به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری ایران، فرصت جدیدی را برای «بازشناخت» مأموریتها و «بازطراحی» سیاستهای اجرائی کشور در اختیار مردم ایران و نظام اسلامی قرار داده است و این شاید تنها عنصری باشد که التیامی بر جراحت شدید ناشی از شهادت آیتالله رئیسی و همراهان ایشان به حساب میآید.
ایران پیش از این تجربه برگزاری زودهنگام دو انتخابات ریاستجمهوری را داشته است. وقتی به عقب نگاه میاندازیم درمییابیم که در هر دو مورد پیشین، نظام و مردم با قدرت بیشتری راه را ادامه دادهاند و مشکلی که پیش نیامد، فرصتهایی هم فراروی کشور قرار گرفت. این از یکسو به دلیل ذات انقلاب اسلامی است که توفنده به پیش میرود و از سوی دیگر پاداش انسانهای مخلصی است که در برابر رخدادها کمر خم نمیکنند و به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام «المُؤمِنُ کَالجَبَلِ الرّاسِخِ لاتُحَرِّکُهُ العَواصِفُ» مؤمن مانند کوه استوار است آنچنان که بادهای تند او را تکان نمیدهد (شرح اُصول الکافی: ج۹ ص۱۸۱). خداوند متعال وعده داده است که وقتی مؤمنان در کوران حوادث (مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا) استقامت ورزیدند، خداوند به آنان نصرت (و غلبه بر مشکلات) را عطا میفرماید. گاهی سختیها به جایی میرسد که مؤمنان به تردید میافتند (وَزُلْزِلُوا) و میپرسند پس کی وعده نصرت الهی محقق میشود (مَتَی نَصْرُ الله) اما به یکباره ندا میرسد که «أَلَا إِنَّ نَصْرَالله قَرِیبٌ» (آیه ۲۱۴ سوره مبارکه بقره).
انتخابات پیش روی جمهوری اسلامی یک فرصت مهم برای کشور به حساب میآید. در واقع این انتخابات میتواند بدینگونه فرمولبندی شود «کابینه جدید با ویژگیهای اقدامات برجسته و راهگشای کابینه شهید رئیسی، بدون نواقص آن». اگر این خروجی انتخابات ۸ تیر ماه باشد، نتیجهای رقم میخورد که مورد رضایت شهید رئیسی ـ که حتماً کمک کار، حامی و ناظر تحولات جمهوری اسلامی است ـ قرار میگیرد و بر سرعت حرکت قوه مجریه میافزاید. اما در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
۱ـ همه شواهد و قرائن بیانگر آن است که مشارکت مردم ایران در روز هشتم تیر ماه بیش از مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری خرداد ۱۴۰۰ و نیز بیش از مشارکت در انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ مجلس شورای اسلامی خواهد بود. بر این اساس این بار برخلاف دورههای قبل که دشمن برای شکست انقلاب و مردم بر طبل «عدم شرکت» میکوبید و گمان میکرد انتخابات به آن حد از بیرونقی میرساند که به ضد خودش تبدیل شود، این بار متقاعد شده است این حاجت برآورده شدنی نیست.
انتخابات ۱۱ اسفند و مشارکت حدود ۲۵ میلیون نفر در آن ـ که به اندازه جمعیت همه کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس میباشدـ و تشییع پرشکوه پیکر «شهیدان جمهور» بسیار گویاتر از آن است که حتی گوشهای کمشنوا از دریافت آن عاجز باشند. به همین جهت بعضی افراد که در ایران به شاخص غربگرایی تبدیل شده و در انتخابات ۱۱ اسفند رویه قهر با مردم را در پیش گرفتند و در واقع مراتب فرمانبری خود را به اربابان نشان دادند، این بار نه تنها روی حضور در انتخابات تأکید میکنند بلکه چندین کاندیدا هم به عرصه فرستادند تا بار دیگر «قدرت اجرائی» نظام جمهوری اسلامی را در اختیار بگیرند. این هم باز یک آشتی سازمانی و سلسله مراتبی است. بنابراین واضح است که انتخابات پیش رو نه به دلیل مشارکت طیفی که در انتخابات قبل روی قهر خود حساب باز کرده بود، بلکه به دلیل تأثیرات فضای معنوی ناشی از «طوفانالاقصی»، بالاخص عملیات «وعده صادق» و سپس شهادت رئیسجمهور و همراهان ایشان، با افزایش مشارکت مردم همراه خواهد شد.
اشتباه نشود، حضور همه جریانات سیاسی ـ اجتماعی کشور در انتخابات مغتنم و شایسته تقدیر است و باید به کاندیداهای آنان هم اهلاً و سهلاً گفت. حضور این جریانات هم در انتخابات تأثیر نسبی دارد و به افزایش مشارکت هم کمک میکند که البته درباره حد و حدود آن بحث و گفتوگو وجود دارد. این موضوع نباید با اغراق یا انکار توأم شود.
۲ـ با این وصف واضح است دشمنان که هیچگاه ایران را به دلیل اقتدار، موقعیت و تأثیر عینی که دارد، رها نمیکنند، این بار روی موضوعاتی که میتواند به «ایجاد شکاف» در جامعه ایران بیانجامد، تأکید داشته و آن را بستری برای موفقیتهای آینده خود میدانند.
حدود سه ماه پیش در کنگره آمریکا جلسه استماع برگزار شد و وزیر خارجه آن «آنتونی بلینکن» ضمن ابراز نگرانی شدید از توسعه قدرت جمهوری اسلامی و اذعان به اینکه سیاست آمریکا علیه ایران تاکنون نتیجهبخش نبوده است، تصریح کرد «ما در ایران در حال گسترش ارتباط با گروهها و شخصیتهای خاص هستیم. مهم این است که بتوانیم از این طریق معبر دوگانگیها را در درون سیستم گسترش بدهیم». بنابراین دشمن در این صحنه دنبال نوعی دیگر از مواجهه با انتخابات ایران است که میتوانیم آن را حرکت از مواجهه کمی به مواجهه کیفی بنامیم. البته این را هم میدانیم که به نسبت ۱۵ سال و یا پنج سال پیش، قدرت مانور آمریکا در ایران بسیار کاهش پیدا کرده و با توجه به تحولات آمریکا، این امکان امروز برای مانور متقابل ایران فراهم گردیده است.
۳ـ انتخابات ریاستجمهوری در هر کشور صحنه رد و بدل شدن قدرت اجرائی کشور است و ماهیتی غیر از این ندارد و هر تعریف و تعبیر دیگری از ریاستجمهوری قاعدتاً «انحرافی» است. کاندیداهایی که به صحنه میآیند هم برای «برداشتن بار» اجرائی مردم به صحنه میآیند و اگر غیر از این باشد، اشتباه است. بنابراین کاملاً واضح است که در بادی امر، رنگ عقیدتی و ایدئولوژیک زدن به انتخابات و به کاندیداهای آن نادرست است.
شورای نگهبان هم بر اساس مأموریتهایی اجرائی مذکور در قانون اساسی، صلاحیت افراد را بررسی و اعلام کرده و لذا «تأیید قانونی» شورای نگهبان هم مبتنی بر صلاحیتهای شخصی کاندیدا و نه دلبستگی او به یک ایدئولوژی خاص و یا انتساب به یک گروه مذهبی ـ سیاسی و یا یک تشکیلات حزبی صورت گرفته است. شورای نگهبان عدهای را بر اساس توان اجرائی در برداشتن بار مردم معرفی کرده است. پس در وضع طبیعی، انتخابات و منتخبین به این معنا ایدئولوژیک نیست. شورای نگهبان کاندیدا را برای اینکه کار سایر دستگاههای کشور را انجام دهد و نیز مردم برای اینکه منتخب به غیر از کار اجرائی به کارهای دیگری بپردازد، وارد فرآیند انتخابات نشدهاند. میدانیم که هر چند عقیده پاک دینی، مردم را به شرکت در انتخابات ترغیب کرده است، برای مدیریت یعنی واگذاری اختیار خود در امور عقیدتی به پای صندوق انتخابات نمیروند.
با این وجود با نگاه به تجربه انتخابات ریاستجمهوری دوم خرداد ۱۳۷۶ ـ که به پیروزی سیدمحمد خاتمی منجر شد ـ و انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ ـ که به پیروزی محمود احمدینژاد منتهی گردید ـ سیاستها و دستهایی به کار افتادند تا خودساخته، رنگی ایدئولوژیک و تئوریک به رأی مردم بزنند. مثلاً یکی از افراد شاخص «مجمع روحانیون مبارز تهران»، در همان اوایل انتخاب شدن خاتمی، به وی گفته بود «برخلاف سخن شما که میگویید دولت باید وضع نابسامان اقتصادی کشور را سر و سامان دهد، شما اقتصاددان نیستید و مردم برای اقتصاد به شما رأی ندادهاند، مردم از شما نان و دین نمیخواهند، آزادی میخواهند!» بعد هم اتاقهای فکر در وزارتخانهها و دانشگاههای مختلف کشور تشکیل شدند تا «توسعه سیاسی» را به گونهای افراطگونه و در تضاد با اصول و ارزشهای نظام بهعنوان اولویت کشور به سرانجام برسانند.
همین اتفاق نادرست در فاصله ۸۸ تا ۹۲ هم افتاد و یک حلقه که در اطراف رئیسجمهور وقت شکل گرفته بود، تلاش میکرد تا با ایدئولوژیک کردن سیاستهای دولت، وضع جدیدی پدید آورد و حال آنکه وظایف رئیس جمهور در قانون اساسی به وضوح آمده است و ایدئولوژیک کردن انتخابات به روال خاص این و آن بیرون از این دایره تعریف شده است.
اما این هرگز به این معنا نیست که رئیسجمهور مسئولیتی در قبال امور دینی، مذهبی و سیاسی مردم ندارد، رئیسجمهور به اقتضای ریاست بر شوراهایی نظیر «شورای عالی امنیت ملی»، «شورای عالی انقلاب فرهنگی» و در اختیار داشتن نهادهای مختلف حتماً در امور فرهنگی و حتی دینی و مذهبی ایران مسئولیت داشته و باید نقشآفرینی کند. اما اینها همه در چارچوب نظام و اختیارات اجرائی است.
۴ـ انتخابات ۸ تیر ماه یک فرصت مهم برای جهش کشور میباشد و همه چیز حکایت از آن دارد که اکثریت مردم خود را برای حمایت از این جهش آماده کردهاند و البته انتخابات تنها یکی از اینهاست. شرکت پرتعداد مردم در این انتخابات در حکم امضای سند حرکت شتابان به سمت قله است. در روز ۸ تیر، کار تازه آغاز میشود.