه خود بازگشته و با پوشش شبانه‌روزی کشتار غزه حتی کشته شدن خبرنگاران خود توسط ارتش اسرائیل را به‌جان می‌خرد تا از رسالت خود کوتاه نیامده باشد. آن طور که تیک‌تاک، واتس‌اپ و تلگرام ویدئوها و مطالب مربوط به غزه را به گردش در می‌آورند، به‌راحتی از سانسور نرم رسانه‌های غربی عبور می‌کنند.

روشنفکران عرب استدلالات قوی‌ای در تبیین تجاوز اسرائیل در فلسطین انجام می‌دهند و سبک‌های جدیدی از اندیشه را وارد گفتمان مسلط غرب می‌کنند. پرونده شکایت آفریقای جنوبی علیه اسرائیل در «دیوان بین‌المللی دادگستری» تاحد زیادی مبتنی‌بر این استدلال‌ها بود. لذا، جنگ عقایدی که آمریکا بعد از ۱۱ سپتامبر علیه تفکر اسلامی و عرب به‌راه انداخته بود در اثر جنگ غزه معکوس شده و آمریکا را در موضع تدافعی قرار داده است.

تمام اینها در شرایطی رخ می‌دهد که سران عرب در دهه اخیر و حتی قبل از جنگ غزه استقلال تدریجی خود از آمریکا را با مواضعی همچون حفظ روابط با ایران، خودداری از لابی با واشنگتن علیه روسیه، ارسال سلاح به سوریه و امتناع عربستان از همکاری با واشنگتن برای قیمت‌گذاری نفت ابراز کرده‌اند.

این مجله آمریکایی می‌نویسد: حمایت بی‌وقفه واشنگتن از اسرائیل اکنون بحرانی مشروعیتی را سبب شده است که کل بنای برتری تاریخی ایالات متحده در منطقه را در معرض تزلزل قرار داده است. اینکه اعراب تاچه حد آمریکا را مسبب بحران غزه می‌دانند نیاز به اغراق ندارد. ارسال بسته‌های کمک تسلیحاتی و وتوهای ایالات متحده در روز روشن و مقابل دیدگان افکار عمومی جهان عرب رخ می‌دهد. آنها می‌بینند که چطور آمریکا، روسیه را به‌ اتهاماتی محکوم می‌کند که اسرائیل در قبال غزه انجام می‌دهد. حجم این نارضایتی عمومی را باید در بیزاری جوانانی دید که استخدام در سازمان‌های غیردولتی را بر کار دولتی ترجیح می‌دهند و نمونه جدید آن استعفای آنل شلین کارمند وزارت دفاع آمریکاست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس