وحيد يامين پور در جديدترين مطلب وبلاگ "کيستي ما" نوشت:
1. شايد تکراري ترين جمله اي را که درباره شکوه حج شنيده باشي نسبتي باشد که ميان انبوه جمعيت يک شکل و شتابان جمع با روز محشر برقرار مي کنند. درست مي گويند؛ به ويژه براي افرادي که براي نخستين بار پريشاني و دلهره بيابان هاي رازآلود «مزدلفه» و «عرفات» مسحورشان مي کند، اين شکوه بيشتر به چشم مي آمد. ظهر روز دهم ذي حجه وقتي که در منا آرام مي گيري و دلهره هايت زايل مي شود، حقيقتي ديگر برايت آشکار مي شود. اين بار از ظاهر شکوهمند ضجه ها عبور مي کني و به باطن حيران حج راه مي يابي. کم کم در هجوم سوال هاي بي پاسخ محاصره مي شوي. چرا اين انبوه سفيدپوش، دلِ سياه هيچ شيطاني را نمي ترساند؟ چرا هلهله هاي کرکننده؟ وسوسه هاي جاهليت مدرن را فراري نمي دهد؟ چرا همچنان شيطان از در و ديوار حرم امن الهي بالا مي رود و به اندروني حرم سرک مي کشد؟ چرا گردن استکبار زير قدم هاي فشرده طواف کنندگان خرد نمي شود؟ استغفار مي کني و بلندبلند مي گويي: الاسلام يعلوا و لايعلي عليه. ولي اين جمله اميدبخش در لابلاي اين انبوه نااميدکننده و فريادهاي بي خاصيت و کسل کننده آرامت نمي کند.
2- ظهر روز دهم، پس از آنکه در وادي شعور، شام حيرت را سپري مي کني و به سرزمين آرزوها مي رسي، هنگامه قرباني کردن ات فرا مي رسد. در ماجراي ذبح اسماعيل به دست ابراهيم، همگان خيره خيره به دستان مطمئن ابراهيم مي نگرند و استواري ايمان او را مي ستايند و شيطان چه هنرمندانه اراده اسماعيل را مي پوشاند. براي اهل ولايت «قرباني شدن» امتحاني بس عظيم تر است از «قرباني کردن». ابراهيم به مقام امامت و ولايت رسيده است و اين صداي اهل ولايت است که: «يا ابت افعل ما تؤمر ستجدني ان شاءالله من الصابرين» ظهر روز دهم حاجيان پريشان تر از پيش سنگريزه هايشان را بر ديوار جهالت خود مي کوبند و براي هيچ کدامشان فهم روشني از «قرباني شدن» اسماعيل، گشايش دهنده راه اعتلاي اسلام نمي شود.
3- ظهر روز دهم – اين بار در محرم الحرام – هنگامه ايست که انبوه جماعت مسلمان هلهله کنان سنگهايشان را به امام مي کوبند، آنانکه «قرباني شدن» در برابر امر ولي خدا را نياموخته باشند، در بزنگاه عاشورا، ولي خدا را قرباني مي کنند. پريشان مي شوي اگر تصور کني که ميانه سپاه عمر سعد هستند کساني که با سرهاي تراشيده براي رجم امام آمده اند. از ظهر روز دهم ذيحجه تا ظهر روز دهم محرم، سي روز فاصله بيشتر نيست و چه بسا کساني که سراسيمه آمده اند تا با قرباني کردن ولي خدا، از احرام خارج شوند. تاريخ ميان «قرباني شدن» براي ولي خدا تا «قرباني کردن» ولي خدا در دوران است.
4. چاره اي نيست جز اينکه مسير ظهور وديعه الهي، از صحراي ابتلاي مدعيان عبور خواهد کرد. زماني امام حق ظهور خواهد کرد که حداقلي از مدعيان ولايت، «قرباني شدن» را آموخته باشند؛ چه اينکه اين بار حضرت حق، امام را فداي جهالت بشر نخواهد کرد. صحراي ابتلاي آخرالزماني مدعيان، آنچنان که به ما آموخته اند معرکه اي عظيم است. معرکه اي که آغاز آن عاشوراي سال 61 هجري است و پايان آن غربال سخت مدعيان. گريزي از هنگامه سخت ابتلا و فتنه نيست. امروز ولايت امر نازداري است که فقط «اهل البصر و الصبر» تاب تحمل آنرا دارند و عاشوراي هر سال نهيبي است بر مدعيان تا تازيانه هاي بلا جماعت کسل و کم خاصيت مسلمين را بنوازد و از ميانه آنها سر اسماعيل را براي رفتن بر فراز نيزه ها انتخاب کند.
کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا؛ عاشوراي 88 فتنه اي بود تا سيرت سياه جماعت جهول روي دايره افتد و هلهله مستانه شان در تهليل ابابيل هاي سياه پوش حسيني خرد شود. چه جاي کلام که پيامبر خاتم فرموده بودند: «از فتنه هاي آخرالزمان گلايه نکنيد که نابودکننده منافقين است.» در ايران، هر عاشورا امر عظيمي رخ مي دهد و اين امر مرحله به مرحله آنچنان عظيم تر خواهد شد تا فرجام ملکوتي زمين رقم بخورد و اسماعيل هاي ايراني، پرچم هاي سياه نصرت را به دست امام حق برسانند که هيچ قومي چون ايرانيان «قرباني شدن» در رکاب امام حق را بدرستي نياموخته اند: فسوف يأتي الله بقوم يحبّهم و يحبّونه...