به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: عصر ایران نوشت: «با وجود برجستگی مسائل اقتصادی و معیشتی در برنامههای تبلیغی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، نقطه تقابل و تمایز نامزدهای انتخابات، مسائل و رویکردهای آنها در عرصه سیاست خارجی است. واقعیت این است که انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم بیش از هر چه با همه مسائل و حواشی آن، صحنه رویارویی دو گفتمان سیاست خارجی متفاوت و متقابل است.
یک گفتمان به طور مشخص، نقش و اهمیتی برای سیاست خارجی برای عبور از چالشها و بحرانهای کنونی قائل نیست و به ادامه روند کنونی سیاست خارجی که مشخصه آن تقابل ایدئولوژیک با جهان و قدرتهای بزرگ، ایفای مسئولیت ایدئولوژیک در قبال روندها و جریانهای همسو، عدم ضرورت در رفع تنگناهای نهادی و حقوقی برای گسترش مناسبات اقتصادی و تجاری، اولویت نداشتن بهرهگیری از ظرفیتهای سیاسی و اقتصادی بینالمللی مانند سرمایهگذاری خارجی و فنآوریهای نوین بینالمللی، و نهایتاً تکیه صرف بر توانمندیهای داخلی ایران و تنظیم مناسبات با کشورها بر مبنای معیارها و شاخصهای ایدئولوژیک است.
برای این گروه خنثیسازی تحریمها در داخل و به عبارت دقیقتر دور زدن تحریمها مهمترین اقدام راهبردی برای حل مسئله تحریم است. بنابراین تحریمها و رفع آنها، وزن و جایگاهی در سیاست خارجی این جریان ندارد. برایند و نتیجه این گفتمان با توجه به مفروضههای نادرست و بیتوجهی به متغیرهای واقعی، چیزی جز تداوم و تشدید انزوا و حاشیهنشینی ایران از روندهای اقتصادی، تجاری و سیاسی بینالمللی نخواهد بود.
نقطه مقابل این گفتمان واپسگرا، انزواطلب و تنگ نظرانه، گفتمان تعامل با جهان و گسترش مناسبات اقتصادی با رفع مخاطرات، چالشها و تنگناها و محدودیتهای سیاسی قرار دارد. این گفتمان به طور طبیعی به دنبال بهرهگیری از ظرفیتهای سیاسی و اقتصادی بینالمللی مانند جذب سرمایهگذاری خارجی و فنآوریهای جدید، بازگرداندن ایران به حوزههای فعال گذشته بینالمللی مانند بازار نفت است. برای تحقق این شرایط نیز مذاکره با غرب و تلاش برای احیای برجام موضوعیت و اهمیت دارد. برایند و نتیجه این گفتمان در صورت اجرائی شدن، خروج ایران از انزوا و حاشیهنشینی بینالمللی و در نگاه حداقلی جلوگیری از تشدید شرایط انزوای ایران در عرصه جهانی است.
نگذاریم با حاکمیت گفتمانهای واپسگرا و انزواطلب در سیاست خارجی، جهان بیش از این به نبود و انزوای ایران عادت کند و نگذاریم غیبت و انزوای ایران در عرصه جهانی به امری عادی، مطلوب و امنیت ساز برای نظام سیاسی و اجتماعی کشور تبدیل گردد».
سر هم کردن این جملات از سوی کانال غربگرا در حالی است که کشور در دولت برجام، سختترین شرایط انفعال و انزوا را تجربه کرد تا جایی که طرف اروپایی برجام، به بیاعتنایی مطلق به دولت روحانی پرداخت و تعهداتش را کاملاً زیر پا گذاشت و این در حالی بود که روحانی ادعا میکرد رئیسجمهور فرانسه گفته نگران اشتغال جوانان ایران است! در همین دوره، نامزد دولت روحانی برای نمایندگی ایران در سازمان ملل، قادر نبود از دولت مؤدب اوباما (!) ویزا بگیرد و به هواپیمای وزیر خارجه کشورمان در آلمان سوخت نمیدادند. در همین دوره مثلاً خروج انزوا بود که هیچ کشوری دولت ما را جدی نگرفت و خرید نفت ایران به زیر سیصد هزار بشکه سقوط کرد. تنها نقض روند انزوا این بود که دیپلماتهای کلاهبردار اروپایی هر چند وقت یکبار با تیم روحانی و ظریف ملاقات میکردند و ضمن پشتهماندازی، وعده میدادند که مسائل درست میشود و اینکه آنها تلاش میکنند تا تحریمهای دو برابر شده در دوره برجام را کاهش دهند! این همان دورهای بود که دولتمردان با وجود واگذاری امتیازات برجامی و اجرای ۳۷ تعهد برنامه اقدام دیکته شده از سوی FATF، ادعا میکردند که نمیتوان واکسن وارد کرد، چون تحریم هستیم!
برعکس این دوره انزوا، کشورمان در دوران کوتاه ریاست شهید رئیسی توانست روابط مختل و فریز شده سیاسی و اقتصادی با همسایگان را احیا کند، عضو پیمانهای مهم مانند بریکس و شانگهای شود، واکسن به شکل انبوه برای واکسیناسیون کرونا وارد کند، صادرات نفت را به شکل چشمگیر افزایش دهد و پروژههای بزرگ عمرانی را در داخل به اجرا بگذارد. گسترش دیپلماسی اقتصادی از شرق آسیا تا آفریقا و آمریکای لاتین، از دستاوردهای مهم این دوره است که موجب احیای درآمدهای ارزی سقوط کرده شده است.