پس از آن نيز شيخ "عبد العزيز آل شيخ"، مفتي عربستان سعودی گروهي از رجال ديني یا همان خاخام های صهیونیست را جهت شركت در كنفرانس مصالحه و آشتی مذهبی كه قرار بود، در رياض برگزار شود و شخصيت هاي ديني بزرگي از اديان سه گانه آسماني در آن حضور يابند، دعوت كرد.
گزارش هاي مطبوعاتي حاكي است كه مفتي عربستان سعودی تلفني با "اهارون عفروني"، نماينده جمعیت دوستي عربي – صهیونیستي تماس برقرار كرده و از او دعوت به عمل آورده است.
به خصوص پس از موضع گیری عربستان سعودی در قبال جنگ ژوئيه 2006 میلادی عليه "حزب الله" لبنان بحث درباره روابط سعودي – صهیونیستي افزايش يافته است. جنگي كه طي آن عربستان سعودی موضع خود مبني بر استمرار جنگ تا سرنگونی و اضمحلال حزب الله را به گوش صهیونیست ها رساند.
سپس مساله ملاقات بین شاهزاده "بندر بن سلطان" که در آن زمان مشاور امنيت ملي عربستان سعودی بود با "ايهود اولمرت"، نخست وزير وقت رژیم صهیونیستی طي ضيافت تدارك ديده شده توسط "ملك عبد الله ثاني"، پادشاه اردن مطرح شد . علاوه بر آن ديدارهايی ميان سعودي ها و صهیونیست ها در سطوح اطلاعاتي انجام گرفت، ملاقات هايي كه اولمرت هیچ گاه آنها را نفي نكرد.
اسناد زيادي درباره وجود روابط متمايز ميان رژيم صهيونيستي و عربستان سعودی كه مقدس ترین بر اماكن جهان اسلام تسلط و كنترل دارد، موجود است ... از طريق اين تحقيق تلاش خواهیم کرد که تغییر و تحولات روي داده در در روابط دو رژیم وهابی سعودی و صهیونیستی طي دوره گذشته را رصد کنیم.
سفرهاي صهیونیست ها به عربستان سعودی
مطبوعات خارجي و به ویژه غربی عادت دارند كه در هر دوره اي به آخرين تحولات موجود در روابط ميان رژيم صهيونيستي و نظام حكومتي عربستان سعودی بپردازند. در ماه ژانويه سال 2008 میلادی خبرنگار روزنامه صهیونیستی "يديعوت آحارانوت" به عربستان سعودی سفر می كند و این روزنامه صهيونيستي در صفحه اول خود در تاريخ 15 ژانویه 2008 اعلام می كند كه "ارولي ازولاي"، خبرنگار اين روزنامه به همراه "جرج بوش" پسر، رئيس جمهوری وقت آمریکا وارد عربستان سعودی شده است. اين روزنامه صهیونیستی در ادامه تصويري از خبرنگار خود را در عربستان سعودي منتشر كرد.
ارولي ازولاي درباره سفر خود چنین گفت: پس از رسيدن هواپيما به فرودگاه بين المللي رياض نماينده وزارت اطلاع رساني عربستان سعودی به من كارت رسمي خبرنگاري داد و من دفتر موقتی را براي روزنامه يديعوت آحارانوت در پايتخت عربستان افتتاح كردم.
اين خبرنگار طي گزارشي كه از رياض داشته می گوید: زماني كه به دفتر روزنامه رسيدم و تابلويي را ملاحظه كردم كه بر رويش به زبان انگليسي نوشته شده بود: «روزنامه يديعوت آحارانوت» غافلگير شدم. وي تأكيد مي كند که تمامي اين اقدامات با آگاهي و موافقت مقامات رسمي عربستان سعودی صورت گرفته بود.
ارولي ازولاي مي افزايد: خبر رسيدن يك خبرنگار صهیونیست به رياض حسن كنجكاوي همه را برانگيخته بود. این موجب شد تا پس از گذشت مدت زماني اندك سه نماينده از تلويزيون رسمي عربستان سعودی به آن محل استقرار من بیایند و از من بخواهند كه با حضور در يك برنامه زنده سياسي در تلويزيون موافقت كنم. من با اين درخواست موافقت كردم و نشستي سياسي با شركت يك خبرنگار صهیونیست چند روز پس از آن برگزار شد.
اين خبرنگار صهیونیست تأكيد مي كند: نماينده وزارت اطلاع رساني عربستان سعودی در لابي هتل محل اقامتم منتظرم بود و به من گفت: اميدوارم كه اين بار صلح ميان اسرائيل و تمامي كشورهاي عربي برقرار شود.
به گفته اين خبرنگار يكي از مسئولان سعودي به وضعیت سلامتي "آريل شارون"، نخست وزير سابق رژیم صهیونیستی توجه زیادی داشت و مدام از من سوال می كرد: چرا روزنامه هاي اسرائيلي پيگيری اخبار مربوط به وضعيت جسماني او را متوقف كرده اند؟
اين خبرنگار صهیونیست تصريح مي كند: حدود 10 ماه قبل نيز به همراه "بان كي مون"، دبيركل سازمان ملل به عربستان سعودی سفر كرده بودم، اما اين بار برخلاف دفعه قبل امور به طوري عادي جريان يافت و گفتوگو با مسئولان سعودي در لابي هتل محل اقامتم و دفتر روزنامه یدیعوت آحارانوت در ریاض و در مقابل ديدگان همه انجام شد.
وي مي افزايد: من دفعه قبل واقعاً به عنوان يك اسرائيلي از اين ترس داشتم كه از طرف عربستاني ها مورد آزار و اذيت قرار گيرم، اما این بار اصلا چنین احساسی نداشتم.
اين روزنامه نگار صهیونیست ادامه مي دهد: مسئولان سعودی آموزش هايي را به من دادند كه مفادش اين بود که وقتی می خواهم از هتل محل اقامتم خارج شوم، باید پوششي روي سرم قرار دهم.
من به توصیه آنها چنین کردم و براي گردش در ریاض، پايتخت عربستان سعودی از هتل خارج شدم و اقدام به نگارش دیده ها و شنیده ها و برداشت هايم کردم كه از جمله آنها ابراز خشم عربستاني ها از تشدید اقدامات امنيتي در کشور توسط نيروهاي امنيتي و پلیس به مناسبت سفر رئیس جمهوری آمریکا به عربستان بود.
همچنين اين خبرنگار نارضايتي خود را از رستوران هاي عربستان سعودی اعلام مي كند، زيرا آنها اجازه نشستن زن و مرد در كنار هم را نمي دادند. او مي گويد: من مجبور شدم، رستوران مك دونالد در رياض را ترك كنم، زيرا دوست نداشتم زنان عربستاني را ملاحظه كنم كه به دليل داشتن حجاب با دشواري ساندويچ مي خوردند!
چند ماهي از اين اتفاق نگذشته بود كه رسانه هاي عربستان سعودی در پايان مارس 2008 از دعوت شيخ عبدالعزيز آل شيخ مفتي عربستان سعودی از خاخام هاي صهیونیست جهت شركت در كنفرانس آشتی مذهبی كه قرار بود در رياض برگزار شود، سخن گفته و پرده برداشتند. كنفرانسي كه قرار بود در آن شخصيت هاي ديني بزرگي از اديان سه گانه آسماني شركت داشته باشند.
این رسانه ها اعلام کردند که مفتي عربستان یک هفته پیش از آن با "اهارون عفروني"، نمانيده تشكل دوستي عربي – صهیونیستی تماس گرفته و او را برای حضور در کنفرانس و سفر به عربستان دعوت کرده بود.
فرستادگان شيخ براي گفتوگو با رژیم صهیونیستی
اگر بخواهيم به بيان ديدارهاي سري ومحرمانه انجام شده ميان صهیونیست ها و سعودي ها طي سال هاي اخير بپردازيم، تاريخي سرشار از ملاقات ها ميان عربستان سعودی و رژيم صهيونيستي را ملاحظه خواهيم كرد.
در ماه مارس 2007 رسانه ها خبري را منتشر كردند كه از ملاقات "عادل الجبير"، سفير عربستان سعودی در آمريكا با "افرايم سنیه"، معاون وقت وزير جنگ رژیم صهیونیستی پرده برمی داست. این ملاقات در چارچوب ديدارهاي سه جانبه ميان عربستان، آمريكا و رژیم صهیونیستی در خصوص طرح صلح اعراب - اسرائيل كه عربستان سعودی پيشنهاد دهنده آن بود، انجام شد. اين دیدار اندكي قبل از نشست سران اتحادیه عرب رخ داد.
مسئولان سعودی بسان همیشه اين خبر را نفي و اعلام كردند که اين گزارش ها صحت ندارد. اما روزنامه صهیونیستی يديعوت آحارانوت تأكيد كرد: "ديويد ولش"، رئيس بخش خاورميانه وزارت خارجه آمريكا اين دو نفر را گردهم آورده تا با هم گفتوگو كنند. به گفته اين روزنامه سنيه با جبير- كه يكي از افراد بسیار نزديك پادشاه عربستان سعودی به شمار مي آید- دست داده و به او گفته است: من از ملاقات رو در رو با شما خوشحال هستم ... براي مشكلات موجود در منطقه ما چه اتفاقي خواهد افتاد؟
جبير نيز در پاسخ مي گويد: اميدوارم حل مشكلات موجود در هفته هاي آتي در مسير درست آن قرار گيرد. اين ديدار نخستين ديدار انجام شده ميان سعودي ها و صهیونیست ها نبود، بلكه قبل از آن ملاقات هاي زيادي ميان دو طرف انجام شده بود.
در ژانويه 2007 "تركي الفيصل"، سفير بر كنار شده عربستان سعودی در آمريكا در مراسم استقبال برگزار شده توسط رسانه هاي صهیونیستی در آمريكا شركت كرده بود. برحسب توصيف "ويليام داروف"، مدير دفتر تشكل هاي متحد يهودي در واشنگتن حضور يك ديپلمات سعودي در مراسمي كه تشكل هاي يهودي آن را سازماندهي كرده بودند، امري بي سابقه بود.
در سپتامبر 2006 روزنامه هاي عربي و غربي درباره ديداري سخن گفتند كه در آن ايهود اولمرت، نخست وزير وقت رژیم صهیونیستی و بندر بن سلطان، مشاور وقت امنيت ملي عربستان سعودی در امان، پايتخت اردن شرکت داشتند. ديداري كه بخشي از تلاش جرج بوش براي حمايت از اولمرت پس از مصائب و شکست رژیم صهیونیستی در جنگ عليه حزب الله محسوب مي شد. "دانيال آیالون"، سفير سابق رژیم صهیونیستی در واشنگتن در این باره مي گويد: ملاقات سعودي - صهیونیستي در سطح بالا انجام شده بود.
روزنامه صهیونیستی يديعوت آحارانوت اقدام به انتشار جزئيات ديدار برگزار شده ميان اولمرت و بندر بن سلطان کرد، ديداري كه عربستاني ها آن را نفي مي كردند.
"شیمون شوير"، تحليلگر مشهور سياسي رژیم صهیونیستی در شماره پنج شنبه 28/9/2006 روزنامه يديعوت آحارانوت مي نويسد: ملاقات اولمرت با مسئولان عربستان سعودي در پايتخت اردن با حضور ملك عبدالله دوم، پادشاه اردن صورت گرفت. اين روزنامه مي افزايد: "مائير داگان"، ژنرال بازنشسته و رئيس موساد اين نشست را از طريق هماهنگي با پادشاه اردن ترتیب داده بود.
پس از موافقت شاهزاده بندر بن سلطان با اين ملاقات، معاونان اولمرت اقدام به مشخص کردن آخرين مواضع مربوط به خواسته هاي اين نشست کردند. پس از گذشت چند روز این روزنامه نگار صهیونیست به نقل از منابع بلند پايه رژیم صهیونیستی اعلام كرد که اولمرت را در ساعات پاياني شب از خواب بيدار کرده و به سرعت او را به يكي از فرودگاه هاي نظامي سرزمین های اشغالی [اسرائيل] منتقل کردند و از آنجا يك بالگرد نظامي وابسته به نيروي هوايي اسرائيل او را به امان، پايتخت اردن منتقل کردند كه "يورام تورب وش"، مدير دفتر او و "گادي چامني" از ژنرال هاي رژیم صهیونیستي و رئيس موساد نيز همراهش بودند.
زماني كه بالگرد در پايتخت اردن فرود آمد، ملك عبدالله پادشاه اردن در انتظار هيأت بلند پايه صهیونیستي بود. آنها به صورت كاملا محرمانه به يكي از كاخ هاي پادشاه اردن منتقل شدند.
بنابر اظهار يديعوت پس از گذشت يك ساعت، ديدار با حضور سران سعودي آغاز شد و آنها با هم شام خوردند. طي اين ديدار كه چند ساعت به طول انجاميد به خطرات ناشي از تلاش ايران براي تولید و دستیابی به سلاح هسته اي و گسترش تروريسم شيعی در منطقه پرداخته شد.
يديعوت مي افزايد: اولمرت و مذاكره كنندگان سعودي كه اسامي آنان مشخص نشده است، در خصوص ادامه همكاري ميان دستگاه هاي اطلاعاتي سعودی و صهیونیستی درباره برنامه هسته اي ايران با هم توافق رسیدند.
همچنين اولمرت طي اين ديدار گفت: تا زماني كه جنبش حماس در رأس قدرت است و تا زماني كه "گيلاد شاليت" در زندان گروه هاي مقاومت فلسطيني باشد، اسرائیل دست به اقدام قابل ملاحظه اي نخواهد زد. همچنين در اثناي اين ديدار اعلام شد که ادامه به دست گرفتن زمام امور و قدرت توسط حماس در نوار غزه به نفع فلسطينیان نيست. پادشاه اردن نيز در جریان اين ديدار با طرح اولمرت موافقت كرد، طرحي كه اولمرت بر اساس آن اعلام كرد، در قبال آزادي گيلاد شاليت حاضر است، بيش از یک هزار زنداني را از زندان هاي اسرائيلي آزاد كند.
این خبرنگار صهیونیست مي افزايد: طي اين ملاقات مسأله پروندة هسته اي ايران مطرح شد و اولمرت با درخواست "كاندوليزا رايس"، وزير وقت امور خارجه آمريكا درباره ضرورت تشكيل جبهه اي از كشورهاي ميانه رو عربي براي رويارويي با ايران، سوريه و حزب الله موافقت كرد و اشاره شد كه آمريكايي ها از مذاكرات سري جاري ميان اسرائيل و عربستان سعودی آگاهي داشته اند.
شیمون شيور، نويسنده مقاله اشاره مي كند كه در دورة رياست مائیر داگان بر سازمان جاسوسی اسرائیل موسوم به موساد روابط ميان اسرائيل و كشورهاي عربي در منطقه و از جمله عربستان سعودی توسعه و گسترش قابل توجهی يافته بود.
این نویسنده صهیونیست مي نويسد: داگان، رئيس موساد در برابر مهمانان خارجي كه وارد دفترش در مقر – کابینه رژیم صهیونیستی در تل آویو مي شدند، به هداياي دريافت شده از كشورهاي عربي افتخار مي كرد و مي گفت: از زماني كه مسئوليت موساد را بر عهده گرفته توانسته است، در بسياري از كشورهاي عربي نفوذ كند.
به نوشته اين نویسنده صهیونیست بسياري از پادشاهان و رؤساي جمهوری عربي هداياي زيادي را به او اهدا كرده اند كه بيشتر آنها شمشيرهاي طلاکاری شده با سنگ هاي قيمتي بود.
شيور مي گويد: هدايايي كه ميان اولمرت و مسئولان سعودي در ديدار شبانه سري آنها رد و بدل شد، مشخص نيست، اما بر اساس اعلام منابع عالي رتبه اولمرت زماني كه در سحرگاه آن شب به تل آویو بازگشت از نتايج اين ديدار بسيار خرسند و راضی بود.
اولمرت در روز پنج شنبه 28/9/2006 طي گفتوگويي با راديو رژیم صهیونیستی گفت: در این اواخر با فردي از خاندان حاكم بر عربستان سعودی ملاقات داشته است... اولمرت در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره ديداري كه رسانه هاي صهیونیستی به آن اشاره كرده بودند، گفت: ما در اين باره تصميم گرفته ايم كه با صدور بيانيه اي اين امر را نفي كنيم، اما شما مجبور به تأييد اين بيانيه نيستيد.
در پي حوادث 11 سپتامبر سال 2011 میلادی عادل الجبير- كه در آن زمان در وزارت امور خارجه عربستان سعودی فعاليت مي كرد - تلاش كرد تا هيأتي از يهوديان آمريكايي عضو كنگره را به عربستان سعودی بياورد تا حملات لابي هاي يهودي عليه عربستان سعودی پس از اين حملات متوقف شود.
جبير بنا به نوشته روزنامه صهیونیستی "جيرو زاليم پست" توانست ملك عبدالله، پادشاه سعودی را قانع به دعوت از "توماس فريدمن" – رئيس سابق بخش خاورميانه روزنامه آمریکایی واشنگتن پست و رئيس دفتر این روزنامه در سرزمین های اشغالی [اسرائيل] به مدت 10 سال – کند تا براي انجام يك مصاحبه مطبوعاتي با ولي عهد سعودي در آن زمان به عربستان سفر كند.
در اين گفتوگو پادشاه عربستان سعودی به فريدمن درباره طرحي عربستاني گفت كه براي نخستين بار از به رسميت شناختن رژیم صهیونیستی، برقراري روابط ديپلماتيك و عادي سازي روابط با این رژیم سخن مي گفت به شرط آن كه اسرائيل به مرزهاي 5 ژوئيه سال 1967 عقب نشینی کند.
اين طرحي بود كه در نشست سران عرب در بيروت در سال 2002 تصويب شد تا طرح عربي براي صلح با اسرائيل باشد. با توجه به توانايي جبير و روابط عمومي که از آن برخوردار است، مأموريت برقراري رابطه با گروه هاي يهودي و صهیونیستي و هماهنگي با آنها به او سپرده شد.
روزنامه جيروزاليم پست درباره اين نقش نوشت: جبير از آغاز دهه نود در تلاش برای برقراری رابطه و هماهنگي با گروه هاي يهودي و صهیونیستی از جمله لابي يهودي - صهیونیستی آمريكا موسوم به "ايپاك" بود و قبل از آن نيز با "يوسي بيلين" در زماني كه یکی از وزرای وقت کابینه رژیم صهیونیستی بود، ملاقات کرده بود.
در همين راستا مجله "نيويوركر" در 5/3/2007 گزارشي را از "سيمون هرش" منتشر کرد و طي آن از اسرار استراتژيك آمريكا در خاورميانه ملتهب و ماهيت مأموريت رژیم هاي عربي هم پيمان واشنگتن و روابط آنها با رژیم صهیونیستی پرده برداشت كه اينجا به بندهاي مربوط به عربستان سعودی اشاره مي شود كه اظهار می کند: تحولات سياسي، عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی را به سمت "هم پيماني استراتژيك جديد" سوق می دهد، به خصوص كه هم ریاض و هم تل آویو؛ ايران را تهديدي عليه موجوديت خویش مي دانند و به همین دشمن مشترک موجب شده تا دو طرف وارد مذاكرات مستقيم شوند.
سعودي ها معتقد بودند كه ثبات بالا در رژیم صهیونیستی به ايران اجازه نفوذ كمتري در منطقه اعطا خواهد كرد. طي سال گذشته سعودی ها، صهیونیست ها و دولت بوش به سلسله اي از توافقات غيررسمي درباره گرايش هاي استراتژيك جديدشان دست يافتند كه اين امر شامل عوامل متعددي مي شود كه مهم ترين آنها عبارتست از: اطمينان رژیم صهیونیستی از اين كه امنيتش در سطح بالايي قرار دارد و واشنگتن، عربستان سعودی و ساير كشورهاي حوزه خليج فارس نيز در نگراني این کشور درباره ايران شريك هستند.
در واقع باید گفت، رياض از دهه شصت قرن بیست رابطه خود را با رژیم صهیونیستی و تشكل هاي يهودي حامی این رژیم در آمريكا آغاز كرده بود كه اين امر با استقبال آمريكایی ها همراه بود، اما این روابط به طور علني نبود، بلكه محدود به كانال هاي ديپلماتيك باز ميان دو طرف بود و تئوريسين اين كانال ها کسی جز شاهزاده بندر بن سلطان، سفير وقت سعودی ها در واشنگتن نبود كه مطبوعات اسرائيلي او را حلقه ارتباطي ميان رژیم صهيونيستي و کشورهای همجوار آن می ناميدند.
بندر ارتباطاتی قديمي با صهیونیست ها داشت. در اين خصوص "نوسپميس ماليو" نويسنده آمريكايي – نويسنده زندگي نامه امير سعودي – اشاراتي به روش هاي مورد استفاده بندر جهت برقراري روابط با صهیونیست ها دارد.
"استيو رودان"، خبرنگار صهیونیست روزنامه جيرو زاليم پست در 17/9/1994 مي نويسد: جنگ سال 1991 خليج فارس نقطه عطفي در عرصه صنايع نظامي اسرائيل بود، زيرا باعث شد تا سلاح هاي اسرائيلي به طور گسترده به آمريكا و هم پيمانان عرب آن فروخته شود. براي مثال عربستان سعودی در آن زمان موشك هاي توماهوك، توپ هاي ضد زره، هلي كوپترهاي جاسوسي بدون سرنشين و دستگاه هاي دريانوردي را از اسرائيل خريداري كرد، علاوه بر آن شركت "تاس اسرائيل 14" پل های نظامي را ساخت كه هر یک از آنها يك ميليون دلار هزينه داشتند.
ميلمن و راويف به عنوان دو كارشناس امنيتي مي افزايند: اسرائيل همچنين عربستان سعودی را به دوربين هاي ديد در شب و دستگاه هاي مين گذاري تجهيز كرد و ژنرال شوارتزكف، فرمانده نيروهاي هم پيمان عليه عراق دستور داد تا تمامي نوشته هاي عبري بر روي سلاح ها پاك شود تا ماهيت واقعی طرف تولید کننده آنها براي كسي روشن نشود.
آغاز هم پيماني
روابط عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی روابطي دیرینه و قديمي است، به گونه ای که اسناد موجود نشان می دهد، این رابطه از دهه شصت قرن بیست ميلادي ميان دو طرف وجود داشت، يعني حداقل از زمان جنگ يمن. در آن دوره عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در تضعيف "جمال عبد الناصر"، رئیس جمهوری وقت مصر منافع مشتركي داشتند، توافقی كه شكست سال 1967 را به دنبال داشت.
جنگ يمن (1962 - 1970)
جنگ يمن را مي توان نقطه آغاز روابط رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی به شمار آورد. در آن زمان براي نخستين بار مقامات مسئول دو طرف توسط "جوليان ايمري"، عضو مجلس نمیندگان انگليس و از محافظه كاران كينه توز عليه مصر با هم ديدار كردند.
دنكان سانديز – ايمري در كتابش "درگيري در يمن" مي نويسد: به ملك فيصل، پادشاه وقت عربستان سعودی خبر دادم كه موفقيت عبد الناصر در يمن خطري برای تامین نيازهاي نفتي ما خواهد بود، به همین دلیل همه طرف های ذینفع باید در برابر وی مقاومت كنیم.
او مي گويد: من همان کسي بودم كه به فيصل پيشنهاد كردم تا يمن را به عنوان دامي براي عبدالناصر قرار دهد تا آن را غرق در جنگ داخلي كند و اين امر مستلزم شكل گيري چارچوبي سياسي براي مبارزه با ناصريسم خواهد بود كه اين امر از طريق اعطاي نقش به رژیم صهیونیستی و كاهش دشمني سعودي ها محقق می شد.
همچنين اين روزنامه در شماره منتشره مي 2008 خود اعلام كرد كه دو هواپيماي رژیم صهیونیستی جهت كمك به نيروهاي طرفدار نظام امام بدر در زمان درگيري وی با ارتش مصر مشاركت داشتند، ارتشي كه جهت حمايت از انقلاب در دهه شصت قرن بیست گذشته به يمن اعزام شد.
انقلاب 1963 یمن
همچنين بر اساس اعلام روزنامه فوق نيروي هوايي رژیم صهیونیستی چند پرواز را بر فرار يمن انجام و طي عمليات موسوم به "صلصله" سلاح و ساز و برگ هاي نظامي را براي طرفداران امام بدر فرو ريخت.
بنابر اعلام اين روزنامه هواپيما هاي رژیم صهیونیستی در جنگ عليه ارتش مصر و نيروهاي انقلابي يمن 14 پرواز هوايي را انجام داده و طي آن اقدام به فروريختن سلاح، ساز و برگ هاي نظامي، مواد غذايي و تجهیزات پزشكي جهت كمك به نيروهاي طرفدار امام بدر- آخرين أمام يمن – فرو ريختند. روزنامه مذكور اسنادي محرمانه از اين اقدامات و تصاوير و همچنين تصاويری از برخي از كساني كه آنها را طرفداران اما بدر مي ناميد و سلاح ها و تجهیزات نظامی صهیونیستی در دستانشان بود، را منتشر کردند.
ايمري در كتابش اذعان مي كند كه "عدنان خاشقجي" – كه یکی از نزدیک ترین افراد به ملک فهد، پادشاه وقت عربستان سعودی به شمار می آمد - قبل از آن كه روابط عربستان سعودی با رژیم صهیونیستی طی دهه هاي هفتاد و هشتاد قرن بيست ميلادي علنی شود، با رژیم صهیونیستی رابطه داشته است و می افزاید، او كسي بود كه بودجه لازم جهت خريد سلاح و به كارگيري مزدوران صهیونیست، انگليسي، فرانسوي، بلژيكي و آفريقاي جنوبي را فراهم و آنها را جهت حمايت و مسلح کردن قبايل يمني طرفدار عربستان و پادشاهان سعودي و مخالف عبدناصر به يمن اعزام كرد و براي اين كه این رابطه ارتباطات مستمر باقي بماند، دفتر ارتباطات سعودي – صهیونیستي را تحت پوشش فعالیت های بازرگانی و تجاري راه اندازي كرد. بسياري از اسناد صهیونیستی به عمق روابط صهیونیستي – سعودي اشاره دارد و اين روابط را روابط سياسي و استراتژيك توصيف مي کند. اين حقيقتي است كه بسياري از اسناد صهیونیستی بر صحت آنها تأكيد دارد كه در اين جا به برخي از نمونه اشاره مي كنيم:
عدنان خاشقجی، مزدور سعودی آمریکا و رژیم صهیونیستی
- "هرش گودمن" در 11/10/1980 مقاله اي را در روزنامه جيرو زاليم پست به رشته تحریر در می آورد كه بيانگر تفاهم آشكار در روابط عربستان سعودی و صهیونیستی به خصوص طی سال های 1967- 1973 است.
او می نویسد: اگر مصر به عربستان سعودی كم جمعيت و طرفدار غرب دست اندازي كند، حاكمان سعودي مي دانند كه رژیم صهیونیستی براي دفاع از سعودی ها جهت حمايت از منافع غرب دخالت خواهد کرد.
در ماه مي سال 1994 يوسي ميلمان و دان راويف از كارشناسان امور اطلاعاتی و امنیتی، تحقيقي را با عنوان "دوستان عمل گرا" منتشر کرده و در آن به اسرار هم پيماني صهیونیستی - سعودي پرداختند. در اين تحقيق آمده بود که "سعودي ها به طور رسمي و علني در حالت جنگ ظاهري با رژیم صهیونیستی هستند، اما تصميم گيرندگان حاضر در این رژیم مي دانند كه عربستان سعودی كشوري است كه به منافع رژیم صهیونیستی كمك مي كند و هماهنگي ميان آل سعود و صهیونیست ها همواره در بالاترين سطوح بوده و عربستان سعودی علي رغم بكارگيري گفتمان ضد صهیونیستی همواره با رژیم صهیونیستی در ارتباط بوده است. در عرصه اطلاعاتي نيز افسران عملياتی سازمان جاسوسی موساد با افسران امنيتي و دستگاه هاي اطلاعاتي خاندان حاكم سعودي بارها ملاقات کرده و درباره روش هاي تضعيف نيروهاي ملي گرا و ترقي خواه در منطقه عربي با هم تبادل نظر كرده اند، اما سازمان اطلاعات مركزي آمريكا موسوم به سیا همیشه از ارتباطات سري ميان عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی آگاه بوده و مشوق آن بوده است.
- "الكساندر بلاي"، پژوهگشر مركز تحقیقات ترومن در مقاله اي در فصلنامه "جيرو زاليم كوارتري" با عنوان به سمت همزيستي مسالمت آميز صهیونیستی – سعودي مي نويسد: عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی روابط دوستانه اي را با هم برقرار كرده اند و در پي حوادث انقلاب سال 1962 يمن همواره با یکدیگر در ارتباط بوده اند، چون آنها هدف مشتركی را دنبال می کردند، يعني "مقابله با دشمن مشترك" كه در مقاباه با پيروزي نظامي عبد الناصر در جزيره العرب نمود پیدا می کرد.
او در جاي ديگر مي گويد كه مصاحبه اي را با "آهارون ريميز" (1970-1965) سفير سابق رژیم صهیونیستی در لندن انجام داده و او از روابط دوستانه موجود ميان ملك سعود و ملك فيصل با رژیم صهیونیستی آگاهي و با آنها روابط تنگاتنگي داشته است.
- در جریان كنفرانسي كه در سال 1978 میلادی در واشنگتن جهت بحث درباره توازن استراتژيك در خاورميانه برگزار شد، يكي از كارشناسان نظامي رژیم صهیونیستی گفت كه وي طي 15 سال گذشته حداقل سه تلاش صورت گرفته براي براندازي حاكمان سعودي از طريق ترور پادشاه را ناكام گذاشته است و سرويس هاي اطلاعاتي رژیم صهیونیستی در اين موضوع دخالت کرده و تلاش هاي مربوط به اجراي ترور را ناكام گذاشتند، زيرا رژیم صهیونیستی از اهميت حفظ رژیم آل سعود در منطقه جهت خدمت به اهداف استراتژيك اسرائيلي آگاه هستند.
اين كارشناس مسائل استراتژيك اسرائيل مي افزايد: روزنامه "دافار" در سال 1978 میلادی مطالبي را منتشر کرد كه تایید كننده سخنان اوست. او مي گويد: تعدادي از نزديكان "شيمون پرز"، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی به همراه دو نفر از ما با فرستادگان سعودي نشستي را برگزار كرديم و طي اين نشست صهیونیست ها اطلاعاتي در خصوص برنامه ريزي براي ترور تعدادي از افراد خاندان حاكم سعودي ارائه كردند تا در مقابل رژیم سعودی خدماتي را به رژیم صهیونیستی ارائه كند. اما درباره ماهيت اين خدمات سخنی نگفت.
- "ساموئل سيواو" در كتاب خود با عنوان "اسناد سري اسرائيل" مي گويد: رژیم سعودي گزارش هاي اطلاعاتي دوره اي را درباره اوضاع خاورميانه و تحليل و ارزيابي آنها را از مسئولان اسرائيلي دريافت مي كند.
این پژوهشگر می افزاید: خاشقجي با فرستاده پرز در سال 1983 در لندن به حضور "رابرت ماك ورلين"، مشاور امنيت ملي آمریکا در دولت ريگان ملاقات كرد. خاشقجي در این دیدار گزارش سري 47 صفحه اي را به نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی ارائه كرد كه شامل جزئيات دقيقي درباره اوضاع منطقه بود. او همچنين در گزارش خود پيشنهاد كرده بود تا برنامه توسعه اقتصادي برای خاورميانه شبيه "طرح مارشال" تدوين کند. او همچنين پيشنهاد كرد تا آمريكا، عربستان سعودی و كويت مبلغي به ميزان 300 ميليارد دلار جهت سرمايه گذاري در رژیم صهیونیستی و كشورهاي عربي كه توافقنامه صلح را قبول مي كنند، اختصاص دهند.
روزنامه صهیونیستی "معاريو" در تاريخ 19/11/1991 اعلام كرد که شاهزاده بندر بن سلطان سفير وقت عربستان سعودی در واشنگتن با گروهي از رهبران يهودي – صهیونیست مقیم نيويورك در منزل "تسفي شالوم"، ميليونر يهودي ملاقات كرده است و سفير عربستان سعودی در جریان اين ديدار تأكيد كرده كه رياض هيچ مخالفتی با سياست های اسرائيل در منطقه ندارد.
او تأكيد كرد که اين سياست كاملا به نفع رژیم سعودي است و بندر شخصا بر سازماندهي سفر محرمانه هياتي از فعال ترين عناصر جنبش صهيونيسم به عربستان سعودی در آن سال نظارت داشته است... "ديويد كمحي" رياست هيأت صهیونیستی را بر عهده داشت و در دیدارهایش با مسئولان سعودی خواسته هايي را به شرح زير مطرح كرد: فشار بر كشورهاي عربي جهت تعجيل در لغو تحريم هاي عربي علیه اسرائیل، قطع كمك هاي مالي به انتفاضه فلسطين و اقدام از طريق دوستان عربستان سعودی جهت توقف عمليات نظامي در لبنان.
فرستاده فهد در سرزمین های اشغالی
"هرش گودمن" كارشناس نظامي رژیم صهیونیستی در تاريخ 12/10/1980 در روزنامه جيرو زاليم پست نوشت: در دوره ما بين شكست اکتبر و جنگ اكتبر 1967 - 1973 تفاهم نانوشته اي ميان اسرائيل و عربستان سعودی وجود داشت كه به اسرائيل اجازه می داد، در صورتی مورد حمله مصر قرار گیرد، اسرائیل به نیابت از آمریکا اجازه دخالت مستقيم در عربستان سعودی سرشار از ثروت و مورد حمایت غرب داشت.
پژوهشگران رژیم صهیونیستی بر این باورند كه اسرائيل دو بار عربستان سعودی را نجات داده است. اول: در آغاز دهه شصت قرن بیست از طريق همكاري اسرائيل در جنگ يمن عليه عبد الناصر و دوم: در سال 1967 كه طي آن اسرائيل اقدام به اشغال صحرای سينا و شكست دادن ارتش مصر کرد. بلاي تأكيد مي كند: عربستان سعودی و اسرائيل روابط دوستانه و ارتباطات صميمي را به طور مستمر پس از جنگ يمن با هم داشتند كه هدف آنها از این روابط ممانعت از تجاوز نظامي عبد الناصر به جزيره العرب بود. بلاي تأكيد مي كند اهارون، سفير سابق اسرائيل در لندن طی سال هاي 1965- 1970 از عمق روابط برقرار شده توسط ملک سعود، پادشاه وقت عربستان سعودی با اسرائيلي ها در مواجهه با دشمن مصري سخن گفته است. اين مسأله اي است كه "فرد هاليدي" در كتاب خویش "جزيره العرب بدون پادشاهان" بر آن تأكيد کرده و مي نويسد: فيصل از اسرائيل درخواست كرد كه براي حمايت از او در برابر عبد الناصر دخالت كند. در این راستا اسرائيل نيز سلاح هاي زيادي را در اختيار سعودي ها قرار داد و با استفاده از هواپيماهاي انگليسي سلاح ها را در مناطق تحت نفوذ قبايل حمايت كننده پادشاهي يمن فروريخت».
ابعاد عادي سازي روابط صهیونیستی – سعودی
"بشير صقر" در تحقيقي با عنوان "نگاهي به ابعاد عادي سازي روابط سعودي – صهیونستي" به روند عادي سازي روابط ميان ریاض – تل آویو پرداخته كه از بيش از ربع قرن گذشته آغاز شده است. وي در اين خصوص به اسنادي اشاره می کند كه نشان دهنده نقش برخي از اعضاء "گروه ويكتوريا" و به طور مشخص عدنان خاشقجي، ميلياردر سعودي است. شخصي كه مستحق لقب "سفير پرنده" عربستان سعودی است... در كنار او شاهزاده بندر بن سلطان سفير سابق عربستان در واشنگتن را مي توان "تئوریسین عادي سازي روابط سعودي – صهیونیستی" به شمار آورد. عدنان قاشقجي تاجر معروف سلاح بوده و ارتباطات تنگاتنگي با تمامي پادشاهان سعودي داشت. به مرور زمان دوستي آنها به دستگاه هاي اطلاعاتي آمريكا کشیده شد و آنها به همراه هم در حمايت از جنگ يمن با استفاده از مزدوران، سلاح و همچنين كمك مالي رژیم صهیونیستی جهت انتقال مزدوران و نظامیان چترباز از جده و جيبوتي به يمن جهت مشاركت در سرنگونی نظام جمهوري تازه زاده شده اقدام کردند. به دليل اين كه قاشقجي دوست و شريك "ديويد كيمحي"، رئيس وقت سازمان موساد در عرصه تجارت سلاح بود و از طريق کیمحی، وی با بسياري از مسئولان اسرائيلي از جمله بيگن، پرز، شارون و ... آشنا شد ( روزنامه هازيه 15/4/1987 ). او با موافقت ملك فهد و زیر نظر شاهزاده بندر بن سلطان، سفير وقت عربستان سعودی در واشنگتن ملاقات هاي متعددي را با بسياري از حكام و سياستمداران عرب و اسرائيلي انجام داد و گزارش هايی را به دستگاه هاي اطلاعاتي آمريكا ارائه كرد. براي مثال او گزارشي را می نویسد و آن را به رابرت مك ورلين، مشاور وقت رئيس جمهوری آمريكا در امور امنيت ملي در 17/5/1983 ارائه می کند. در اين گزارش 47 صفحه اي ادعا شده است که تمامي دولت هاي عربي به طور ضمني قبول دارند كه بیت المقدس از زمان امضاي توافقنامه سازش در دست اسرائيل باقي بماند. (صاموئل سينان- خبرنگار صهیونیستی در کتابش درباره روابط عربستان سعودی با رژیم صهیونیستی به این نکته اشاره می کند).
گفته مي شود، روابطي ميان "كمال ادهم" و عدنان خاشقجي با ديويد كمحي، رئيس سابق موساد و "شويمر"، مدير سابق كارخانه هاي هواپيماسازي رژیم صهیونیستی از طريق همكاري با شاهزاده بندر بن سلطان و فهد بن عبدالعزيز، پادشاه وقت سعودی وجود داشت كه اين افراد در دهه هشتاد به "گروه ويكتوريا" معروف شدند. اين گروه در عرصه تجارت سلاح و تسلیحات نظامی فعاليت داشت و همان گروهي است كه يهوديان را از اتيوپي به سرزمین های اشغالی منتقل کرد.
خاشقجي در جشن تولد 55 سالگي خود در شهر كن فرانسه به "سامدار پيري"، خبرنگار روزنامه يديعوت آحارانوت در قاهره گفت: "عمليات موسي" جهت مهاجرت يهوديان فالاشاي اتيوپي به سرزمین های اشغالی كه توسط آمريكا، اسرائيل و سودان از طريق اراضي سودان انجام شد، طي يك نشست سري در مزرعه خصوصي اش در كنيا در سال 1982 طرح ريزي شد.
وی می افزاید: در اين جلسه جعفر نميري، آریل شارون و همسرش، نيمرودي و همسرش، شويمر و ناحوم امدوني رئيس وقت دستگاه اطلاعات اسرائيل حضور داشتند (روزنامه مصری الدستور 20/8/1990). در اين جلسه سامدار پيري سخنانی درباره همكاري امنيتي ميان خاشقجي و اسرائيلي ها بر زبان می آورد و قاشقجي با نصيحت به صهیونیست ها گفت: پيشنهاد مي كنم كه قدرت را به دوستان آريل شارون بدهيد كه در اين صورت همه چيز رو به راه خواهد شد.
مبادلات تجاري و بازرگانی
الكساندر بلاي، خبرنگار روزنامه جيرو زاليم كوارتلي درباره مبادلات تجاري و بازرگانی سعودی – صهیونیستی مي گويد: زماني كه نفت بنادر عربستان سعودی را ترك مي كند و وقتي به عرصه دريا مي رسد، مسير كاروان نفت تغيير مي كند و نفت عربستان سعودی تخليه و اسناد و مدارک مربوط به آن تغییر کرده و جعل مي شود تا محموله ها تحويل بنادر اسرائيلي شود...»
مجله "اكونوميست" انگليس در این ارتباط مي نويسد: اسرائيل از نفت عربستان سعودی كه از بندر "ينبع درياي" سرخ استخراج مي شود، محافظت مي كند و بر اساس توافقي سري ميان اسرائيل، عربستان سعودی و مصر؛ اسرائيل از بخش شمالي درياي سرخ، مصر از بخش جنوبي و غربي آن حمايت مي كند و در مقابل از كمك هاي مالي عربستان سعودی بهره مند مي شوند.
این روزنامه در ادامه می افزاید: روابط سري عربستان سعودی و اسرائیل فقط به تجارت سلاح و نفت محدود نمي شود، بلكه شامل عرصه هاي متعدد مي گردد، از جمله اين كه شركت ها و حكومت عربستان سعودی اقدام به وارد كردن سيستم هاي كامپيوتري اسرائيلي مي كند (يديعوت آحارانوت 16/12/93)، همچنين توافقنامه هاي رسمي جهت صدور مركبات اسرائيلي از جمله پرتقال و ليمو از طريق اردن به عربستان سعودی امضاء شده است (معاريو 4/1/94).
روزنامه معاريو همچنین در 29/10/1993 نوشت كه چندین شركت سعودي با دفتر "كرني شمرون" از شوراهاي محلي شهرك های صهیونیست ارتباط برقرار کرده و آمادگي خود را براي خريد ساختمان هاي مسكوني در شهرك هاي صهیونیست نشین اعلام كرده اند.
معاریو می نویسد: این روابط فقط به اين موارد محدود نمی شود، بلكه تل آویو مذاكراتي را با دولت قطر جهت استفاده از گاز طبيعي این کشور انجام شده است، امري كه باعث ايجاد رقابت ميان تجار عرب شده است، به طوري كه تجار سعودي حاضر در اسرائيل آمادگي خود را اعلام كرده اند كه توافقنامه هايشان با اسرائیل علاوه بر نفت شامل فروش گاز نيز بشود. (دافار 1/2/1994).
"سليج هاريسون" در كتاب خود با عنوان "جنگ داراي ابعاد محدود" ابعاد عمليات حمايت مالي و روش هايي را برملا مي كند که سعودی ها به واسطه آن اقدام به حمایت از اسرائیل می کند و مي نويسد: براي مثال يكي از مقامات بلند پايه دستگاه هاي اطلاعاتي آمريكا به او اطلاع داده كه سازمان سیا در سال 1986 مبلغ 35 ميليون دلار از دارایی های عربستان سعودی جهت خريد برخي از سلاح هايي كه اسرائيلي ها طي جنگ لبنان در سال 1982 به غنميت گرفته بودند، را به اسرائيل پرداخت کرده اند، سپس سلاح ها را جهت توزيع در ميان مجاهدان حاضر در افغانستان از طريق هوايي به پاكستان منتقل ساخته اند (مذاكرات مجلس سناي آمريكا در سال 1987 ص 203).
روزنامه آمریکایی "نيويورك تايمز" نيز در تاريخ 6/3/1987 مي نويسد: آل سعود از بانك ملي تجاري جده كه تحت كنترل موسسه پول عربستان سعودی نيست، براي حمايت مالي از سياست هاي پنهانی و سری اشان در جهان عرب و اسلام و خدمت به منافع آمريكا استفاده می کنند و بانك فوق از طريق بانك ديگري به نام A.B.C در جزاير كايمان اموال را به ميامي آمريكا ارسال مي كند.
عادي سازي روابط ورزشي
روزنامه آمریکایی "واشنگتن پست" در خصوص رابطه عربستان سعودی با رژیم صهیونیستی در عرصه ورزشي در تاريخ 24/7/1989 نوشت: تيم بيسبال "نش وادي شارون" اسرائیل با يك تيم سعودي در سالن "رامشتاين" در آلمان غربي مسابقه داده است.
عادي سازي شيوخ
در حالي كه "مجله الفجر" كه در قدس اشغالی منتشر مي شود، در تاريخ 14/5/1992 اعلام كرد كه "تدي كوليك"، شهردار قدس اشغالی با "شيخ ادريس"، مشاور انجمن عالي اسلامي رياض ملاقات كرده است.
کولیک می گوید كه شیخ ادریس با هواپيماي شركت "عال" اسرائيل از قاهره وارد قدس شد و می افزاید: اين نخستين سفري بود كه يك شخصيت ديني و اسلامي در اين سطح به سرزمین های اشغالی انجام دادهاست.
كوليك در اين ديدار مجسمه اي مسي از قبه الصخره را به شيخ ادريس می دهد. این درحالی است كه شيخ ادريس ابزار تمايل می کند كه مجسمه اي از دیوار "ندبه" نيز داشته باشد.
توجیهات رابطه سعودی – صهیونیستی
"عبد الباري عطوان"، سردبير روزنامه فرامنطقه ای "القدس العربي" اطلاعات زیادی درباره اقدامات صهیونیستی – سعودی برای فراهم کردن زمینه مرحله آينده عادي سازي روابط و رابطه مستقيم ریاض – تل آویو ارائه مي دهد كه می توان این اقدامات را در موارد زیر ملاحظه و خلاصه کرد:
یک: شاهزاده "تركي الفيصل"، سفير وقت عربستان سعودی در واشنگتن و رئيس سابق دستگاه اطلاعات اولين كسي بود كه آشکارا و علني از روابط تل آویو – ریاض سخن گفت.
وی در زمان شركت در كنفرانس اقتصادي دافوس كه دور خاورميانه آن در شرم الشيخ مصر در بهار سال 2006 میلادی برگزار شد، از يك خبرنگار صهیونیست استقبال کرد. او با اين خبرنگار گفت و گويي مشروح انجام داد كه شامل مجموعه اي از نصيحت ها به "ايهود اولمرت"، نخست وزير وقت رژیم صهیونیستی درباره چگونگي پيشبرد روند صلح در منطقه بود. تقريبا يك ماه پس از آن شاهزاده تركي الفيصل تأكيد كرد كه كشور متبوعش با استفاده از تمامي ابزارها تلاش مي كند تا فلسطيني ها را در خصوص پيروي از روش مقاومت مسالمت آميز به سبك "مهاتما گاندي"، رهبر هند قانع و آنها را به صرف نظر كردن از مبارزه مسلحانه وادار کند، زيرا اين نوع مبارزه به دليل تفاوت آشكار در موازنه قوا به نفع اسرائيلي ها برای فلسطینیان بي فايده خواهد بود.
دو: حكومت عربستان سعودی زماني كه با موضع گیری عجولانه از طريق سخنگوي رسمي اش اسارت دو نظامی صهیونیست توسط حزب الله در جنوب لبنان را محكوم کرد، این واکنش و موضع گیری به شدت ناظران سياسي را غافلگير کرد. اسارتي كه باعث تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان شد و عربستان سعودی، حزب الله را مسئول اين حملات و نتايج ناشي از آن دانست، بدون آنکه رژیم صهیونیستی كه لبنان و بيروت پايتختش را بمباران می کرد و صدها كودك را مي كشت، محكوم کند و اين موضعی بود كه اولمرت را آشکارا به تمجيد از سعودی ها واداشت و این موضع گیری را تحولي بزرگ در اين جنگ دانست، زيرا اين نخستين بار بود كه تجاوز رژیم صهیونیستی با تأييد عربي و سعودي و محكوميت سيد حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله همراه می شد، امري كه نصرالله را وادار كرد تا از اعراب بخواهد اگر مقاومت را تأييد نمي كنند، حداقل در قبال آن بي طرف بمانند.
سه: عبد الباری عطوان در ادامه افشاگری هایش می گوید که من به شخصه مهمان برنامه "نيوز نايت" شبکه بي بي سي به عنوان يكي از مهم ترين برنامه هاي سياسي اين شبكه بودم. اين برنامه در هفته آخر آگوست سال 2006 و در اوج حمله رژیم صهیونیستی به لبنان به طور زنده پخش مي شد. مسأله اي كه باعث غافلگيري ام شد این بود که در اين برنامه قبل از شروع گفت و گوي مستقيم، گزارشي پخش شد كه در آن "مامون فندي"، يكي از مهم ترين نويسندگان نزديك به ملك عبدالله بن عبدالعزيز، پادشاه سعودی با صدا و تصوير ملاحظه مي شد. او که همچنین يكي از اعضاي هيأت سعودي بود كه با بوش و كاندو ليزا رايس در 21 آگوست 2006 ملاقات كرده بود. مامون فندی در سخنان خود گفت كه اسرائيل و عربستان سعودی در سنگر مشترکی در کنار هم قرار دارند و از تعبير (in the same page) استفاده كرد.
او گفت: اسرائيل از جمله طرف هايي است كه خدمات زيادي به عربستان سعودی كرده است، از جمله اين خدمات كمك به عربستان سعودی در زمان سقوط جمال عبدالناصر، رئیس جمهوری وقت مصر و "صدام حسين"، دیکتاتور معدوم عراق بود و اكنون نيز براي شكست حزب الله به عنوان دشمن عربستان تلاش مي كند.
همان طوري كه توضيح داده شد، رابطه محرمانه ميان دو رژيم وارد دور جديدي شد، اين مسأله اي است كه سيمون هرش، نويسنده آمريكايي آن را توضيح داده و مجله نيويوركر در 5/3/2007 آن را منتشر کرده و طي آن به زواياي پنهان و استراتژيك حضور آمريكا در منطقه خاورميانه و ماهيت مأموريت هايي كه حكومت های عربی هم پيمان واشنگتن در آنها دست دارند و روابط شان با رژیم صهیونیستی پرداخته است.
هرش درباره رابطه ميان عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی مي گويد: تحولات سياسي عربستان سعودی و اسرائيل را به سمت "هم پيماني استراتژيك جديد" سوق یافته است، به خصوص در حالي كه هر دو كشور ايران را تهديدي عليه موجوديت خویش مي دانند، وارد مذاكرات مستقيم شده اند.
دستنوشته ملک عبد العزیز که با تصرف فلسطین توسط صهیونیسم موافقت و خود را سرسپرده انگلیس میخواند
سعودي ها معتقد هستند كه ثبات و استقرار در سرزمین های اشغالی [اسرائيل] به ايران زمينه نفوذ كمتري در منطقه اعطا خواهد كرد. طي سال گذشته سعودی ها، صهیونیست ها و دولت بوش به سلسله اي از توافقات غيررسمي درباره گرايش هاي استراتژيك جديد دست يافتند كه موارد بی شماری متعددي را شامل مي شود كه مهم ترين این اتفاق نظرها عبارت بودند از: اطمينان دادن به اسرائيل از اين كه امنيتش در سطح بالايي قرار دارد و واشنگتن، ریاض و ساير كشورهاي حوزه خليج فارس نيز در نگراني ریاض، تل آویو، واشنگتن درباره ايران شريك هستند.
عادي سازي روابط از طريق طرح هاي ابتكاري
سياست رسمي عربستان سعودی از زمان ترور ملك فيصل، پادشاه اسبق عربستان سعودی همواره در جهت صلحي گام برمی داشت كه رژیم صهیونیستی را به رسميت بشناسد. ميلمان و راويف در كتاب "تمامي جاسوس هاي شاه" نوشته اند: دستگاه اطلاعات و جاسوسي اسرائيل موسوم به موساد به دليل تحركات مستقل خاشقجي، نيمرودي و آل شويمر به همراه شماري از مسئولان اسرائيل غافلگير شده است، از جمله اين تحركات از طريق آریل شارون انجام مي شد كه به بعدها به سمت وزير جنگ و نخست وزیری رژیم صهیونیستی منصوب شد، طي سخنراني دسامبر سال 1981 درباره گستره منافع امنيتي و استراتژيك اسرائيل از اواسط آفريقا و شمال آن تا پاكستان سخن گفت.
ميلمان و راويف در ادامه افزوده اند: آن سه نفر سندي كه امير فهد آن را نوشته بود، براي ارائه به مقامات صهیونیستی تهيه كردند كه "طرح صلح فهد" نامیده شد.
"سايروس فانس" در خاطراتش از سفر ملك فهد به آمريكا چنین مي گويد: زماني كه از ملك فهد درباره اسرائيل پرسيده شد، او جواب داد، امسال سال مباركي جهت دستیابی به راه حلی اساسی و مهم براي مشكلات عربي - اسرائيلي است.
او درباره تنش در روابط عربستان سعودی با آمريكا به عنوان بزرگ ترين حامي رژیم صهیونیستی سخني نگفت و حتي برخي از اختلاف ديدگاه هاي موجود ميان سعودی ها و آمريكایی ها را نوعي اختلاف ميان دوستان برشمرد.
كارتر در خاطراتش نقل مي كند: سادات تمايل داشت كه در ملأ عام و به صورت علنی اعلام كند كه تمايلي به تشکیل دولت – کشور مستقل فلسطيني ندارد. او معتقد بود كه چنين موضعي ميان او، سعودي ها و عرب هاي ميانه رو مشترك است.
از سوی دیگر سعودي ها هیچ گاه ديدگاهشان درباره كمپ ديويد و عدم تشكيل دولت مستقل فلسطيني را اعلام نمي كنند و هيچ گونه طرح جدي را در این زمینه نه مطرح كرده و نمی کنند كه منجر به حل عادلانه مسأله فلسطين شود، بلكه سازش و همزيستي با رژیم صهیونیستی را تنها طرح پيشنهادي خود می دانند. همچنين ملك فهد طرح شكست خورده "فاس" که داراي هشت نقطه بود، را ارائه کرد كه مهمترين بندهای آن عبارت بود از:
عقب نشيني اسرائيل از تمامي اراضي اشغالي 1967 و قدس اشغالی، بر چيده شدن شهرك هاي صهیونیست نشین ساخته شده توسط رژیم صهیونیستی در اراضي عربي پس از سال 1967میلادی، قرار گرفتن نوار غزه و كرانه باختري در دوره انتقالي تحت نظر سازمان ملل براي مدتي كه نبايد از چند ماه فراتر رود، تأكيد بر حق كشورهاي منطقه جهت زندگي مسالمت آميز كه بالطع رژیم صهیونیستی را نيز دربر می گیرد. اين طرح با عدم پذيرش قاطع كشورهاي سوريه، ليبي، يمن و الجزاير مواجه شد، اما بقيه كشورها از جمله كشورهاي حوزة خليج فارس اين طرح را به پيروي از عربستان سعودی تأييد كردند، اما در حقيقت اين طرح چيزي جز واداشتن آمريكا به اشاعه روح شكست و سرخوردگي و دست كشيدن از حقوق مشروع مسلمانان و به خصوص ملت فلسطين نبود. نقش عربستان سعودی در خصوص اقرار به امنيت رژیم صهیونیستی و به رسميت شناختن اين امر نيازي به اثبات و ادله ندارد.
سپس طرح ملک عبد الله بن عبد العزيز، پادشاه کنونی عربستان سعودی مطرح شد كه مضمونش را "توماس فريدمن"، خبرنگار آمريكايي این گونه فاش كرد تا اين طرح نخستين تمايل رسمي عربي براي عادي سازي كامل با رژيم صهيونيستي در صورت عقب نشيني كامل از اراضی 1967 را ترسيم كند. اين طرح از مهم ترين اركان و اصول و مبادی نزاع اعراب – اسرائيل يعني حق بازگشت آوارگان فلسطینی صرف نظر می كرد، مسأله اي كه بعدها در نشست سران عرب در سال 2002 میلادی در بيروت با فشار سوريه جبران و زماني كه در نشست سران طرح سعودي پذيرفته شد، به طرح عربي مبدل گشت.
بر اساس نصيحت ترومن، رئيس جمهوری وقت آمريكا به ملك عبدالعزيز، بنیانگذار پادشاهی سعودی در سال 1939 عربستان از دو سياست پيروي مي كند كه يك بخش آن علني و داراي مصرف عربي است و بخش دوم آن در خفاست و در "فشار بر فلسطيني ها" خلاصه می شود.
روزنامه صهیونیستی "هاآرتص" در سال 1987 میلادی اعلام كرد که شاهزاده بندر بن سلطان، سفير وقت عربستان سعودی در واشنگتن گفته است که عربستان سعودی به سازمان آزاديبخش فلسطين به ویژه "ياسر عرفات"، رهبر وقت این سازمان جهت صدور بيانيه اي كه بر اساس آن رژیم صهیونیستی را به رسميت بشناسد، فشار مي آورد. اين موضوعی است كه خاشقجي نيز از آن سخن گفته و از تلاش براي برگزاري نشستي ميان عرفات و شيمون پرز در كنفرانس "فاس" در مراكش پرده برداشته و آن را تأييد كرده بود.
- راديو رژیم صهیونیستی در 19/11/1991 اعلام كرد: شاهزاده بندر بن سلطان اعلام كرده است، عربستان سعودی خود را يكي از طرف هاي منازعه در چالش هاي خاورميانه نمي داند و اكنون اين كشور تلاش مي كند تا ميان طرف هاي عربي جهت حل مسالمت آميز بحران با اسرائیل ميانجي گري كند. این اظهارات در حالي از رادیو رژیم صهیونیستی پخش می شد كه بندر بن سلطان در حال تدارک استقبال از هيأت آمريكايي – صهیونیستی در رياض بود. وی از مقامات رژیم صهیونیستی درخواست كرده بود، برای حضور در این نشست و سفر به عربستان سعودی تا از گذرنامه هاي غربي استفاده كنند. اين هيأت متشكل از فعال ترين عناصر جنبش صهيونيسم در عرصه آمريكا بود. هيأت فوق از مسئولان عربستاني درخواست كرد تا بر كشورهاي عربي جهت لغو تحريم هاي اسرائيل فشار آورند و حمايت از جنبش مقاومت مسلحانه فلسطين را متوقف سازند و ارائه كمك به انتفاضه را قطع كنند و عمليات نظامي در لبنان را متوقف و "ران أراد"، خلبان صهیونیست اسير شده در لبنان را آزاد كنند. (روزنامه الشعب المقدسيه 2/11/1992).
- اما بمب اصلي را بر حسب نوشته روزنامه صهیونیستی معاريو بندر بن سلطان طي نشستی که با اقليت يهودي در نيويورك در منزل تسفي شالوم، ميلياردر يهودي داشت، منفجر كرد "نشستي كاملا سري و دوستانه که در جریان آن بندر بن سلطان تأكيد كرده بود كه رياض اما و اگري درباره سياست اسرائيل در مواجهه با خشونت در مناطق اشغالي ندارد" و این بدین معنا بود که عربستان سعودی موافق كشتار فلسطيني ها توسط رژیم صهیونیستی است.
- اما این تمام کار نبود، بلکه بندر بن سلطان اظهاراتي دیگری نیز داشت كه آن را در جریان ديدار با شماري از رهبران يهودي بيان و روزنامه هآرتص آن را منتشر كرد. وی گفته بود: "عربستان آمادگي پذيرش راه حل مبتني بر تاسیس کشور - دولت مستقل فلسطيني ندارد و اين كشور فقط برپايي اتحاد ميان فلسطيني ها و اردن و تشکیل اتحاد كنفدرالي متشکل از فلسطینی ها و اردنی ها را تأييد خواهد كرد".
راز توجه عربستان سعودی به قضیه فلسطينی
نكته اي كه در اینجا لازم است در ادامه بحث به آن اشاره کنیم، اهداف حكام سعودي در زمينه توجه به قضیه فلسطینی است که در اين جا به دو عامل اصلي اشاره مي كنيم:
1- با توجه به اين كه عربستان سعودی لباس اسلام بر تن كرده است، برايش مناسب نيست كه از مهم ترين قضیه حال حاضر جهان اسلام يعني قضیه فلسطینی و اشغال اراضي اسلامي به دست صهیونیست ها چشم پوشي كند و اگر اين كشور تظاهر به اين توجه و اهتمام نكند حيثيت و آبروی خود را در جهان اسلام از دست خواهد داد و اين امر مشكلات داخلي و خارجي بی شماری را برايش در پي خواهد داشت.
نويسنده كتاب "عربستان سعودي" تاکید مي کند، سياست رياض در قبال نزاع اعراب – اسرائيل با تناقضات بسیاری همراه است، زيرا دوستي با آمريكای حامي رژیم صهیونیستی با خواسته هاي رياض مبني بر ایفای نقش رهبری جهان عرب و حمایت و محافظت از حرمين شرفین منافات دارد.
2- ماهيت نقش ارائه شده به عربستان سعودی از سوي كشورهاي بزرگ حامي رژیم صهیونیستی. اين كشورها به عربستان سعودی مأموريتي مبني بر گسترش روحيه سازش و قبول شروط ذلت بار ارائه كرده اند و ماهيت اين نقش اقتضا مي كند كه عربستان سعودی اقدامي چشمگیر را در قبال فلسطيني ها انجام دهد. اين سخني است كه "كور دهل"، وزير اسبق امور خارجه آمريكا بر آن تأكيد و اعلام كرده است، يهوديان بايد بدانند كه حضور آمريكا در عربستان سعودی براي پيشبرد امور به جلو امری ضروری است، همچنين تلاش مي شود تا با كمك هاي مادي و استراتژي هاي حمايتي و استفاده از مسئولان سعودي؛ اعراب و مسلمانان به طرق مستقيم و غيرمستقيم قانع شوند كه گسترش دايره نزاع فلسطين براي رژیم صهیونیستی به راحتی امكان پذير است، اما آنها باید از این امر جلوگیری کنند و یکی از راههای مقابله با این موضوع کنار گذاشتن مقاومت است.
نقش آل سعود
عبدالعزيز آل سعود و فرزندانش پس از او نقشي را پذیرا شدند كه آمريكا برايشان جهت اجرا در منطقه ترسيم كرده بود. اين امر حمايت از نظام حكومتي سعودي را تضمين مي كرد، نظامي كه نيازمند تأييد مردمي در داخل و انسجام سياسي با محيط پيراموني اش بود... از زمان جنگ سرد هر كدام از دو اردوگاه سوسياليستي و سرمايه داري براي تشكيل شبكه اي از پيمان هاي نظامي، سياسي و اقتصادي جهت تنگ كردن فضا براي دشمنان شان در جبهه مقابل تلاش می كردند. در این راستا آمریکا پايگاه "ظهران" در جزيره العرب یا همان عربستان سعودی را تاسیس کرد تا بزرگ ترين پايگاه هوايي آمریکا در منطقه لقب بگيرد. این پایگاه شماری جنگنده بمب افكن پیشرفته و دوربرد را در خود جای می داد که تهديدی علیه جنوب اتحاد جماهير شوروي سابق به شمار می آمد.
اين نخستين نقش مزدوري واگذار شده به عربستان سعودی بود تا این کشور به يكي از نقاط تهديد استراتژيك اتحاد جماهير شوروي مبدل شود. در راستاي تكميل اين نقش "ملك سعود بن عبدالعزيز"، پادشاه وقت عربستان سعودی پس از رسيدن به قدرت اعلام كرد، شوروي بزرگ ترين كشور ملحد و کافر در جهان است و دشمن شماره يك عربستان سعودی به شمار می آید و اين كشور تمام تلاش خود را جهت پيشگيري از هرگونه گسترش نفوذ شوروي در منطقه خاورميانه انجام می دهد.
در اتفاقي عجيب "بن گورين" نيز از تل آويو چنین اعلامية مشابهي را عليه اتحاد جماهير شوروي و علي رغم وجود سفارتخانه شوروي در این رژیم صادر كرد. به اين ترتيب آشکار شد که نقش كاركردي عربستان كاملا با نقش كاركردي رژيم صهيونيستي منسجم است. اين نقش باعث مي شد تا رژیم صهیونیستی و آل سعود به همراه هم به طور مستقيم يا غيرمستقيم به ايجاد تشنج و اختلال در كشورهاي عربي دست بزنند. آل سعود و رژیم صهیونیستی توافق كرده بودند كه اين گونه كشورها را كشورهاي طرفدار اردوگاه سوسياليسم و يا مراكز نفوذ كمونيسم جهاني بنامند.
مطابقت ديدگاه عربستان سعودی با رژیم صهیونیستی در انقلاب 23 ژوئيه مصر تصادفي نبود. صهيونيست ها و آل سعود مصر را دشمن مشترك مي دانستند و تلاش كردند تا نظام جديد مصر را متزلزل و مشكلاتي را براي آن ايجاد و حتي براي سرنگونی اش اقدام و تلاش كنند. بحران در روابط مصر و آل سعود به حدي رسيد كه روابط ميان اين دو کشور در سال 1957 میلادی و در پي تجاوز سه گانه به مصر به سطح قطع روابط سياسي منجر شد. در اين زمان رژیم سعودي اصل "آيزو نهاور"، رئیس جمهوری اسبق آمریکا در مخالفت با ملل عربي را پذيرفته و به اجرا گذاشت.
وضعيت در سال 1958 نيز بر همین منوال بود و ملك سعود عليه وحدت مصر و سوريه توطئه كرد و براي راه اندازي كودتاي نظامي در این دو کشور تلاش های بسیاری انجام داد، امري كه سرانجام باعث خروج سوريه از جمهوري متحده عربي شد. مشخص شدن نقش شرم آور سعودي ها در آن توطئه ها قطع روابط ديپلماتيك ميان جمهوري متحدة عربي و آل سعود را به دنبال داشت... در پي وقوع انقلاب سوسياليستي عليه رژیم عقب مانده يمن؛ مصر از نيروهاي انقلابي یمن و آل سعود از رژیم حاکم بر این کشور حمايت کردند و عربستان سعودی از تمامي امكانات مالي و نظامي خود براي حفظ رژیم حاکم بر یمن استفاده كرد. آمريكا به عنوان پاداش مشاركت آل سعود در جنگ عليه ارتش مصر كمك نظامي به ارزش 500 ميليون دلار به آل سعود پرداخت كرد.
پس از آن كه انگلیس در سال 1978 میلادی اعلام كرد که قصد دارد تا از منطقه خليج فارس عقب نشيني كند، آمريكا تلاش کرد تا شكاف استراتژيك به وجود آمده ناشي از عقب نشيني انگليسي ها از منطقه را پر كند. بنابراين براي رسيدن به اين هدف لازم بود بر عربستان سعودی تكيه كرد و آن را ستون اصلي حضور خویش در منطقه و حامي منافعش قرار دهد كه اين امر با هماهنگي كامل با تکیه گاه امنيتي اش در منطقه، يعني شاه ايران انجام مي شد.
علي رغم شرايط متشنجي كه منطقه طي سال هاي بعد با آن مواجه شد، از جمله جنگ اكتبر سال 1973، امضای توافقنامه كمپ ديويد ميان سادات و رژیم صهیونیستی، وقوع انقلاب اسلامي در ايران و سقوط شاه به عنوان هم پيمان عربستان سعودی و وقوع جنگ ايران و عراق؛ آل سعود اين نقش كاركردي و مزدوری را حفظ کردند.
بر كسي پوشيده نيست كه آل سعود نقش محوري را در شكل گيري محوری منطقه ای هم پيمان با آمريكا عليه عراق در سال 1990 میلادی ايفا كرد و خاک کشور خود را در اختیار آمریکایی ها قرار داد تا مرکز عملیات و فرماندهی آمریکایی ها براي انجام عملیات طوفان صحرا و دیگر عمليات هايشان علیه عراق شود.
تا پیش از این آمريكايي ها و انگليسي ها نگراني هايي در اين خصوص داشتند كه مبادا آل سعود از استقرار نيروهاي خارجي در اراضي جزيره العرب که کشوری اسلامي به شمار می آید، جهت هدف قرار دادن كشوري عربي يا اسلامي ممانعت به عمل آورد، اما چنین نشد و آل سعود با استقرار نظامیان آمریکایی و انگلیسی در خاک کشور خود موافقت کرد. این موافقت به دنبال خود تظاهرات و اعتراض هايی را در جهان عرب از جمله در خود عربستان به دنبال داشت و مردم کشورهای عربی از حاكمان سعودي خواستند كه به نظامیان متجاوز خارجي اجازه حضور در سرزمين های اسلامی و اقدام جهت ويراني يك كشور عربي و مسلمان را ندهند، اما امراي سعودي گوش هايشان را بر تمام این خواسته ها و مطالبات عربی – اسلامی بستند و از نظامیان خارجي در اراضي و آب هاي منطقه ايشان استقبال كردند و با آنها در جنگ علیه عراق شركت کردند، بدون آن كه حرمت سرزمين اسلامي و يا خون اعراب مسلمان را حفظ كنند.
همان سناريو را آل سعود در جنگ دوم خليج فارس نیز به اجرا گذاست و در جریان آمريكا و هم پيمانانش به اشغال عراق، غارت ثروت ها و تسلط بر مردم عراق مبادرت كردند و اراضي جزيره العرب و بنادر آن نقطه آغاز تجاوز دوم غرب عليه عراق بود و کشورهای غربی از پايگاه هاي نظامي موجود در این کشور براي تخريب شهرها و روستاهاي عراق و كشتن صدها عراقي بي گناه استفاده کرد.
آل سعود به پيمان نامقدس خود با آمريكایی ها همچنان وفادار هستند و به طور مستمر نقش تعیین شده توسط آمريكايي ها برای خویش را در تمامي مراحل و در تمامي شرايط منطقه اي اجرا مي كنند. آمريكايي ها طي دهه هاي گذشته بر اين باور بوده اند كه ساختار سياسي عربستان سعودی براي آمريكايي ها سود و منفعت به همراه دارد و به اهداف كوتاه مدت و بلند مدت آنها و رژيم صهيونيستي در منطقه كمك مي كند.
مزدوران نفتي
اما دومين نقش كاركردي و مزدوری آل سعود نقشي است كه اهميتش كمتر از مزدوری سياسي نيست. اين نقش به نفت مربوط می شود كه يك محصولی استراتژيك و بسيار مهم در سطح جهان و به خصوص براي کشورهای غربی تلقي مي شود. اين نقش به دقت براي آل سعود ترسيم شده و آنها متعهد به اجراي بندهاي آن به گونه اي شده اند كه رضايت غرب و كشورهاي بزرگ صنعتي را تأمين كنند، بدون آن كه به منافع مردم عربستان سعودی و يا ساير كشورهاي توليد كننده نفت توجهي داشته باشند كه اكثرشان از جمله كشورهاي در حال توسعه هستند و نفت ستون اصلي اقتصاد آنها را تشكيل مي دهد.
آمريكايي ها از آل سعود مي خواهند كه به طور مستمر جاري ساختن نفت در رگ هاي كشورهاي صنعتي غربي را ادامه دهند تا هرگونه علت ناگهاني و غيرمنتظره تأثير منفي بر رشد اقتصاد غربي نداشته باشد.
کشور عربستان سعودی بزرگ ترين صادر كنندة نفت جهان تلقي مي شود، به طوري كه صادرات نفت اين كشور از 13.5 ميليون بشكه نفت در روز بيشتر است، يعني 45 درصد از مجموع صادرات منطقه اوپك را دربر می گیرد كه شامل 16 كشور توليد كنندة نفت است. همچنين بزرگ ترين ذخاير نفتي كشف شده در جهان در کشور عربستان سعودی قرار دارد كه معادل 26 درصد از مجموع ذخاير نفتی جهان است.
اين وضعيت برتري در عرصه توليد و ذخيره نفت به آل سعود فرصت حاكميت در عرصه توليد كلي نفت اوپك و همچنين حاكميت در عرصه ميانگين قيمت جهاني نفت را داده است. سعودي ها اين دو شاخص مهم را در خدمت آمريكا و هم پيمانان غربي اش به خدمت گرفته اند.
علي رغم افزايش سرسام آور قيمت كالاهاي صنعتي توليد شده در غرب آل سعود قيمت جهاني نفت را در مرزهايي نگهداشته است كه طي سه دهه پا بر جا مانده و تغییری نکند، موضوعی که باعث تباه شدن اكثر توليدات جهاني نفت را به دنبال داشته است.
اگر آمريكا و هم پيمانان غربي اش صدها ميليارد دلار سود به دليل كاهش قيمت نفت به دست آورند، كشورهاي توليد كننده نفت و از جمله عربستان سعودی دقيقا برابر همان سودها ضرر مي كنند. معمولا با افزايش تقاضاي جهاني براي نفت؛ نفت خام نيز با افزايش قيمت مواجه مي شود. در اين زمان آل سعود دخالت كرده و افزايش توليد نفت را اعلام مي كنند تا قيمت نفت را در همان قیمت قبلی نگه دارند، امري كه باعث وارد شدن خسارت به كشورهاي توليد كننده نفت مي شود. بر اساس یک گزارش آمريكايي كه در اواخر سال 1981 میلادی صادر شد، اعلام گرديد: عربستان سعودی سياست محافظه کاری و همكاري نفتي با غرب را وفاداري به تعهداتش در قبال توافقنامه حمايت آمريكا از نظام حكومت آل سعود مي داند.
در كنار تثبيت قيمت جهاني نفت آل سعود معمولا از سياست اشباع بازارهاي جهاني با كميت بالايي از نفت تبعیت مي كند، كميتي كه بيشتر از نيازهاي عملي اين بازارها به شمار می آید و باعث مي شود تا كشورهاي توليد كننده نفت توانايي کنترل بازارها و قيمت جهانی نفت را از دست بدهند و كشورهاي صنعتي بر بازار جهاني نفت تسلط داشته باشند. كشورهاي در حال توسعه توليد كننده نفت در صورت سرپيچي از قيمت هاي تعيين شده توسط عربستان سعودی مجازات مي شوند.
هنگامی که جنگ ايران و عراق آغاز شد و پس از آن به مدت 8 سال به طول انجاميد و تأسيسات نفتي هر دو کشور ایران و عراق صدمه ديد و توانايي صادراتي تهران و بغداد كاهش يافت، برآوردها و انتظارات نشان داد که باید در انتظار افزایش جهانی قيمت نفت در نتيجه كاهش عرضه در بازارها باشیم، اما "احمد زكي اليماني" وزير سابق نفت عربستان سعودی اعلام كرد که ریاض آمادگي دارد تا هرگونه كمبود نفت در بازارهاي جهاني را جبران كند. بنابراين در نتيجه اين اقدام عربستان سعودی، جنگ ایران و عراق مدت 8 سال طول کشید و طي آن صدها هزار نفر از دو طرف كشته شدند، بدون آن كه قدرت هاي غربي جهت توقف آن اقدامی به عمل آورند. معادله مربوط به عدم اقدام قدرت هاي غربي بسيار ساده بود: تا زماني كه منافع كشورهاي صنعتي بزرگ از استمرار جنگ تأثير نپذيرد، ادامه جنگ تا بي نهايت براي آنها مهم نبود.
بسياري از كارشناسان بر این باورند كه اظهارات اليماني عامل كشته شدن هزاران نفر از طرف هاي ايراني و عراقي بود و اگر آل سعود اين پيشنهاد سخاوتمندانه را مطرح نمي كرد، كشورهاي بزرگ غربي براي توقف این جنگ با استفاده از استفاده از راهکارهاي مختلف اقدام مي كردند تا جريان صدور نفت برای آنها با مشکلی مواجه نشود، امري كه براي فعال شدن مكانيزم هاي اقتصادي آنها ضروري بود.
ديدگاه خطرناك تر آل سعود اندكي قبل از تجاوز عراق علیه ایران اتخاذ شد، زماني كه عربستان سعودی اعلام كرد که كاهش تولید نفت ناشي از جنگ عليه عراق را جبران خواهد كرد. موضوعی که در جنگ کشورهای غربی به سرکردگی آمریکا علیه عراق در سال 1993 نیز اتخاذ و موجب شد، بسياري از كشورها و ناظران امور بین الملل اين حمایت های سعودي را به منزله تشويق كشورهاي غربي جهت ملحق شدن به محور آمريكایی و مشاركت در جنگ علیه عراق قلمداد كنند، زيرا سعودي ها آنها را مطمئن کرده بودند كه در صورت مشاركت آنها در جنگ اشغال و تخريب عراق واردات نفتي آنها هيچ گونه تأثيري نخواهد پذيرفت.
آنچه گفته شد بخش هايي از روابط سعودي – صهیونیستی است كه ميزان نفوذ و اهميت نقش عربستان سعودی در خيانت به قضیه فلسطين را به تصوير مي كشد و ما را به ياد اين گفته ملک عبد العزيز، بنیانگذار پادشاهی سعودی مي اندازد كه گفت: اگر فلسطيني ها از من پيروي كنند، بايد بگويم كه پيروي از روش هاي مسالمت آميز تنها راه رسيدن به خواسته هايشان است.