به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: پرونده انتخابات مجلس دوازدهم همچون ۱۱ دوره پیش از آن که ۴۵ سال چرخ قانونگذاری کشور روی آن میچرخیده، سپری شد و ۱۰ خرداد میهمانهای چهارساله این مجلس خانه ملت را ترک و عدهای دیگر برای چهار سال دیگر بر آن جلوس خواهند کرد.
ولی افسوس، نه همه آنها که چهار سال در مجلس بودند و اکنون بقچه خود را بسته و این مجلس را ترک میکنند کاملاً متوجه بودند که برای چه آمده و کدام اقداماتشان نتوانسته راهگشای حل مشکلات مردم باشد و نه همه جدیدالورودها که کت و شلوار شیک با یقه دیپلماتی پوشیده و اسب خود را زین کرده تا چهار سال بر صندلی سبز مجلس بنشینند، در این مدت برای مردم گفتهاند که چه برنامههایی برای این دوره مجلس و رفع مشکلات مردم دارند.
در این سه و چهار ماه آنچه دیدیم و شنیدیم غالباً تغییر هیئت رئیسه مجلس و شخص رئیس مجلس بود، کانه قرار است فقط مجلس دوازدهم شکل بگیرد تا یک کار و آنهم تغییر رئیس مجلس را انجام دهد. غافل از اینکه انتخاب رئیس و هیئت رئیسه مجلس از وظایف نمایندگان پس از شکلگیری مجلس است و هیچ ارتباطی با مطالبات مردم از نمایندگانشان پیش از حضور در مجلس ندارد.
رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان در ۱۷ اسفند که برخی بد رفتاریها و تلخیهای قبل از انتخابات ۱۳ اسفند را دیده بودند، فرمودند: «روی کار آمدن هر مجلس جدید شیرین و همراه با رویش امیدهای تازه و چشم اندازهای جدید برای کشور است و حضور نمایندگان جدید در کنار نمایندگان ادوار قبل که ترکیبی از نوآوری و تجربه است، سرمایهای با ارزش و خونی تازه در رگهای مجموعه سیاسی است.» در کنار امیدی که با انتخابات این دوره مجلس به جامعه تزریق شده بود رهبر انقلاب در تذکری به نمایندگان راه یافته و راه نیافتهای که در انتظار دور دوم انتخابات بودند، فرمودند: «منتخبان مجلس جدید مراقبت کنند و نگذارند شیرینی تشکیل مجلس در کام مردم و فضای سیاسی با طراوات کشور تلخ شود، ضمن اینکه اگر مجلس دچار دعوا و ستیزه و مقابله و جبهه بندیهای گوناگون شود، از کار اصلی خود باز میماند.».
اما در این دو ماه پس از دور اول انتخابات و تذکر جدی رهبرانقلاب، آنچه دیدیم تخریب بود و اختلاف افکنی و یقهگیری توسط گروههای سیاسی به ویژه گروههایی که خلق الساعه بودند و حداقل در سپهر سیاسی کشور حضور جدی نداشته و پیشتر مردم آنها را در حوزههای عمومی - اگر بتوان نام آن را حوزههای فرهنگی گذاشت - میشناختند. اما ظاهراً آنها آمده بودند تا یک شبه ره چند ساله را بپیمایند. اشکالی هم نداشت، تجربهای بود که خیلی پیشتر از آن، توسط احزاب و گروههای دیگر سیاسی، مردم حضور آنها را تجربه کرده بود. انتخابات مجلس پنجم و اعلام موجودیت کارگزاران سازندگی در آستانه آن، در زمستان ۱۳۷۵ را فراموش نکردهایم. اما کارگزاران سازندگی در آن دوره توانسته بودند تقریباً اکثریت مجلس را در اختیار خود بگیرند و بعد از مجلس پنجم هم شکستهای بعدی را پذیرفتند و با وجود برخی فشارها و شکافهای درون گروهی از سوی احزاب اصلاحطلب، بخش عقلای آنها تا امروز سعی کردهاند انتخابات را تحریم نکنند و حضور داشته باشند.
اما در این دوره انتخابات چه چیزی را باختیم و چه چیزی را بردیم:
۱- بی شک در خیلی زمینهها و صحنهها در این چند ماه تبلیغات انتخاباتی، نامزدهای محترم و گروههای سیاسی و هواداران آنها اخلاق انتخاباتی را با تهمت، تخریب، اختلاف انگیزی و ستیزهگری برای از صحنه خارج کردن رقیب انتخاباتی باختند.
۲- در این دوره - حداقل در میان نامزدهای پایتخت - کمتر چیزی که در متینگهای تبلیغاتی محور قرار میگرفت، برنامههای نامزدها برای حضور و فعالیت چهارساله در مجلس بود. غیریتسازی و دوقطبی گرایی در میان نامزدها این دوره موج میزد. ناراحت کننده آنجا بود که نامزدیهایی که در همین دوره نمایندگی مردم را بر عهده دارند و در جایگاه هیئت رئیسه هستند، در مقابل دوربین خبرنگاران اظهار میکردند که به فلان مصوبه (افزایش سن بازنشستگی) که رأی دادند، نمیدانستند به چه چیزی رأی دادهاند و از این بابت از مردم هم عذر خواهی میکردند و کسی هم نبود که از ایشان بپرسد شما که نمیدانید به چه چیزی رأی میدهید چرا باید بار دیگر وارد مجلس شوید!
۳- رهبر انقلاب در سوم اسفند یعنی ۱۰ روز قبل از انتخابات، در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس در شأن قانونگذاری و نظارتی مجلس با اشاره به ضرورت حیاتی قوانین برای «ایجاد ثبات»، «قابل پیشبینی شدن آینده فرد و جامعه و کشور» و «فراهم شدن امکان برنامهریزی مسئولان»، فرمودند: «قانونگذاری، ریلگذاری و به تعبیر دقیقتر «جادهسازی» است که مسیر حرکت دیگر قوا را مشخص میکند.»، اما تقریبا در هیچکدام از سخنان این نامزدها ردی از این دغدغه و نگرانی رهبر انقلاب دیده نمیشد یا اگر هم بود آن قدر در لابه لای حمله کردن به نامزدهای جریان رقیب گم بود که مردم تخریب و حمله به رقیب را برجستهتر میدیدند.
۴- به نظر میرسید در این دوره از انتخابات چیزی که برای جریانهای سیاسی و افراد نامزد شده آنها اهمیت نداشت، میزان مشارکت بود. در این سوی میدان، دغدغه رهبری معظم انقلاب میزان مشارکت در انتخابات و تلاش برای افزایش اعتماد عمومی مردم بود و در آن سو، صحنه گردانان سیاسی، دوره فعالیت رقیب درون قدرت را تمام شده تلقی میکردند و جریان سیاسی حاکم در قدرت سیاسی مجلس هم خود را پیروز علیالاطلاق این دوره انتخابات میدانست. این شد که در تهران با میزان مشارکت بسیار شکننده در دور اول و مشارکت ۸ درصدی در دور دوم که اصولاً در تمام انتخابات شاهد چنین روندی در دور دوم هستیم، شدیم. جریانهای سیاسی و نامزدهای آنها فراموش کرده بودند که در گفتار و منش رهبر انقلاب بدون هیچ استثنایی «میزان مشارکت» یک قاعده عقلی و قطعی بوده و خواهد بود و رأی و حضور مردم هیچگاه برای حاکمیت جمهوری اسلامی امری «تعارفی و تزئینی» نبوده است.
۵- اما همه بدانند با وجود این تلخی ها، ما برنده انتخابات در دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی هستیم. چراکه با وجود همه تهدیدات آشکار دشمن و فتنههایی که در طول سال ۱۴۰۱ و پس از آن، در فضای عمومی کشور صورت گرفت و پروژه اعتبار زدایی از نظام و دهها توطئه بزرگ و کوچک در دستور کار دشمن بود و غالب جریانهای سیاسی اصلاحطلب و عناصر شاخص آن تحریم انتخابات را دنبال میکردند و از حضور پای صندوق رأی امتناع ورزیدند، توانستیم انتخاباتی با مشارکت ۴۱ درصدی را که از قضا رقابتی هم بود، برگزار کنیم.