گروه جهاد و مقاومت مشرق – مهدی بابامحمودی که در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ سرباز ارتش بود، بعد از این مدت، ارتباطش را با این تشکیلات حفظ کرد و به تحقیق و نگارش کتابهایی درباره خلبانان ارتش جمهوری اسلامی پرداخت.
کتاب «آخرین اسکادران» بر اساس خاطرات امیر سرتیپ دوم خلبان علیرضا جراح نوشته شده که پس از پیروزی انقلاب اسلامی موفق به کسب رتبههای لازم برای پرواز شد و در جریان جنگ تحمیلی رشادتهای زیادی به خرج داد.
آنچه در ادامه میخوانید، بخشی از این کتاب است...
*فرار احمد مرادی به عراق و ماجراهای بعد از آن
همان طور که در تاریخ هشت سال دفاع مقدس ثبت شده و اخیراً در کتابهای «ویرانی دروازه شرقی» چاپ انتشارات سپاه پاسداران و «ستارگان نبرد هوایی» چاپ انتشارات سوره مهر به آن پرداخته شده خلبان مرادی در حالی با هواپیمای خود به دشمن پناهنده شد که کابین عقبش خلبان دلاور «حسن نجفی» که اخیراً در اثر ضایعات جسمی ناشی از اسارت به شهادت رسید، دلاورانه و مردانه از عمل خیانتکارانه مرادی برانت جسته و به اسارت درآمد.
در بازجوییهایی که استخبارات عراق از احمد مرادی درباره هواپیمای ١٤-F و کم و کیف پرواز و عملیات این پرنده به عمل آورد وی دست به افشای اطلاعاتی در زمینه نقاط ضعف و قوت زد. آنچه در اسناد موجود است تدارک دیدن اقامت وی در کشور سوئیس و واریز مبلغ یک میلیون دلار نقد به حساب این خلبانان خانن میباشد. فراهم آمدن سریع امکان زندگی در یکی از بهترین کشورهای دنیا بدون هیچ گونه بروکراسی اداری به علاوه در اختیار گرفتن یک چنین مبلغ قابل توجهی باعث شد مرادی برای خوش خدمتی بیشتر به بعثیها به ارائه اطلاعات واقعی اکتفا نکرده و دست به غلو و اغراق بزند. تشریح عامیانه اعترافات اغراقآمیز مرادی این بود که: «...اصلاً نترسید! هواپیمای ١٤F و موشک فینیکس فقط یک اسم بوده و در عمل آن اثرگذاری و مهلک بودن که سالهاست در ذهن شما شکل گرفته را به هیچ وجه ندارند. اگر تا به حال به خاطر وجود ١٤-F در منطقه صدها و هزاران مأموریت خود را ناتمام گذاشته و فرار کردهاید اشتباه بود. ١٤F اصلاً آن چیزی که شما فکر میکنید نیست!...»
خوب لازم به یادآوری نیست ١٤-F چه در آن برهه و حتی امروز جزو تسلیحات سری محسوب شده و اطلاعات مربوط به تواناییها و محدودیتهای رادار ١٤-F و موشک فینیکس جزو اطلاعات دارای طبقهبندی است. بدیهی بود که به علت فقر اطلاعاتی متحدین شماره یک عراق یعنی کمونیستها و فرانسویها درباره ١٤-F و عدم اسارت هیچ یک از خلبانان این هواپیما تا آن روز از جنگ نیروی هوایی ارتش عراق به راحتی به گفتههای مرادی اعتماد کرده و چشمبسته به تمام توصیههای وی عمل کند.
در نتیجه همین افشای اطلاعات و البته اغراق این خلبان، به فاصله کمتر از سه روز ما شاهد ورود دستههای بزرگ و حملات انبوه بمبافکنها و شکاری بمب افکنهای دشمن به عرصه خلیج فارس و اهداف نفتی بودیم... تا اینجا را داشته باشید!
هم زمان با قطعی شدن فرار مرادی به عراق و پناهنده شدن وی از معاونت عملیات نیرو خطاب به همه گردانهای عملیاتی ١٤F دستوری ابلاغ شد به این مضمون که ... خلبانان ١٤-F در درگیریهای هوا به هوا، در پرتاب موشک فینیکس دقت فراوان و احتیاط بسیار به خرج دهند...» چرا؟! کاملاً مشخص است.
زمانی که یک چنین اتفاقی برای واحد رزمی در طی جنگ میافتد اولین آسیبی که متوجه آن واحد میشود فاش شدن اطلاعات حساس مربوط به تسلیحات و تاکتیکهاست؛ بدیهی بود که مرادی علاوه بر تقدیم جنگنده به دشمن به راحتی جزئیترین مسائل درباره ١٤-F و موشک فینیکس را در اختیار آنها قرار دهد که داد؛ بنابراین نخستین تمهیدی که بعد از فرار مرادی اندیشیده شد، صدور دستور عدم پرتاب فینیکس بود تا مشخص شود نیروی هوایی ارتش عراق با در اختیار قرار گرفتن این اطلاعات چه تغییراتی را در تاکتیکها، تسلیحات و شیوههای انجام پروازهای برون مرزی خود به ویژه در عرصه جنگ نفتکشها و آسمان خلیج فارس اعمال خواهد کرد.
یکی دیگر از مسائلی که بعد از این رویداد حتماً می بایست مورد ملاحظه قرار میگرفت این بود که به خلبانان عملیاتی تاکید شد ضمن انجام مقابله همیشگی با دستههای پروازی ضربتی دشمن، تمام دقت و حواس خود را بکار گیرند تا توسط شکاریهای رهگیر دشمن غافل نشوند. لازم به یادآوری است که با گذشت اندک مدتی از آغاز جنگ، نیروی هوایی ارتش عراق توان ویژای را فقط و فقط برای به دام انداختن و شکار ١٤-F ها اختصاص داد که واکنشی کاملاً طبیعی بود؛ چرا؟ چون آنها برای دستیابی به خارک و سپس به عمق خلیج فارس با مزاحم سمج و گردن کلفتی بنام ١٤-F روبه رو بودند و قابل پیشبینی بود برای رسیدن به هدف خود برای حذف این مانع، عزم خود را جزم کنند.
در ادامه چرایی ابلاغ دستور عدم پرتاب موشک فینیکس از طرف فرماندهی ارشد نیرو به گردانهای عملیاتی ١٤-F به یک نکته که به نظر من مهمترین نکته بود نیز اشاره میکنم. در مورد دقت اصابت و درصد خطای موشک فینیکس که بارها گفته و شنیده شد حرف و صحبتی در این باره نداریم فقط جهت اطلاع اگر موشک ۷AIM ملقب به «اسپارو» را خلبان طبق کتاب و بر اساس اعداد و ارقام مصوب شرکت سازنده شلیک نماید «اسپارو» نشان خواهد داد که چه موشک دقیق و مهلکی است.
موشک فینیکس که به هیچ وجه قابل مقایسه با اسپارو نیست اگر در پارامترهای استاندارد این سلاح پرتاب شود به اصطلاح عامیانه دیگر واقعاً رد خور ندارد و با درصد احتمال ناچیزی، هیچ شانسی به منظور فرار در اختیار پرنده هدف یا طعمه خود قرار نمیدهد. باوجود این درصد مهلک بودن و قدرت انهدام در وجود فینیکس در حالی که مرادی به زعم خود اطلاعاتی را فاش کرده و نیروی هوایی ارتش عراق نیز به خیال خود به تمام جزئیات فنی فینیکس اشراف پیدا کرده اگر خلبانان در یک درگیری اقدام به استفاده از این موشک نموده و موشک به هر علتی حتی با احتمال یک در یک میلیون هدف را مورد اصابت قرار نداده و سرنگون نکنند در این صورت آنچه نباید اتفاق میافتاد و به معنای واقعی کلمه نمیشد به اصطلاح عامیانه قضیه را جمع کرد!
با پرتاب و عدم اصابت موشک فینیکس به هدف، نیروی هوایی ارتش عراق دیگر کاملاً خیالش از بابت صحت گفتههای مرادی راحت شده و افشاگریهای وی را ملاک قرار میداد. یکی از مهمترین عواقب این کار که مشخصاً ذهن فرماندهان ایرانی را مشغول خود کرده و باعث صدور آن دستور شده بود این بود که امکان داشت با عدم اصابت موشک تمام یا قسمت اعظم توان بازدارندگی روانی ١٤F از بین برود. حالا این همه حساسیت و آن دستور فوری و تأکید برای دقت و احتیاط در پرتاب فینیکس برای چه بود؟ بقول معروف از کجا معلوم بود که ما فینیکس پرتاب کردهایم و به هدف نخورده است؟...