در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
**********
یک روزنامه اصلاحطلب به نقل از کارشناس مسائل بینالمللی با تاکید بر اینکه عملیات وعده صادق ۲ بسیار معنادار بود تاکید کرد که ایران خودش را در قامتی میبیند که میتواند به یک قدرت اتمی با پشتیبانی یک ابرقدرت جهانی حمله کند، یعنی ایران خود را معادل یا برابر با یک قدرت اتمی میداند.
علم صالح، استادیار مطالعات خاورمیانه در دانشگاه ملی استرالیا در گفتگو با روزنامه هممیهن با اینکه در عملیات وعده صادق ۲، ایران خود را در جایگاهی میبیند که بازدارندگی ایجاد کردهاست، اظهار داشت:
دست زدن به چنین اقدامی ممکن نیست، مگر در خود قدرت بازدارندگی را دیدهباشد. موضع بسیار با اهمیت این است که طرف مقابل ایران از دو قدرت بسیار مهم برخوردار است. نخست اینکه اسرائیل قدرت اتمی است و دوم اینکه حمایت بیچون و چرای یک ابرقدرت را نیز پشت سر خود دارد. این دو ویژگی منحصربهفرد باعث میشود که برای طرفهای مختلف در افتادن با اسرائیل بسیار مشکل شود و کمتر کشوری پیدا میشود که حاضر باشد با چنین طرفی در بیفتد.
به باور این استاد دانشگاه، حملهای که ایران روز اول اکتبر به اسرائیل انجام داد نشان داد که ایران خودش را در قامتی میبیند که میتواند به یک قدرت اتمی با پشتیبانی یک ابرقدرت جهانی حمله کند، یعنی ایران خود را معادل یا برابر با یک قدرت اتمی میداند؛ اینکه ایران تصمیم میگیرد ۲۰۰ موشک به اسرائیل شلیک کند و پیشبینی میکند که در صورت واکنش مشابه اسرائیل، باز هم بتواند حملهای وسیعتر انجام دهد تا در یک نقطه این زد و خورد پایان پیدا کند. ما از چندین مسئول ایرانی شنیدهایم که پیامهای واضحی مخابره میکنند که نباید اقدامی انجام شود که ایران را به سمت تغییر دکترین اتمی خود ببرد. ایرانیها به وضوح میگویند که تسلیحاتی کردن برنامه اتمی ایران، آخرین انتخاب تهران است، اما بهعنوان یک گزینه در شرایط ضروری روی میز قرار دارد. ایران از سیاست اتمی خود به صورت عملگرایانه در روابط خارجی و امنیت ملی استفاده کردهاست.
صالح در ادامه با بیان اینکه حمله اول اکتبر (۱۰ مهر) ایران، یک حمله بازدارنده بود که در عین حال به لایههایی از بازدارندگی اسرائیل نیز ضربه زد و آنها را زیر سوال برد، تصریح کرد: اینجا مسئله بازدارندگی صرفاً به معنای توفیق حمله نظامی و تعداد موشکهایی که شلیک شد و به هدف برخورد کرد یا نکرد، نیست، بلکه صرفاً همین که ایران تصمیم میگیرد به اسرائیل حمله کند، به خودی خود معنادار است. ما میدانیم که بیش از ۵۰ سال است که هیچ «کشوری» به اسرائیل حمله نکردهاست و این نخستین بار است که فهم بازدارندگی که اسرائیل در منطقه ایجاد کردهاست، از بین میرود.
این استاد دانشگاه اما در ادامه با اشاره به برتری جمهوری اسلامی و موفقیت آن در برابر رژیم صهیونیستی اظهار داشت: در یازده ماه گذشته اسرائیل ضربات متعدد امنیتی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی دریافت کردهاست و در برابر ایران در یازده ماه گذشته هزینه آنچنانی برای سیاستهای منطقهایاش پرداخت نکردهاست. ترور شدن چند نفر به هیچ وجه ضربات راهبردی محسوب نمیشود، بلکه ضربههای تاکتیکی امنیتی هستند، اما به صورت راهبردی تعیینکننده نتایج رودررویی نیستند. ایران تا به حال دستکم در سه دهه گذشته حمله مستقیم نظامی از سوی کشور خارجی تحمل نکردهاست، چه از سوی اسرائیل و چه از سوی آمریکا. این میتواند یک دستاورد مثبت در مقوله بازدارندگی در طولانیمدت محسوب شود.
بنا بر تاکید این استاد دانشگاه، ایران تاوان مالی فوقالعادهای هم در ۱۱ ماه گذشته پرداخت نکردهاست، تحریمهای ایران مربوط به قبل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ است و لااقل در چارچوب جنگ غزه، ایران متحمل تشدید فشار اقتصادی نشدهاست. حتی شاید بتوان گفت که بهرغم تحریمها ایران با بالاتر رفتن قیمت نفت، ممکن است به لحاظ اقتصادی از تنش در منطقه اندکی هم انتفاع اقتصادی ببرد. تصور من این است که این اسرائیل است که هزینههای گزافی میدهد و البته بزرگترین هزینه اسرائیل از بین رفتن مشروعیت سیاسی و اخلاقی، تضعیف حیثیت بینالمللی و متهم شدن به جنایت جنگی، نسلکشی، آپارتاید و اشغالگری است.
وی همچنین افزود: تمام این مسائل در یازده ماه گذشته به صورت رسمی علیه اسرائیل مطرح شدهاست و در دادگاههای بینالمللی و سازمان ملل متحد مطرح شده و در حال رسیدگی است. اینها ضرباتی نیست که یک هویت سیاسی به راحتی بتواند از آنها در کوتاهمدت خلاصی پیدا کند. جدای از اینها هزینههای هنگفت نظامی باعث شدهاست که به اقتصاد اسرائیل هم ضربات زیادی وارد شود. اسرائیل منابع نامحدودی در اختیار ندارد و نهایتاً مجبور است که از ذخایرش هزینه کند و در درازمدت نمیتواند چنین ضرباتی را تحمل کند و در نهایت قدرتش تحلیل میرود و مجبور میشود که در عملکردش تجدیدنظر کند.
گفتنی است اظهارات این استادیار مطالعات خاورمیانه در دانشگاه ملی استرالیا نشان میدهد خلاف تخمینها و تحلیلهای برخی گروهها و جریانهای داخلی چگونه است که یک فرد خارج از کشور تحلیل دقیق تری نسبت به کسانی دارد که تا پیش از عملیات وعده صادق ۲، تولید هراس از اسرائیل و حامی اصلی آن آمریکا داشتند.
در شرایطی که برخی از وادادگان از لزوم مذاکره سخن به میان می آورند حال یک استاد دانشگاه خارج از کشور از وجود قدرتی از جانب ایران سخن می گوید که در برابر یک رژیم مسلح به تمامی تجهیزات و با کشورهای اتمی تمام قد ایستاده و در برابر آن بازدارندگی تولید کرده و از جانب دیگر بازدارندگی آنان را نیز به چالش کشیده است.
وفاق شکست خورده است!
بررسی رسانههای جریان اصلاح طلب بیانگر آن است که آنان در مطالبی زنجیره ای تلاش دارند تا همچنان فشار به دولت برای پیگیری مطالبات خود را دنبال نمایند.
تاملی بر مطالب مطرح شده از سوی برخی چهره ها و رسانه های جریان اصلاح طلب موید آن است که آنان در شرایط کنونی بار دیگر مساله وفاق را مطرح ساخته و ضمن تعریف خاص خود از آن تاکید می کنند وفاق مورد ادعای پزشکیان در صورت تامین مطالبات مورد تاکید اصلاح طلبان، شکست خواهد خورد.
در همین زمینه عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد، نوشت:
پزشکیان قول داد که بکوشد نظرات کسانی را هم که رای ندادند، جلب کند و البته حفظ رایدهندگان هم مفروض است. ولی پایداری چنین روندی مستلزم تامین وفاق درون سیستمی نیز است.
وی همچنین با اشاره به اینکه حل مسائل مهم کشور زدن یک کلید و دکمه نیست که مثل چراغ برق روشن یا خاموش شود، تاکید کرد: برای نمونه من هم معتقدم که اگر مساله فیلترینگ، زنان، روابط خارجی، گزینشها، صدا و سیما و... بهبود نیابد، هیچ اتفاق مثبتی نه تنها رخ نمیدهد، بلکه وفاق با جامعه شکست قطعی میخورد و هنگامی که چنین شد، وفاق درون ساختاری نیز با سرعت به قهقرا خواهد رفت و اصولا فرصتی برای حل مسائل اقتصادی و ناترازیهای آن نخواهد رسید.
در این میان اما بررسی دیدگاه های عباس عبدی نشان می دهد که وی همچون برخی از اصلاح طلبان رادیکال در وهله اول می کوشد تا خط مشی مورد نظر خود را به رئیس جمهور تحمیل کرده و حتی حدود و ثغور وفاق را باب میل خود تعریف و تفسیر کند.
وی همچنین در گام بعدی اما دچار یک تناقض می شود اگر وی معتقد است که نظام فکری پزشکیان مشخص بوده و رای اوری وی نیز به دلیل این نظام فکری بوده پس مشخص است بخشی از کسانی به وی رای نداده و در انتخابات شرکت نکرده اند، اصولا با نظام فکری وی هماهنگ نیستند و حال چگونه است که عبدی و اصلاح طلبان بدون اشاره به تامین مطالبات رای دهندگان به پزشکیان به وی فشار می آورند که مطالبه بخشی را که به وی رای نداده و نظام فکری را قبول ندارد، تامین کند.
در شرایطی که رئیس جمهور تلاش برای تحقق وعدههای خود را آغاز کرده و از حضور زنان در کابینه و مدیریت ها، تا بکارگیری اهل سنت و ...را کلید زده است مشخص نیست که اصلاح طلبان غایت مطالبات خود را چه تعریف کرده و چرا تامین مطالبه با سرعت بالا را طلب می کنند. سرعتی که مطالبه اش منصفانه به نظر نمیرسد.
از جانب دیگر تاکید بر تغییر در سیاست خارجی در شرایطی مطرح میشود که جهان بهوضوح شاهد حمایت و هدایتهای آمریکا از جنایات رژیم صهیونیستی بوده و چگونه است که رادیکال های اصلاح طلب با برجسته سازی مذاکره با غرب با اسم مستعار تغییر در سیاست خارجی، واقعیت های موجود را نمیبینند.