به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه ایران با اشاره به رقابتهای انتخاباتی نوشته است: از خلال مباحث نامزدها و طرفداران آنها با دو واقعیت عینی مواجه هستیم: هیچ کاندیدایی دوره هشتساله و خسارتبار آقای روحانی را گردن نمیگیرد. حتی کاندیدایی که اعضای اصلی ستاد او و همراهان شانه به شانهاش در برنامههای انتخاباتی را مسئولان دولتهای یازدهم و دوازدهم تشکیل دادهاند، مصرّ است که بگوید ربطی به دهه ۹۰ و مسئولان آن دوره ندارد.
این رویکرد قابل فهم است، به هر حال، اقتصاد و سیاست ایران در دهه ۹۰ با رکوردهای منفی و عبرتهای تاریخی همراه بوده است که هیچ عاقلی نمیخواهد نامش تداعیگر آن روزهای تلخ باشد و با سیاهی عکس یادگاری بگیرد. البته همچنان که گاه فاصله میان ایدهآلها و واقعیتها بسی دراز است، در صحنه انتخابات نیز برخی کاندیداها موقعیت پاردوکسیکالی را تجربه میکنند. از طرفی نمیخواهند در قاب رکود، تورم، فساد، بیدولتی، تعطیلی تولید، سبد کالا، انفعال و بهانهجویی برای مهار کرونا، برجام نافرجام، رها کردن امر مسکن و... قرار بگیرند اما از طرف دیگر، دور آنها را افرادی پر کردهاند که هر یک به تنهائی یادنامه آن صحنههای تلخ هستند.
واقعیت دیگری که این روزها و در خلال گفتوگوهای انتخاباتی عیان است، بیمیلی و احتیاط کاندیداها در پنجه انداختن با کارنامه دو سال و ۹ ماهه دولت سیزدهم است. ممکن است گفته شود برخی کاندیداها به صراحت خود را ادامهدهنده راه شهید رئیسی معرفی کردهاند، برخی دیگر هم احتمالاً نقدهای تند و تیزی دارند اما به حرمت شهید و شهادت، از وارد شدن به جزئیات خودداری کنند. درخصوص دسته اول، حرفی نیست؛ سوگ و حماسه برخاسته از شهادت رئیسی عزیز و پس از آن بهت جامعه برای یافتن گزینهای نزدیک به او که نصاب جدیدی از خدمت را در ایران پایهگذاری کرد، باعث شده است که برخی کاندیداها در تلاش باشند برای جلب نظر مردم، ویژگیهای شخصیتی و مدیریتی شهید جمهور را در خود بازنمایی کنند.
اما درخصوص دسته دوم که گفته میشود حرمت شهید را نگه داشتهاند، این پیشفرض چندان دقیق نیست چرا که در همین چند روز خود یا اطرافیانشان نشان دادهاند حتی در خلأ دستاویزهای دندانگیر، از پاگذاشتن به میدان تحریف هم ابایی ندارند. پس چه چیزی آنها را در رفت و برگشت به این میدان محتاط کرده است؟ به نظر میرسد مهمترین عامل احتیاط حامیان دهه ۹۰ از وارد شدن به جزئیات و اکتفا به کلیگویی و ناجینمایی از خود، عیان شدن عیار خدمت از دل آمارها و مقایسههاست. در واقع هر بار که به قصد هجمه و ذمّ دولت ناتمام سیزدهم نیمخیز میشوند، ناگهان با برخورد به دیوار سخت آمارهای رسمی و مستند، خود را با این واقعیت مواجه میبینند که شهید رئیسی در دوران کوتاه اما با برکت خود، کشور را از انتهای درههای خطرناک یأس، فقر، رکود و وادادگی به طرز شگفتانگیزی نجات داد و امروز منتخب چهاردهم در حالی کشور را تحویل میگیرد که همه شاخصها در مقایسه با ابتدای دولت، بهبودهای ملموسی را نشان میدهد.
در کنار این واقعیت مهم، آنچه این روزها نیازمند ثبت و ضبط است، تجربهنگاری و استخراج الگوی مدیریتی از مدلی است که شهید رئیسی بهکار گرفت و توانست بدون معطل کردن کشور در دوگانههایی مانند مذاکره/ مخالفت با مذاکره، برجام/ ضد برجام و از این قبیل، کار کشور را جلو ببرد. مدل خنثیسازی تحریم در دولت شهید رئیسی پیاده شد. با اجرای این مدل هم فروش نفت کشور به بالاترین میزان از زمان بازگشت تحریمها رسید، هم قیمت ارز به نحوی کنترل شد که مهمترین تحولات منطقهای مانند طوفانالاقصی و حتی عملیات بیسابقه وعده صادق نیز موجب تغییر اساسی در آن نشد، هم تورمی که به باور کارشناسان با ادامه دولت قبل میتوانست سه رقمیشود با کاهش ۲۰ درصدی وارد کانال ۳۰ شد، هم با اجرای طرحهای حمایتی مانند افزایش انواع یارانهها فقر کاهش یافت، هم تولید و رشد اقتصادی از منفی در دولت قبل به بالای ۴ درصد در سه سال متوالی رسید، هم شهرهای مختلف کشور از تنش آبی نجات یافت، هم کریدورهای مهم، حیاتی و ژئوپلیتیک کشور یکییکی در مسیر تکمیل و بهرهبرداری قرار گرفت.