به گزارش مشرق، زمستان سال گذشته پسر جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی شهریار عنوان کرد که پدرش چند روزی است ناپدید شده و تلفن همراهش نیز خاموش است.
وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: پدر ۶۰ سالهام اعتیاد دارد و مدتی در خانه داییام زندگی میکرد. روز گذشته بعد از چند روز بیخبری با تلفنش تماس گرفتم که خاموش بود. تصمیم گرفتم به خانه داییام بروم تا جویای حال پدرم شوم. وقتی به آنجا رسیدم داییام با دیدن من مضطرب شد. او داشت خانه را تمیز میکرد و به من اجازه نداد که وارد خانهاش شوم اما من از بین در نیمه باز خانه چند لکه خون روی زمین دیدم. بعد هم داییام با عجله گفت: پدرت چند روزی است که از خانه من رفته و خبری از او ندارم. اما رفتارهای روز گذشته داییام عجیب بود و نگران سرنوشت پدرم هستم.
با این شکایت مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند و سرانجام دایی ۶۶ ساله بازداشت شد.
وی بعد از دستگیری و انتقال به پلیس آگاهی گفت: دو روز قبل از اینکه خواهرزادهام به خانه من بیاید برای انجام کاری به جایی رفته بودم اما وقتی به خانهام برگشتم شوهر خواهرم در خانه نبود و خبری از او ندارم.
پس از آن مأموران به سراغ دوربینهای مداربسته محل رفتند و مشخص شد که متهم شب قبل از این ماجرا در تاریکی شب جسدی را از داخل خانهاش بیرون برده و نیمساعت بعد به خانه برگشته است.
با مشخص شدن این موضوع متهم بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت اما این بار با طرح موضوعی جدید گفت: برای کاری از خانهام بیرون رفته بودم و وقتی برگشتم با جسد خونین شوهر خواهرم وسط اتاق روبهرو شدم. از ترس اینکه پای من به این ماجرا کشیده شود به سرعت جسد او را از خانهام بیرون بردم و بعد هم سعی کردم آثار جنایت و خون او را پاک کنم اما خواهرزادهام از راه رسید و سراغ پدرش را گرفت من از ترسم اجازه ندادم وارد خانهام شود.
متهم در بازجوییهای بعدی و وقتی در برابر مستندات پلیس قرار گرفت به ناچار به قتل اعتراف کرد و گفت: شوهرخواهرم بعد از مرگ خواهرم به خاطر دوستی قدیمی که با هم داشتیم مدتی با من زندگی میکرد اما چون اعتیاد داشت از رفتارش خسته شده بودم و هربار که به پسرش میگفتم او را از خانه من ببر توجهی نمیکرد تا اینکه روز حادثه او را با چاقو کشتم و شبانه جسدش را به خرابهای نزدیک خانهام بردم و رها کردم.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست قتل عمد برای متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه فرزند قربانی برای داییاش درخواست قصاص کرد و گفت: با اینکه پدرم اعتیاد داشت اما به کسی آزاری نمیرساند و داییام بیرحمانه او را به قتل رساند و حالا هم به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستم.
سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن انکار قتل عنوان کرد: من با شوهرخواهرم رفیق بودم و با حضورش در خانهام مشکلی نداشتم اما این اواخر آنقدر مواد مخدر مصرف میکرد که کلافهام کرده بود. به همین خاطر به پسرش گفتم پدرت را از خانه من ببر اما او به حرفم گوش نمیکرد. من قاتل نیستم شاید قتل کار پسرش بوده باشد و میخواهد آن را به گردن من بیندازد چرا که ما چند سال قبل مجبور شدیم برای کارهای اداری خانه مادرم را به نام خواهرزادهام بزنیم اما او دیگر حاضر نشد خانه را پس بدهد و میگفت آنجا خانه خودش است که همین موضوع باعث اختلاف شده بود. از طرفی شوهرخواهرم چند قطعه زمین داشت که با مرگ او زمینها به پسرش میرسید و من فکر میکنم خواهرزادهام با صحنهسازی پدرش را کشته تا من را مقصر نشان دهد تا هم به زمینهای پدرش برسد هم کسی نتواند خانه مادرم را از او بگیرد.
وی افزود: روز حادثه من خانه نبودم اما وقتی به خانه برگشتم و جسد را دیدم چند ساعت بعد پسر مقتول به بهانه سر زدن به پدرش به خانه من آمد. او ماه به ماه هم به خانهام نمیآمد اما آن روز به بهانه اینکه دلش برای پدرش تنگ شده به آنجا آمد و برایم مشکوک بود.
با اظهارات متهم، قضات پرونده را برای تحقیقات بیشتر به دادسرا برگرداندند اما در ادامه بررسیها به سرنخی که نشان دهد پسر جوان در قتل پدرش نقش داشته نرسیدند؛ بنابراین پرونده بار دیگر به دادگاه کیفری یک استان تهران باز گردانده شد. با تجمیع تحقیقات، مستندات و مدرکهای موجود در پرونده و همچنین درخواست اولیای دم، قضات، مرد میانسال را به اتهام قتل شوهر خواهرش به قصاص محکوم کردند.