او از همان کودکی نبوغ خود را در یادگیری نشان داد. به گفته نزدیکان، «سید عباس» در هفت سالگی شعر میگفت و اشعار شاعران بزرگ فارسی را از بر بود.
13 سال داشت که به تحصیل ادبیات عرب نزد مرحوم آیتالله لنکرانی پرداخت و مدتی بعد نزد علامه سمنانی، منطق و فلسفه آموخت. در 15 سالگی به زنجان رفت و فقه و اصول را از آیت الله عالمی فرا گرفت.
معارف در 18 سالگی وارد دانشگاه تهران شد و در کنار تحصیل حقوق سیاسی، به فراگیری فیزیک و موسیقی نیز همت گماشت. جهتگیریهای او ضد رژیم شاه بود، جالب اینکه دعوت انجمن حجتیه را نیز نپذیرفت، چرا که آن زمان انجمن موضع روشنی بر ضد رژیم شاهنشاهی نداشت.
البته مدتی در دام یکی از فرقههای تصوف افتاد اما بعدها از آن اعراض کرد. او در طول این ایام یک دوره اصول فقه را نزد آیتالله کوهکمرهای گذراند. دوره خارج فقه و اصول را میگذراند که با اندیشههای دکتر سید احمد فردید آشنا شد و همین موضوع او را دوباره به تهران کشاند و مسیر زندگیاش تغییر کرد.
او به هفت زبان عربی، آلمانی، یونانی، فرانسه، پهلوی، سانسکریت و ترکی مسلط بود.
از معارف هشت کتاب به نامهای 1-حکمت انسی (به زبانهای فارسی، عربی، آلمانی)، 2-اقتصاد(فارسی و عربی)، 3-اصول فقه، 4-شرح اداوار موسیقی صفی الدین ارموی، 5-رساله ای در ماترژین و فیزیک کوانتوم (نظریه ماترژن)، 6-حواشی بر اسفار اربعه، 7-چندین مقاله در زمینه ژئوپولیتک و اقتصاد سیاسی و 8-تدوین فرهنگ اتیمولوژیک مرحوم سید احمد فردید(معجم الوسیط) یادگار مانده است.
به مناسبت سالروز درگذشت «سیدعباس معارف» در شب یلدای سال 1381، گزیدهای از مطلب شماره 64 و 65 مجله سوره اندیشه در پی میآید:
استاد معارف گرچه سابقه کار اجرای مانند همکاری در پیش نویس قانون اساسی، و تدوین نخستین قانون کار جمهوری اسلامی، و مشاور شهید رجایی، را در کارنامه خود داشت، اما پس از شهادت رجایی به طور کلی از همه سمتها و کارها کناریگیری کرد و خلوت گزید و تا پایان عمر گوشه درویشی اختیار کرد و با فقر روزگار گذراند و در همان فقر دیده از جهان فانی بست.
معارف نخستین کسی بود که جغرافیای «بیدل دهلوی» را در سال 58 به ایرانیان شناساند و در سلسله درسهایی که آن موقع در دانشگاه علامه طباطبایی داشت، نام بیدل و اشعارش را خواند. البته بعدها کسانی با نوشتن کتاب، این کشف جدید را به نام خود تمام کردند!
معارف در سال 59 شروع به شناسایی بزرگان موسیقی مقامی در نواحی مختلف کشور نمود و بزرگانی مانند «استاد یگانه»، «استاد حاج قربان سلیمانی»، «استاد سرور احمدی» را به دنیای موسیقی معرفی کرد و خود نیز در دوتار نوازی تربت جام با ابداع پنجهای جدید که به نام «پنجه شکسته» معروف شد، این موسیقی عرفانی و عمیق ایرانی را احیا کرد.
علاوه بر سلوک نظری، معارف اهل طریقت بود و صاحب مقاماتی. یکی از ویژگیهای استاد چنین بود که هرگاه کسی به دیدنش میآمد پس از سلام و احوالپرسی معمول، بلافاصله به بحث علمی میپرداخت و با طرح یک مسئله علمی، صحبت را ادامه میداد.
خانه ساده و بیآلایش معارف، محفل دوستان و شاگردان و مریدان بود. اگر حال و وضع جسمانیش خوب بود، هرگز در آموختن دریغ نمیورزید.
سیدحسامالدین سراج(خواننده) نقل میکند: یک روز یک دوست پزشک متخصص قلب را به منزل استاد معارف بردم تا ایشان را معاینه کند. دوست پزشک وقتی معاینهاش تمام شد، استاد معارف شروع کرد به پرسیدن سؤالات علمی درباره وضعیت قلب خودش. پزشک متخصص قلب پاسخهایی داد ولی استاد معارف پاسخها را نقض میکرد. بحث تخصصی قلب میان آنها دو ساعتی به طول انجامید و من هم که کلا بیاطلاع بودم فقط تماشا میکردم. پس از اتمام بحث و خروج از منزل استاد معارف، دوست پزشک، با ناراحتی و دلخوری رو به من کرد و گفت: آقای سراج، شما مرا نزد یک متخصص قلب آوردهاید و به من هیچ نمیگویید!؟ من گفتم: ایشان تحصیلات آکادمیک پزشکی ندارد. باور کنید!