به گزارش مشرق، مهدی محمدی در نشست سیاست خارجی ایران با عنوان مذاکرههای هستهای۱+۵ که در دوره آموزشی شبکه تحلیلگران جنگ نرم "باهر" برگزار می شد، اظهار داشت: «اگر دربارهی هر موضوعی یک نگاه تحلیلی تاریخی نداشته باشیم نمیتوان چیستی پدیدهها را دریابیم؛ بنابراین پاسخ به برخی سؤالها در خصوص پروندهی هستهای ایران مانند اینکه از نظر فنی یک نگاه تکنولوژیک چگونه شکل میگیرد، چرا یک فناوری به مرحلهای میرسد که جنبهی امنیتی پیدا میکند، برای چه داشتن یا نداشتن سلاح هستهای آزمایش شده مهم است و اینکه چرا کشورها وقتی به ظرفیت ساخت یک سلاح هستهای دست پیدا میکنند نگاه استراتژیکیشان نسبت به قبل متفاوت میشود؛ سبب میشود کمکم یک نگاه راهبردی به مسأله پیدا کنیم.»
وی با اشاره به اینکه جنبهی بعدی سیاست داخلی کشور این است که پروندهی هستهای ایران در دولت خاتمی با دولت احمدینژاد متفاوت است، تصریح کرد: «مسألهی دیگر نیز ماهیت حقوقی این بحث است که باید ببینیم مأموریتهای نظام امنیت بینالملل که بر اساس موافقتها و معاهدههای سازمانهای بینالمللی شکل گرفته چیست و چرا پیش از انقلاب با اینکه یک دانشجوی هستهای و حتی سازمان انرژی هستهای نداشتیم عضو «ان.پی.تی» شدیم و اثرات مشارکت یا عدم مشارکت در این نظام بینالملل چیست؟»
به گزارش جوانآنلاين، این کارشناس مسائل هسته ای با بیان اینکه متأسفانه هنوز هم افرادی هستند که معتقدند ما باید عضو ناتو شویم و تأمین امنیتمان را هم به دست آمریکاییها بسپاریم، افزود: «در زمان دولت خاتمی هم معاهدهی «ان.پی.تی» و هم معاهدهی منع جامع آزمایشهای هستهای امضا شد که هیچ سنخیتی با هم نداشت چرا که روحیهای نزد مسئولان کشور وجود داشت مبنی بر اینکه ما باید در تمام معاهدههای بینالمللی شرکت کنیم.»
محمدی با اشاره به اینکه پروندهی هستهای ما ویژگیاش آن است که تمام موارد مختلف اعم از حقوق بینالملل، بحثهای ژئوپولتیک و جناحبندیهای سیاست داخلی را داراست، ادامه داد: «در قبل از انقلاب غربیها معتقد بودند که برنامهی هستهای در تهران ادامه یابد که باعث قرارداد ما با آلمانها برای ساخت دو راکتور شد یا فرانسویها که برای تبدیل اورانیوم و مواد اولیهی غنیسازی مذاکره کردند و قرار شد دو راکتور در دارخوین بسازند؛ همچنین آمریکاییها قرار شد سوخت راکتور غنیشدهی تهران را تأمین کنند که این کارها انجام شد.»
به گفته وی، مذاکرههای غرب با مقامهای رژیم پهلوی نشان میدهد که ما هرچه بخواهید به شما میدهیم فقط موازنه با اسرائیل بهم نخورد چراکه در صورت داشتن برنامهی هستهای کسی به شما حمله نمیکند و این الگوی تفکر جنگ سرد است تا بتوانند از لحاظ امنیتی نیز یک بازدارندگی کامل ایجاد کنند.
مسئول سایت ایران هسته ای با اشاره به اینکه مقامهای آن زمان اجازهی کنترل مواد هستهای را به غرب میدادند، اضافه کرد: «در آن زمان غرب یک نگاه تجاری به پروندهی هستهای ما داشت و برای همین ما را به خرید یک میلیارد دلار سهام شرکت یورودیف ترغیب کردند که ما عضو هیأت مدیرهی این شرکت شدیم و در قرارداد ما نوشته شده که میتوانیم این اورانیوم غنی شده را برداشت کنیم که تا امروز یک گرم اورانیوم نیز به ما ندادهاند و این سرنوشت یک میلیارد دلار سهام ما در قبل از انقلاب است.»
محمدی عنوان کرد: «برنامهی هستهای پس از انقلاب در دههی ۶۰ تعطیل شد و آلمانها که با ما قرارداد داشتند به بهانهی ناامنی بوشهر در زمان جنگ پروژهی خود را نیمه کاره رها کردند و رفتند و این تعطیلی تا اوایل دههی ۷۰ طول کشید.»
وی بیان داشت: «پس از جنگ این سؤال مطرح شد که ما چه باید داشته باشیم که دیگر کشوری به ما حمله نکند و چه ضمانتی وجود دارد که جنگ دیگری دوباره راه نیفتد که البته این یک سؤال امنیت ملی برای هر کشوری است که موارد اجتناب از جنگ را مطرح میکند.»
این کارشناس هسته ای با طرح این سؤال که آیا ما برای تأمین انرژی در کشور باید تا ابد روی منابع نفت و گاز حساب کنیم و اگر ما منابع انرژی را به نفت و گاز منحصر کنیم تصمیم معقولی گرفتهایم، اظهار کرد: «ما در مقطعی درگیر این بحث در دولت اصلاحات بودیم که باورشان این بود اگر شما پول قابل توجهی را در کاری انداختهاید حتماً فکر دیگری را در ذهنتان پروراندهاید و بهزاد نبوی در مجلس ششم پشت تریبون رفت و گفت که ما این همه ذخایر نفت و گاز داریم چرا باید به دنبال سلاح هستهای باشیم.»
محمدی گفت: «از زمانی پروندهی هستهای سیاسی و امنیتی شد که منافقین برنامهای را از فعالیتهای هستهای در نزدیکی راکتور نشان دادند آن هم درست زمانی که ۷ ماه مانده بود که آمریکا به عراق حمله کند و برای نخستین بار اطلاعات برنامهی هستهای ایران به اصطلاح افشا شد.»
وی ادامه داد: «وقتی موضوع سیاسی امنیتی شد یک اختلاف نظری در کشور خودش را نشان داد به طوری که به گفتهی روحانی، دبیر شورای امنیت ملی وقت، کشور اجماعی نداشت که چگونه مسألهی هستهای ایران را حل و فصل کنیم.
این کارشناس سیاست خارجی کشورمان افزود: «گروهی بر این عقیده بودند که باید با غرب اعتمادسازی کرده و روابطمان را افزایش دهیم که در این صورت برنامهی هستهای خود به خود حل میشود و کسی به ما گیر نمیدهد که این تفکر از دوران اصلاحات اتفاق افتاد.»
محمدی اضافه کرد: «مسألهی هستهای از دید آنها ابزار ارتقای روابط بود، ارزش ذاتی نداشت و میگفتند مانند دیگر چیزها قابل معامله است و میشود آن را گران فروخت؛ وقتی در ژوئن سال ۲۰۰۴م. گاز «یو.اف.ایکس» را تولید کردیم آژانس انرژی اتمی این مسأله را پذیرفته بود اما متأسفانه در داخل برای اینکه بگویند ما از لحاظ فنی کار مهمی نکردهایم، قبول نمیکردند و میگفتند این گار «یو.اف.ایکس» نیست.»
وی با تأکید بر اینکه وقتی شما به غرب بگویید ما قصدی برای پیشرفت نداریم آنها دیگر کاری با ما ندارند، خاطر نشان کرد: «بر اساس راهبرد دشمن چیزی به عنوان حقوق بینالملل برای ما وجود ندارد و اگر هم حقوق بینالملل وجود داشت هرگز حقی را برای ما به رسمیت نشناخته است.»
این کارشناس مسائل هسته ای با اشاره به مدل دیگری که در کشور وجود داشت اما ناقص اجرا شد، اظهار داشت: «سخن حاج قاسم سلیمانی برای ما یک دنیا درس است که گفت: اگر یک ملت در طول تاریخ در کرهی زمین لیاقت شکست آمریکا را داشته باشد، ما هستیم.»
وی با اشاره به اینکه جنبهی بعدی سیاست داخلی کشور این است که پروندهی هستهای ایران در دولت خاتمی با دولت احمدینژاد متفاوت است، تصریح کرد: «مسألهی دیگر نیز ماهیت حقوقی این بحث است که باید ببینیم مأموریتهای نظام امنیت بینالملل که بر اساس موافقتها و معاهدههای سازمانهای بینالمللی شکل گرفته چیست و چرا پیش از انقلاب با اینکه یک دانشجوی هستهای و حتی سازمان انرژی هستهای نداشتیم عضو «ان.پی.تی» شدیم و اثرات مشارکت یا عدم مشارکت در این نظام بینالملل چیست؟»
به گزارش جوانآنلاين، این کارشناس مسائل هسته ای با بیان اینکه متأسفانه هنوز هم افرادی هستند که معتقدند ما باید عضو ناتو شویم و تأمین امنیتمان را هم به دست آمریکاییها بسپاریم، افزود: «در زمان دولت خاتمی هم معاهدهی «ان.پی.تی» و هم معاهدهی منع جامع آزمایشهای هستهای امضا شد که هیچ سنخیتی با هم نداشت چرا که روحیهای نزد مسئولان کشور وجود داشت مبنی بر اینکه ما باید در تمام معاهدههای بینالمللی شرکت کنیم.»
محمدی با اشاره به اینکه پروندهی هستهای ما ویژگیاش آن است که تمام موارد مختلف اعم از حقوق بینالملل، بحثهای ژئوپولتیک و جناحبندیهای سیاست داخلی را داراست، ادامه داد: «در قبل از انقلاب غربیها معتقد بودند که برنامهی هستهای در تهران ادامه یابد که باعث قرارداد ما با آلمانها برای ساخت دو راکتور شد یا فرانسویها که برای تبدیل اورانیوم و مواد اولیهی غنیسازی مذاکره کردند و قرار شد دو راکتور در دارخوین بسازند؛ همچنین آمریکاییها قرار شد سوخت راکتور غنیشدهی تهران را تأمین کنند که این کارها انجام شد.»
به گفته وی، مذاکرههای غرب با مقامهای رژیم پهلوی نشان میدهد که ما هرچه بخواهید به شما میدهیم فقط موازنه با اسرائیل بهم نخورد چراکه در صورت داشتن برنامهی هستهای کسی به شما حمله نمیکند و این الگوی تفکر جنگ سرد است تا بتوانند از لحاظ امنیتی نیز یک بازدارندگی کامل ایجاد کنند.
مسئول سایت ایران هسته ای با اشاره به اینکه مقامهای آن زمان اجازهی کنترل مواد هستهای را به غرب میدادند، اضافه کرد: «در آن زمان غرب یک نگاه تجاری به پروندهی هستهای ما داشت و برای همین ما را به خرید یک میلیارد دلار سهام شرکت یورودیف ترغیب کردند که ما عضو هیأت مدیرهی این شرکت شدیم و در قرارداد ما نوشته شده که میتوانیم این اورانیوم غنی شده را برداشت کنیم که تا امروز یک گرم اورانیوم نیز به ما ندادهاند و این سرنوشت یک میلیارد دلار سهام ما در قبل از انقلاب است.»
محمدی عنوان کرد: «برنامهی هستهای پس از انقلاب در دههی ۶۰ تعطیل شد و آلمانها که با ما قرارداد داشتند به بهانهی ناامنی بوشهر در زمان جنگ پروژهی خود را نیمه کاره رها کردند و رفتند و این تعطیلی تا اوایل دههی ۷۰ طول کشید.»
وی بیان داشت: «پس از جنگ این سؤال مطرح شد که ما چه باید داشته باشیم که دیگر کشوری به ما حمله نکند و چه ضمانتی وجود دارد که جنگ دیگری دوباره راه نیفتد که البته این یک سؤال امنیت ملی برای هر کشوری است که موارد اجتناب از جنگ را مطرح میکند.»
این کارشناس هسته ای با طرح این سؤال که آیا ما برای تأمین انرژی در کشور باید تا ابد روی منابع نفت و گاز حساب کنیم و اگر ما منابع انرژی را به نفت و گاز منحصر کنیم تصمیم معقولی گرفتهایم، اظهار کرد: «ما در مقطعی درگیر این بحث در دولت اصلاحات بودیم که باورشان این بود اگر شما پول قابل توجهی را در کاری انداختهاید حتماً فکر دیگری را در ذهنتان پروراندهاید و بهزاد نبوی در مجلس ششم پشت تریبون رفت و گفت که ما این همه ذخایر نفت و گاز داریم چرا باید به دنبال سلاح هستهای باشیم.»
محمدی گفت: «از زمانی پروندهی هستهای سیاسی و امنیتی شد که منافقین برنامهای را از فعالیتهای هستهای در نزدیکی راکتور نشان دادند آن هم درست زمانی که ۷ ماه مانده بود که آمریکا به عراق حمله کند و برای نخستین بار اطلاعات برنامهی هستهای ایران به اصطلاح افشا شد.»
وی ادامه داد: «وقتی موضوع سیاسی امنیتی شد یک اختلاف نظری در کشور خودش را نشان داد به طوری که به گفتهی روحانی، دبیر شورای امنیت ملی وقت، کشور اجماعی نداشت که چگونه مسألهی هستهای ایران را حل و فصل کنیم.
این کارشناس سیاست خارجی کشورمان افزود: «گروهی بر این عقیده بودند که باید با غرب اعتمادسازی کرده و روابطمان را افزایش دهیم که در این صورت برنامهی هستهای خود به خود حل میشود و کسی به ما گیر نمیدهد که این تفکر از دوران اصلاحات اتفاق افتاد.»
محمدی اضافه کرد: «مسألهی هستهای از دید آنها ابزار ارتقای روابط بود، ارزش ذاتی نداشت و میگفتند مانند دیگر چیزها قابل معامله است و میشود آن را گران فروخت؛ وقتی در ژوئن سال ۲۰۰۴م. گاز «یو.اف.ایکس» را تولید کردیم آژانس انرژی اتمی این مسأله را پذیرفته بود اما متأسفانه در داخل برای اینکه بگویند ما از لحاظ فنی کار مهمی نکردهایم، قبول نمیکردند و میگفتند این گار «یو.اف.ایکس» نیست.»
وی با تأکید بر اینکه وقتی شما به غرب بگویید ما قصدی برای پیشرفت نداریم آنها دیگر کاری با ما ندارند، خاطر نشان کرد: «بر اساس راهبرد دشمن چیزی به عنوان حقوق بینالملل برای ما وجود ندارد و اگر هم حقوق بینالملل وجود داشت هرگز حقی را برای ما به رسمیت نشناخته است.»
این کارشناس مسائل هسته ای با اشاره به مدل دیگری که در کشور وجود داشت اما ناقص اجرا شد، اظهار داشت: «سخن حاج قاسم سلیمانی برای ما یک دنیا درس است که گفت: اگر یک ملت در طول تاریخ در کرهی زمین لیاقت شکست آمریکا را داشته باشد، ما هستیم.»