به گزارش مشرق، کانال تلگرامی محلل نوشت:
هر چند آمریکا و رژیم صهیونیست قصد درهم شکستن حزبالله را داشتند اما محاسبات آنها بر اساس فوریت بنا شده بود. اکنون شکست این محاسبات را میتوان در میدان مشاهده کرد زیرا هر کس بر ضعف و شکست حزبالله شرطبندی میکند، دچار شعف دروغین شده است.
اکنون میتوان گفت که مقاومت تعادل خود را بازیافته و با بازسازی اتاق عملیات و فرماندهی خود، کنترل امور را به دست گرفته و در حال آماده شدن برای به دست گرفتن ابتکار عمل است.
حملات موشکی و راکتی به حیفا و سایر شهرکها که نرخ آنها نه تنها کم نشده که در روزهایی افزایش یافته و همچنین انسجام خط اول پدافندی در جنوب لبنان باعث شده تا این سوال در اراضی اشغالی مطرح شود که چرا حملات اخیر صهیونیستها تاثیری بر حملات حزبالله نداشته و اساسا نتایج آن چه بوده است؟ آیا اساسا ارزیابی از توان واقعی حزبالله وجود دارد؟ جنگ فوق قرار است چگونه ادامه پیدا کند؟ آیا افق و چشم انداز سیاسی برای این جنگ وجود دارد؟ آیا در صورت ایجاد منطقه حائل توسط رژیم، این منطقه مجددا سقوط نخواهد کرد؟ اکنون چه تغییری در حملات حزبالله ایجاد شده وقتی پیش از این نبرد عملیاتهای حزبالله شاید به سختی به ۱۰ عدد میرسید اما امروز حزب کمتر از ۲۰ عملیات ندارد؟! این باعث شده تا برخی بر لزوم پذیرش طرح سیاسی از سوی رژیم صحبت کنند.
این موارد نشان میدهد که رژیم صهیونیستی هر چند با جسارت کامل و بالا با اتکا به نفوذ کیفی در مقاومت و نیروی هوایی خود تهاجم سنگینی آغاز کرد اما تلآویو ارزیابی درستی در خصوص نتایج جنگ نداشت و وارد مسیری مبهم شد.
این مسئله باعث شد تا رژیم ناگهان حداکثر کارتهای خود را بسوزاند چه از حیث فناوری و چه از حیث بانک اهداف و اطلاعات. اما حزبالله هنوز کارتهای بسیاری در اختیار دارد که هیچ یک وارد عرصه نشده است.
تصمیم مقاومت اکنون بر عدم تسلیم و ایجاد درد برای توقف جنگ است.
در روزهای آتی و پس از رسیدن حزبالله به آمادگی کامل و تکمیل آرایش ساختاری خود، دستورات و استراتژیهای سیدحسن نصرالله تکمیل خواهد شد. آمریکا هنوز هم فکر میکند که آینده با رژیم صهیونیستی است و از این رو حاضر به مذاکرات آتش بس نیست اما تصمیم مقاومت تحمیل آوارگی بزرگ به شمال علیالخصوص حیفا است.
اکنون جبهه مقاومت با اتکا به پشتیبانان خود قصد دارد در برابر طرح خاورمیانه جدید ایستاده و آن را به شکست بکشاند چه، با بمباران روزانه از هر فاصله و چه با جنگ طولانی مدت فرسایشی و بازی با عامل زمان و طاقت فرسا کردن عرصه برای رژیم.
در سال ۱۹۸۲، در حالی که لبنان درگیر جنگ داخلی بود، ارتش رژیم با نیروهای چند ملیتی به بیروت رسیدند، ارتش لبنان تجزیه و فروپاشیده بود، ساف از بیروت خارج شده و ارتش سوریه هم ضربات سختی خورده بود و حزبالله نیز یک گروه کوچک با امکانات ابتدایی بود. در این فضا توافق ۱۷ می امضا و بسیاری خواهان عادی سازی و صلح بین اسرائیل و لبنان بودند، اما عملیات کافه الویمپی در خیابان الحمرا بیروت که در آن شهید خالد علوان ۴ افسر اشغالگر را به هلاکت رساند، مسیر را برای عملیاتهایی باز کرد که در ۲۰۰۰ موجب خروج رژیم از لبنان شد. بنابراین هر کس در ایران، لبنان، کشورهای عربی، آمریکا، اروپا و ... بر تکرار ۱۹۸۲ حساب باز کند، باید نگاهش به میدان باشد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.