به گزارش خبرنگار اقتصادی مشرق ،اگرچه اکنون قیمت دلار تقریباً به یک ثبات نسبی رسیدهاست، اما شواهد نشان میدهد که درپی نوسانات اخیر، پول ملی ایران با کاهش ارزش مواجه شدهاست؛ اما سؤال این است آیا این کاهشِ ارزش میتواند به یک فرصت برای اقتصاد ایران تبدیل شود؟ تهدیدهای کاهش ارزش پول ملی چیست؟ «دکتر علیرضا گرشاسبی»، عضو هیئت علمی مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، در گفتوگویی به این سؤالات پاسخ میدهد.
همانطور که مستحضر هستید، در هفتههای اخیر شاهد نوسانات زیادی در بازار ارز بودیم که سبب شد نرخ ارز به قیمتهای بالای 3000 تومان برسد. برخی کارشناسان معتقدند نوسانات ارزی در روزهای اخیر مخاطرههای گستردهای برای اقتصاد ایران به همراه خواهد داشت. در کنار این نکته عدهای دیگر از کارشناسان میگویند افزایش نرخ ارز میتواند به عنوان فرصتی برای اقتصاد ایران تلقی شود. تحلیل جنابعالی چیست؟ فکر میکنید موضوع کاهش ارزش پول ملی چه تأثیراتی را بر اقتصاد کشور گذاشته یا خواهد گذاشت؟
قبل از ورود به بحث لازم میدانم که نکتهای را متذکر شوم. مقام معظم رهبری در چند سال اخیر در اوایل سال شعار محوری سال را تعین میکنند که غالباً اقتصادی بوده است. متأسفانه مجموعه عوامل اقتصادی کشور اعم از دولت و مردم به این موضوعات اهتمام لازم را ندارند. به عنوان نمونه بحث الگوی مصرف، جهاد اقتصادی و همین امسال که به نام تولید ملی و حمایت از سرمایهی ایرانی نامیده شده، هیچ یک نمودی در اقتصاد کنونی ما پیدا نکردهاند.
اگر ما میتوانستیم همین موضوعات را به صورت سلسله مراتب طی کنیم، با چالشهای کمتری مواجه میشدیم و میتوانستیم بسیاری از مسائل و تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم؛ اما در مورد موضوعی که شما گفتید باید بگویم که در بحث کاهش ارزش پول ملی، به خصوص در یک سال اخیر و با تأکید بر چند ماه اخیر 2 شیوه وجود دارد که هم میتواند تهدید باشد و هم فرصت. قبل از بررسی خود موضوع فرصت یا تهدید کاهش ارزش پول ملی، اول به تأثیرات منفی این موضوع بر اقتصاد کشور اشاره میکنم که به نظر بنده، با در نظر نگرفتن آنها، بحث در مورد فرصتها دیگر معنا ندارد.
اولین موضوع، بحث نااطمینانی در اوضاع اقتصاد کشور است. نوسانات گستردهی نرخ ارز که سبب کاهش ارزش پول ملی شده است، به دلیل وابستگی بازارها به یکدیگر و نقش کلیدی نرخ ارز در اقتصاد کشور، تأثیرات زیادی بر بازارهای مختلف میگذارد و به طور حتم نبود ثبات در نرخ ارز بیثباتی را به بازارهای دیگر تزریق میکند که نااطمینانی یکی از نتایج آن است. موضوع بعدی تورم و کاهش قدرت خرید آحاد جامعه به خصوص از مجرای تورم وارداتی است.
همانطور که میدانید اقتصاد ایران وابستگی زیادی از لحاظ تولید و مصرف به واردات دارد. در حدود 80 درصد از واردات مربوط به کالاهای سرمایهای و واسطهای هستند. افزایش نرخ ارز سبب بالارفتن هزینهی کالاهای وارداتی میشود که این مسئله تأثیر خود را در فرآیند تولید و قیمت تمام شدهی کالاها نشان میدهد.
موضوع بعدی سرمایهگذاری است. در شرایط نااطمینانی و نبود ثبات بازارها، سرمایهگذار به هیچ وجه نمیتواند دورهی زمانی بازگشت سرمایهی خود را به طور دقیق مشخص کند از این رو رغبت به سرمایهگذاری کاهش مییابد که این موضوع اثر خود را در میان مدت و بلندمدت بر تولید و اقتصاد نشان خواهد داد.
تأثیر بعدی این اتفاق بر بودجهی دولت است. کاهش ارزش پول ملی میتواند به شدت بودجهی دولت را تحت تأثیر قرار دهد. غالب این تأثیرات منفی است. چراکه، دولت از یکسو خود یکی از بزرگترین مصرفکنندگان در اقتصاد ایران است و از سوی دیگر وظایف مهمی در زمینهی تنظیم بازار برعهده دارد که شدیداً به رویکرد تجاری متکی است.
با توجه به تأثیرات کاهش ارزش پول ملی که شما اشاره کردید، آیا این اتفاق یک تهدید است یا میتواند تبدیل به یک فرصت شود؟
به اعتقاد بنده این مسئله از جنبههایی خاص میتواند فرصتهایی را ایجاد کند. به بیان دیگر اگر الزامات آن فراهم باشد، میتواند تبدیل به فرصت شود. به نظر بنده مهمترین فرصتی که در شرایط کنونی وجود دارد، تغیییر رویهی تجاری در کشور است. رویهی تجاری را میتوان از منظر 2 بخش صادرات و واردات مورد بررسی قرار داد.
در بخش صادرات کاهش ارزش پول ملی این مزیت را برای صادرکنندگان داخلی ایجاد میکند که بتواند کالای خود را با قیمت مناسبتر و رقابتیتردر بازارهای بینالمللی به فروش برساند و از طرف دیگر ارزی را که دریافت میکند، با قیمت مناسب در داخل تبدیل به ریال کند و سود قابل توجهی را دریافت نماید؛ اما سؤال اینجاست که آیا به واقع کاهش ارزش پول ملی تغییرات شگرفی در بخش صادرات به نحوی که عرض شد، ایجاد میکند؟
به اعتقاد بنده ممکن است به سبب ترغیب بیشتر صادرکنندگان به صادرات در کوتاه مدت این اتفاق بیفتد ولی خود میزان صادرات در کوتاه مدت ممکن است تغییر محسوسی را نداشته باشد. چرا که صادرات زنجیرهی به همپیوستهای از مجموعهی عوامل و الزامات است. به خصوص در شرایط تحریمی کنونی که ما در امر صادرات نیز با مشکلاتی مواجه هستیم.
از این رو کاهش ارزش پول ملی در کوتاه مدت تأثیر مثبتی بر ارزش صادرات خواهد گذاشت ولی نه چندان محسوس. چون بخشی از صادرات ما نیز به واردات وابسته است. با توجه به آنکه، در بسیاری از اقلام کالاهای واسطهای و سرمایهای ما واردکننده هستیم، در نتیجه صادرکننده اگر کالاهای واسطهای خود را با قیمت بالا به سبب کاهش ارزش پول ملی وارد کند، به همان نسبت کالای صادراتی خود را گرانتر خواهد فروخت.
این زنجیره و فرآیند نیازمند سیاستگذاری صحیح دولت در جهت تسهیل امور صدور کالا میباشد. اصلاح ساختارهای گمرکی، تولیدی و مالی در کشور باید بهگونهای باشد که بتوانند عملکرد بهینه داشته باشند. در این صورت است که میتوان در شرایط کنونی که نرخ ارز افزایش قابل توجهی یافته است، جهش قابل ملاحظهای را در امر صادرات کشور مشاهده کرد؛ البته این نکته را هم باید مورد توجه قرار دهیم که صادرات غیرنفتی محض (غیروابسته به نفت و محصولات پتروشیمی) در کشور چندان بالا نیست. ممکن است فقط در محصولات کشاورزی، فرآوردههای معدنی که متأسفانه ارزش افزودهی زیادی در این نوع کالاها صورت نمیگیرد، جهش صادراتی صورت گیرد. ولی چون سهم قابل توجهای ندارند، کل صادرات جهش زیادی نخواهد کرد.
اگر در بخش صادرات برنامهریزی درستی داشته باشیم و الزامات مورد نیاز را فراهم کنیم، شرایط کنونی یک فرصتی خواهد شد تا بتوان صادرات را بهبود بخشید. افزون بر اینکه اگر مقام معظم رهبری تأکید بر اقتصاد مقاومتی دارند، یکی از ارکان آن افزایش صادرات غیرنفتی است که همین مسئلهی افزایش نرخ ارز میتواند بهعنوان یک فرصت برای دستیابی به آن و تأمین نیاز ارزی کشور باشد؛ اما در بخش واردات در شرایط کنونی با کاهش واردات مواجه خواهیم شد. دولت مدتهاست که به دنبال چنین وضعیتی است. به طوری که رویهی تجاری به نحوی اصلاح شود که صادرات افزایش و واردات کاهش یابد.
به نظر نمیرسد که این تغییر رویهی تجاری که شما میگویید در شرایطی که نرخ ارز با ثبات نیست اتفاق بیفتد. نظر شما چیست؟
بله؛ بنده معتقد هستم. دقیقاً نکتهی قابل توجه همین است. رویهی تجاری مثبت در نرخهای بالا به 2 عامل بستگی دارد. یکی اینکه نباید نرخ ارز، نوسانات زیادی را تجربه کند و در شرایط با ثبات باشد. چرا که سبب اخلال در بازار صادرات و واردات میشود. نکتهی دوم هم اینکه باید مقامهای ارزی با اتخاذ سیاستهای درست، مانع از چند نرخی شدن نرخ ارز شوند. چرا که چند نرخی شدن نرخ ارز، سبب واسطهگری میشود و افراد را به جای حرکت به سمت بخش حقیقی اقتصاد و افزایش صادرات به سمت سوداگری و بخش غیرحقیقی اقتصاد سوق خواهد داد.
در شرایط چند نرخی شدن نرخ ارز زمینه برای دلالی فراهم میشود و همین امر سبب افزایش تقاضاهای کاذب و مجدد نرخ ارز و بیثباتی در بازار میشود. از این رو در مجموع به نظر بنده کاهش ارزش پول ملی میتواند تبدیل به فرصت شود به شرطی که الزامات آن فراهم شود. از طرفی، وابستگی شدید بخش مصرف و تولید به واردات، پایین بودن تولیدات داخلی و ... اقتصاد کشور را از تعادل خارج کرده است و این مسئله میتواند کاهش ارزش پول ملی را تبدیل به تهدید نیز کند. اگر ما به دنبال تبدیل شرایط کنونی به فرصت هستیم، باید تمام برنامهریزیهای را نیز در این راستا ساماندهی کنیم.
همانطور که مستحضر هستید، در هفتههای اخیر شاهد نوسانات زیادی در بازار ارز بودیم که سبب شد نرخ ارز به قیمتهای بالای 3000 تومان برسد. برخی کارشناسان معتقدند نوسانات ارزی در روزهای اخیر مخاطرههای گستردهای برای اقتصاد ایران به همراه خواهد داشت. در کنار این نکته عدهای دیگر از کارشناسان میگویند افزایش نرخ ارز میتواند به عنوان فرصتی برای اقتصاد ایران تلقی شود. تحلیل جنابعالی چیست؟ فکر میکنید موضوع کاهش ارزش پول ملی چه تأثیراتی را بر اقتصاد کشور گذاشته یا خواهد گذاشت؟
قبل از ورود به بحث لازم میدانم که نکتهای را متذکر شوم. مقام معظم رهبری در چند سال اخیر در اوایل سال شعار محوری سال را تعین میکنند که غالباً اقتصادی بوده است. متأسفانه مجموعه عوامل اقتصادی کشور اعم از دولت و مردم به این موضوعات اهتمام لازم را ندارند. به عنوان نمونه بحث الگوی مصرف، جهاد اقتصادی و همین امسال که به نام تولید ملی و حمایت از سرمایهی ایرانی نامیده شده، هیچ یک نمودی در اقتصاد کنونی ما پیدا نکردهاند.
اگر ما میتوانستیم همین موضوعات را به صورت سلسله مراتب طی کنیم، با چالشهای کمتری مواجه میشدیم و میتوانستیم بسیاری از مسائل و تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم؛ اما در مورد موضوعی که شما گفتید باید بگویم که در بحث کاهش ارزش پول ملی، به خصوص در یک سال اخیر و با تأکید بر چند ماه اخیر 2 شیوه وجود دارد که هم میتواند تهدید باشد و هم فرصت. قبل از بررسی خود موضوع فرصت یا تهدید کاهش ارزش پول ملی، اول به تأثیرات منفی این موضوع بر اقتصاد کشور اشاره میکنم که به نظر بنده، با در نظر نگرفتن آنها، بحث در مورد فرصتها دیگر معنا ندارد.
اولین موضوع، بحث نااطمینانی در اوضاع اقتصاد کشور است. نوسانات گستردهی نرخ ارز که سبب کاهش ارزش پول ملی شده است، به دلیل وابستگی بازارها به یکدیگر و نقش کلیدی نرخ ارز در اقتصاد کشور، تأثیرات زیادی بر بازارهای مختلف میگذارد و به طور حتم نبود ثبات در نرخ ارز بیثباتی را به بازارهای دیگر تزریق میکند که نااطمینانی یکی از نتایج آن است. موضوع بعدی تورم و کاهش قدرت خرید آحاد جامعه به خصوص از مجرای تورم وارداتی است.
همانطور که میدانید اقتصاد ایران وابستگی زیادی از لحاظ تولید و مصرف به واردات دارد. در حدود 80 درصد از واردات مربوط به کالاهای سرمایهای و واسطهای هستند. افزایش نرخ ارز سبب بالارفتن هزینهی کالاهای وارداتی میشود که این مسئله تأثیر خود را در فرآیند تولید و قیمت تمام شدهی کالاها نشان میدهد.
موضوع بعدی سرمایهگذاری است. در شرایط نااطمینانی و نبود ثبات بازارها، سرمایهگذار به هیچ وجه نمیتواند دورهی زمانی بازگشت سرمایهی خود را به طور دقیق مشخص کند از این رو رغبت به سرمایهگذاری کاهش مییابد که این موضوع اثر خود را در میان مدت و بلندمدت بر تولید و اقتصاد نشان خواهد داد.
تأثیر بعدی این اتفاق بر بودجهی دولت است. کاهش ارزش پول ملی میتواند به شدت بودجهی دولت را تحت تأثیر قرار دهد. غالب این تأثیرات منفی است. چراکه، دولت از یکسو خود یکی از بزرگترین مصرفکنندگان در اقتصاد ایران است و از سوی دیگر وظایف مهمی در زمینهی تنظیم بازار برعهده دارد که شدیداً به رویکرد تجاری متکی است.
با توجه به تأثیرات کاهش ارزش پول ملی که شما اشاره کردید، آیا این اتفاق یک تهدید است یا میتواند تبدیل به یک فرصت شود؟
به اعتقاد بنده این مسئله از جنبههایی خاص میتواند فرصتهایی را ایجاد کند. به بیان دیگر اگر الزامات آن فراهم باشد، میتواند تبدیل به فرصت شود. به نظر بنده مهمترین فرصتی که در شرایط کنونی وجود دارد، تغیییر رویهی تجاری در کشور است. رویهی تجاری را میتوان از منظر 2 بخش صادرات و واردات مورد بررسی قرار داد.
در بخش صادرات کاهش ارزش پول ملی این مزیت را برای صادرکنندگان داخلی ایجاد میکند که بتواند کالای خود را با قیمت مناسبتر و رقابتیتردر بازارهای بینالمللی به فروش برساند و از طرف دیگر ارزی را که دریافت میکند، با قیمت مناسب در داخل تبدیل به ریال کند و سود قابل توجهی را دریافت نماید؛ اما سؤال اینجاست که آیا به واقع کاهش ارزش پول ملی تغییرات شگرفی در بخش صادرات به نحوی که عرض شد، ایجاد میکند؟
به اعتقاد بنده ممکن است به سبب ترغیب بیشتر صادرکنندگان به صادرات در کوتاه مدت این اتفاق بیفتد ولی خود میزان صادرات در کوتاه مدت ممکن است تغییر محسوسی را نداشته باشد. چرا که صادرات زنجیرهی به همپیوستهای از مجموعهی عوامل و الزامات است. به خصوص در شرایط تحریمی کنونی که ما در امر صادرات نیز با مشکلاتی مواجه هستیم.
از این رو کاهش ارزش پول ملی در کوتاه مدت تأثیر مثبتی بر ارزش صادرات خواهد گذاشت ولی نه چندان محسوس. چون بخشی از صادرات ما نیز به واردات وابسته است. با توجه به آنکه، در بسیاری از اقلام کالاهای واسطهای و سرمایهای ما واردکننده هستیم، در نتیجه صادرکننده اگر کالاهای واسطهای خود را با قیمت بالا به سبب کاهش ارزش پول ملی وارد کند، به همان نسبت کالای صادراتی خود را گرانتر خواهد فروخت.
این زنجیره و فرآیند نیازمند سیاستگذاری صحیح دولت در جهت تسهیل امور صدور کالا میباشد. اصلاح ساختارهای گمرکی، تولیدی و مالی در کشور باید بهگونهای باشد که بتوانند عملکرد بهینه داشته باشند. در این صورت است که میتوان در شرایط کنونی که نرخ ارز افزایش قابل توجهی یافته است، جهش قابل ملاحظهای را در امر صادرات کشور مشاهده کرد؛ البته این نکته را هم باید مورد توجه قرار دهیم که صادرات غیرنفتی محض (غیروابسته به نفت و محصولات پتروشیمی) در کشور چندان بالا نیست. ممکن است فقط در محصولات کشاورزی، فرآوردههای معدنی که متأسفانه ارزش افزودهی زیادی در این نوع کالاها صورت نمیگیرد، جهش صادراتی صورت گیرد. ولی چون سهم قابل توجهای ندارند، کل صادرات جهش زیادی نخواهد کرد.
اگر در بخش صادرات برنامهریزی درستی داشته باشیم و الزامات مورد نیاز را فراهم کنیم، شرایط کنونی یک فرصتی خواهد شد تا بتوان صادرات را بهبود بخشید. افزون بر اینکه اگر مقام معظم رهبری تأکید بر اقتصاد مقاومتی دارند، یکی از ارکان آن افزایش صادرات غیرنفتی است که همین مسئلهی افزایش نرخ ارز میتواند بهعنوان یک فرصت برای دستیابی به آن و تأمین نیاز ارزی کشور باشد؛ اما در بخش واردات در شرایط کنونی با کاهش واردات مواجه خواهیم شد. دولت مدتهاست که به دنبال چنین وضعیتی است. به طوری که رویهی تجاری به نحوی اصلاح شود که صادرات افزایش و واردات کاهش یابد.
به نظر نمیرسد که این تغییر رویهی تجاری که شما میگویید در شرایطی که نرخ ارز با ثبات نیست اتفاق بیفتد. نظر شما چیست؟
بله؛ بنده معتقد هستم. دقیقاً نکتهی قابل توجه همین است. رویهی تجاری مثبت در نرخهای بالا به 2 عامل بستگی دارد. یکی اینکه نباید نرخ ارز، نوسانات زیادی را تجربه کند و در شرایط با ثبات باشد. چرا که سبب اخلال در بازار صادرات و واردات میشود. نکتهی دوم هم اینکه باید مقامهای ارزی با اتخاذ سیاستهای درست، مانع از چند نرخی شدن نرخ ارز شوند. چرا که چند نرخی شدن نرخ ارز، سبب واسطهگری میشود و افراد را به جای حرکت به سمت بخش حقیقی اقتصاد و افزایش صادرات به سمت سوداگری و بخش غیرحقیقی اقتصاد سوق خواهد داد.
در شرایط چند نرخی شدن نرخ ارز زمینه برای دلالی فراهم میشود و همین امر سبب افزایش تقاضاهای کاذب و مجدد نرخ ارز و بیثباتی در بازار میشود. از این رو در مجموع به نظر بنده کاهش ارزش پول ملی میتواند تبدیل به فرصت شود به شرطی که الزامات آن فراهم شود. از طرفی، وابستگی شدید بخش مصرف و تولید به واردات، پایین بودن تولیدات داخلی و ... اقتصاد کشور را از تعادل خارج کرده است و این مسئله میتواند کاهش ارزش پول ملی را تبدیل به تهدید نیز کند. اگر ما به دنبال تبدیل شرایط کنونی به فرصت هستیم، باید تمام برنامهریزیهای را نیز در این راستا ساماندهی کنیم.