به گزارش مشرق، المپیک ۲۰۲۴ پاریس در شرایطی برگزار شد که تیم ملی والیبال ایران پس از دو دوره حضور متوالی در المپیک، این بار نتوانست سهمیه این رقابتها را کسب کند. در حال حاضر فدراسیون والیبال مشغول مذاکره با گزینههای مطرح خارجی است تا در نهایت یکی از این مربیان هدایت تیم ملی را بر عهده بگیرد. اینکه آیا با مربی خارجی وضعیت والیبال ایران بهتر میشود یا نه مسئلهای است که در خصوص آن نظرات مختلفی وجود دارد.
با پیمان اکبری که در لیگ ملتها در کادر فنی تیم ملی حضور داشت و در ۳ بازی پایانی این رقابتها جانشین پائز شد در خصوص مسائل مختلف والیبال ایران گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
در والیبال ایران، بازیکنان جوان که در ردههای پایه عملکرد درخشانی داشتند نتوانستند در تیم ملی بزرگسالان این عملکرد را تکرار کنند. فکر میکنید دلیل این مسئله چیست؟
بازیکنان جوان حدود ۴ سال در تیمهای پایه حضور دارند و در این مدت، مدام در اردوهای بلندمدت هستند. پیش از مسابقات آسیایی و جهانی هم چند بازی دوستانه با تیمهای داخلی و خارجی برای آنها تدارک دیده میشود؛ اما در دنیا اینگونه نیست و برای تیمهای پایه اردوهای بلندمدت برگزار نمیکنند. بازیکنان نخبه در آموزشگاهها و مدارس شناسایی میشوند و نهایتا یکی دو ماه پیش از مسابقات برای آنها اردو برگزار میشود. همین مسئله باعث میشود مقابل چنین تیمهایی عملکرد خوبی داشته باشیم چون دوره آمادهسازی تیمهای پایه ما نسبت به آنها بسیار طولانیتر است.
اما در ترکیب تیمهای مدعی والیبال دنیا بازیکنان جوان زیادی دیده میشوند.
در والیبال ایران بازیکنان جوان بدون اینکه تجربه حضور در میادین بزرگ را داشته باشند پیراهن تیم ملی را بر تن میکنند و طبیعا بازی در سطح اول والیبال دنیا برای آنها سخت و دشوار است. در ۲۰۱۵ من سرمربی تیمهای زیر ۲۳ سال، تیم دانشجویان و تیم (ب) بودم و با تیم (ب) نایب قهرمان آسیا شدیم. از همان تیم (ب) بازیکنان زیادی به تیم ملی رسیدند. ما هر ساله لیگ ملتها و قهرمانی آسیا را داریم. امسال علاوه بر این دو رویداد بازیهای آسیایی هم داشتیم. باید در برخی مسابقات تیمی متشکل از جوانها را اعزام کنیم و در چند سال گذشته دو تیم خوب داشتیم. تا وقتی این بازیکنان در شرایط مسابقه قرار نگیرند تجربه آنها زیاد نمیشود و تلاشها در ردههای پایه از دست میرود.
مثل ایتالیا که فقط در هفته سوم لیگ ملتها از بازیکنان اصلی خود استفاده کرد.
دقیقا. تیم ایتالیا در هفتههای اول و دوم با بازیکنان جوان شرکت کرد. دیجورجی حتی وقتی ایتالیا راهی مرحله نهایی شد هم جوانانش را بازی داد. البته این مسئله فقط بخشی از شاخصههای موفقیت در والیبال است. ما در بخش سخت افزاری هم مشکلات زیادی داریم. در کمپ برزیل. چند سالن در کنار هم ساخته شده که همه تیمهای پایه و ملیشان میتوانند همزمان در آن کمپ در اردو باشند. در ژاپن هم چنین کمپی را دیدم. در حالی که ما فقط یک سالن داریم که آن هم فرسوده شده است. لازمه پیشرفت فقط بازیکن نیست؛ بلکه زیرساختها هم تاثیر زیادی در موفقیت دارد.
در حال حاضر عموم جامعه اینطور تصور میکند که اگر یک مربی بزرگ خارجی در حد و اندازههای ولاسکو برای هدایت تیم ملی استخدام شود این تیم میتواند به روزهای اوج خود بازگردد. شما هم چنین دیدگاهی دارید؟
دوران ولاسکو ما بازیکن خیلی آمادهای داشتیم. ولاسکو مربی بسیار بزرگی است و من چیزهای زیادی از او یاد گرفتم؛ اما او قبل از سرمربیگری تیم ملی ایران دوران ناموفقی داشت. البته با این مربی اعتماد به نفس به والیبال ایران تزریق شد.
متاسفانه ما همیشه دنبال یک مربی خارجی هستیم تا ناجی والیبال ایران شود؛ اما با مربی بزرگ همه مشکلات والیبال ایران حل نمی شود. کواچ، لوزانو، کولاکوویچ، آلکنو، عطایی و پائز مربیانی بودند که برخی از آنها قهرمانی المپیک و آسیا شدند اما همه آنها را کنار گذاشتیم. ما باید مسیری که ژاپن رفت را دنبال کنیم. فیلیپ بلین در ابتدا به عنوان مربی در کادر فنی ژاپن بود و پس از اینکه با والیبال این کشور آشنا شد سرمربی این تیم شد.
البته در زمان حضور بهروز عطایی، توتولو در کادر فنی تیم ملی حضور داشت اما این همکاری خیلی کوتاه بود و به نظر میرسد امکان اینکه مربی خارجی در کنار مربی ایرانی قرار بگیرد نیست.
به نظر من امکان انجام این کار هست و نتیجه خوبی هم دارد. اگر عطایی توتولو را نگه میداشت و برکنار نمیکرد هنوز هم سرمربی تیم ملی میماند. نتایج تیم ملی خیلی بهتر میشد و المپیک هم میرفتیم؛ اما مشاورههای اشتباه باعث شد توتولو کنار گذاشته شود.
با توجه به اینکه به نظر میرسد دیگر به مربی ایران برای هدایت تیم ملی اعتماد نشود فکر میکنید شما توانایی این کار را دارید؟
قطعا توانایی این کار را دارم. اینکه چون یک مربی ایرانی در نتیجهگیری ناموفق بوده پس سایر مربیان ایرانی هم نمیتوانند عهدهدار هدایت تیم ملی شوند حرف اشتباهی است. ده جورجی در المپیک نتیجه نگرفت. آیا همه مربیان ایتالیایی ناکام بودند؟ هر مربی تفکرات خودش را دارد و نباید موفقیت یا عدم موفقیت یک مربی را به سایر مربیان ربط داد.
پائز در مصاحبهای که پس از برکناری داشت به نوعی به عدم موافقتش با حضور شما در کادر فنی اشاره کرد و حتی گفت که ۲ مربی ایرانی دیگر را برای دستیاری در نظر داشته است. چرا در شرایطی که پائز چنین دیدگاهی داشت حاضر به ادامه کار در تیم ملی شدید؟
در جریان چنین چیزی نبودم و اگر میدانستم پائز چنین دیدگاهی دارد کنار میرفتم اما سوال اینجاست مربیای که شناختی از والیبال ایران نداشت و حتی نام بازیکنان را بلد نبود چطور به دنبال حضور ۲ مربی ایرانی در کادرفنیاش بود. وظیفه من به عنوان مربی تیم ملی این بود که اطلاعات را به سرمربی انتقال بدهم. واقعا هیچ اختلافی هم بین اعضای کادرفنی تیم ملی نبود. در خصوص مصاحبه پائز هم خوشخبر از او دلیل این مصاحبه را پرسید که پائز عنوان کرد چنین مصاحبهای انجام نداده است.
از تجربه ۳ بازی که سرمربی تیم ملی بودید صحبت کنید.
ما آمریکایی را بردیم که با همه توانش مقابل ما قرار گرفت. هلند هم به دنبال کسب سهمیه المپیک بود و باخت به ایران باعث شد امیدهایش برای رفتن به پاریس کمرنگ شود. در این ۳ بازی من با توجه به شناختی که از بازیکنان داشتم تیم را ارنج کردم و خوشبختانه تا حدود زیادی موفق بودیم.
اینکه به نظر میرسد برخی بازیکنان همه توان خودشان را برای تیم ملی نمیگذارند را چقدر قبول دارید؟
من در لیگ ملتها چنین چیزی احساس نکردم. در اینکه بازیکنان ما با حضور در تیم ملی به این سطح از والیبال رسیدند شکی وجود ندارد و انتظار میرود آنها همه توان خود را برای تیم ملی بگذارند اما فدراسیون هم باید بازیکنانی که در تیم ملی مصدوم شدند را ساپورت کند. تعداد این بازیکنان خیلی کم است و فدراسیون میتواند بدون تیم ماندن آنها را به صورت مالی جبران کند.
سوال پایانی اینکه چگونه میشود با بازیکنسالاری مقابله کرد؟
اگر آنقدر بازیکن تراز اول داشته باشیم که متکی به یک بازیکن خاص نباشیم خبری هم از بازیکنسالاری نخواهد بود. زمانی ما دو سه پاسور خوب داشتیم و حتی ولاسکو، معروف را از تیم ملی کنار گذاشت؛ اما قهرمان آسیا شدیم. تیمهای بزرگی مثل لهستان و ایتالیا چنین روشی در پیش گرفتهاند و هیچ بازیکنی از حضورش در ترکیب تیم ملی اطمینان ندارد.