مشرق- یکی از آسیب های جدی تنبلی فرهنگی آن هم برای فعالان فرهنگی نقش بازی کردن است. نقش بازی کردن ساده تر از کتاب خواندن است. این را بازیگران فرهنگی ما خیلی خوب اثبات کرده اند.البته به این دسته سیاسی ها را هم اضافه کنید.
ماجرا از کجا شروع شد؟ داستان از همان جایی شروع شده که فعالان سیاسی اجتماعی و فرهنگی ما به این نتیجه رسیدند که نه حوصله اش را دارند و نه فرصتی را که ده ها سال وقت بگذارند تا هویتی برای خودشان درست کنند و بعد از آن بشوند یک برند. بهترین راهی هم که پیدا شد این بود که بیایند و از چهره های از پیش ساخته استفاده کنند آن هم آنهایی که صاحبانشان الان در قید حیات نیستند؛ آن یکی در سیاست شد "فلانی" دوم و این یکی در فرهنگ شد "فلانی " عصر ما و البته دریغ از یک نفر که خودش باشد و چیزی را از چنته ی خودش رو کند.
کار جایی بیخ پیدا می کند که این خود اسطوره بینی از نقاب زدن و برچسب بر خود زدن گذشته و تبدیل به "ادا" شود آن وقت است که کم کم سوژه خودش هم باورش می شود و قصه ی آن رند می شود که به دروغ گفت فلان جا آش می دهند و آنقدر از او استقبال شد که خودش هم باور کرد و در صف آش ایستاد. اینجا دیگر نمی توانی متقاعدش کنی و قص علی هذا.
در بین فرهنگی ها بیماری های قبلی "خود شریعتی بینی" و "خود مطهری بینی" قدمت بیشتری داشت اما برای جوان تر ها که تیپ های شیک تر را می پسندند "خود آوینی بینی" مذاق ها خوش می آمد. هر چه که بود سید مرتضی آوینی گذشته ای در روشنفکری داشت و از این سود محدوده کلامش و نظراتش در هنر و ادبیات و اندیشه و خصوصا سینما وسیع تر از حوزه های دیگر به چشم می آمد و این ها همه متناسب با زمانه ما بود و هست.
اگر سید مرتضی آوینی به دلیل تسلط و احاطه اش نسبت به حوزه هایی که در آنها سخن می گفت بیانی صریح و برنده داشت " خود آوینی بین ها" بیان تندشان را وسیله ای برای پوشاندن عدم احاطه گرفته اند. عجیب نیست اگر در میان آنها بشود نشانه هایی از مخالفان آوینی هم دید؛ که البته در همان دوران حیات او هم این بیان تند را داشتند اما با این تفاوت که الفاظشان متفاوت با امروز بود.
دایره واژگانی مرتضای آوینی در آثارش جان پناه خوبی برای پنهان شدن مبتلایان به مرض "خود آوینی بینی" است اما مساله این است که برای رسیدن به تسلط به چنین دایره ی واژگانی باید آثار او را به دقت خواند و این همان چیزی است که رخ نمی دهد و در نهایت چند اصطلاح مشهور تبدیل می شود به نشانه و سمبل.
در محتوا نیز فحش دادن و بد وبیراه گفتن جای تحلیل و استدلال را می گیرد و آدم ها همان هستند و تنها سپرها عوض می شود.بیماری "خود آوینی بینی مزمن" از آن بیماری هایی است که در هر عصری امکان همه گیری اش هست؛ به بیماری های یکی دو دهه ی قبلش اشاره کردیم؛ اشاره ای هم به بیماری چند قرن پیشش می کنیم و تمام.
حتما در کتاب های درسی در سال های پیش این شعر را خوانده اید "بود بقالی و او را طوطی ای". این شعر مولوی حکایت طوطی ای بود که بر اثر حادثه ای پرهای سرش ریخت و به اصطلاح امروز کچل شد و البته لال. طوطی قصه مولوی لال ماند تا روزی درویشی سر تراشیده دید؛ ناگهان زبان باز کرد و آن درویش را با خودش مقایسه کرد" کز قیاسش خنده آمد خلق را/ کو چو خود پنداشت صاحب دلق را"...و در نهایت"کار نیکان را قیاس از خود مگیر/ گر چه باشد در نبشتن شیر، شیر".
درباره ی ماجرای نقد و "سخن روز" قبلی مشرق
وقتی بیماری هایی از این دست در فضای فرهنگی رواج می یابد اولین چیزی را که ضیق می کند و محدود فضای نقد است. نگاهی به نظراتی که در "سخن روز" قبلی مشرق منتشر شد بیندازید؛ غیر از آنهایی که به تعارفات می پرداختند؛ یکی دو تایی که خواسته بودند به نوعی دیدگاه مطرح شده در این یادداشت را به نقد بنشینند تحت تاثیر همان اتفاقی است که از همین بیماری "خود فلانی بینی" ناشی شده است.
عزیزانی که نظرشان منتشر شده بود با تاکید اشارات نویسنده ی "سخن روز" را نظراتی شخصی دانسته بودند و نه نقد. حتی دوست عزیز دیگری گفته بود که شما الفبای نقد را نمی دانید. عجیب اینکه هیچ کدام از دوستان تفاوت میان چند اشاره ی فنی با یک نقد تمام عیار را احصا نکرده بودند و ... الخ.
مخاطب این روزهای رسانه های فرهنگی دیگر تفاوت یک استدلال و نظرات و سلیقه های شخصی را درک نمی کند؛ یعنی نمی تواند که درک کند. نمی داند کجا باید بحث کند و کجا رد؛ حتی اگر استدلال یک استدلال ساده باشد.
بیماری "خود آوینی بینی" و نمونه های جدید تر و قدیمی تر آن می تواند یک اپیدمی شود و اولین جایی را که هدف می گیرد سیستم درک استدلالی است. مخاطب می آموزد که بی دلیل پرخاش کردن هم می تواند جایی رنگ و بوی نقد بگیرد و بالعکس. بیماری را جدی بگیریم.
حرفهای دیگری هم هست که ان شاء الله باشد برای بعد!
دبیر فرهنگی
کد خبر 168675
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۱ - ۱۳:۰۶
- ۱ نظر
- چاپ
اگر سید مرتضی آوینی به دلیل تسلط و احاطه اش نسبت به حوزه هایی که در آنها سخن می گفت بیانی صریح و برنده داشت " خود آوینی بین ها" بیان تندشان را وسیله ای برای پوشاندن عدم احاطه گرفته اند.