به گزارش مشرق، کیهان در ویژه های خود نوشت:
تشديد نزاع در گروههاي معارض بشار اسد قدرتمندتر شده است
بشار اسد در ماههاي اخير در مقابل گروههاي معارض قدرتمندتر شده است.
اولريش
تيلگنر گزارشگر تلويزيون سوئيس با بيان اين مطلب در گفتوگو با روزنامه
سوييسي «20 مينوتن» تصريح کرد: وضعيت بشار اسد رئيس جمهور سوريه بهتر شده و
در مقابل، اپوزيسيون سوريه بيشتر و بيشتر متحمل شکست شده، زيرا ميزان
کمکها از سوي قطر و عربستان سعودي کمتر شده است.
همزمان روزنامه
العرب چاپ لندن فاش کرد در پي شکستهاي گروههاي معارض در سوريه، اختلاف
ميان رژيم سعودي و قطر رو به شدت گذاشته است. اين روزنامه از منازعات پشت
پرده ميان رژيم سعودي و قطر بر سر فرماندهي عناصر مسلح ضد سوريه و اجبار
آمريکا براي خالي شدن عرصه به نفع سعوديها پرده برداشت و نوشت: «مصطفي
صباغ» دبير کل ائتلاف مخالفان سوري و برخي از نزديکان او در ترکيه اعلام
کردهاند که پرونده بحران سوريه از قطر گرفته و به رژيم سعودي سپرده شده
است.
يک منبع نزديک به مخالفان سوري در استانبول هم به العرب گفت:
قطريها به صباغ گفتهاند که زير فشارهاي شديد آمريکا و همپيمانانش، آنها
از بحران سوريه خود را کنار کشيدهاند.اين منبع خاطرنشان کرد: «جرج صبرا»
رئيس (به اصطلاح) ائتلاف مخالفان سوري در قالب هيأتي از اعضاي شوراي اجرايي
مخالفان از جمله «محمد فاروق طيفور» نماينده ناظر اخوانالمسلمين سوريه و
نايب رئيس شوراي به اصطلاح ملي و «عبدالاحد صطيفو» رهبر جريان مسيحيان
آشوري سرياني به عربستان سفر کرده و در آن جا با «بندر بن سلطان» رئيس
سازمان اطلاعات و «سعودالفيصل» وزير خارجه رژيم سعودي ديدار کردهاند.
از
سوي ديگر خبرگزاري يونايتدپرس از وجود شکاف بين نيروهاي نظامي سوريه و
پيوستن اعضاي ارتش آزاد سوريه به جبهه النصره خبر داد و نوشت: افرادي که در
ارتش آزاد سوريه با نيروهاي دولتي ميجنگند از آن جدا شده و به جبهه
النصره پيوستهاند.
يونايتدپرس اينترنشنال به نقل از نشريه گاردين
نوشت که جنگجويان مخالف نظام سوريه در ارتش آزاد از اين گروه جدا شده و به
دليل تجهيز و تأمين مالي بيشتر به جبهه النصره پيوستهاند.
اين گزارش
ميافزايد: فرماندهان ارتش آزاد سوريه اعتراف کردهاند که آنان اختيار
يگانهاي کامل خود را اخيراً از دست داده و افراد يگانها به جبهه النصره
پيوستهاند.
کولاک پول و آگهي در نشريات اجارهاي !
سلسله روزنامههاي زنجيرهاي - اجارهاي روز گذشته به دکه تبليغاتي هاشمي و مشايي تبديل شدند.
در
حالي که در آخرين روز ثبتنام نامزدها، چهرههاي سياسي پرتعدادي ثبتنام
کرده بودند اما روزنامه خورشيد (تأمين اجتماعي)، شهروند (هلالاحمر)، هفت
صبح (وابسته به حلقه انحرافي)، آرمان، آفتاب، شرق، اعتماد و بهار و... (طيف
روزنامههاي اجارهاي- زنجيرهاي وابسته به مافياي سياسي- اقتصادي) تمام
يا بخش اعظم صفحه اول خود را به بزرگنمايي ثبتنام مشايي و هاشمي رفسنجاني
اختصاص دادند.
روزنامه خورشيد با پردهبرداري از اين ادعاي دروغ که
شعار زندهباد بهار خطاب به امام زمان(عج) است، عکس اول خود را به مشايي
اختصاص داد و تيتر بزرگ زندهباد بهار را - با وجود تکذيبهاي قبلي- در
کنار آن منتشر کرد.
روزنامه هلالاحمر (شهروند) نيز احساس مسئوليت
کرد که با عکسهاي مشايي و هاشمي براي خود دوقطبي مطلوب تشکيل دهد حال آن
که شگردها و سلايق هر دو طرف به ميزان زيادي به هم نزديک و مشابه شده است.
روزنامه زرد هفتصبح نيز اقدام مشابهي کرده و در کنار عکس هاشمي و مشايي
«سرنوشت انتخابات» را «در هشت دقيقه» تعيين کرده و پرونده را بسته است.
در
اين ميان روزنامههاي آرمان و آفتاب و اعتماد تمام نيمتاي بالاي صفحه اول
خود را به عکس هاشمي و آمدن او اختصاص دادند و آفتاب تيتر زد «آن مرد براي
باران آمد»(!) بهار و شرق نيز در کنار تيتر و عکس اول، صفحات و ستونهاي
متعددي را به آگرانديسمان ثبت نام هاشمي اختصاص دادهاند. اين پروپاگانداي
رسانهاي در حالي است که مشابه آن در سال 84 براي هاشمي تکرار شد اما با
وجود غوغاي انبوه رسانهاي، جمهور مردم به اين نشريات «نه» گفتند؛ اتفاق
مشابهي که اخيرا در سفرهاي تبليغاتي مشايي به شهرها و تقليل
استقبالکنندگان رئيس از جمعيتهاي چندصدهزار نفري به چند هزار نفري- به
خاطر مشايي- قابل مشاهده است
داگان: اسرائيل بر لبه پرتگاه است؛ما نميتوانيم خود را اداره کنيم
رئيس
سابق سازمان جاسوسي موساد اعلام کرد تهديد واقعي براي اسرائيل، سياستهاي
کنوني تلآويو است و اين خطر به مراتب بزرگتر از برنامه هستهاي ايران
است.مئير داگان در مصاحبه با جروزالمپست اظهار داشت: ريشه تهديد واقعي که
اکنون اسرائيل با آن روبروست در سياستهاي کنوني تلآويو نهفته است.
وي
تصريح کرد: اسرائيل به نقطهاي رسيده است که نميتواند خود را اداره
کند.داگان درباره قرار گرفتن اسرائيل در آستانه پرتگاه هشدار داد و گفت: با
پيشامدهاي بدي در آينده مواجه هستيم.
وي با اشاره به اولويتهايي
که از سوي احزاب کوچک تعيين شد و اساس ائتلاف در پارلمان و دولت جديد را
تشکيل داد، افزود، در سايه اين وضعيت است که برخي کار ميکنند، ماليات
ميپردازند، در ارتش خدمت ميکنند و هيچ گونه حمايتي از سوي دولت نميشوند و
در عين حال، برخي کار نميکنند، مالياتي هم نميپردازند و در ارتش هم خدمت
نميکنند.
در همين حال هانگبي رئيس سابق کميته روابط خارجي پارلمان
اسرائيل (کنست) با ابراز نااميدي نسبت به تاثير تحريمها در مهار ايران
گفت: در دو سال گذشته دولت اوباما شديدترين فشارهاي تحريمي را عليه ايران
به مورد اجرا گذاشته، افزود: اما هيچ نشانهاي از اين که اين فشارها منجر
به تغيير سياست و رويکرد دولت ايران شده باشد، وجود ندارد.
به گزارش
روزنامه اسرائيل هايوم هانگبي با اشاره به نادرست بودن برخي تحليلها مبني
بر تغيير سياستهاي هستهاي ايران پس از انتخابات رياست جمهوري، گفت: در
ايران سياستهاي استراتژيک از سوي رهبري نظام اتخاذ ميشود و انتخابات و
رئيس جمهور آينده تاثيري در برنامه هستهاي ايران نخواهد داشت.
اين
مشاور نتانياهو در سخنراني خود در موسسه مطالعات خاور نزديک در واشنگتن
خواستار حمله به ايران تا پايان سال ميلادي جاري شد و گفت ما نميتوانيم
سرنوشت خود را به دست آمريکا بسپاريم.
از خط مقدم پرهياهو تا پشت جبهه متلاشي اپوزيسيون
اعلام نامزدي هاشمي رفسنجاني بازتابهاي متفاوتي در محافل مخالف جمهوري اسلامي داشته است.
وبسايت
شبکه دولتي انگليس در اين باره ضمن تحليلي، خبر از «بازگشت رفسنجاني به خط
مقدم سياست» داده و نوشت: بازگشت او بدون ترديد تهديدي جدي براي
اصولگرايان محسوب ميشود.
بيبيسي با اشاره به حمايت هاشمي از
فتنهگران در سال 88 نوشت: در صحنه سياسي رفسنجاني هميشه به عنوان
عاليترين نمود عملگرايي زيرکانه و مصلحتي شناخته شده است. مخالفين جمهوري
اسلامي رفسنجاني را عامل قتلهاي زنجيرهاي و پدرخوانده مافياهاي مالي
ميدانند. اما کساني که خواستار تغييرات تدريجي در حکومتند او را مرد مؤثري
ميشناسند که يک دست در امور حکومت و يک دست در بساط مخالفين دارد و شايد
بتواند از اين طريق جامعه را به فضاي بازتري سوق دهد.
بيبيسي با
اشاره به ناکامي هاشمي در سال 84 مينويسد: براي اينکه رفسنجاني اين بار
پيروز شود او نيازمند ائتلاف وسيعي از مراکز ذينفع قدرت، فعالين خط ميانه و
اصلاح طلب و اقشار متوسط است.شبکه دولتي انگليس در تحليل ديگري با اشاره
به ائتلاف هاشمي و اصلاحطلبان نوشت: هاشمي رفسنجاني به همراه خاتمي، در
صحنه سياسي قدرت نمايي کردند و ثابت کردند که ائتلاف آنها ميتواند
اصولگرايان را تا سرحد تب و لرز متشنج کند(!)
اما با اين حال نبايد
گول اين عرضاندام را خورد و تصويري غلط از قدرت اين دو و حاميانشان ترسيم
کرد. در پايان روز اصولگرايان هم ثابت کردند با اين بادها نخواهند لرزيد و
به اين آسانيها تسليم نخواهند شد. شرکت در انتخابات در حالي که سران جنبش
سبز در حصرند و روزنامههايشان محدود و نامزدهايشان در شوراها رد صلاحيت
ميشوند حکايت از واقعيت سرد و بيتعارفي دارد که ميزان قبضه قدرت در دست
اصولگرايان را بيان ميکند.
در همين حال محسن حيدريان از اعضاي
مرکزيت حزب منحله توده در مطلبي با عنوان «آقاي رفسنجاني خوشآمدي»، نامزدي
هاشمي را هوشمندي سياسي توصيف کرد و نوشت: يکي از مشکلات رفسنجاني بخشي از
کارنامه سياسي او بعنوان يکي از قدرتمندترين سکانداران پس از انقلاب است.
ادعاي
مشارکت او در قتلهاي زنجيرهاي بيدفاع گذاشتن مردان کليدي خود نظير
عبدالله نوري و کرباسچي در دادگاه و عدم شفافيت سياسي و اقتصادي گوشهاي از
آنهاست. اما طبيعي است که در مکتب فکري رفسنجاني بعنوان يک سياستورز
پراگماتيست نميتوان توقع بازخواني انتقادي کارنامه گذشته را داشت.
ولي
نگاه او به گذشته گيج نيست، بلکه جهتدار است. او از «تندرويهاي انقلابي» و
«تسخير سفارت آمريکا»، بارها سخن گفته است. به نوشته اين چپ آمريکايي،
هاشمي در سن بازنشستگي به سياست برگشته است.
اما پايگاه اينترنتي اخبار
روز وابسته به طيفي از گروهکهاي سابقا چپ مقيم آلمان نسبت به تعميق شکاف
ميان گروههاي معارض جمهوري اسلامي به خاطر نامزدي هاشمي هشدار داد و نوشت:
با نامزدي هاشمي دو گرايش در صفوف اپوزيسيون شکل گرفته است.
گرايش
نخست، با استدلالهاي گوناگون دعوت به شرکت در انتخابات و رأي دادن به
رفسنجاني خواهد کرد. اين استدلالها از اين قبيل خواهد بود؛ مقايسه وضعيت
کنوني با هشت سال پيش و ضرورت استفاده از فرصت انتخابات براي بازگشت به
دوره رياستجمهوري خاتمي يا رفسنجاني، استفاده از کارزار انتخاباتي براي
طرح خواستهاي خود و غيره. گرايش دوم، بر پيشينه رفسنجاني در تحکيم استبداد
مذهبي و تصفيه خونين مخالفان در دهههاي 1360 و 1370 و نيز بر محافظهکاري
وي انگشت خواهد گذاشت يا بر اين نکته که تلاش براي پيشبرد اصلاحات در
جمهوري اسلامي از طريق تن دادن به چارچوب قانوناساسي جمهوري اسلامي و
قواعد تعيين شده از سوي حکومت و دستگاه ولايتفقيه قبل از اين هم آزموده
شده و ره به جايي نبرده است، و از اين رو رأي دادن به رفسنجاني جز مشروعيت
بخشيدن به شبه انتخابات پيش رو نتيجهاي نخواهد داشت.
اخبار روز با
هشدار مجدد نسبت به تعميق اختلافات ميان اپوزيسيون مينويسد: مخالفان براي
دفاع از گرايش خود، لازم نيست از رفسنجاني و پيشينه او دفاع کنند. اصرار در
کتمان نقش رفسنجاني در برقراري استبداد مذهبي، حواله کردن مسئوليت فجايع
دوران نزديک به بيست ساله قدر قدرتي رفسنجاني به مخالفان، طرح ادعاهايي
مانند اين که رفسنجاني در کشتارهاي دهه 60 نقشي نداشته است و اتخاذ مواضعي
افراطي که گاه انسان در جدل سياسي ناخواسته به دام آن در ميغلتد، براي
مدافعان شرکت در انتخابات هيچ ضرورتي ندارد. توقع اين است که مخالفان
بکوشند روانهاي زخمخورده از سيوچهار سال حکومت رفسنجاني، ياران و
جانشينانش را درک کنند نه اينکه با تقديس و تطهير رفسنجاني و انکار واقعيات
تاريخي، بر آن زخمها نمک بپاشند.
نويسنده در پايان خاطر نشان
ميکند: آرزوي قلبي من اين است که ارزيابي بدبينانه فعلي من از چشمانداز
انتخابات 92 نادرست از کار درآيد و مخالفان نفسي بکشند و بار ديگر تبديل به
يأس نشود. اما اگر بخواهم به قول کانت به گونهاي رفتار کنم که با آگاهي
فعلي من، اين رفتار بتواند به عنوان راهنماي عمومي نيز به کار آيد، بايد از
رونق دادن به نمايشي که انتخابات نام دارد، احتراز کنم.
از سوي
ديگر پايگاه اينترنتي خودنويس نيز حمايت فعالان اپوزيسيون و روزنامهنگاران
همسو از هاشمي و خاتمي را بازي دو سر باخت توصيف کرد و نوشت: اين چنين
تلاشها در مجموع به تداوم رژيم جمهوري اسلامي کمک ميکند و به انتخابات
رونق ميبخشد. بايد ديد اقدام ما به قوام و تداوم جمهوري اسلامي کمک
نميکند؟
گويانيوز ديگر سايت وابسته به محافل ضدانقلاب نيز در نوشته
مفصلي استدلال کرد که نامزدي امثال هاشمي، به مفهوم انتخابات آزادي که
اپوزيسيون ميخواهد نيست و بدين ترتيب فقط اپوزيسيون سربازگيري ميشود.و
بالاخره شبکه ضدانقلابي بالاترين اينگونه تحليل کرده است که: «اي هاشمي
قدرقدرت، اي قهرمان، اي اکبرشاه، بيا اين فلکزدگان را از بيچارگي و دربدري
نجات بده...!» يک عده دهن ما را سرويس کردند اين چند روزه!! خوب ميخواهد
بيايد ميخواهد نيايد!!
ببين بدبختي و حقارت يک عده به کجا رسيده
است که دست به دامن يک آخوند 80 ساله شدهاند!! آنچنان از اين
پيرمرد[...]سخن ميگويند که گويي وي منجي بزرگي است که قرار است سوار بر
اسبي سفيد و بالدار، از آسمانها به زمين فرود آيد و ما فلکزدگان و
بيچارگان را از حضيض ذلت و بدبختي برهاند. حداد، قاليباف، هاشمي... اينها
چه فرقي با هم دارند. انتخاب بين بد و بدتر تا کي؟ چندبار بايد از چاه به
چاله و از چاله به چاه بيفتيم؟ بس است ديگر! اين شوي انتصابات ديگر تکراري
شده.