به گزارش سرویس جهان مشرق، «ادوارد لاتوَک»، نویسنده و تحلیلگر شناختهشدهی آمریکایی در امور استراتژیک و روابط بینالملل و نویسنده کتاب معروف «کودتا: یک کتابچهی راهنمای عملی»، در واکنش به حضور مایوسکنندهی جو بایدن در اولین مناظره تلویزیونی با ترامپ، یادداشتی نوشت که در آن، بهترین انتخاب را برای حزب دمکرات و شخص بایدن، بازنشستگی فوری او از سیاست دانست. بدیهی است که انتشار این یادداشت به منزلهی تایید همهی نظرات یا مواضع نویسنده نیست.
وقتی برای اولین بار جوزف بایدن را به عنوان یک سناتور تازه انتخاب شده در سال 1974 ملاقات کردم، او به طرز عجیبی جوان بود و جوانتر هم به نظر می رسید، اما قبلاً دو مصیبت را متحمل شده بود: سقوط مالی پدرش از ثروت عالی به فقر، و تراژدی بسیار بزرگتر، مرگ همسر و دختر یک سالهاش در یک تصادف رانندگی.
او به تازگی وارد سنا شده و مشخصاً هیچ کار مهمی انجام نداده بود - اما همان زمان، تیپ اونیل، که خود به یک رئیس مجلس با نفوذ تبدیل شد، گفت که بایدن برای دههها رهبر سیاسی واشنگتن باقی خواهد ماند. یکی از دلایلی که او بیان کرد این بود که ایالت دلاور تنها 600000 نفر جمعیت داشت، به طوری که یک سناتور می توانست در طول شش سال دورهی خود با نسبت بالایی از رای دهندگان ملاقات کند و در صورت عدم وقوع یک رسوایی سیاسی یا اخلاقی، انتخاب مجدد او تضمینشده بود. اما مورد دیگر تسلط استثنایی بایدن بر خود بود که پس از فقدان همسر بسیار جوان و دختر شیرخوار خود را نشان داد.
در سالهای بعد، من بارها انضباط شخصیتی بایدن را دیدم، زیرا او قصد داشت به شخصیتی تأثیرگذار در شکلدهی سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل شود، یعنی از همان زمانی که به عنوان یک سناتور تازهکاردر کمیته روابط خارجی سنا شروع به کار کرد. او به ریاست کمیته رسید - نقشی که می تواند در شکل دادن به سیاست خارجی ایالات متحده در زمانی که یک درگیری جدی در جریان و نظرات متفاوت است، اهمیت زیادی داشته باشد. بسیاری از اعضای کمیته نسبت به او درباره مسائل خارجی بسیار کمتر می دانستند، اما بایدن با دقت از افشای دانش محدود آنان خودداری می کرد - همانطور که خودم وقتی با او تماس گرفتم تا نظر خودم را ارائه دهم، شاهد بودم.
اما آن هشت سالی که بایدن به عنوان معاون اوباما فعال بود، خود-انضباطی خود را تا حد زیادی محک زد. او پس از عضویت در کمیته روابط خارجی سنا، با شنیدن سخنان طولانی مقامات و کارشناسان در مورد مسائل روز، تخصص چشمگیری در مورد مهمترین مسائل روز به دست آورده بود.
در آن دوره، او می توانست با صحبت با اوباما بیشترین تاثیر را بگذارد – اما تنها در صورتی که اوباما به توصیههای او گوش می داد. اما اوباما این کار را نکرد. این بسیار مایه تاسف بود، زیرا در مورد دو موضوع بزرگ، یعنی عراق و افغانستان، بایدن 100% حق داشت و مخالفان او از جمله دکتر ژنرال پترائوس، فرد محبوب رسانه ها، 100% در اشتباه بودند.
موضع بایدن در قبال عراق این بود که {با سیاست آن موقع وزارت خارجه} ایران می تواند بر تمام عراق نفوذ داشته باشد، مگر این که با مجزا کردن یک دولت محلی سنی و یک دولت کُرد، نفوذ آن به بخشهای شیعه محدود شود. با این حال، اوباما توصیه های بایدن را نادیده گرفت و نتیجه این شد که ایران اکنون هر آنچه را که می خواهد در عراق انجام می دهد. در مورد افغانستان هم همینطور بود، جایی که بایدن اظهار داشت که ایالات متحده از میلیاردها دلار پول و جان سربازان آمریکایی که برای آموزش ارتش افغانستان از دست میدهد، چیزی به دست نخواهد آورد. او اصرار داشت که این واقعیت که آن به اصطلاح «افسران» افغانستان با رشوه ترفیع می گرفتند، یک تقلب تمامعیار بود. او میدانست که تاجیکها فقط برای تاجیکهای دیگر، ازبکها برای ازبکها، هزارهها برای هزارهها نبرد می کنند، و هرگز برای مفهومی انتزاعی به نام افغانستان نمیجنگند.
در پایان، زمانی که کابل پس از مقاومت صفر ارتش «افغان» سقوط کرد، این بایدن بود که بهای سیاسی را پرداخت. بایدن باید فشار زیادی برای کنترل کردن خود تحمل کند، وقتی می دید که فردی سطحی مانند اوباما توسط نخبگان ایالات متحده تشویق میشود، در حالی که خود او را مورد تمسخر قرار میدهند.
اما اکنون در گرگ و میش دوران ریاستجمهوری او، 33 سال پس از اولین نامزدی ریاستجمهوریاش، خود انضباطی بایدن با بزرگترین آزمون خود روبرو شده است: او به جای انتخاب مجدد، باید استعفا دهد.
بلافاصله پس از مناظره تلویزیونی شب گذشته با دونالد ترامپ، تعدادی از کارشناسان ارشد دموکرات یکی پس از دیگری اعلام کردند که بایدن نمی تواند به مدت چهار سال دیگر به عنوان رئیس جمهور به مبارزات انتخاباتی خود ادامه دهد. چند نفر از این کارشناسان آشکارا از ترامپ متنفرند، که مطمئناً بیش از حد لفاظی می کرد و به اندازه کافی واقعیت-محور نبود. اما همان کارشناسان نمیتوانستند ادعای ترامپ مبنی بر این که او میتواند دولت را اداره کند، رد کنند، در حالی که بایدن به طور مکرر و بسیار آشکار در لحظات سردرگمی پیری که فقط چند ثانیه طول کشید- اما میتواند بدتر هم شود- فرو می رفت. با قضاوت بر اساس عملکرد دیشب، بعید به نظر می رسد که او بتواند تا دو سال، چه رسد به چهار سال، به عنوان رئیس جمهور کار کند.
برای حزب دموکرات، مشکل بزرگ اکنون این است که هر دو رهبر آن باید کنار گذاشته شوند تا این حزب بتواند در ماه نوامبر در برابر ترامپ برنده شود، زیرا نامزدی کامالا هریس برای ریاست جمهوری اصلا ساده نیست، حتی اگر بسیاری از دیدگاههای او معقول باشند. اما در حال حاضر، این جوزف بایدن است که باید خود را نجات دهد: او باید جاه طلبی های سیاسی خود را رها کند و از سال های باقی مانده با همسر و خانواده اش لذت ببرد.