آن چه در پیش رو دارید، متن کامل وصیت نامه ی تاثیر گذار و روحانی این بسیجی شهید است.
روحمان با یادش شاد
بسم الله الرّحمن الرّحیم
حمد و سپاس خداوندی را كه حمد را بهای نعمت قرار داد و سپاس خدای را كه اطاعت از او موجب قربت است و شكر كردن بر نعمت، موجب افزایش و افزونی نعمت. سلام و درود بر محمّد(ص) آخرین رسول حقّ و سلام و درود بر جانشینان به حقّ او و سلام و درود بر مهدی موعود(عج)، آخرین ذخیرهی خداوندی و ناجی باطل ملل مستضعف جهان و سلام و درود بر روح خدا، قلب امّت، حضرت امام خمینی رهبر كبیر انقلاب اسلامی ایران و سلام و درود بر رزمندگان كفرستیز ما و سلام و درود بر شهدای راه حقّ و آزادی كه با خون خودشان درخت تنومند اسلام را آبیاری نمودند.
وصیّت نامهی برادر حقیرتان:
در این مقطع از زمانی كه ما در آن قرار گرفتهایم، لحظات حسّاس و سرنوشت ساز است. لحظاتی است كه تمامی كفر در مقابل تمامی اسلام ایستاده است. اگر دیر بجنبیم ضربهای به اسلام خواهد خورد كه جبران پذیر نیست. لحظه ایست كه دین و كشور و ناموس همهی ما در خطر است. اكنون انقلاب اسلامی ایران میرود تا با شمشیر عدالت گستر خود بساط ابرجنایتكاران را درهم ریزد و برای همیشه اسلام، دین مردم شود. دشمنان ترسیده و
بسیج شده تا سدّ راه انقلاب شوند لذا برای نیل به این اهداف خود، صدّام جانی را علیه ما وارد جنگ میكنند، باید بیدار بود و هوشیار بود تا شیطانی را كه از در رانده شد از پنجره داخل نشود. شیطانی را كه برای وارد شدن تلاشها كرد. لحظاتی است كه سكوت كردن؛ یعنی،
دست رد به اسلام زدن است. لحظاتی است كه صدای « هل من ناصر ینصرنی1 » از گلوی پیرجماران بیرون آمد و باید برای لبّیك گفتن آماده بود مایی كه میگفتیم ای كاش در دوران ثابت كنیم كه در گفتارمان صادق هستیم جنگ ما همان جنگ، فرمانده همان فرمانده. لذا باید داوطلبانه به میدان نبرد شتافت. میدانی كه بهشت زیر سایهی آن میباشد. اگر سرآخر بدنها مرگ است؟ چرا انسان در راه خدا كشته نشود؟ چرا مرگ در راه او نباشد؟ حالا پذیرفتم كه یك روز باید دار فانی را وداع گفت چرا توشهای برنگیرم؟ چه توشه بهتر از جنگ برای
خدا میباشد!؟
میگوید كه من برای آن زنده هستم1 رسیدن بهجایی كه به غیر از اهل بیت هیچ كس بدانجا راه نیافت و حالا من آگاهانه در این راه گام نهادم راه پرسعادت، شهادت، نباید فكر كنید كه ما برای شهید شدن میرویم نه برای دفاع از دین خدا برای دفاع از حیثیّت اسلامی و ناموس. ما میرویم در این راه اگر شهید شدیم انشاءالله به امام حسین(ع) و خون خدا ملحق میشویم و اگر برگشتیم برای بعد آماده میشویم.
باید توجّه داشت كه سكوت كردن؛ یعنی، مهر تأیید بر جنایت بعثیهای كافر زدن یا باید بهذلّت تن داد و یا سلاح خونین شهیدان را برداشت و بر قلب دشمن نشانه رفت انشاءالله كه دوّمی را قبول خواهیم كرد. كه میگوید: اگر تمام اعراب مرا بیرون كنند و در خود جا ندهند من هرگز پشت به آنها نخواهم كرد و ما هم مانند مولایمان میگوییم كه اگر تمام دولتها به جنگ ما بیایند ما هرگز تسلیم آنها نخواهیم شد و اگر یك گلوله در تفنگمان است آن را برقلب اسرائیل و آمریكا نشانه خواهیم گرفت.
پدران مادران بیایید بهجای اینكه جلوی فرزندتان را بگیرید خود دست فرزندتان را گرفته و ابراهیم وار اسماعیل خویش را به قربانگاه عشق بفرستید. بهجای اینكه گمراهشان كنید خود راه را نشانشان بدهید و فرزندتان را چنان تربیت كنید كه با دوستان خدا به صمیمیّت امام و با دشمنان خدا، بهگرمی گلوله باشند.
مادرم! حلالم كن، هرچند نافرمانی زیادی كردم، ولی مرا ببخش و شیرت را برمن
حلال كن. مادرم! خونم زهر است برجان دشمن. تیری است بر قلب دشمن. مبادا با گریهات پادزهر و مرحمی برای دشمن بسازی نه من از علیاكبر حسین(ع) بالاترم و نه تو از زینب(س) بالاتر، باید زینبی استقامت كنی برایم گریه نكن گریه برای امام حسین(ع) و یارانش بكن.
پدرم! هرچند نتوانستم فرزند خوبی برایت باشم، حال مرا ببخش و حلالم كن.
برادرانم! نمازتان را سر وقت بخوانید و در هرحال خدا را شاهد و ناظر بدانید و در محضر خدای بزرگ معصیّت نكنید.
خواهرم! اگر میدانستی كه چادر سیاهت چقدر ارزشت را بالا میبرد و به تو حیثیّت و آبرو میدهد، هرگز حاضر نبودی آن را پوشش ساده بگیری، بدان، دشمنان آنطور كه از حجاب زنان كشور میترسند از اسلحه آنان نمیترسند، سیاهی چادرت رنگینتر از خون سرخ من است. پس قدر خودتان را بدانید و با حجاب مشت محكمی بردهان دشمن بزنید.
امّت حزب الله! هوشیار باشید و بیش از این نگذارید كه خود را در لوای اسلام جای دهند و بیش از این ضربه بزنند و نگذارید خون شهیدانمان را پایمال كنند.
اماما! ای كاش! هزاران جان داشتم و به یك ندایت لبّیك میگفتم.
سنگر تنها خانهای است كه اجاره آن خون میباشد. من سنگر این خانهی كوچك را با همهی دنیا عوض نخواهم كرد. رزمندگان! اگر بی من به كربلا رفتید، مشتی از آن تربت پاك را آورده بر گورم بپاشید تا شاید خدا به حرمت این خانه، مرا بیامرزد.
مادرم! پرچم سبزی را بر دروازه ما برافراشته كن، بالای جنازه من یك عكس و
پرچم جمهوری اسلامی بگذارید تا كوردلانی كه هنوز فكر میكنند كه ما بهخاطر چیز دیگر به جبهه رفتیم متوجّه شوند كه نه، ما بهخاطر دین خدا به جبهه رفتیم. رفتیم تا خونم بتواند كمكی به اسلام بكند.
بعثیهای كافر اگر با گلولهیتان سینهام را سوراخ كنید و یا با خمپارههایت بدنم را
ریزریز كنید هرگز هدفم را از من نمیتوانید بگیرید.
مرا پهلوی شهید علیپور دفن كنید. ضمناً اگر طول مدّتی را كه زنده بودم با كسی برخورد ناشایستی داشتم و یا خدای ناكرده غیبتشان كردم انشاءالله مرا ببخشید.
مادرم! برایم یك سال نماز و یك ماه روزهی قضا بگیرید.
پروردگارا! نور ایمان را بر قلبهایمان بتابان و ما را به مرحلهی یقین رهنمون ساز.
خدایا! محبّت اهل بیت را در دل ما زیاد كن و ما را بر این محبّت بمیران.
خدایا! در روز محشر كه همه صف كشیدهاند ما را در صف اباعبدالله الحسین(ع) قرا ده.
خدایا! رهبر كبیر انقلاب ما را در كنار امام مهدی(عج) حفظ فرما.
خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگهدار.
آمین یا رب العالمین
5/8 شب پنج شنبه 13 محرم الحرام برابر با 27/7/1362 شب حمله
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته
دعاها را فراموش نكنید و بیاد ما باشید و نگذارید سلاح مان بر زمین بیفتد