کد خبر 204389
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۳۹۲ - ۰۸:۴۳

دیروز احساس تکلیف‌ها، بوی شهادت می داد، اما امروز...

او هم _احساس تکلیف_ کرده بود.
لباس خاکی به تن کرده و راهی جبهه های جنگ شده بود.
شب عملیات فتح المبین با گریه میگفت:
"یوسف فاطمه(س)! من شرم دارم از روز قیامت که من سربه بدن داشته باشم وتو نه. از تو خجالت میکشم که سرداشته باشم."
وصیت کرده بود در همان قبری دفنش کنندکه خودش کنده بود.
قبر را که بازکردند دیدند
قبر کوچکتر از حد معمول است. بدنش که برگشت راز این کوچک بودن قبر را فهمیدند...
سر در بدن نداشت...
ترکش های خمپاره سر او را با خود برده بود
«شهید شیر علی سلطانی»




روحمان با یادش شاد

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 4
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • منصور ۰۹:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۸
    0 0
    خدايا به آبرومندان درگاهت، ما را در قيامت در مقابل شهدا شرمنده نساز
  • ۱۵:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۸
    0 0
    خوش به سعادتشان
  • سبحان ۱۶:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۸
    0 0
    رقصی چنین میانه میدانم آرزوست....
  • شهدا ۲۳:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۸
    0 0
    سرت بروی نی و من شرمنده ام یا حسین شهید

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس