مرحوم اکبر صباغیان - کراپ‌شده

ازطرف شهیدجمهور قرار شد یک مرکز کنترل مدیریت بحران برای حوادث غیرمترقبه‌ تجهیز شود وبازحاج اکبر صباغیان مسئول این کار شد.ماه صفر سال۹۶علاوه بر آشپزخانه مهران، کارآشپزخانه سامرا راهم به عهده گرفت و...

به گزارش مشرق، این روزها که داغ شهادت سیدمحرومان بر دل‌مان مانده است، یاد و خاطره حاج‌اکبر صباغیان در معیت کارهای ستاد اربعین آستان قدس رضوی و همراهی با حاج‌آقا رئیسی بیشتر از قبل زنده شده است. خبر سفر آخر شهیدجمهور در پرواز اردیبهشت، بغض قدیمی را در ذهن‌ها یادآور شد؛ تصاویر همراهی دوسفرکرده خادم‌الرضا(ع).

حاج‌اکبر صباغیان، معاونت یادمان‌های ستاد مرکزی راهیان نور کشور که سال‌ها مهر خادمی شهدا را در جبین زندگی بسیجی خود داشت. سال۹۵آیت‌ا... سیدابراهیم رئیسی به عنوان تولیت آستان قدس رضوی با تمام توان کار خدمت‌رسانی به زائران امام رضا(ع) را دنبال کرد و حواله خدمت به زائران اباعبدا...‌الحسین(ع) را به سفیران رضوی داد تا در نوکری زائران امام حسین(ع)، خدمات شایسته‌ای ارائه دهند.

خدمت‌رسانی یار رئیسی از خراسان تا خوزستان

آن زمان ورود و خروج مردم از مرز مهران آن‌قدر سخت بود که مشقت آنها پای آستان قدس را به میان آورد. یک نفر می‌توانست پای کار باشد که در کمترین زمان بتواند علم وکتل خدمت رابه نحو شایسته برپا کند؛مردی که آرزوهای دیگران را به واقعیت می‌رساند. سال‌ها بود خودش به همراه دوستانش به سفراربعین می‌رفت‌ وسختی راه ومسیر را کشیده بود. حالا سه مرد خستگی‌ناپذیر دست دردست هم قراربود کار بزرگی کنند؛ حاج ابراهیم رئیسی، حاج حسین یکتا و حاج اکبر صباغیان.

جاده اربعین؛ جاده ظهور

جاده اربعین،جاده ظهور بود ویک کنش اجتماعی بزرگ،یک خلق روایت جهانی می‌توانست باشد. یک راوی در صحنه می‌خواست؛ همه به اواطمینان کردندواوهم به خدا توکل کرد وتوسل به اهل بیت داشت.آن سال خودش به زیارت نرفت اماهمه به زیارت‌روندگان را بدرقه کرده و به استقبال همه زیارت‌رفته‌ها نشست. او بالای ماشین می‌رفت و غذای گرم را به دست مردم می‌داد؛ روزی ۱۵۰ هزار غذا. آشپزخانه مرکزی آستان قدس جایی که حاج آقا رئیسی وقتی دید، به وجد آمد. در چهلم عروج خونین حاج اکبر گفت: در یک بیابان بی‌آب و علف که کسی نبود،یک لیوان آب دست زائران اباعبدا...(ع) بدهد.

او رفت دستگاه کمک‌رسانی را به نام علی بن موسی‌الرضا(ع) به نام خادمی امام حسین(ع) برپا کرد.آشپزخانه حال وهوای جبهه موکب داشت. دیگ‌های بخارپز کار می‌کرد و صوت‌های بالای داربست‌ها نذری‌پزان را کامل می‌کرد. آشپزها ضجه می‌زدند و کار می‌کردند. اسم موقعیت را گذاشت شهید عبدا... باقری.حاج اکبر صباغیان هرجا کار می‌کرد،فرهنگ جبهه وهیأت و نام شهدا رازنده نگه‌ می‌داشت. کار تحسین‌برانگیز او باعثشدحاج‌آقا رئیسی درهمان سال که درصدد محرومیت‌زدایی مردم کشور بود به برکت وجود امام رضا(ع) درمنطقه خوزستان هم چشم‌اندازی داشته باشد.اسفندسال۹۵بازاکبرصباغیان دربنیاد کرامت درهمکاری چشمگیری توانستند بسته‌های ارزاق را به مردم قهرمان خوزستان ارسال کنند. اوحتی درصدد انجام کار فرهنگی و تهیه کارت‌های آشپزی اسلامی هم بود.

مدیریت حوادث غیرمترقبه

ازطرف شهیدجمهور قرار شد یک مرکز کنترل مدیریت بحران برای حوادث غیرمترقبه‌ تجهیز شود وبازحاج اکبر صباغیان مسئول این کار شد.ماه صفر سال۹۶علاوه بر آشپزخانه مهران، کارآشپزخانه سامرا راهم به عهده گرفت و بعد از رفع نواقص وتجهیز، توفیق خدمت به زائران حرم عسکریین راهم متقبل شد ونشان سفرآخرش رادریافت کرد.دوشنبه ۸ آبان۹۶ درحالی که۱۰ روز مانده بود به اربعین، مسافر راه ناتمام خدمت شد وسحرگاه۹آبان ماه،آخرین خدمتش راخونین رقم زد.وقتی اورابه بیمارستان می‌بردند می‌گفت مرا زمین بگذارید خیلی کار دارم.سفربخیر، کارها هنوز هست وراه ناتمام، مردان راه به امید دعای شما هنوز خستگی‌ناپذیر هستند.بارها و بارها این عکس را که تازه به مناسبت شهادت حاج‌آقا رئیسی به دست‌مان رسید، نگاه کردم. کفش‌ها حکایت دیگری داشت؛ خاکی خاک. آن روزها دست در دست هم دادند تا معضل مرز و زائران را در اربعین حل کنند. کفش‌های حاج‌اکبر صباغیان هیچ وقت به دست‌مان نرسید. کفش‌های آقای رئیسی هم برنگشت و در کوه ماند و شاید هم سوخت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس